قبل از جواب به این سؤال، بیان چند مطلب لازم به نظر می‏رسد: 1. با توجه به موضوع مشخص سؤال، از ذکر معنا و اقسام و دلایل عصمت و... خودداری شده است. 2. نظرات و اختلافاتی که در مورد عصمت انبیا (ع) وجود دارد، مورد بحث قرار نگرفته است. 3. از ذکر همه‏ی آیاتی که ظهور در عصمت انبیا (ع) و یا ظهور در عدم عصمت آنان دارد، اجتناب گردیده است. با در نظر گرفتن مطالب فوق، آیات مربوط به عصمت انبیا در دو بخش بررسی می‏شود: بخش اول، آیات عصمت. بخش دوم، آیاتی که "بنابر ادعا" ظهور در عدم عصمت انبیا دارند! بخش اول: آیات عصمت؛ در قرآن کریم آیات فراوانی که دلالت بر عصمت پیامبران و امامان ‏(ع) می‏کند، وجود دارد. در آیه‏ی 124 سوره‏ی بقره، بیان شده که عهد و امانت خداوند ) مقام نبوت و امامت ( شامل انسان ظالمی که حتی یک لحظه از عمر خود را در ظلم که مصداق بارز آن، کفر، شرک، گناه و اشتباهات بزرگ و یا پیامدهای ظلم می‏باشد گذرانیده باشد، نمی‏گردد. فخر رازی از مفسران اهل تسنن ، در تفسیر خود گفته: « آیه، دلالت می‏کند که امام و پیامبر نمی‏توانند گنهکار باشند». [i] از این روست که آیه‏ی ذکر شده بر لزوم عصمت انبیا دلالت می‏کند، خواه عصمت قبل از بعثت یا عصمت بعد از بعثت. [ii] نیز در آیه‏ی هفت سوره‏ی حشر فرموده: «آنچه را فرستاده‏ی او به شما داد، آن را بگیرید و اجرا کنید و از آنچه شما را نهی کرد، خودداری کنید». و به تصریح بسیاری از مفسران، مفاد این آیه عام بوده و شامل اطاعت مطلق از همه‏ی دستورات مقام نبوت است.[iii] و کاملاً معلوم است که اگر آن بزرگواران، معصوم از گناه و اشتباه و... نباشند، هیچ تضمینی بر فرجام نیک این اطاعت‏ها وجود ندارد.[iv] بخش دوم: آیا آیاتی از قرآن بر گناه یا خطای انبیا دلالت دارند؟ ظواهر برخی آیات نشانگر این است که گویا پیامبران - به ویژه تعداد خاصی از آنان - به اندازه‏ای مرتکب خطا و گناه شده‏اند که در ابتدا خودشان درخواست بخشش نموده و یا پس از عتاب و توبیخ خداوند، مشمول عفو الاهی قرار گرفته‏اند، ولی حقیقت این است که همان گونه که تلقی و نگاه سطحی به فرضیه‏ها و تئوری‏های علمی امری شایسته نیست و قرائت غیر کارشناسی از آنان، مشکل ساز خواهد بود، تفسیر و بررسی آیات قرآن کریم نیز نیازمند ابزار و شرایط و روش‏های دقیق و مناسب خود می‏باشد. هرچند در این مجال اندک، تمام آیات را به طور تفصیل و دقیق نمی‏توان طرح و بررسی نمود، اما به برخی از پاسخ‏ها و مطالب کلی که در استفاده و ترجمه‏ی آیات مفید خواهند بود، اشاره می‏گردد و انتظار این است که هر مراجعه کننده‏ی به قرآن کریم با رعایت آن مطالب، ارتباط خاص را میان آنها و آیاتی که قصد ترجمه و فهم پیام آن‏ها را دارد، برقرار نماید.[v] در دسته‏ای از آیات، سخن از عصیان و نافرمانی برخی پیامبران - خصوصاً حضرت آدم (ع)- به میان آمده است. در پاسخ به این گونه موارد باید گفت: 1. اوامر و نواهی، همیشه در معنای حقیقی خود به کار نرفته، و در مواردی برای تمرین دادن افراد و یا به عنوان پیشنهاد - برای رسیدن به منافع شخصی - مورد استفاده قرار می‏گیرد. در این گونه موارد هیچ تکلیف الزامی وجود ندارد و در نتیجه، با رعایت ننمودن کامل دستورات، از اوامر - جدّی و حقیقی- مافوق، سرپیچی و نافرمانی صورت نگرفته است و مخالفت و گناهی در برابر تکلیف حتمی و واجب انجام نپذیرفته است. این مطلب را در موارد زیر می‏توان استفاده نمود: اعراف، 27 ؛ طه، 115 و 117 تا 119 و 121. 2. انجام برخی از کارها، هرچند به تنهایی گناه شمرده نمی‏شود اما با توجه به مقام و شخصیت و معرفت اشخاص، عملی نامطلوب به حساب می آید. چه بسا انجام همان کارها از شخص دیگر، عملی عادی، بلکه با فضیلت نیز تلقی گردد. از سوی دیگر، واژه‏ی «معصیت» نیز مفهوم وسیعی داشته و تنها در مورد ترک واجبات ویا انجام محرمات استعمال نمی‏گردد. چه این که اگر فردی مستحبی را هم ترک کند، معصیت نموده است.[vi] (ترک اولی) آیات ناظر به این حقیقت غیر از آیات فوق عبارت اند از: قصص، 25 ، شعراء، 82، 39 ؛ فتح، 2. 3. کلمه‏ی «ضلالت» در لغت به معنای رها کردن راه مستقیم است، ولی دارای مفهومی گسترده است به گونه‏ای که منحصر در «گمراهی از دین حق» نمی‏باشد، بلکه افتادن در راه کم خطر و کم مشکل را نیز شامل می‏گردد. آیات 20 سوره‏ی شعراء و 6 - 8 سوره‏ی ضحی می‏تواند مناسب با مطلب ذکر شده، تفسیر و بررسی گردند. 4. در برخی اوقات، انسان در گفت و گوی با دیگران - به ویژه وقتی که در مقام استدلال و دفاع و اقناع باشد - نسبت‏هایی را به خود می‏دهد که معنای حقیقی آن‏ها را اراده ننموده و صرفاً به جهت مماشات با طرف مقابل می‏باشد. آیات: شعراء، 20 ؛ قصص، 15 ؛ انعام، 76 تا 78 ؛ را از این منظر می‏توان ملاحظه نمود. 5. در تعداد دیگری از آیات که در ظاهر عتاب و خطاب‏های شدیدی نسبت به پیامبران‏(ع) به کار رفته، از قبیل ضرب المثل معروف «به در می‏گویم که دیوار بشنود»، می‏باشد، و در واقع، مخاطب اصلی، توده‏ی مردم می‏باشند. آیاتی که این مطلب در آنها رعایت شده عبارت اند از: انعام، 68 ؛ هود، 37 ؛ یونس، 94 ؛ بقره، 147 ؛ آل عمران، 60 ؛ هود، 17 ؛ سجده، 23. 6. از دیگر راه‏های تعظیم یک فرد و تحقیر شخص دیگر، استفاده از زبان «کنایه» می‏باشد که در سوره‏ی فتح آیه‏ی 2 این گونه است. به این بیان که در نزد مشرکان، هیچ کس گناه کارتر از رسول اکرم اسلام (ص) نبوده است و با فتح و پیروزی پیامبر (ص)، گناهانی که مشرکان به ایشان نسبت می‏دادند، نادیده گرفته شد و از گنهکار شمردن پیامبر دست کشیدند. 7. در بعضی از آیات الاهی، آن گاه که پیامبران‏(ع) نسبتی به خود یا دیگران داده‏اند، آن را در قالب یک گزاره‏ی شرطیه و همراه با «اگر» بیان نموده‏اند. و این گونه سخنان، دلالتی بر وقوع مضمون آن گزاره نمی‏نماید مانند: آیات 62 و 63 سوره‏ی انبیاء. 8. کشته شدن مرد فرعونی به دست حضرت موسی (ع)، از جنبه‏ی قصاص می‏باشد و در مقابل کشته شدن نوزادان زیادی است که توسط آن مرد صورت پذیرفته بود. 9. امیرالمؤمنان، علی (ع) علت ذکر لغزش‏های پیامبران در قرآن را این دانسته‏اند که خداوند، آن‏ها را برشمرد تا همه بدانند پیامبران نیز کمالات و صفات الاهی را - به طور مطلق و بی نهایت و کامل - دارا نبودند و کسی فکر الوهیت آنان را در سر نپروراند. [i] فخر رازی، تفسیر کبیر، ج 10، ص 193. [ii] تفسیر روح البیان، ج 1، ص 338. [iii] ر.ک: ترجمه‏های قرآن کریم، آیت اللَّه مکارم شیرازی؛ خرمشاهی ؛ تفسیرهای، نمونه، نور، المیزان، پیام قرآن. [iv] برای اطلاع بیشتر از آیاتی که در زمینه‏ی عصمت انبیا وجود دارد، به موارد زیر رجوع شود: نساء، 65 - احزاب، 21 و 33 - انعام، 90 - نجم، 3 و 4 - یس، 62 - ص، 45 تا 47 و 82 و 83 - جن، 26 تا 28 - زمر،.37 . و جهت اطلاع از تفاسیر آیات ذکر شده، به تفاسیر ی، مانند تفسیر المیزان، نمونه، نور و پیام قرآن و... مراجعه شود. [v] پس از بیان راه حل هر اشکال، نمونه‏ای از آیات که به نوعی مشمول آن راه حل می‏شود، بیان خواهد شد. از این رو، هر راه حل به مانند قاعده‏ای کلی است که اشکالات متعددی را که در مورد آیات گوناگون مطرح شده، مرتفع می‏سازد. [vi] تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 404، ح 165، حدیث اما باقر (ع) ؛ مفردات راغب، ماده‏ی: «عصی».
چرا در قرآن آیاتی وجود دارد که ظهور در عصیان انبیا(ع) دارد، ولی آیاتی که ظاهر در عصمت آنها باشد، نیست؟
قبل از جواب به این سؤال، بیان چند مطلب لازم به نظر میرسد: 1. با توجه به موضوع مشخص سؤال، از ذکر معنا و اقسام و دلایل عصمت و... خودداری شده است. 2. نظرات و اختلافاتی که در مورد عصمت انبیا (ع) وجود دارد، مورد بحث قرار نگرفته است. 3. از ذکر همهی آیاتی که ظهور در عصمت انبیا (ع) و یا ظهور در عدم عصمت آنان دارد، اجتناب گردیده است. با در نظر گرفتن مطالب فوق، آیات مربوط به عصمت انبیا در دو بخش بررسی میشود: بخش اول، آیات عصمت. بخش دوم، آیاتی که "بنابر ادعا" ظهور در عدم عصمت انبیا دارند! بخش اول: آیات عصمت؛ در قرآن کریم آیات فراوانی که دلالت بر عصمت پیامبران و امامان (ع) میکند، وجود دارد. در آیهی 124 سورهی بقره، بیان شده که عهد و امانت خداوند ) مقام نبوت و امامت ( شامل انسان ظالمی که حتی یک لحظه از عمر خود را در ظلم که مصداق بارز آن، کفر، شرک، گناه و اشتباهات بزرگ و یا پیامدهای ظلم میباشد گذرانیده باشد، نمیگردد. فخر رازی از مفسران اهل تسنن ، در تفسیر خود گفته: « آیه، دلالت میکند که امام و پیامبر نمیتوانند گنهکار باشند». [i] از این روست که آیهی ذکر شده بر لزوم عصمت انبیا دلالت میکند، خواه عصمت قبل از بعثت یا عصمت بعد از بعثت. [ii] نیز در آیهی هفت سورهی حشر فرموده: «آنچه را فرستادهی او به شما داد، آن را بگیرید و اجرا کنید و از آنچه شما را نهی کرد، خودداری کنید». و به تصریح بسیاری از مفسران، مفاد این آیه عام بوده و شامل اطاعت مطلق از همهی دستورات مقام نبوت است.[iii] و کاملاً معلوم است که اگر آن بزرگواران، معصوم از گناه و اشتباه و... نباشند، هیچ تضمینی بر فرجام نیک این اطاعتها وجود ندارد.[iv] بخش دوم: آیا آیاتی از قرآن بر گناه یا خطای انبیا دلالت دارند؟ ظواهر برخی آیات نشانگر این است که گویا پیامبران - به ویژه تعداد خاصی از آنان - به اندازهای مرتکب خطا و گناه شدهاند که در ابتدا خودشان درخواست بخشش نموده و یا پس از عتاب و توبیخ خداوند، مشمول عفو الاهی قرار گرفتهاند، ولی حقیقت این است که همان گونه که تلقی و نگاه سطحی به فرضیهها و تئوریهای علمی امری شایسته نیست و قرائت غیر کارشناسی از آنان، مشکل ساز خواهد بود، تفسیر و بررسی آیات قرآن کریم نیز نیازمند ابزار و شرایط و روشهای دقیق و مناسب خود میباشد. هرچند در این مجال اندک، تمام آیات را به طور تفصیل و دقیق نمیتوان طرح و بررسی نمود، اما به برخی از پاسخها و مطالب کلی که در استفاده و ترجمهی آیات مفید خواهند بود، اشاره میگردد و انتظار این است که هر مراجعه کنندهی به قرآن کریم با رعایت آن مطالب، ارتباط خاص را میان آنها و آیاتی که قصد ترجمه و فهم پیام آنها را دارد، برقرار نماید.[v] در دستهای از آیات، سخن از عصیان و نافرمانی برخی پیامبران - خصوصاً حضرت آدم (ع)- به میان آمده است. در پاسخ به این گونه موارد باید گفت: 1. اوامر و نواهی، همیشه در معنای حقیقی خود به کار نرفته، و در مواردی برای تمرین دادن افراد و یا به عنوان پیشنهاد - برای رسیدن به منافع شخصی - مورد استفاده قرار میگیرد. در این گونه موارد هیچ تکلیف الزامی وجود ندارد و در نتیجه، با رعایت ننمودن کامل دستورات، از اوامر - جدّی و حقیقی- مافوق، سرپیچی و نافرمانی صورت نگرفته است و مخالفت و گناهی در برابر تکلیف حتمی و واجب انجام نپذیرفته است. این مطلب را در موارد زیر میتوان استفاده نمود: اعراف، 27 ؛ طه، 115 و 117 تا 119 و 121. 2. انجام برخی از کارها، هرچند به تنهایی گناه شمرده نمیشود اما با توجه به مقام و شخصیت و معرفت اشخاص، عملی نامطلوب به حساب می آید. چه بسا انجام همان کارها از شخص دیگر، عملی عادی، بلکه با فضیلت نیز تلقی گردد. از سوی دیگر، واژهی «معصیت» نیز مفهوم وسیعی داشته و تنها در مورد ترک واجبات ویا انجام محرمات استعمال نمیگردد. چه این که اگر فردی مستحبی را هم ترک کند، معصیت نموده است.[vi] (ترک اولی) آیات ناظر به این حقیقت غیر از آیات فوق عبارت اند از: قصص، 25 ، شعراء، 82، 39 ؛ فتح، 2. 3. کلمهی «ضلالت» در لغت به معنای رها کردن راه مستقیم است، ولی دارای مفهومی گسترده است به گونهای که منحصر در «گمراهی از دین حق» نمیباشد، بلکه افتادن در راه کم خطر و کم مشکل را نیز شامل میگردد. آیات 20 سورهی شعراء و 6 - 8 سورهی ضحی میتواند مناسب با مطلب ذکر شده، تفسیر و بررسی گردند. 4. در برخی اوقات، انسان در گفت و گوی با دیگران - به ویژه وقتی که در مقام استدلال و دفاع و اقناع باشد - نسبتهایی را به خود میدهد که معنای حقیقی آنها را اراده ننموده و صرفاً به جهت مماشات با طرف مقابل میباشد. آیات: شعراء، 20 ؛ قصص، 15 ؛ انعام، 76 تا 78 ؛ را از این منظر میتوان ملاحظه نمود. 5. در تعداد دیگری از آیات که در ظاهر عتاب و خطابهای شدیدی نسبت به پیامبران(ع) به کار رفته، از قبیل ضرب المثل معروف «به در میگویم که دیوار بشنود»، میباشد، و در واقع، مخاطب اصلی، تودهی مردم میباشند. آیاتی که این مطلب در آنها رعایت شده عبارت اند از: انعام، 68 ؛ هود، 37 ؛ یونس، 94 ؛ بقره، 147 ؛ آل عمران، 60 ؛ هود، 17 ؛ سجده، 23. 6. از دیگر راههای تعظیم یک فرد و تحقیر شخص دیگر، استفاده از زبان «کنایه» میباشد که در سورهی فتح آیهی 2 این گونه است. به این بیان که در نزد مشرکان، هیچ کس گناه کارتر از رسول اکرم اسلام (ص) نبوده است و با فتح و پیروزی پیامبر (ص)، گناهانی که مشرکان به ایشان نسبت میدادند، نادیده گرفته شد و از گنهکار شمردن پیامبر دست کشیدند. 7. در بعضی از آیات الاهی، آن گاه که پیامبران(ع) نسبتی به خود یا دیگران دادهاند، آن را در قالب یک گزارهی شرطیه و همراه با «اگر» بیان نمودهاند. و این گونه سخنان، دلالتی بر وقوع مضمون آن گزاره نمینماید مانند: آیات 62 و 63 سورهی انبیاء. 8. کشته شدن مرد فرعونی به دست حضرت موسی (ع)، از جنبهی قصاص میباشد و در مقابل کشته شدن نوزادان زیادی است که توسط آن مرد صورت پذیرفته بود. 9. امیرالمؤمنان، علی (ع) علت ذکر لغزشهای پیامبران در قرآن را این دانستهاند که خداوند، آنها را برشمرد تا همه بدانند پیامبران نیز کمالات و صفات الاهی را - به طور مطلق و بی نهایت و کامل - دارا نبودند و کسی فکر الوهیت آنان را در سر نپروراند. [i] فخر رازی، تفسیر کبیر، ج 10، ص 193. [ii] تفسیر روح البیان، ج 1، ص 338. [iii] ر.ک: ترجمههای قرآن کریم، آیت اللَّه مکارم شیرازی؛ خرمشاهی ؛ تفسیرهای، نمونه، نور، المیزان، پیام قرآن. [iv] برای اطلاع بیشتر از آیاتی که در زمینهی عصمت انبیا وجود دارد، به موارد زیر رجوع شود: نساء، 65 - احزاب، 21 و 33 - انعام، 90 - نجم، 3 و 4 - یس، 62 - ص، 45 تا 47 و 82 و 83 - جن، 26 تا 28 - زمر،.37 . و جهت اطلاع از تفاسیر آیات ذکر شده، به تفاسیر ی، مانند تفسیر المیزان، نمونه، نور و پیام قرآن و... مراجعه شود. [v] پس از بیان راه حل هر اشکال، نمونهای از آیات که به نوعی مشمول آن راه حل میشود، بیان خواهد شد. از این رو، هر راه حل به مانند قاعدهای کلی است که اشکالات متعددی را که در مورد آیات گوناگون مطرح شده، مرتفع میسازد. [vi] تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 404، ح 165، حدیث اما باقر (ع) ؛ مفردات راغب، مادهی: «عصی».
- [سایر] چرا در قرآن آیاتی وجود دارد که ظهور در عصیان انبیا (ع) دارد، ولی آیاتی که ظاهر در عصمت آنها باشد، نیست؟
- [سایر] آیا قرآن دچار تحریف شده است؟ نظر شیعه در مورد عصمت پیامبر و ائمه ع چیست؟
- [سایر] قرآن کریم به صراحت از عصیان و نافرمانی پیامبران خبر می دهد،چگونه می توان از این آیات چشم پوشید و پیامبران را معصوم دانست؟
- [سایر] چه آیاتی از قرآن کریم، دلالت بر عصمت انبیاء (علیهم السلام) دارد ؟
- [سایر] مقصود از عصمت پیامبر(ص) و ائمه معصومین (ع) چیست؟
- [سایر] آیا این روایت تاریخی که امام علی (ع) پس از تولد در آغوش پیامبر اکرم (ص) به ایشان فرموده اند آیا می خواهی برای تو از تورات یا انجیل و... بخوانم و سپس آیاتی از سوره مؤمنون را تلاوت می فرمایند، از نظر روایی و تاریخی معتبر می باشد؟ آیا این واقعه با بحث رسالت پیغمبر و عدم آگاهی ایشان از محتوای قرآن قبل از رسالت و در عین حال تسلط امام علی (ع) بر قرآن و سایر کتب آسمانی قابل جمع است؟
- [سایر] شبهه: آیاتی که اشاره به ارث رسیدن زمین به مومنین دارد، ربطی به ظهور امام زمان ندارد.
- [سایر] امام زمان علیه السلام در ظاهر با چه سنی ظهور می کنند؟
- [سایر] پرسش : چرا حضرت مهدی(ع) ظهور نمیکند؟
- [سایر] فلسفه ظهور امام زمان(ع)را بیان کنید؟
- [آیت الله علوی گرگانی] موقعی که زلزله ورعد وبرق ومانند اینها اتّفاق میافتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده وتا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادأ است مگر در آیاتی که زمان او به مقدار یک رکعت از نماز آیات بوده وخواندن نماز را از روی عصیان بتأخیر بیاندازد در این صورت بنابر احتیاط واجب باید نیّت ادأ وقضأ نکند.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر بین نمازگزار و قبر معصوم(ع) دیوار و مانند آن حاجبی باشد که مانع صدق هتک حرمت است , اقامه نماز حرام نیست؛ ولی ضریح یا پردهای که روی قبر شریف قرار دارد, حاجب نخواهند بود. شرط پنجم
- [آیت الله جوادی آملی] .نماز جمعه در زمان حضور امام معصوم(ع) و منصوب خاص او , واجب تعیینی است؛ به این صورت که غیر آن صحیح نیست؛ ولی در زمان غیبت معصوم (ع) واجب تخییری است؛ یعنی کسی که در نماز جمعه شرکت کرده, لازم نیست نماز ظهرِ چهار رکعتی را هم به جا آورد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله سیستانی] اگر نوشتهای به امضاء یا مهر میت ببینند، چنانچه قرائنی باشد که ظهور در وصیّت داشته باشد باید به آن عمل شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] فروختن میوه یک سال قبل از ظهور ان بدون ضمیمه جایز نیست و فروختن میوه دو سال یا بیشتر از ان و همچنین فروختن میوه یک سال با ضمیمه جایز است و بعد از ظهور ان پیش از ان که دانه ببندد و گلش بریزد احتیاط مستحب ان است که چیزی از حاصل زمین مانند سبزیها یا مال دیگری با ان بفروشند و یا میوه بیشتر از یک سال را به او بفروشند
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه روزه دار دروغی به خدا و پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و جانشینان معصوم او(علیهم السلام) نسبت دهد خواه با گفتن باشد، یا نوشتن، یا اشاره و مانند آن، بنابراحتیاط واجب روزه اش باطل می شود، هر چند بلافاصله توبه کند. دروغ بستن به سایر انبیا و فاطمه زهرا(علیها السلام) نیز همین حکم را دارد.
- [آیت الله جوادی آملی] .حرم مطهر پیامبر و امام معصوم (ع) ملحق به مسجد است و نجس کردن عمدی آن , حرام و تطهیر آن, واجب است. در این جهت, فرقی بین حرم معمور مانند عتبات عالیات و حرم مخروب مانند بقیع نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .سیّدی که مستحقِ سهم سادات است , باید از طرف پدر به هاشم انتساب دا شته باشد و لازم نیست که از نسل حضرت پیامبر(ع) باشد؛ اما اگر کسی از طرف مادر انتساب به هاشم داشته باشد، کافی نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مسجد فضیلت دارد. درجات فضایل آن به تفاوت مسجدهاست. بهترین مسجد روی زمین , مسجد دور کعبه یعنی مسجد حرام است، پس از آن, مسجد پیامبر(ص) در مدینه و بعد از آن, مسجد کوفه و مسجد اقصی که هر دو در یک حدّند و پس از آنها مسجد جامع هر شهر و بعد از آن , مسجد محل و سپس مسجد بازار . حرم انبیا و اوصیای معصوم (ع) فضیلت و استحباب دارد و نسبت به برخی مساجد , مانند مس جد محل و مسجد بازار, افضل است.