خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) علاوه بر ولایت تشریعی (حق قانون گذاری و حلال و حرام کردن اشیا و کارها)، ولایت تکوینی نیز عطا فرموده است و آنان توانایی و قدرت هر گونه دخل و تصرفی را در عالم دارند. این نوع ولایت و قدرت اختصاص به حال حیات ظاهری آنان ندارد؛ زیرا آنان ذوات مقدسه ای هستند که در حال زندگی برزخی خود نیز از این قدرت برخوردار هستند، ولی آنان از این قدرت همیشه و در همه جا استفاده نمی کنند، بلکه در جایی استفاده می کنند که مصلحت دین خدا و هدایت مردم در آن باشد و بر خلاف سنت لایتغیر الهی نباشد. از سویی، احترام حرم های ائمه (ع) راه هدایت و هتک حرمت آنها و حرم های مطهرشان مسیر ضلالت و گمراهی است و از سوی دیگر یکی از سنت های الاهی این است که همه مردم تا روز معاد در انتخاب مسیر هدایت و ضلالت آزاد باشند. براین اساس است که آنان از این قدرت همیشه و در همه جا استفاده نمی کنند، همان گونه که خداوند متعال همیشه از قدرت خود استفاده نکرده و نمی کند، با این که بالاترین قدرت ها است و بر هر چیزی توانا است. در طول تاریخ چندین بار گروه های ظالم و سرکش به خانه کعبه حمله ور شده و آن را تخریب کردند، ولی خداوند متعال تنها در یک مورد سپاهیان ابرهه را که تصمیم جدی بر نابودی کعبه داشتند به طرز معجزه آسایی نابود کرد .
اگر ائمه(ع) میتوانند هر کاری را انجام دهند، پس چرا آنها نتوانستند حرمهای خود را در مقابل حملات تروریستی و تیر اندازی مردان مسلح محافظت کنند؟
خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) علاوه بر ولایت تشریعی (حق قانون گذاری و حلال و حرام کردن اشیا و کارها)، ولایت تکوینی نیز عطا فرموده است و آنان توانایی و قدرت هر گونه دخل و تصرفی را در عالم دارند. این نوع ولایت و قدرت اختصاص به حال حیات ظاهری آنان ندارد؛ زیرا آنان ذوات مقدسه ای هستند که در حال زندگی برزخی خود نیز از این قدرت برخوردار هستند، ولی آنان از این قدرت همیشه و در همه جا استفاده نمی کنند، بلکه در جایی استفاده می کنند که مصلحت دین خدا و هدایت مردم در آن باشد و بر خلاف سنت لایتغیر الهی نباشد. از سویی، احترام حرم های ائمه (ع) راه هدایت و هتک حرمت آنها و حرم های مطهرشان مسیر ضلالت و گمراهی است و از سوی دیگر یکی از سنت های الاهی این است که همه مردم تا روز معاد در انتخاب مسیر هدایت و ضلالت آزاد باشند. براین اساس است که آنان از این قدرت همیشه و در همه جا استفاده نمی کنند، همان گونه که خداوند متعال همیشه از قدرت خود استفاده نکرده و نمی کند، با این که بالاترین قدرت ها است و بر هر چیزی توانا است. در طول تاریخ چندین بار گروه های ظالم و سرکش به خانه کعبه حمله ور شده و آن را تخریب کردند، ولی خداوند متعال تنها در یک مورد سپاهیان ابرهه را که تصمیم جدی بر نابودی کعبه داشتند به طرز معجزه آسایی نابود کرد .
- [سایر] با وجود اینکه اکثر ائمه(ع) مجبور بودند سکوت کنند و شرایط قیام نداشتند (از جمله امام حسن که صلح کردند) و سایر ائمه که در زمان عباسیان بودند، آیا اساساً آمدن این همه امام -در حالیکه نتوانستند کاری انجام دهند- کار عبث نیست؟
- [سایر] آیا در زمان ائمه اطهار(ع) حمامهای عمومی برای زنان یا مردان بود؟ چرا در روایتی زنان را از رفتن به حمامهای عمومی نهی کردهاند؟
- [سایر] 1. چرا امام معصوم(ع) از جان بیگناه زائر و میهمان خود محافظت نمیکند؟ مگر امام به قصد هدایت و حفاظت از جان و مال و دین افراد نیامده است؟ چطور زائران آن که به قصد دیدار و زیارت به خدمت امام رسیدند (نه شرکت در جهاد و به قصد شهادت) در معرض حوادث تروریستی قرار میگیرند و امام(ع) حافظ جان آنان نمیشود؟ 2. چگونه خداوند متعال در حفظ قرآن خود شخصاً ضمانت حفظ او را به عهده میگیرد و در امر کعبه به عنوان یک موضوع بر اساس اقتضائات و به سبب امور خاص به حفاظت بر خواسته ولی برای حفظ مرقدهای مطهر ائمه اطهار(ع) اقدامی نمیکند؟ تشکر میکنم اگر مستند پاسخ داده شود و بتواند اینجانب و دوستان حقیر را قانع نمایید.
- [سایر] طبق روایتی که حضرت علی(ع) در بخشی از نامه خویش به امام حسن(ع) میفرماید: (وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا یَعْرِفْنَ غَیْرَکَ فَافْعَل)؛ آیا معنایش این است که حتی شناختن یک مرد نامحرم نیز ممکن است برای یک زن خطر آفرین باشد؟! حتی یک شناخت معمولی و به اسم. الآن فرض بگیرید ائمه(ع) نسبت به زنان نامحرم هستند. پس اگر شوهر این زن بتواند کاری کند که این زن ائمه(ع) را نشناسد این کار را بکند، درست است؟! ممکن است شما بفرمایید خیر این نامه شامل این موارد نمیشود. پس مقصود از این حدیث چیست؟ بالأخره زن ممکن است برادر شوهر داشته باشد، ممکن است شوهر خواهر داشته باشد، و سایر اشخاص نامحرمی که نسبت فامیلی نزدیکی با زن دارند. طبق نامه حضرت علی(ع) اگر مرد میتواند کاری کند که زن هیچیک از این اشخاص را نشناسد این کار را بکند؟! اگر اینگونه است چرا؟!
- [سایر] سلام ولادت امام رضا(ع) ولی قلبهایمان بر شما مبارک.خوش بحالتون که زائر امام رضایید. ما که دو سال سعادت زیارت ایشون رو نداشتیم. شاید کاری کردیم که خدایی نکرده آقا از دستمون ناراحتن. از کجا باید فهمید که ائمه از دستمون راضی اند یا نه؟ التماس دعا خدایا ما که دستمون به آسمان نمی رسه، تو که دستت به زمین می رسه، " دستمون رو بگیر"
- [سایر] سلام علیکم! در علوم پزشکی و روانشناسی میگویند احتلام در آقایان و قاعدگی در بانوان امری کاملاً طبیعی است؛ یعنی جزئی از ساختار بدن آنها و اتفاقاً نشانه سلامت دستگاه جنسی در آقایان و سلامت رحم در بانوان است. اما ما در روایات داریم که ائمه(ع) جنب نمیشدند و دختران انبیا(ع) نیز حیض نمیشوند. حال با توجه به این روایات، سؤال من این است که اگر احتلام در مردان و قاعدگی در زنان، امری طبیعی و جزء ساختار بدن آنهاست چرا ائمه(ع) احتلام نداشتند؛ و حضرت فاطمه(س) و سایر دختران انبیا(ع) قاعدگی نداشتند؟! آیا ساختار بدنی آنها با ما متفاوت بوده است، یا مسئله دیگری است؟! مخصوصاً اینکه ما میگوئیم که جنبه بشری آن بزرگواران با ما تفاوتی ندارد. در جنبههای معنوی و روحانی با ما متفاوت هستند. اگر ساختار بدنی آنها با ما متفاوت بوده، چه تفاوتی داشته؟! مثلاً تا آنجا که من میدانم خون حیض به خاطر تخریب دیواره رحم در هر ماه و جایگزینی دیواره جدید است. حال در مورد حضرت فاطمه(س) اصولاً این اتفاق نمیافتاده یا نه این اتفاق میافتاده، اما دیواره تخریب شده به شکل دیگری دفع میشده؟! یا برای مثال در مورد احتلام به لحاظ پزشکی میگویند وقتی منی بدن از طریق آمیزش دفع نشد اضافی منی تولیدی از طریق احتلام شبانه دفع میشود. حال آیا بدن ائمه(ع) در دوران مجردی اصلاً منی تولید نمیکرده یا تولید میکرده اما دفع نمیشد؟! اگر دفع نمیشد پس چه اتفاقی میافتاد؟! البته بنده از برخی از اساتید اخلاق شنیدهام که پسری که ذهنش مطلقاً مطلقاً پاک باشد جنب نمیشود و جنب نشانه آلودگی ذهن است. مخصوصاً اگر احتلام کسی با دیدن خواب همراه باشد. حتی شنیدهام از قول برخی از اولیاء الله که آنها نیز در طول عمرشان هرگز احتلام شبانه نداشتند. البته میتوان برای این قول این اساتید اخلاق موید روائی نیز آورد. در دعائی که برای جنب نشدن در مفاتیح است که البته از منابع حدیثی گرفته شده است میخوانیم: (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا خِفْتَ الْجَنَابَةَ فَقُلْ فِی فِرَاشِکَ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الِاحْتِلَامِ وَ مِنْ سُوءِ الْأَحْلَامِ وَ مِنْ أَنْ یَتَلَاعَبَ بِیَ الشَّیْطَانُ فِی الْیَقَظَةِ وَ الْمَنَامِ). حال در اینجا اولاً خوابهای جنسی به خواب سوء تعبیر شده است؛ ثانیاً احتلام ناشی از بازی شیطان است. پس میتوان گفت که واقعاً احتلام عملکرد طبیعی بدن و نشانه سلامت دستگاه جنسی نیست. بلکه این نشان از نوعی تسلط شیطان بر ما دارد. پس ائمه(ع) و شاید برخی از اولیاءالله که شیطان بر آنها هیچ تسلطی ندارد و به مقام مخلصین رسیدهاند؛ محتلم نیز نمیشوند. نظر شما چیست؟!
- [سایر] چرا فرشتهها و پیغمبران در ایام خاص میآیند به کربلا برای زیارت امام حسین؟ مگر امام حسین(ع) جسم خالص بود که میآیند برای جسمش؟ مگر حتی دیگر شهدا را نگفتند که مرده فرض نکنید، بلکه اینها زنده واقعی هستند؟ حالا فرشتهها که خود مادی نیستند میآیند برای زیارت جسم مادی که سالها پیش از روح خودش جدا شده؟ برای زیارت امام حسین میتوانند بروند پیش خودش... اصلاً فرض میکنیم فرشتهها اجازه ندارند بروند در محیطی که آنها در آن زندگی میکنند در آن دنیا... پیغمبرها هم نمیتوانند؟ اگر نمیتوانند کسی ملاقاتشان کند، پس نتیجه باید گرفت که آنها در انفرادی زندان هستند! اگر ما میرویم مثلاً کربلا فرق داریم؛ خودمان ماده هستیم پس دور از عقلانیت نیست رفتن به آنجا... مثلش هم همین قبله خودمان هست. ما که به کعبه سجده نمی¬کنیم ما به خدا سجده میکنیم... که اگر سجده بر سنگی که قداست دارد بزنیم، نزنیم بهتر است؛ چرا که قداست ائمه و مؤمنان بالاتر است از سنگ خام.
- [سایر] یکی از معانی و لوازم خاتمیت پایان تشریع و قانون گذاری الاهی توسط پیامبر (ص) است که با پایان یافتن پیامبری درهای آسمان بسته شد و دیگر در باب شریعت هیچ حکم یا احکامی نسخ یا وضع نخواهد شد. با توجه به جامعیت و کمال دین خاتم در قانون گذاری، اگر بعد از ختم نبوت قائل به تشریع و قانون گذاری شویم، چنین اعتقادی با خاتمیت همخوانی ندارد و لازمهاش این خواهد بود که دین در عصر پیامبر کامل نبوده و بعد از رحلت او به کمال رسیده است. صاحب این نظریه میگوید: چگونه میشود که پس از پیامبر خاتم (ص) کسانی در آیند و به اتکای وحی و شهود سخنانی بگویند که نشانی از آنها در قرآن و سنت نبوی نباشد، در عین حال تعلیم و تشریع و ایجاب و تحریمشان در رتبه وحی نبوی بنشیند، عصمت و حجیت سخنان پیامبر را پیدا کند و باز هم در خاتمیت خللی نیفتد؟ و ... . منتقد معتقد است، براساس مقاماتی که شیعیان برای پیشوایان خود در نظر میگیرند (ارتباط مستقیم با آسمان، عصمت، حجیت گفتار) بر آن اساس مقام تشریع به امامان (ع) واگذار میشود و آنان همانند پیامبر صاحب ولایت تشریعی میشوند و به¬سان پیامبر (ص) میتوانند بعضی از احکام و آموزههای دینی را بدون هیچ پیشنهای در کتاب و سنت نبوی وضع کنند. بنابراین، شیعیان با اعتقاد به ولایت ائمه (ع)عملا با خاتمیت در تعارض هستند.