جابر بن حیان: او ابو عبدالله یا ابو موسی جابر بن عبدالله طرسوسی کوفی معروف به صوفی است.[1] ابن ندیم در کتاب الفهرست، کنیه اش را ابوعبدالله ذکر می کند و سپس می گوید: رازی در کتاب هایش که در صنعت نوشته است از جابر ابن حیان با عنوان «استاد ما ابو موسی جابر بن حیان» نام می برد. همو در جایی دیگر در الفهرست از وی به ابوموسی یاد کرده است. شاید منشأ این اختلافات از این جا باشد که جابر بن حیان دو فرزند به نام های عبدالله و موسی داشت.[2] دربارّه زادگاه و تاریخ تولدش در میان مورخان اختلاف نظر وجود دارد. گفته شده است اصل وی از خراسان است. دکتر اعوانی در این باره می گوید: پدر جابر از قبیله «ازد» و شغلش در کوفه عطاری بود. هنگامی که از کوفه به خراسان مهاجرت کرد،‌ جابر در خراسان تولد یافت. حاکم خراسان پدر جابر را به خاطر اتهام شیعه بودن به شهادت رساند.[3] طبق این نقل جابر بن حیان در طوس خراسان به دنیا آمده؛ لذا ایرانی و فارس است. البته نقل های دیگری نیز وجود دارد که جابر از طرسوس، یا صابئی حران، است. مورخ آفریقایی (لیو آفریقایی) که در سال 1526 میلادی زندگی نامه شیمی دان های آفریقا را نوشته، می گوید: بزرگ شیمی دان ها جابر است که یونانی است که اسلام را برگزیده. وی حدود یک قرن بعداز پیامبر اسلام (ص) زندگی می کرد. نقل دیگری جابر بن حیان را به «اشبیلیه» نسبت می دهد. ولی جابر اشبیلی،‌ جابر بن افلح بود که در قرن یازدهم در اشبیلیه زندگی می کرد و صاحب اثر در علم فلک و نجوم است. همان گونه که درباره تاریخ زندگی، اسم، زمان و مکان زندگی جابر اختلاف نظر وجود دارد. همین طور درباره صنف علم و تخصص و مذهبش نیز میان مورخان اختلاف است. گروهی معتقدند که جابر از بزرگان تشیع است، گروهی نیز بر آنند که وی از فلاسفه است. برخی از متخصصان در صنعت طلا و نقره بر آنند که ریاست گروه طلا و نقره کاران به او منتهی شد.[4] اما حقیقت آن است که جابر بن حیان از جهت سیاسی و مذهبی شیعی بود.[5] در بحث ها و مجادله از فلاسفه بود و از نظر علم تجربی جزو شیمی دان ها بود.[6] بدون تردید منابع و مصادر فراوان که در آنها نام جعفر – در زندگی و عصر جابر – آمده است، امام جعفر صادق (ع) است. حاجی خلیفه از جابر با عنوان شاگرد امام صادق (ع) یاد می کند.[7] [8] جابر بن حیان در سال 160 هجری و به قولی در 180 هجری از دنیا رفت. دیدگاه علماء درباره جابر بن حیان چنین است: علما در باره جابر با عنوان حکیم، ریاضی دان، فلیسوف،‌ منجم، طبیب، منطقی، فلکی، نویسنده و دارای آثار فراوان در همه این علوم و علوم مختلف دیگر یاد کرده اند که بیانگر تیزهوشی، ذکاوت و همت بالای جابر بود.[9] احمد فؤاد اهوانی در یک مقاله طولانی که در نشریه «المجلة» در مصر به چاپ رساند درباره جابر می گوید: وی (جابر بن حیان) از مشهورترین عالمان عرب و اولین کسی بوده که قواعد علم تجربی را کشف و تثبیت کرد و اولین کسی است که آن را را آشکار نمود و با این کارش خدمت بزرگی به علم به نحو عام و به تمدن عرب به نحو خاص کرده است[10] هم چنین دکتر محمد یحیی هاشمی در مقاله ای در جلد ده مجله 33 جلدی عرفان نوشته آمده است: در طی مطالعات در آثار فراوان به جای مانده از جابر بن حیان در علم شیمی مشاهده می کنیم که به طور صریح اعتراف می کند که استاد این علم امام صادق (ع) است.[11] این اطلاعات مختصر از زندگی یکی از بزرگان و دانشمندان شیعه است، اگر چه برخی درباره او یا درباره آثار او و نیز همراهی و ارتباط او با امام صادق (ع) اشکال کرده اند.[12] [1] اعیان الشیعة، ج 4، ص 30. [2] نقل از زکی نجیب محمود، جابر بن حیان، ص 12،‌ نقل از اسماعیل مظهر، تاریخ الفکر العربی. [3] اعیان الشیعة، ج 4، ص 30. [4] ابن الندیم، الفهرست، ص 499. [5] و از جهت اعتقادی. [6] زکی نجیب محمود، جابر بن حیان، ص 16. [7] فی کشف الظنون، ص 343. [8] همان، ص 18. [9] اعیان الشیعة، ج 4، ص 30. [10] همان. [11] همان. [12] برای اطلاع بیشتر، نک، زکی نجیب محمود، جابر بن حیان؛ دکتر الفکیکی، جابر بن حیان؛ اسماعیل مظهر، تاریخ الفکر العربی.
جابر بن حیان: او ابو عبدالله یا ابو موسی جابر بن عبدالله طرسوسی کوفی معروف به صوفی است.[1] ابن ندیم در کتاب الفهرست، کنیه اش را ابوعبدالله ذکر می کند و سپس می گوید: رازی در کتاب هایش که در صنعت نوشته است از جابر ابن حیان با عنوان «استاد ما ابو موسی جابر بن حیان» نام می برد. همو در جایی دیگر در الفهرست از وی به ابوموسی یاد کرده است. شاید منشأ این اختلافات از این جا باشد که جابر بن حیان دو فرزند به نام های عبدالله و موسی داشت.[2] دربارّه زادگاه و تاریخ تولدش در میان مورخان اختلاف نظر وجود دارد. گفته شده است اصل وی از خراسان است. دکتر اعوانی در این باره می گوید: پدر جابر از قبیله «ازد» و شغلش در کوفه عطاری بود. هنگامی که از کوفه به خراسان مهاجرت کرد، جابر در خراسان تولد یافت. حاکم خراسان پدر جابر را به خاطر اتهام شیعه بودن به شهادت رساند.[3] طبق این نقل جابر بن حیان در طوس خراسان به دنیا آمده؛ لذا ایرانی و فارس است. البته نقل های دیگری نیز وجود دارد که جابر از طرسوس، یا صابئی حران، است. مورخ آفریقایی (لیو آفریقایی) که در سال 1526 میلادی زندگی نامه شیمی دان های آفریقا را نوشته، می گوید: بزرگ شیمی دان ها جابر است که یونانی است که اسلام را برگزیده. وی حدود یک قرن بعداز پیامبر اسلام (ص) زندگی می کرد. نقل دیگری جابر بن حیان را به «اشبیلیه» نسبت می دهد. ولی جابر اشبیلی، جابر بن افلح بود که در قرن یازدهم در اشبیلیه زندگی می کرد و صاحب اثر در علم فلک و نجوم است. همان گونه که درباره تاریخ زندگی، اسم، زمان و مکان زندگی جابر اختلاف نظر وجود دارد. همین طور درباره صنف علم و تخصص و مذهبش نیز میان مورخان اختلاف است. گروهی معتقدند که جابر از بزرگان تشیع است، گروهی نیز بر آنند که وی از فلاسفه است. برخی از متخصصان در صنعت طلا و نقره بر آنند که ریاست گروه طلا و نقره کاران به او منتهی شد.[4] اما حقیقت آن است که جابر بن حیان از جهت سیاسی و مذهبی شیعی بود.[5] در بحث ها و مجادله از فلاسفه بود و از نظر علم تجربی جزو شیمی دان ها بود.[6] بدون تردید منابع و مصادر فراوان که در آنها نام جعفر – در زندگی و عصر جابر – آمده است، امام جعفر صادق (ع) است. حاجی خلیفه از جابر با عنوان شاگرد امام صادق (ع) یاد می کند.[7] [8] جابر بن حیان در سال 160 هجری و به قولی در 180 هجری از دنیا رفت. دیدگاه علماء درباره جابر بن حیان چنین است: علما در باره جابر با عنوان حکیم، ریاضی دان، فلیسوف، منجم، طبیب، منطقی، فلکی، نویسنده و دارای آثار فراوان در همه این علوم و علوم مختلف دیگر یاد کرده اند که بیانگر تیزهوشی، ذکاوت و همت بالای جابر بود.[9] احمد فؤاد اهوانی در یک مقاله طولانی که در نشریه «المجلة» در مصر به چاپ رساند درباره جابر می گوید: وی (جابر بن حیان) از مشهورترین عالمان عرب و اولین کسی بوده که قواعد علم تجربی را کشف و تثبیت کرد و اولین کسی است که آن را را آشکار نمود و با این کارش خدمت بزرگی به علم به نحو عام و به تمدن عرب به نحو خاص کرده است[10] هم چنین دکتر محمد یحیی هاشمی در مقاله ای در جلد ده مجله 33 جلدی عرفان نوشته آمده است: در طی مطالعات در آثار فراوان به جای مانده از جابر بن حیان در علم شیمی مشاهده می کنیم که به طور صریح اعتراف می کند که استاد این علم امام صادق (ع) است.[11] این اطلاعات مختصر از زندگی یکی از بزرگان و دانشمندان شیعه است، اگر چه برخی درباره او یا درباره آثار او و نیز همراهی و ارتباط او با امام صادق (ع) اشکال کرده اند.[12] [1] اعیان الشیعة، ج 4، ص 30. [2] نقل از زکی نجیب محمود، جابر بن حیان، ص 12، نقل از اسماعیل مظهر، تاریخ الفکر العربی. [3] اعیان الشیعة، ج 4، ص 30. [4] ابن الندیم، الفهرست، ص 499. [5] و از جهت اعتقادی. [6] زکی نجیب محمود، جابر بن حیان، ص 16. [7] فی کشف الظنون، ص 343. [8] همان، ص 18. [9] اعیان الشیعة، ج 4، ص 30. [10] همان. [11] همان. [12] برای اطلاع بیشتر، نک، زکی نجیب محمود، جابر بن حیان؛ دکتر الفکیکی، جابر بن حیان؛ اسماعیل مظهر، تاریخ الفکر العربی.
- [سایر] جابر بن عبدالله انصاری چه مناظرههائی درباره شفاعت داشت؟
- [سایر] لطفاً درباره منزلت، مقام و محل دفن احمد بن موسی شاهچراغ و نیز زندگی ایشان مطالبی را بیان نمائید.
- [سایر] لوح معروف حضرت فاطمه (س) که از جابر بن عبد الله انصاری نقل شده است، چیست؟
- [سایر] لوح معروف حضرت فاطمه (س) که از جابر بن عبد الله انصاری نقل شده است، چیست؟
- [سایر] جابر بن عبدالله انصاری که از صحابه پیامبر اسلام(ص) بود، با عطیه عوفی که همراه او بود، چه نسبتی داشت؟
- [سایر] لطفاً آنچه در تاریخ راجع به زندگینامه حضرت قاسم بن موسی(ع) که در حله دفن هستند از تاریخ تولد و وفات و غیره نقل شده با ذکر سند و منبع بیان فرمائید.
- [آیت الله بروجردی] کسی که فعلاً مکانی را محل اقامت خود قرار داده و مثل کسی که در وطنش زندگی میکند، زندگی دارد و نمیداند تا آخر عمر در آن جا میماند یا نه، نمازش تمام است در آن جا یا خیر؟
- [سایر] تاریخ تولد و شهادت حضرت علی اصغر(علیه السلام) را بیان کنید.
- [سایر] با توجه به اینکه در کتابهای تاریخ نوشته شده که مختار مردم را به سوی محمد دعوت می کرد آیا مختار مورد تأیید ائمه هست یا نه؟
- [سایر] اولین بار در تاریخ صدر اسلام چگونه حکم وجوب روزه صادر شد؟ آیا تاریخ این حکم در زمان زندگی پیامبر اسلام صادر شد؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که در دو محل زندگی می کند؛ مثلا شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر می ماند؛ هر دو محل؛ وطن او است. و نیز اگر بیشتر از دو محل را برای زندگی خود اختیار کرده باشد؛ همه آنها وطن او حساب می شود.
- [آیت الله سیستانی] جائی را که انسان محل زندگی خود قرار داده ، هر چند قصد نداشته باشد که همیشه در آنجا بماند ، اگر طوری باشد که عرف او را در آنجا مسافر نمیگویند ، بطوری که اگر موقتاً ده روز یا بیشتر جای دیگری را محل زندگی خود قرار دهد ، باز هم محل زندگیش را جای اول میگویند ، آنجا برای او حکم وطن را دارد .
- [آیت الله سیستانی] کسی که در دو محل زندگی میکند ، مثلاً شش ماه در شهری ، و شش ماه در شهر دیگر میماند ، هر دو محل ، وطن اوست . و نیز اگر بیشتر از دو محل را برای زندگی خود اختیار کرده باشد ، همه آنها وطن او حساب میشود .
- [آیت الله خوئی] کسی که در دو محل زندگی میکند مثلًا شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر میماند، هر دو محل وطن او است. و نیز اگر بیشتر از دو محل را برای زندگی خود اختیار کرده باشد، همة آنها وطن او حساب میشود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شخصی در یک محل ملکی داشته باشد، چنانچه آن جا را محلّ زندگی خود قرار نداده باشد و عرفا در آن محل مسافر محسوب شود، باید نماز خود را در آن جا شکسته بخواند.
- [آیت الله اردبیلی] محلّی که انسان آن را برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده، وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادر او باشد و چه خود آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد، چه در آنجا ملک شخصی داشته یا نداشته باشد و لازم نیست قصد اقامت دائمی در محل را داشته باشد، بلکه چنانچه عرفا محلی را مقر و محل زندگی او بدانند و در آنجا مسافر محسوب نشود، آن محل برای او حکم وطن را دارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که در دو محلّ زندگی میکند، مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر میماند، هر دو وطن اوست و نیز اگر بیشتر از دو محلّ را برای زندگی خود اختیار کرده باشد، همه آنها وطن او حساب میشود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که در دو محل زندگی می کند; مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر می ماند هردو وطن او است اما اگر بیشتر از دو محل را برای زندگی خود اختیار کرده باشد بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم شکسته بخواند و هم تمام.
- [آیت الله سبحانی] کسی که در دو محل زندگی می کند، مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر می ماند، هر دو به حکم وطن اوست. و نیز اگر بیشتر از دو محل را برای زندگی خود اختیار کرده باشد، همه آنها حکم وطن او حساب می شود.
- [آیت الله نوری همدانی] کسی که در دو محل زندگی می کند ، مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر میماند ، هر دو وطن او است .و نیز اگر بیشتر از دو محل را برای زندگی خود اختیار کرده باشد تا سه و چهار تا همه وطن او حسا ب می شود .