(طلق بن حبیب) می‌گوید: من از کسانی بودم که سرسختانه شفاعت را تکذیب می‌کردم تا اینکه با جابر ملاقات نمودم، من برای او آیاتی را که در آنها عذاب دوزخ به صورت عذاب جاودانی یاد شده است، خواندم و نتیجه گرفتم که بنا به گفتة آیات باید اهل دوزخ در آتش، مخلد و جاودان باشند. در این موقع جابر رو به من کرد و گفت: آیا تو تصور می‌کنی که به کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) از من آشناتری‌؟ آیاتی را که خواندی و در آنها عذاب دوزخ به صورت یک عذاب جاودانی یاد شده، مربوط به مشرکان و بت پرستان است ولی شفاعت از آن کسانی است که دچار لغزش و گناه شده سپس کیفر اعمال خود را در دوزخ دیده‌اند و بعداً در اثر شفاعت از آنجا خارج شده‌اند. سپس جابر به گوش خود اشاره کرد و گفت: (ناشنوا باشد اگر آنچه می‌گویم شخصاً از پیامبر نشنیده باشم، من با این دو گوش خود از پیامبر شنیدم که فرمود: گروهی از گنهکاران پس از آنکه وارد آتش شدند، از آن بیرون می‌آیند) از اینکه جابر آیات مربوط به دوزخیان را بر دو دسته تقسیم می‌کند، و آن دسته از آیات را که در آنها سخن از خلود در دوزخ به میان آمده مربوط به مشرکان و بت‌پرستان، و دستة دیگر را مربوط به مؤمنان گنهکار می‌داند، می‌توان موقعیت علمی جابر را در تفسیر آیات قرآن به دست آورد. تنها این مورد نبود که جابر، مردم را با معارف قرآن آشنا کرده است، بلکه از کتب احادیث به روشنی استفاده می‌شود که وی در یک مجمع عمومی پیرامون شفاعت، با یکی از محدثان مناظره نموده او را محکوم ساخت، اینک مناظرة او: (یزید فقیر) می‌گوید: من در کنار جابر نشسته بودم و او برای مردم از پیامبر گرامی حدیث نقل می‌کرد، او ضمن سخنان خود گفت: گروهی از دوزخیان از آتش آزاد می‌گردند. من از این سخن سخت ناراحت شده رو به جابر کردم و گفتم: من از دیگران در شگفت نیستم بلکه از شما یاران محمد(ص) در شگفتم که تصور می‌کنید گروهی از دوزخیان از دوزخ خارج می‌شوند، در صورتی که این سخن با گفتار خدا سازگار نیست آنجا که می‌فرماید: (آنان می‌خواهند از آتش بیرون بیایند ولی هرگز خارج نخواهند شد) مائده/37. همینکه من این سخن را گفتم، حاضران به من پرخاش نمودند ولی جابر با کمال بردباری به آنان گفت: او را به حال خود بگذارید تا من او را روشن کنم، سپس گفت: آیه‌ای که دربارة خلود در آتش دوزخ تلاوت کردی، مربوط به مشرکان و بت پرستان، و به طور کلی راجع به کافران است و دربارة آنان نازل شده است، آیه چنین است: (انّ الّذین کفروا لو ان لهم ما فی الارض جمیعاً و مثله معه لیفتدوا به من عذاب یوم القیامة ما تقبّل منهم و لهم عذاب الیم یریدون ان یخرجوا من النّار و ما هم بخارجین منها و لهم عذاب مقیم) مائده/3637. جابر پس از خواندن این دو آیه، رو به من کرد و گفت: قرآن تلاوت می‌کنی‌؟ گفتم: قرآن را حفظ کرده‌ام. جابر در این هنگام مرا به یاد آیة دیگری انداخت که خداوند در آن به پیامبر نوید مقام بس پسندیده‌ای می‌دهد و می‌فرماید: (ای پیامبر! بخشی از شب را با انجام دادن نوافل (نمازهای مستحبی) متهجد باش تا خداوند تو را به مقام پسندیده‌ای برساند) اسراء/79 آنگاه جابر افزود: این (مقام محمود) (مقام پسندیده) همان مقام شفاعت است که خداوند از آن سخن می‌گوید. این شفاعت شامل کسانی خواهد شد که خداوند آنان را به خاطر گناهانشان، در دوزخ بازداشت خواهد کرد و هرگز با آنان سخن نخواهد گفت و هر وقت بخواهد آنان را آزاد کند، آزاد می‌نماید. (یزید فقیر) می‌گوید: پس از شنیدن بیانات جابر، دیگر شفاعت را انکار نکردم (حیاة الصحابة 3 / 471) . در اینجا بی‌مناسبت نیست حدیثی را که از امیر مؤمنان (ع) دربارة شفاعت نقل شده و نظریة جابر را به روشنی تأیید می‌کند، نقل کنیم: امیر مؤمنان (ع) از پیامبر گرامی نقل می‌کند که حضرت فرمود: من به قدری دربارة امت خود شفاعت می‌کنم که ندائی از طرف پروردگار می‌رسد که ای محمد (ص)! آیا راضی شدی؟ می‌گویم: بلی راضی شدم. امیر مؤمنان (ع) پس از نقل این حدیث رو به مردم عراق کرد و گفت: ای مردم عراق! شما تصور می‌کنید امیدوار کننده‌ترین آیه در قرآن، آیه: (یا عبادی الّذین اسرفوا علی انفسهم لا تنقطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذّنوب جمیعا انّه هو الغفور الرّحیم) زمر/53 است ولی ما خاندان پیامبر می‌گوئیم: امیدوار کننده‌ترین آیه در کتاب خدا، آیه (و لسوف یعطیک ربک فترضی) اضحی/50 است. آنچه خدا به پیامبر می‌بخشد، همان مقام شفاعت است (حیاة الصحابة 3 / 47). www.eporsesh.com
(طلق بن حبیب) میگوید:
من از کسانی بودم که سرسختانه شفاعت را تکذیب میکردم تا اینکه با جابر ملاقات نمودم، من برای او آیاتی را که در آنها عذاب دوزخ به صورت عذاب جاودانی یاد شده است، خواندم و نتیجه گرفتم که بنا به گفتة آیات باید اهل دوزخ در آتش، مخلد و جاودان باشند.
در این موقع جابر رو به من کرد و گفت: آیا تو تصور میکنی که به کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) از من آشناتری؟ آیاتی را که خواندی و در آنها عذاب دوزخ به صورت یک عذاب جاودانی یاد شده، مربوط به مشرکان و بت پرستان است ولی شفاعت از آن کسانی است که دچار لغزش و گناه شده سپس کیفر اعمال خود را در دوزخ دیدهاند و بعداً در اثر شفاعت از آنجا خارج شدهاند.
سپس جابر به گوش خود اشاره کرد و گفت:
(ناشنوا باشد اگر آنچه میگویم شخصاً از پیامبر نشنیده باشم، من با این دو گوش خود از پیامبر شنیدم که فرمود: گروهی از گنهکاران پس از آنکه وارد آتش شدند، از آن بیرون میآیند)
از اینکه جابر آیات مربوط به دوزخیان را بر دو دسته تقسیم میکند، و آن دسته از آیات را که در آنها سخن از خلود در دوزخ به میان آمده مربوط به مشرکان و بتپرستان، و دستة دیگر را مربوط به مؤمنان گنهکار میداند، میتوان موقعیت علمی جابر را در تفسیر آیات قرآن به دست آورد.
تنها این مورد نبود که جابر، مردم را با معارف قرآن آشنا کرده است، بلکه از کتب احادیث به روشنی استفاده میشود که وی در یک مجمع عمومی پیرامون شفاعت، با یکی از محدثان مناظره نموده او را محکوم ساخت، اینک مناظرة او:
(یزید فقیر) میگوید: من در کنار جابر نشسته بودم و او برای مردم از پیامبر گرامی حدیث نقل میکرد، او ضمن سخنان خود گفت: گروهی از دوزخیان از آتش آزاد میگردند.
من از این سخن سخت ناراحت شده رو به جابر کردم و گفتم: من از دیگران در شگفت نیستم بلکه از شما یاران محمد(ص) در شگفتم که تصور میکنید گروهی از دوزخیان از دوزخ خارج میشوند، در صورتی که این سخن با گفتار خدا سازگار نیست آنجا که میفرماید:
(آنان میخواهند از آتش بیرون بیایند ولی هرگز خارج نخواهند شد) مائده/37.
همینکه من این سخن را گفتم، حاضران به من پرخاش نمودند ولی جابر با کمال بردباری به آنان گفت: او را به حال خود بگذارید تا من او را روشن کنم، سپس گفت:
آیهای که دربارة خلود در آتش دوزخ تلاوت کردی، مربوط به مشرکان و بت پرستان، و به طور کلی راجع به کافران است و دربارة آنان نازل شده است، آیه چنین است:
(انّ الّذین کفروا لو ان لهم ما فی الارض جمیعاً و مثله معه لیفتدوا به من عذاب یوم القیامة ما تقبّل منهم و لهم عذاب الیم یریدون ان یخرجوا من النّار و ما هم بخارجین منها و لهم عذاب مقیم) مائده/3637.
جابر پس از خواندن این دو آیه، رو به من کرد و گفت: قرآن تلاوت میکنی؟
گفتم: قرآن را حفظ کردهام.
جابر در این هنگام مرا به یاد آیة دیگری انداخت که خداوند در آن به پیامبر نوید مقام بس پسندیدهای میدهد و میفرماید:
(ای پیامبر! بخشی از شب را با انجام دادن نوافل (نمازهای مستحبی) متهجد باش تا خداوند تو را به مقام پسندیدهای برساند) اسراء/79
آنگاه جابر افزود: این (مقام محمود) (مقام پسندیده) همان مقام شفاعت است که خداوند از آن سخن میگوید. این شفاعت شامل کسانی خواهد شد که خداوند آنان را به خاطر گناهانشان، در دوزخ بازداشت خواهد کرد و هرگز با آنان سخن نخواهد گفت و هر وقت بخواهد آنان را آزاد کند، آزاد مینماید.
(یزید فقیر) میگوید: پس از شنیدن بیانات جابر، دیگر شفاعت را انکار نکردم (حیاة الصحابة 3 / 471) .
در اینجا بیمناسبت نیست حدیثی را که از امیر مؤمنان (ع) دربارة شفاعت نقل شده و نظریة جابر را به روشنی تأیید میکند، نقل کنیم:
امیر مؤمنان (ع) از پیامبر گرامی نقل میکند که حضرت فرمود: من به قدری دربارة امت خود شفاعت میکنم که ندائی از طرف پروردگار میرسد که ای محمد (ص)! آیا راضی شدی؟ میگویم: بلی راضی شدم.
امیر مؤمنان (ع) پس از نقل این حدیث رو به مردم عراق کرد و گفت: ای مردم عراق! شما تصور میکنید امیدوار کنندهترین آیه در قرآن، آیه: (یا عبادی الّذین اسرفوا علی انفسهم لا تنقطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذّنوب جمیعا انّه هو الغفور الرّحیم) زمر/53 است ولی ما خاندان پیامبر میگوئیم: امیدوار کنندهترین آیه در کتاب خدا، آیه (و لسوف یعطیک ربک فترضی) اضحی/50 است.
آنچه خدا به پیامبر میبخشد، همان مقام شفاعت است (حیاة الصحابة 3 / 47).
www.eporsesh.com
- [سایر] جابر بن عبدالله انصاری که از صحابه پیامبر اسلام(ص) بود، با عطیه عوفی که همراه او بود، چه نسبتی داشت؟
- [سایر] لوح معروف حضرت فاطمه (س) که از جابر بن عبد الله انصاری نقل شده است، چیست؟
- [سایر] لوح معروف حضرت فاطمه (س) که از جابر بن عبد الله انصاری نقل شده است، چیست؟
- [سایر] نظر شما درباره خواجه عبدالله انصاری (صاحب منازل السائرین) چیست؟ او را معرفی کنید.
- [سایر] آیا امام حسین (ع) فرزندی به نام علی اصغر داشته ؟ و آیا نام دیگر علی اصغر عبدالله بوده ؟
- [سایر] قتل نفس زکیه به عنوان نشانههای ظهور امام زمان(عج)؛ به چه معناست؟ آیا (نفس زکیه) نام مستعار است و معنای دیگری دارد؟
- [سایر] لطفاً خلاصه از تاریخ زندگی جابر بن حیان و محل دفنش را بیان کنید.
- [سایر] در رابطه با قتل نفس زکیه توضیح دهید ؟
- [سایر] آیا ابن عباس در پایان عمرش به معاویه پیوست؟
- [سایر] محمد بن عبدالله نفس زکیّه کیست؟
- [آیت الله مظاهری] آب لولههای حمّام یا عمارات که متّصل به آب عاصم است حکم آب عاصم را دارد.
- [آیت الله مظاهری] آب قلیلی که متّصل به آب عاصم است حکم آب عاصم را دارد مثلاً حوضچه یا طشتی که آب لوله به آن متّصل است حکم آب لوله را دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه ظرفی را زیر آب لوله کشی بگذارند، آبی که درون ظرف است حکم آب جاری را دارد، به شرط این که متصل به آب لوله کشی باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] دراشامیدن اب چند چیز مستحب است اول اب رابه طور مکیدن بیاشامد دوم در روز ایستاده اب بیاشامد سوم پیش از اشامیدن اب بسم الله وبعداز ان الحمدالله بگوید چهارم به سه نفس اب بیاشامد پنجم از روی میل اب بیاشامد ششم بعداز اشامیدن اب حضرت ابی عبدالله علیه السلام و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان ان حضرت را لعنت نماید
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت ابی عبدالله علیه السلام مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند ان امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست
- [آیت الله نوری همدانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی ازامامان مثلاً به زیارت حضرتِ اَبا عَبْدِاللهِ (علیه السّلام ) مشرف شود ، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست واگر به واسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر نذر کند که به زیارت یکی از ائمه:، مثلاً به زیارت حضرت ابا عبدالله علیه السلام مشرف شود، چنان چه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت ابی عبداللّه (ع) مشرف شود؛ چنانچه به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند؛ چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] در آشامیدن آب چند چیز مستحب است:اوّل:آب را به طور مکیدن بیاشامد.دوم:در روز ایستاده آب بخورد.سوم:پیش از آشامیدن آب (بسم الله) و بعد از آن (الحمد لله) بگوید.چهارم:به سه نفس آب بیاشامد.پنجم:از روی میل آب بیاشامد.ششم:بعد از آشامیدن آب حضرت ابا عبدالله (- ع) و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله مظاهری] اگر آب مضاف نجس طوری با آب عاصم مخلوط شود که دیگر به آن، آب مضاف نگویند پاک میشود.