عطیه بن سعد بن جناده عوفی، با کنیه ابا الحسن بوده[1] و مادر او گویا از اسیران آزاد‌ شده رومی بود.[2] در منابع روایی آمده است نام عطیه از کلام امام علی(ع) که در مورد او گفته بود، گرفته شد: روزی سعد بن جناده نزد امام علی(ع) آمد و بعد از خبر دادن به ولادت فرزندش از ایشان تقاضا کرد که ‏نامی بر او بنهد. آن‌حضرت نوزاد را در آغوش گرفت و فرمود: «هذا عطیة الله»‏؛ این نوزاد، عطا و موهبت الهی است؛ لذا نام او را عطیه نهادند.[3] حضرت علی(ع) بعد از مراسم نام‌گذاری، برای عطیه حقوق ماهانه‌ای قرار داد و پدرش با دریافت‏ آن برای کودک مواد خوراکی تهیه می‌کرد.[4] در مورد تاریخ ولادت عطیه، نقلی وجود ندارد با این حال از داستان نام‌گذاری به دست می‌آید که احتمالاً عطیه در سال‌های حضور امام علی(ع) در کوفه (بین سال‌های 36 تا 40) به دنیا آمده باشد. عطیه در ماجرای شورش عبدالرحمن بن محمد اشعث به یاری وی شتافت و پس از شکست او به ایران گریخت و در فارس ماند. حجاج بن یوسف به محمد بن قاسم ثقفی، حاکم فارس، دستور داد تا عطیه را نزد خود فراخوانده و از او بخواهد که علی بن ابی‌طالب را لعن کند و اگر چنین نکرد، چهارصد ضربه شلاق به او زده و سر و ریش او را بتراشد! حاکم فارس نیز پس از احضار عطیه، نامه حجاج را برای او خواند و چون او حاضر به ناسزاگویی به امام علی(ع) نشد، دستور داد تا چهارصد ضربه شلاق به او نواخته و موهای سر و صورتش را بتراشند.[5] پس از این ماجرا وی به خراسان رفت و در آن‌جا ماند تا این‌که حجاج مُرد و عمر بن هبیره حاکم عراق شد، عطیه نامه‌ای به او نوشت و در پی موافقت او بار دیگر به زادگاهش کوفه بازگشت.[6] عطیه احادیث بسیاری از صحابه پیامبر خدا(ص) نقل کرده است و بسیاری از منابع شیعه[7] و اهل سنت[8] از او روایت نقل کرده‌اند که البته برخی از اهل سنت او را ضعیف می‌شمرند[9] و شاید این تضعیف به جهت تمایل او به تشیع ‌باشد. در مورد نسبت جابر و عطیه، مطلب خاصی وجود ندارد، جز این‌که عطیه روایاتی را از جابر نقل کرده[10] که نشان از همراهی این دو در زمان‌های مختلف دارد. عطیه به همراه جابر، از اولین افرادی بودند که به زیارت قبر امام حسین(ع) رفته که در منابع روایی، نقل مفصلی از آن ذکر شده است.[11] سرانجام عطیه عوفی در سال 111 هجری قمری، دار فانی را وداع گفت.[12] [1] . ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج 6، ص 305، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق. [2] . همان. [3] . طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 11، ص 641، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق. [4] . الطبقات ‏الکبری، ج ‏6، ص 305. [5] . تاریخ ‏الطبری، ج ‏11، ص 641. [6] . الطبقات ‏الکبری، ج ‏6، ص 305. [7] . ر .ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، غفاری، علی اکبر، ج 1،‌ ص 236، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق؛ عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 86، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق. [8] . ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، محقق، شاکر، أحمد محمد، عبد الباقی، محمد فؤاد، ‌ج 2، ص 428، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق؛ تمیمی موصلی، أحمد بن علی، مسند أبی یعلی، محقق، سلیم أسد، حسین، ج 2، ص 456، دمشق، دار المأمون للتراث، چاپ اول، 1404ق؛ بیهقی، أحمد بن حسین، شعب الإیمان، محقق، عبد الحمید حامد، عبد العلی، ج 1، ص 382، ریاض، مکتبة الرشد للنشر و التوزیع، چاپ اول، 1423ق. [9] . ر .ک: بدر الدین عینی، محمود بن أحمد، مغانی الأخیار فی شرح أسامی رجال معانی الآثار، ج 2، ص 327، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1427ق. [10] . ر .ک: شیخ صدوق، الامالی، ص 75، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق؛ حسکانی، عبید الله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، محقق، محمودی، محمدباقر، ج 1، ص 295، تهران، التابعة لوزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق؛ ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، ص 233، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، 1407ق. [11] . ر .ک: طبری آملی، عماد الدین محمد، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ج 2، ص 75، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1383ق؛‌ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 98، ص 196، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [12] . تاریخ‏ الطبری، ج‏ 11، ص 641.
جابر بن عبدالله انصاری که از صحابه پیامبر اسلام(ص) بود، با عطیه عوفی که همراه او بود، چه نسبتی داشت؟
عطیه بن سعد بن جناده عوفی، با کنیه ابا الحسن بوده[1] و مادر او گویا از اسیران آزاد شده رومی بود.[2]
در منابع روایی آمده است نام عطیه از کلام امام علی(ع) که در مورد او گفته بود، گرفته شد:
روزی سعد بن جناده نزد امام علی(ع) آمد و بعد از خبر دادن به ولادت فرزندش از ایشان تقاضا کرد که نامی بر او بنهد.
آنحضرت نوزاد را در آغوش گرفت و فرمود: «هذا عطیة الله»؛ این نوزاد، عطا و موهبت الهی است؛ لذا نام او را عطیه نهادند.[3]
حضرت علی(ع) بعد از مراسم نامگذاری، برای عطیه حقوق ماهانهای قرار داد و پدرش با دریافت آن برای کودک مواد خوراکی تهیه میکرد.[4]
در مورد تاریخ ولادت عطیه، نقلی وجود ندارد با این حال از داستان نامگذاری به دست میآید که احتمالاً عطیه در سالهای حضور امام علی(ع) در کوفه (بین سالهای 36 تا 40) به دنیا آمده باشد.
عطیه در ماجرای شورش عبدالرحمن بن محمد اشعث به یاری وی شتافت و پس از شکست او به ایران گریخت و در فارس ماند.
حجاج بن یوسف به محمد بن قاسم ثقفی، حاکم فارس، دستور داد تا عطیه را نزد خود فراخوانده و از او بخواهد که علی بن ابیطالب را لعن کند و اگر چنین نکرد، چهارصد ضربه شلاق به او زده و سر و ریش او را بتراشد!
حاکم فارس نیز پس از احضار عطیه، نامه حجاج را برای او خواند و چون او حاضر به ناسزاگویی به امام علی(ع) نشد، دستور داد تا چهارصد ضربه شلاق به او نواخته و موهای سر و صورتش را بتراشند.[5]
پس از این ماجرا وی به خراسان رفت و در آنجا ماند تا اینکه حجاج مُرد و عمر بن هبیره حاکم عراق شد، عطیه نامهای به او نوشت و در پی موافقت او بار دیگر به زادگاهش کوفه بازگشت.[6]
عطیه احادیث بسیاری از صحابه پیامبر خدا(ص) نقل کرده است و بسیاری از منابع شیعه[7] و اهل سنت[8] از او روایت نقل کردهاند که البته برخی از اهل سنت او را ضعیف میشمرند[9] و شاید این تضعیف به جهت تمایل او به تشیع باشد.
در مورد نسبت جابر و عطیه، مطلب خاصی وجود ندارد، جز اینکه عطیه روایاتی را از جابر نقل کرده[10] که نشان از همراهی این دو در زمانهای مختلف دارد.
عطیه به همراه جابر، از اولین افرادی بودند که به زیارت قبر امام حسین(ع) رفته که در منابع روایی، نقل مفصلی از آن ذکر شده است.[11]
سرانجام عطیه عوفی در سال 111 هجری قمری، دار فانی را وداع گفت.[12] [1] . ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 6، ص 305، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق. [2] . همان. [3] . طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 11، ص 641، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق. [4] . الطبقات الکبری، ج 6، ص 305. [5] . تاریخ الطبری، ج 11، ص 641. [6] . الطبقات الکبری، ج 6، ص 305. [7] . ر .ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 236، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق؛ عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 86، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق. [8] . ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، محقق، شاکر، أحمد محمد، عبد الباقی، محمد فؤاد، ج 2، ص 428، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق؛ تمیمی موصلی، أحمد بن علی، مسند أبی یعلی، محقق، سلیم أسد، حسین، ج 2، ص 456، دمشق، دار المأمون للتراث، چاپ اول، 1404ق؛ بیهقی، أحمد بن حسین، شعب الإیمان، محقق، عبد الحمید حامد، عبد العلی، ج 1، ص 382، ریاض، مکتبة الرشد للنشر و التوزیع، چاپ اول، 1423ق. [9] . ر .ک: بدر الدین عینی، محمود بن أحمد، مغانی الأخیار فی شرح أسامی رجال معانی الآثار، ج 2، ص 327، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1427ق. [10] . ر .ک: شیخ صدوق، الامالی، ص 75، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق؛ حسکانی، عبید الله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، محقق، محمودی، محمدباقر، ج 1، ص 295، تهران، التابعة لوزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق؛ ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، ص 233، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، 1407ق. [11] . ر .ک: طبری آملی، عماد الدین محمد، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ج 2، ص 75، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1383ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 98، ص 196، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [12] . تاریخ الطبری، ج 11، ص 641.
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای اختیال چیست؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَشَی علی الْأَرْضِ اخْتِیالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا. عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَیلٌ لِمَنْ یخْتَالُ فِی الْأَرْضِ یعَانِدُ جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
- [سایر] محمد بن عبدالله نفس زکیّه کیست؟
- [سایر] محمد بن عبدالوهاب چه توهینی به قبر مطهر رسول خدا ص کرد؟
- [سایر] جابر بن عبدالله انصاری چه مناظرههائی درباره شفاعت داشت؟
- [سایر] رسول اکرم(ص) در سخن خود به ابوقتاده در تفسیر آیه «اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلًا» [ملک/2] چه فرمودند؟
- [سایر] جریان واقعه ذبح «عبداللّه» پدر پیامبراکرم(ص) چه بود؟
- [سایر] جریان واقعه ذبح عبدالله پدر پیامبراکرم (ص) چه بود؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، (تتریب) را توضیح دهید. 1. (مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) أَنَّهُ کَانَ یُتَرِّبُ الْکِتَابَ وَ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ). 2. (عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ عَلِی بْنِ عَطِیةَ أَنَّهُ رَأَی کُتُباً لِأَبِی الْحَسَنِ مُتَرَّبَةً). 3. (عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیرِی فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا(ع) قَالَ کانَ أَبُو الْحَسَنِ(ع) یُتَرِّبُ الْکِتَابَ). 4. (مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ فِی الْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْوَرَّاقِ عَنْ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ دَارِمِ بْنِ قَبِیصَةَ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ(ع) عَنِ النَّبِی(ص) قَالَ بَاکِرُوا بِالْحَوَائِجِ فَإِنَّهَا مُیَسَّرَةٌ وَ تَرِّبُوا الْکِتَابَ فَإِنَّهُ أَنْجَحُ لِلْحَاجَةِ وَ اطْلُبُوا الْخَیْرَ عِنْدَ حِسَانِ الْوُجُوه).
- [سایر] پیامبر اسلام(ص) صدای قرآن کدامیک از صحابه را دوست داشت؟
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)