"شیخیه" فرقهای است که مؤسس آن شیخ احمد احسائی است. شیخ احمد در سال 1166 ق، در احساء متولد گردید و در سال 1186 به کربلا رفت و از محضر علمای شیعه استفاده نمود. او در سفر خود به ایران به منظور زیارت امام رضا (ع) در یزد ساکن گردید و چندی بعد به دعوت فتحعلی شاه به تهران رفت و سپس به دعوت محمد علی میرزا در کرمانشاهان مسکن گزید و بعد از مرگ محمد علی میرزا به قزوین رفت. در آن جا بود که به خاطر ابراز برخی عقاید، مورد تکفیر علمای شیعه قرار گرفت و به ناچار ایران را به قصد عراق و آن را جا به قصد موطن خود ترک کرد و در همین سفر در نزدیکی مدینه از دنیا رفت و در قبرستان بقیع دفن گردید. از اعتقادات اوست: 1. ائمه علل اربعه (چهارگانه) عالم میباشند. 2. معرفت رکن رابع (که همانا شیوخ و بزرگان شیخیه میباشند) در کنار معرفت خدا و پیامبران و ائمه به عنوان اصول دین شمرده میشوند. 3. قرآن کلام نبی (ص) است. 4. امام عصر (ع) در عالمی روحانی که غیر از این عالم مادی است، زندگی میکند. 5. رکن رابع، نایب خاص امام عصر (ع) است و او هم از این مقام برخوردار است و... . نکته حائز اهمیت این است که: این اعتقادات زمینه را برای زایش فرقهی کشفیه و در ادامهی آن، پیدایش بابیه و بهاییه فراهم کرد و کار به جایی رسید که عدهای به رکن بودن خود بسنده نکنند و ادعای مهدویت و در نهایت ادعای الوهیت نمایند.
"شیخیه" فرقهای است که مؤسس آن شیخ احمد احسائی است. شیخ احمد در سال 1166 ق، در احساء متولد گردید و در سال 1186 به کربلا رفت و از محضر علمای شیعه استفاده نمود. او در سفر خود به ایران به منظور زیارت امام رضا (ع) در یزد ساکن گردید و چندی بعد به دعوت فتحعلی شاه به تهران رفت و سپس به دعوت محمد علی میرزا در کرمانشاهان مسکن گزید و بعد از مرگ محمد علی میرزا به قزوین رفت. در آن جا بود که به خاطر ابراز برخی عقاید، مورد تکفیر علمای شیعه قرار گرفت و به ناچار ایران را به قصد عراق و آن را جا به قصد موطن خود ترک کرد و در همین سفر در نزدیکی مدینه از دنیا رفت و در قبرستان بقیع دفن گردید. از اعتقادات اوست: 1. ائمه علل اربعه (چهارگانه) عالم میباشند. 2. معرفت رکن رابع (که همانا شیوخ و بزرگان شیخیه میباشند) در کنار معرفت خدا و پیامبران و ائمه به عنوان اصول دین شمرده میشوند. 3. قرآن کلام نبی (ص) است. 4. امام عصر (ع) در عالمی روحانی که غیر از این عالم مادی است، زندگی میکند. 5. رکن رابع، نایب خاص امام عصر (ع) است و او هم از این مقام برخوردار است و... . نکته حائز اهمیت این است که: این اعتقادات زمینه را برای زایش فرقهی کشفیه و در ادامهی آن، پیدایش بابیه و بهاییه فراهم کرد و کار به جایی رسید که عدهای به رکن بودن خود بسنده نکنند و ادعای مهدویت و در نهایت ادعای الوهیت نمایند.
- [سایر] توضیحی در خصوص وجه تسمیه (الروضة البهیة) و (لمعه) بدهید.
- [سایر] لطف کنید توضیحی در مورد پاک سازی کلی برای یک جوان قبل از حج واجب یا عمره بدهید.
- [سایر] لطف کنید توضیحی در مورد پاک سازی کلی برای یک جوان قبل از حج واجب یا عمره بدهید.
- [سایر] توضیحی درباره اختلالات روانی بدهید و بیان کنید چگونه میتوان فهمید فردی دچار اختلال روانی و رفتاری است؟
- [سایر] با سلام. لطفاً توضیحی در مورد توثیق خاص و توثیق عام در روایت بدهید، و اینکه چگونه وثاقت یک شخصی که روایت نقل میکند(راوی) به دست میآید؟
- [سایر] درباره فرقه(شیخیه) توضیح دهید؟
- [سایر] فرق شیخیه با ما شیعیان چیست؟
- [سایر] چه اشکالاتی نسبت به اعتقاد شیخیه درباره کیفیت وجود امام زمان در عصر غیبت وجود دارد؟
- [سایر] در مورد فرقه شیخیه توضیحاتی بفرمایید و انحرافات آنها را بیان کنید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] درباره فرقه اخباریها و شیخیه و موسسین این فرقه ها، نظرجنابعالی چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر یک نفر از طرف مرد و زن در خواندن صیغه عقد موقّت وکیل شود، چنانچه مثلاً اسم مرد (احمد) و اسم زن (فاطمه) باشد و وکیل بگوید: (مَتَّعْتُ مُوکِّلی أَحْمَدَ مُوکِّلَتی فاطِمَةَ فِی الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ) یعنی: (موکّل خود فاطمه را در مدّتی که معلوم شده به زوجیّت موکّل خودم احمد در آوردم به مهری که معیّن شده است) و بلافاصله بگوید: (قَبِلْتُ هکَذا) یعنی: (به همین گونه قبول کردم) عقد صحیح میباشد و میتواند به جای (مَتَّعْتُ)، (زَوَّجْتُ) بگوید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن به قصد انشا بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) یعنی: (خود را زن تو نمودم به مهری که معیّن شده) و بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ) یعنی: (قبول کردم ازدواج را به مهری که معین شده) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد (احمد) و اسم زن (فاطمه) باشد و وکیل زن خطاب به وکیل مرد با قصد انشا بگوید: (زَوَّجْتُ مُوکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلَکَ أحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ)، یعنی: (موکّل خودم فاطمه را به زوجیّت موکّل تو احمد در آوردم به مهری که معین شده) و بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجَ لِمُوَکِّلِی أحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعلُومِ) یعنی: (قبول کردم ازدواج را برای موکّلم احمد به مهری که معین شده)، عقد صحیح میباشد.
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد.
- [امام خمینی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: "زوجتک نفسی علی الصداق المعلوم" یعنی خود را زن تو نمودم به مهری که معین شده، پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: "قبلت التزویج" یعنی قبول کردم ازدواج را عقد صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلا اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل بگوید: "زوجت موکلتی فاطمة موکلک احمد علی الصداق المعلوم" پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: "قبلت لموکلی احمد علی الصداق"، صحیح می باشد.
- [آیت الله بهجت] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصِّدَاقِ الْمَعْلُوم)؛ یعنی: (خود را زن تو نمودم به مهری که معین شده)، و پس از آن مرد بلافاصله بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجْ)، یعنی: (ازدواج را قبول کردم)، عقد صحیح است، و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فَاطِمَة، مُوَکلَکَ اَحْمَد، عَلَی الصِّداقِ الْمَعْلُوم)، و سپس وکیل مرد بلافاصله بگوید: (قَبِلْتُ لِمُوَکِّلِی اَحْمَد، عَلَی الصِّداقِ)، صحیح میباشد.
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد. دستور خواندن عقد موقت
- [آیت الله مظاهری] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) مانند محمّد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب مثل مصطفی و ابوالقاسم را بگوید یا بشنود، گرچه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول (ص) را مانند محمد و احمد؛ یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود؛ اگرچه در نماز باشد؛ مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله بروجردی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول (ع) مانند محمّد و احمد، یا لقب و کُنیة آن جناب مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله وحید خراسانی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم را مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه ان جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد مستحب است صلوات بفرستد