اگر همان آدم هایی را می گویید که هیچ دینی ندارند و موفق هستند، می ببینید در ظاهر زندگی می کنند به ظاهر خوشحال هستند، ولی در باطن دلشان در لحظه های تنهایی خودشان آن موقع که خودشان هستند، یک گمشده جدی دارند که بالاخره چی این همه مثلاً ما شهرت داریم و این همه ما ثروت داریم که چی آخرش چی می میریم و تمام می شود و حالا بقیه از ما تعریف کنند یا مثلاً پول ما خیلی زیاد باشد دیگران استفاده کنند این چه فایده ای برای ما دارد و این چی می شود؟ یک نکته بسیار مهم این که وقتی ما آمار رفاه را نگاه کنیم، می بینیم؛ مثلاً سوئیس که حالا کشور بسیار مرفه ای است ، شاخص های رفاه در ژنو و در سوئیس بالاترین شاخص ها بوده است، امّا در کنار این می بینید شاخص خودکشی در سوئیس از همه جا بالاتر است چرا؟ مردم در اوج رفاه خودکشی می کنند، مردمی که به ظاهر هیچ مشکل مادی ندارند بهترین زندگی و آرامش و همه آن چیزی که شما فکر می کنید که یک زندگی خوب است، این ها دارند فکر می کنید چرا این ها خودکشی می کنند؛ چون وقتی به قلّه رفاه می رسند تازه به پوچی می رسند. پس انسان یک بُعد و نیاز دیگری هم دارد که اگر تامین نشد انسان اغنا نمی شود بُعد اصلی انسان آن است و اگر همه نیازهای مادی اش تأمین شود، ولی آن بُعد معنوی هم چنان تأمین نشود این در واقع نسبت به آن جا احساس فقر شدید می کند و دین این نیاز را تأمین می کند.
چگونه انسان نیازمند به دین است در صورتی که آدم های بسیاری را می بینیم که در زندگی شان موفق هستند ولی هیچ دینی ندارند؟
اگر همان آدم هایی را می گویید که هیچ دینی ندارند و موفق هستند، می ببینید در ظاهر زندگی می کنند به ظاهر خوشحال هستند، ولی در باطن دلشان در لحظه های تنهایی خودشان آن موقع که خودشان هستند، یک گمشده جدی دارند که بالاخره چی این همه مثلاً ما شهرت داریم و این همه ما ثروت داریم که چی آخرش چی می میریم و تمام می شود و حالا بقیه از ما تعریف کنند یا مثلاً پول ما خیلی زیاد باشد دیگران استفاده کنند این چه فایده ای برای ما دارد و این چی می شود؟ یک نکته بسیار مهم این که وقتی ما آمار رفاه را نگاه کنیم، می بینیم؛ مثلاً سوئیس که حالا کشور بسیار مرفه ای است ، شاخص های رفاه در ژنو و در سوئیس بالاترین شاخص ها بوده است، امّا در کنار این می بینید شاخص خودکشی در سوئیس از همه جا بالاتر است چرا؟ مردم در اوج رفاه خودکشی می کنند، مردمی که به ظاهر هیچ مشکل مادی ندارند بهترین زندگی و آرامش و همه آن چیزی که شما فکر می کنید که یک زندگی خوب است، این ها دارند فکر می کنید چرا این ها خودکشی می کنند؛ چون وقتی به قلّه رفاه می رسند تازه به پوچی می رسند. پس انسان یک بُعد و نیاز دیگری هم دارد که اگر تامین نشد انسان اغنا نمی شود بُعد اصلی انسان آن است و اگر همه نیازهای مادی اش تأمین شود، ولی آن بُعد معنوی هم چنان تأمین نشود این در واقع نسبت به آن جا احساس فقر شدید می کند و دین این نیاز را تأمین می کند.
- [سایر] با وجود این که آدم های بی دینی که در زندگی شان موفقند بسیار هستند چگونه انسان نیازمند به دین است ؟
- [سایر] دین حضرت آدم(ع) چه دینی بوده است؟
- [سایر] اگر دین برای آبادی زندگی دنیا و آخرت انسان آمده است، پس چرا دنیای برخی از جوامع غیر دینی آبادتر است؟
- [سایر] اگر عقل دین را تأیید می کند، پس چرا آدم های عاقلی وجود دارند که متدین نیستند و به هیچ دینی نگرویدند؟
- [سایر] اگر عقل دین را تأیید می کند، پس چرا آدم های عاقلی وجود دارند که متدین نیستند و به هیچ دینی نگرویدند؟
- [سایر] دین چیست؟ اهداف آن کدام است؟ آیا برای زندگی انسان نقش دین ضروری است؟
- [سایر] شما می فرمایید دین آمده تا زندگی دنیا و آخرت انسان را آباد کند، درحالی که ما شاهدیم برخی از جوامع غیر دینی دنیای شان آبادتر است. اینها را چه جوری می شود با هم جمع کرد؟
- [سایر] در بعضی از منابع دینی عمر بشر به 8000 سال می رسد اما می دانیم انسان عمرش از یک میلیون سال تجاوز می کند. آیا آن انسانهایی که پیش از حضرت آدم(ع) بودند دارای دین و شریعت بودند؟ اصلا حضرت آدم چند سال است که خلق شدند؟
- [سایر] آیا پیش از حضرت آدم(علیه السلام) انسان هایی در روی زمین زندگی می کردند؟
- [سایر] کسی که به برادر دینی خود که نیازمند وام است، قرض ندهد چه عقابی دارد؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثلاً واجببودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله بروجردی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله اردبیلی] بجز سه دستهای که در مسأله قبل بیان شد، خویشاوندان دیگر همچون برادر، خواهر، عمو، عمّه، دایی، خاله و اولاد آنان، واجبالنّفقه نیستند، ولی =============================================================================== 1 (واجب عینی) به واجبی میگویند که بر تک تک افراد واجب باشد و با انجام دادن دیگران از انسان ساقط نشود، مانند: نماز و روزه و در مقابل (واجب کفایی) واجبی است که اگر فرد یا افراد نسبت به آن اقدام نماید از عهده دیگران ساقط میشود، مانند: تدفین میّت مسلمان. مستحب است در صورتی که نیازمند باشند و انسان توانایی داشته باشد، نفقه آنان را نیز بدهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر فقیر بمیرد و مال او به اندازه دینش نباشد انسان می تواند طلبی را که از او دارد بابت زکات حساب کند ولی در صورتی که بداند مالی را که مدیون است در معصیت صرف کرده نمی تواند از بابت زکاتی که در ادای دین صرف می شود حساب کند و اگر مال میت به اندازه دینش باشد و ورثه دین او را ادا نکنند یا به جهت دیگری انسان نتواند طلب خود را بگیرد بنابر احتیاط واجب نباید طلبی را که از او دارد بابت زکات حساب کند
- [آیت الله بهجت] پول و مالی که از شخص متوفی بهصورت امانت نزد انسان موجود است، و در عین حال این متوفی به شخصی که مال نزد اوست و یا به شخص دیگر بدهکاری دارد در صورتی که دانسته شود که ورثه او از پرداخت بدهی متوفی امتناع میورزند، میتوان از آن مال برای ادای دین استفاده نمود و در صورتی که زیادتر بود مازاد به ورثه برمیگردد.
- [آیت الله وحید خراسانی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست ولی اگر در ان جا به دنیا امده و وطن پدر و مادرش باشد اختیار کردن برای زندگی معتبر نیست بلکه تا اعراض نکرده وطن اوست
- [آیت الله سبحانی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آن جا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن او است؛ چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [امام خمینی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست چه در آن جا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آن جا را برای زندگی اختیار کرده باشد.