اگر غایت حکمت نظری را در فلسفه ایمان و غایت حکمت عملی را عمل نیک بدانیم با توجه به تقسیم بندی های حکمت نظری و عملی چه ارتباط هایی بین این دو برقرار است؟
وقتی با دیدگاه فلسفه ارسطوئی با معارف قرآن مواجه شویم، طبیعی است که باید ابتدا از طریق فلسفه (حکمت نظری) به اعتقادات و ایمان خود بپردازیم و بعد با تکیه بر این زیربنا با پرداختن به حکمت عملی سعی در تحصیل عمل صالح نماییم. اما وقتی به طور مستقیم با خود قرآن مواجه می شویم، این دو مرحله را جدای از هم نخواهیم یافت، بلکه این دو جنبه کاملا با هم در ارتباط هستند.   در این راستا به تفاوت بین فلسفه و قرآن با دقت در تفاوتی که بین عقیده نظری و ایمان وجود دارد می توان پی برد؛ زیرا عقیده و ایده، امری ذهنی و نظری است، اما ایمان امری مربوط به قلب و دل انسان است.  
عنوان سوال:

اگر غایت حکمت نظری را در فلسفه ایمان و غایت حکمت عملی را عمل نیک بدانیم با توجه به تقسیم بندی های حکمت نظری و عملی چه ارتباط هایی بین این دو برقرار است؟


پاسخ:

وقتی با دیدگاه فلسفه ارسطوئی با معارف قرآن مواجه شویم، طبیعی است که باید ابتدا از طریق فلسفه (حکمت نظری) به اعتقادات و ایمان خود بپردازیم و بعد با تکیه بر این زیربنا با پرداختن به حکمت عملی سعی در تحصیل عمل صالح نماییم. اما وقتی به طور مستقیم با خود قرآن مواجه می شویم، این دو مرحله را جدای از هم نخواهیم یافت، بلکه این دو جنبه کاملا با هم در ارتباط هستند.   در این راستا به تفاوت بین فلسفه و قرآن با دقت در تفاوتی که بین عقیده نظری و ایمان وجود دارد می توان پی برد؛ زیرا عقیده و ایده، امری ذهنی و نظری است، اما ایمان امری مربوط به قلب و دل انسان است.  





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین