از این روایت استفاده می شود که وصول به مقام توحید، انسان را در عصمت و مصونیت وارد می‌کند، و وصول به این مقام بدون عبور از ولایت که معنای مرآتی خدا است ممکن نیست. برای درک عمیق این مطلب لازم است نکاتی به دقت مورد مطالعه قرار گیرد: 1. اگر گفته می شود ولایت از آنِ خدا است‏؛ یعنی ‏خداوند با همه موجودات معیّت دارد. و اگر گفته می شود انسانی به مقام ولایت رسیده، به این معنا است که در مراحل سیر و سلوک و شهود الاهی، به مرحله‏ای رسیده که هیچ یک از حجب، بین او و حضرت حق حایل نیست و به مقام بندگی محضه خداوند، نایل آمده است. 2. همه موجودات به حسب سعه و ضیق وجودی، از ولایت بهره می برند و مَظهَر این اسم اند. از این رو، «اوَّلُ ما خَلَق الله؛ اولین مخلوق» که حجاب اقرب و نزدیک‌ترین موجود از نظر قرب به ساحت اقدس کبریایی است، از ولایت مطلقه، عامه و کلیه الاهیه برخوردار است. 3. «اول ما خلق الله» همان حقیقت محمدیه؛ یعنی حقیقت پیامبر(ص) و اهل‌بیت (ع) است. پس ائمّه معصومین(ع) از مقام ولایت کلیّه برخوردارند. روشن است که آدمی در طریق کمال و قوس صعود، می تواند موانع پیش‌رو را به کناری نهد و از جمیع انیات و تعینات و تعلقات مادی و حتی معنوی جدا و ذوب در حضرت احدیت شود و به مقام فنا دست ‌یابد. در چنین حالتی خویشتن خویش را فراموش نموده، محو جمال معشوق گشته و به هر چه که می‌نگرد فقط او را ببیند و بس، و تا آن‌جا پیش ‌رود که دوئیت را برداشته و به مقام هوهویت برسد، آیینه تمام نمای حق تعالی شود، از مقام ولایت کلیه برخوردار شود و خداوند در مظهری کامل تجلی نماید. 4. توحید همان معنای مرآتی و آیتی حجاب اقرب است و ورود به چنین عالمی، مشروط به عبور از ولایت است؛ یعنی کسی در ناحیه صعود به معرفت و قرب ذات اقدس حق تعالی نمی‌‏رسد، مگر از این آیینه و آیتِ ‏بزرگ؛ زیرا نور و تشعشع این خورشید، دیده هر بیننده را کور می‌کند و نمی‌توان بدون آیینه و حجاب، جمالش را مشاهده کرد. پس توحید عین ولایت و ولایت عین توحید است و این دو از هم‌دیگر جدایی ندارند. امام خمینی (ره) می‌گوید: شیخ عارف شاه آبادی(دام ظله) می‌فرمود که شهادت به ولایت در شهادت به رسالت نهفته است؛ زیرا که ولایت، باطن رسالت است و نویسنده گوید که در شهادت به الوهیت شهادتین منطوی است جمعاً و در شهادت به رسالت آن دو شهادت نیز منطوی است، چنانچه در شهادت به ولایت آن دو شهادت دیگر منطوی است. لذا ما بر این باوریم که برای درک و شناخت هر یک از صفات الاهی راهی جز شناخت و ارتباط با معصومان(ع) وجود ندارد؛ مثلاً برای شناخت این نکته که آیا خداوند نسبت به کاری که انجام می‌دهیم رضایت دارد یا نه، راهی نداریم جز این‌که رضایت یا عدم رضایت اهل‌بیت(ع) را به دست آوریم.
از این روایت استفاده می شود که وصول به مقام توحید، انسان را در عصمت و مصونیت وارد میکند، و وصول به این مقام بدون عبور از ولایت که معنای مرآتی خدا است ممکن نیست. برای درک عمیق این مطلب لازم است نکاتی به دقت مورد مطالعه قرار گیرد: 1. اگر گفته می شود ولایت از آنِ خدا است؛ یعنی خداوند با همه موجودات معیّت دارد. و اگر گفته می شود انسانی به مقام ولایت رسیده، به این معنا است که در مراحل سیر و سلوک و شهود الاهی، به مرحلهای رسیده که هیچ یک از حجب، بین او و حضرت حق حایل نیست و به مقام بندگی محضه خداوند، نایل آمده است. 2. همه موجودات به حسب سعه و ضیق وجودی، از ولایت بهره می برند و مَظهَر این اسم اند. از این رو، «اوَّلُ ما خَلَق الله؛ اولین مخلوق» که حجاب اقرب و نزدیکترین موجود از نظر قرب به ساحت اقدس کبریایی است، از ولایت مطلقه، عامه و کلیه الاهیه برخوردار است. 3. «اول ما خلق الله» همان حقیقت محمدیه؛ یعنی حقیقت پیامبر(ص) و اهلبیت (ع) است. پس ائمّه معصومین(ع) از مقام ولایت کلیّه برخوردارند. روشن است که آدمی در طریق کمال و قوس صعود، می تواند موانع پیشرو را به کناری نهد و از جمیع انیات و تعینات و تعلقات مادی و حتی معنوی جدا و ذوب در حضرت احدیت شود و به مقام فنا دست یابد. در چنین حالتی خویشتن خویش را فراموش نموده، محو جمال معشوق گشته و به هر چه که مینگرد فقط او را ببیند و بس، و تا آنجا پیش رود که دوئیت را برداشته و به مقام هوهویت برسد، آیینه تمام نمای حق تعالی شود، از مقام ولایت کلیه برخوردار شود و خداوند در مظهری کامل تجلی نماید. 4. توحید همان معنای مرآتی و آیتی حجاب اقرب است و ورود به چنین عالمی، مشروط به عبور از ولایت است؛ یعنی کسی در ناحیه صعود به معرفت و قرب ذات اقدس حق تعالی نمیرسد، مگر از این آیینه و آیتِ بزرگ؛ زیرا نور و تشعشع این خورشید، دیده هر بیننده را کور میکند و نمیتوان بدون آیینه و حجاب، جمالش را مشاهده کرد. پس توحید عین ولایت و ولایت عین توحید است و این دو از همدیگر جدایی ندارند. امام خمینی (ره) میگوید: شیخ عارف شاه آبادی(دام ظله) میفرمود که شهادت به ولایت در شهادت به رسالت نهفته است؛ زیرا که ولایت، باطن رسالت است و نویسنده گوید که در شهادت به الوهیت شهادتین منطوی است جمعاً و در شهادت به رسالت آن دو شهادت نیز منطوی است، چنانچه در شهادت به ولایت آن دو شهادت دیگر منطوی است. لذا ما بر این باوریم که برای درک و شناخت هر یک از صفات الاهی راهی جز شناخت و ارتباط با معصومان(ع) وجود ندارد؛ مثلاً برای شناخت این نکته که آیا خداوند نسبت به کاری که انجام میدهیم رضایت دارد یا نه، راهی نداریم جز اینکه رضایت یا عدم رضایت اهلبیت(ع) را به دست آوریم.
- [سایر] حدیث سلسله الذهب را برایم بنویسید؟
- [سایر] حدیث سلسلة الذهب (زنجیره طلایی) چیست؟
- [سایر] الف: به دنبال معتبرترین نقل از "حدیث سلسلة الذهب" با آدرس منابع روایی مربوطه هستم؟ ب: هم چنین تعداد راویان این حدیث چند نفرند؟ ج: علت نام گذاری این حدیث به "سلسلة الذهب" چیست؟
- [سایر] امامیه این همه احادیث در رابطه با امامت اسماعیل را چگونه رد می کند؟
- [سایر] امامیه این همه احادیث در رابطه با امامت اسماعیل را چگونه رد می کند؟
- [سایر] چگونه توحید در امامت حضرت مهدی (عج) تجلی مییابد؟
- [سایر] آیا این درست است؟ اصول دین 3 تا است: توحید، معاد، نبوت اما اصول مذهب شیعه 5 تا است: توحید، معاد، نبوت، امامت، عدل
- [سایر] اصول پنجگانه دین اسلام (توحید، نبوت، امامت، عدل و معاد) در کجای ذکر صلوات قرار دارد؟
- [آیت الله بهجت] آیا مأموم می تواند بعد از قرائت سوره ی توحید توسّط امام "کذلک اللّه ربّی" بگوید؟
- [سایر] قرآن و احادیث چگونه لزوم بعثت پیامبران را از جهت «تثبیت و تکمیل توحید» اثبات میکنند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر قرار داد رابطه چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست این گونه رابطه، و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع رابطه به هر نحو ممکن است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است؛ چنانچه به خیال اینکه سجده اول امام است؛ به قصد اینکه با امام سجده کند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده؛ سجده دوم او حساب می شود و اگر به خیال اینکه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد که سجده اول امام بوده؛ باید به قصد سجده با امام سجده را تمام کند و دوباره با امام به سجده رود.
- [آیت الله مظاهری] بر هر کسی واجب است احکام معاملات را به مقداری که مورد احتیاج اوست یاد بگیرد، و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن، کسب و کار کند به هلاکت میافتد چنانکه از امام صادقعلیه السلام به این مضمون روایت شده است.
- [امام خمینی] اگر عقد رابطه چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست این گونه رابطه، و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع رابطه به هر نحو ممکن است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مسلمانی که منکر خدا یا یگانگی خداوند یا رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله شود مرتدّ میشود و انکار حکم ضروری دین (یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه) با اعتراف به توحید و رسالت سبب ارتداد نیست، هر چند ضروری بودن آن را بداند، ولی در مسأله 1107 اشاره شد که کسی که یکی از ضروریات دین را انکار میکند و شبههای در حق وی نباشد و شک داریم که به دو اصل توحید و رسالت ایمان قلبی دارد، شرعاً کافر بشمار میآید، هر چند ضروری بودن آن حکم را نداند.
- [آیت الله سبحانی] کسی که یک رکعت از امام عقب مانده وقتی امام تشهد رکعت آخر را می خواند نیم خیز بنشیند و صبر کند تا امام تشهد نماز را بگوید و بعد برخیزد. شرائط امام جماعت:
- [آیت الله اردبیلی] مأموم نباید جلوتر از امام بایستد و به احتیاط واجب باید کمی عقبتر از امام بایستد؛ ولی اگر مأموم فقط یک مرد باشد، بنابر احتیاط واجب باید در سمت راست امام بایستد و میتواند مساوی با امام بایستد و چنانچه قدّ مأموم بلندتر از امام باشد و در رکوع و سجود سر او جلوتر از امام باشد، اشکالی ندارد.
- [آیت الله بهجت] اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است، چنانچه به خیال اینکه سجده اول امام است، به قصد اینکه با امام سجده کند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده، سجده دوم مأموم حساب میشود و نمازش صحیح است، و اگر به خیال اینکه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده اول امام بوده، سجده اول او خواهد بود و بقیه نماز را با امام میخواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلا بداند امام وضو ندارد اگر چه خود امام ملتفت نباشد نمی تواند به او اقتدا کند
- [آیت الله نوری همدانی] هر گاه بداند نماز امام باطل ا ست مثلاً بداند امام وضو ندارد ، اگر چه خود امام ماتفت نباشد ، نمی تواند به او اقتدا کند .