آیا این درست است؟ اصول دین 3 تا است: توحید، معاد، نبوت اما اصول مذهب شیعه 5 تا است: توحید، معاد، نبوت، امامت، عدل اصول دین اسلام ، که همه مسلمین آنها را به عنوان اصول اصلی اسلام می پذیرند ؛ سه اصل توحید ، نبوت و معاد است ؛ لکن خود این اصول نیز فروع و ابعادی دارند ؛ و یکی از ابعاد بحث توحید ، بحث اوصاف الهی است ؛ بحث عدل الهی نیز داخل در بحث اوصاف الهی است ؛ لکن از آن جهت که بین گروهی از مسلمین که اشاعره نامیده می شوند و گروه دیگری که عدلیه نامیده می شوند و شامل شیعه و معتزله هستند ، در تفسیر عدل الهی دو دیدگاه پیدا شده است ؛ عدل از مختصات گروه عدلیه شمرده شده است ؛ و الّا بحث عدل الهی بحثی جدا از بحث توحید نیست ؛ و چون یکی از وجوه تمایز شیعه و معتزله از اشاعره بحث عدل است ، عدل از اصول مذهب این دو طایفه قرار داده شده تا وجه تمایز آنها از اشاعره باشد . مساله امامت نیز از مسائلی است که اکثر مسلمین از شیعه و اهل سنت آن را واجب می دانند ؛ لکن در ویژگیهای این مساله بین اهل سنت و مذهب شیعه اختلاف نظرهایی وجود دارد ؛ که از جمله آن اختلاف نظرها این است که اهل سنت ، امامت را از مسائل فقهی و از فروع دین می دانند ؛ در حالی که شیعه امامت را امتداد نبوت و از فروع نبوت می داند ؛ یعنی می گوید امام باید تمام شرائط نبی ، مسئولیتهای او ، به جز دریافت وحی ، را دارا باشد ؛ بنابراین از نظر شیعه، امامت اصلی مستقل از اصل نبوت نبوده و امتداد آن است ؛ و چون شیعه با این اعتقاد از دیگر مسلمین متمایز می شود ، امامت را از اصول مذهب شیعه محسوب می دارند . بنا بر این اسلام در واقع سه اصل اساسی بیشتر ندارد ؛ و بقیه امور اعتقادی مثل امامت و عدل و ... از فروعات و شاخه های این سه اصلند .بلکه اسلام اساسا یک اصل بنیادی دارد و آن توحید ناب است و نبوت و معاد هم از توابع آن هستند. پس اصل اصول دین توحید است و بقیه فروع این اصل هستند.
آیا این درست است؟ اصول دین 3 تا است: توحید، معاد، نبوت اما اصول مذهب شیعه 5 تا است: توحید، معاد، نبوت، امامت، عدل
آیا این درست است؟ اصول دین 3 تا است: توحید، معاد، نبوت اما اصول مذهب شیعه 5 تا است: توحید، معاد، نبوت، امامت، عدل
اصول دین اسلام ، که همه مسلمین آنها را به عنوان اصول اصلی اسلام می پذیرند ؛ سه اصل توحید ، نبوت و معاد است ؛ لکن خود این اصول نیز فروع و ابعادی دارند ؛ و یکی از ابعاد بحث توحید ، بحث اوصاف الهی است ؛ بحث عدل الهی نیز داخل در بحث اوصاف الهی است ؛ لکن از آن جهت که بین گروهی از مسلمین که اشاعره نامیده می شوند و گروه دیگری که عدلیه نامیده می شوند و شامل شیعه و معتزله هستند ، در تفسیر عدل الهی دو دیدگاه پیدا شده است ؛ عدل از مختصات گروه عدلیه شمرده شده است ؛ و الّا بحث عدل الهی بحثی جدا از بحث توحید نیست ؛ و چون یکی از وجوه تمایز شیعه و معتزله از اشاعره بحث عدل است ، عدل از اصول مذهب این دو طایفه قرار داده شده تا وجه تمایز آنها از اشاعره باشد .
مساله امامت نیز از مسائلی است که اکثر مسلمین از شیعه و اهل سنت آن را واجب می دانند ؛ لکن در ویژگیهای این مساله بین اهل سنت و مذهب شیعه اختلاف نظرهایی وجود دارد ؛ که از جمله آن اختلاف نظرها این است که اهل سنت ، امامت را از مسائل فقهی و از فروع دین می دانند ؛ در حالی که شیعه امامت را امتداد نبوت و از فروع نبوت می داند ؛ یعنی می گوید امام باید تمام شرائط نبی ، مسئولیتهای او ، به جز دریافت وحی ، را دارا باشد ؛ بنابراین از نظر شیعه، امامت اصلی مستقل از اصل نبوت نبوده و امتداد آن است ؛ و چون شیعه با این اعتقاد از دیگر مسلمین متمایز می شود ، امامت را از اصول مذهب شیعه محسوب می دارند .
بنا بر این اسلام در واقع سه اصل اساسی بیشتر ندارد ؛ و بقیه امور اعتقادی مثل امامت و عدل و ... از فروعات و شاخه های این سه اصلند .بلکه اسلام اساسا یک اصل بنیادی دارد و آن توحید ناب است و نبوت و معاد هم از توابع آن هستند. پس اصل اصول دین توحید است و بقیه فروع این اصل هستند.
- [سایر] اصول پنجگانه دین اسلام (توحید، نبوت، امامت، عدل و معاد) در کجای ذکر صلوات قرار دارد؟
- [سایر] در کتب کلامی شیعه چرا این اصول پنجگانه دین( توحید، معاد، نبوت، امامت، عدل) اصل شد؟ به چه دلیل قرآنی و روایی؟ در بین این اصول کدام مقدم و مؤخر است؟ به چه دلیل؟
- [سایر] لطف کنید در خصوص اصول اعتقادی(توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت) توضیحاتی ارائه نمایید و یا جهت یادگیری این مسائل چند کتاب معرفی می نمایید؟
- [سایر] یک سیر مطالعاتی در خصوص مسائل زیر برایم ارسال نمایید. به عبارت دیگر در خصوص یادگیری مسائل زیر چه کتبی را معرفی می نمایید؟ 1- اصول اعتقادی(توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت) 2- امام زمان(عج) را بهتر بشناسم.
- [سایر] منظور از (عدل) در اصول دین چیست؟
- [سایر] منظور از عدل در اصول دین چیست؟
- [سایر] در قرآن کریم به طور واضح اصول دین مثل توحید، معاد و نبوت بیان شده ولی چرا از امامت سخنی به میان نیامده است؟
- [سایر] چرا در اصول دین از صفت عدل برای خدا استفاده شده و صفت دیگری بهکار برده نشده است؟
- [سایر] چرا در اصول دین از صفت عدل برای خدا استفاده شده و صفت دیگری به کار برده نشده است؟
- [سایر] چرا معاد جزو اصول دین است؟
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نمازجمعه دو رکعت است و در روز جمعه جانشین نماز ظهر می شود و در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام معصوم(علیه السلام) و نایب خاص او واجب عینی است، اما در زمان غیبت کبری واجب تخییری است، یعنی میان نماز جمعه و نماز ظهر مخیر است، ولی در زمانی که حکومت عدل اسلامی باشد احتیاط آن است که ترک نشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] الف: نمازجمعه دو رکعت است و در روز جمعه جانشین نماز ظهر می شود و در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام معصوم(علیه السلام) و نایب خاصّ او واجب عینی است، امّا در زمان غیبت کبری واجب تخییری است، یعنی میان نماز جمعه و نماز ظهر مخیّر است، ولی در زمانی که حکومت عدل اسلامی باشد احتیاط آن است که ترک نشود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز جمعه دو رکعت است و در روز جمعه جانشین نماز ظهر می شود و در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام معصوم (علیه السلام) و نائب خاصّ او واجب عینی است امّا در زمان غیبت کبری واجب تخییری است یعنی میان نماز جمعه و نماز ظهر مخیّر است ولی در زمانی که حکومت عدل اسلامی باشد و نماز جمعه اقامه شود بهتر آن است که نماز جمعه خوانده شود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدّس به آن اهمیّت زیاد میدهد، مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروری اسلام، باید ملاحظه این اهمیّت بشود و مجرّدِ خوف ضرر، موجب سقوط وجوب آن نمیشود؛ پس اگر حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروری اسلام بر بذل جان و مال توقّف داشته باشد، بذل آن واجب است.
- [آیت الله مظاهری] کافر (کسی که منکر خدا یا معاد است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیامبری حضرت خاتم الانبیا محمد بن عبداللَّه صلی الله علیه وآله وسلم را قبول ندارد، یا در یکی از اینها شک داشته باشد، یا ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزو دین اسلام میدانند منکر شود، در صورتی که بداند انکار آن چیز به انکار خدا یا توحید یا نبوت برمیگردد) احکام مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد، و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله سیستانی] صحت طلاق، از نظر فقه امامیه، شرایطی دارد که از نظر دیگر مذاهب اسلامی، هیچیک یا برخی از آنها در صحت طلاق معتبر نیست، لذا اگر شخص غیر امامی زن خود را به گونهای طلاق دهد که از نظر مذهبش صحیح و از نظر مذهب ما فاسد است، برای پیرو مذهب امامیه بنا به الزام طرف طبق احکام مذهبش جایز است که پس از انقضای عدّه آن زن در صورتی که از کسانی باشد که طبق مذهبشان عدّه دارد با او ازدواج کند. همچنین در صورتی که زن مطلقه از امامیه باشد، میتواند با دیگری، ازدواج نماید. برخی شرایط صحت طلاق از نظر امامیه، که از نظر دیگر مذاهب هیچیک، یا برخی از آنها معتبر نیست، عبارتند از: 1 طلاق در پاکی زن که در آن نزدیکی صورت نگرفته باشد. 2 طلاق قطعی باشد و بر چیزی معلّق نباشد. 3 طلاق با گفتار باشد، نه نوشتار. 4 طلاق از سر اختیار باشد، نه اجباری. 5 طلاق، با حضور دو شاهد عادل باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم یا معاد است یا شاک در خدا و رسول است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا در و حدانیت خدا شک دارد نجس است و همچنین است خوارج یعنی کسانی که بر امام معصوم علیه السلام خروج کنند و غلات یعنی انهایی که قایل به خدایی یکی از ایمه علیهم السلام می باشند یا بگویند خدا در او حلول کرده است و نواصب یعنی کسانی که دشمن یکی از ایمه علیهم السلام یا حضرت فاطمه زهراء علیها السلام باشند و کسی که یکی از ضروریات دین را مثل نماز و روزه با علم به این که ضروری دین است منکر شود و اما اهل کتاب یعنی یهود و نصاری اقوی طهارت انها است هر چند احوط اجتناب است
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] طرفین بیمه، باید بالغ و عاقل باشند و قرارداد بیمه را از روی اراده و اختیار انجام دهند و هیچ کدام سفیه نباشند، علاوه بر این باید تمام خصوصیات را معین کنند از جمله: 1 تعیین مورد بیمه که فلان وسیله نقلیه یا فلان ساختمان و فلان شخص است. 2 تعیین دو طرف قرارداد. 3 تعیین اقساط و مبلغی را که بیمه کننده باید بپردازد. 4 تعیین زمان بیمه که مثلاً از فلان روز تا یک سال است. 5 تعیین خطرهایی که موجب خسارت می شود، مانند خطر آتش سوزی یا بمباران یا غرق شدن یا سرقت یا وفات یا بیماری، یا هرگونه خطر دیگر. 6 تعیین سقف قیمت چیزی که بیمه شده مثلاً فلان خانه به مبلغ دومیلیون تومان یا کمتر و بیشتر بیمه شده است، یا به قیمت عادلانه روز و مانند آن و به هر حال باید اصول کلی که در بیمه در میان عرف عقلا رایج است رعایت شود.