در برهان علیت گفته می شود منظور از علت، علت تامه است و آن علتی است که با وجود آن معلول ضرورتاً به وجود می آید و نابودی معلول نشان دهنده نابودی علت است، در این صورت آیا علت و معلول در وجود به هم وابستگی متقابل پیدا نمی کنند؟ آیا علت می تواند وجودی مستقل از معلول داشته باشد؟
یکی از براهینی که برای اثبات وجود خداوند متعال استفاده می شود، برهان علیت است. این برهان می گوید هر آنچه در عالم وجود دارد متغیر است و هر متغیری حادث و هر حادثی در وجودش نیاز به علتی غیر از خود دارد و با استفاده از استحاله دور و تسلسل وجود خداوند متعال که بی نیاز و مستقل از هر علتی است را اثبات می کند. البته، در برهان علیت حرفی از علت تامه نیست، ولی آنچه که در جاهای دیگر در مورد علت تامه بیان شده، به این صورت است که اگر علت تامه وجود داشته باشد، معلولش هم ضرورتا به وجود خواهد آمد، ولی نه بر عکس؛ چرا که طبق تعریفی که از علت و معلول شده است، وابستگی علت و معلول یک طرفه است؛ یعنی همیشه معلول وابسته به علت است، نه بر عکس. و اگر معلولی از بین رود این هرگز بدان معنا نیست که علت آن هم از بین رفته است، بله اگر یکی از اجزای علت وجود نداشته باشد؛ مثلا اراده برای انجام فعلی برداشته شود و آن فعل (معلول) از بین برود، دیگر به آن علت، علت تامه گفته نمی شود، ولی این دلیل بر نابود شدن علت نیست و از نشانه های علت مخصوصاً علت العلل این است که وجودی مستقل از معلول دارد و وقتی تعبیر علت برای آن به کار می رود او را صرفاً همراه و قرین معلول نشان می دهد نه وابسته به آن.
عنوان سوال:

در برهان علیت گفته می شود منظور از علت، علت تامه است و آن علتی است که با وجود آن معلول ضرورتاً به وجود می آید و نابودی معلول نشان دهنده نابودی علت است، در این صورت آیا علت و معلول در وجود به هم وابستگی متقابل پیدا نمی کنند؟ آیا علت می تواند وجودی مستقل از معلول داشته باشد؟


پاسخ:

یکی از براهینی که برای اثبات وجود خداوند متعال استفاده می شود، برهان علیت است. این برهان می گوید هر آنچه در عالم وجود دارد متغیر است و هر متغیری حادث و هر حادثی در وجودش نیاز به علتی غیر از خود دارد و با استفاده از استحاله دور و تسلسل وجود خداوند متعال که بی نیاز و مستقل از هر علتی است را اثبات می کند. البته، در برهان علیت حرفی از علت تامه نیست، ولی آنچه که در جاهای دیگر در مورد علت تامه بیان شده، به این صورت است که اگر علت تامه وجود داشته باشد، معلولش هم ضرورتا به وجود خواهد آمد، ولی نه بر عکس؛ چرا که طبق تعریفی که از علت و معلول شده است، وابستگی علت و معلول یک طرفه است؛ یعنی همیشه معلول وابسته به علت است، نه بر عکس. و اگر معلولی از بین رود این هرگز بدان معنا نیست که علت آن هم از بین رفته است، بله اگر یکی از اجزای علت وجود نداشته باشد؛ مثلا اراده برای انجام فعلی برداشته شود و آن فعل (معلول) از بین برود، دیگر به آن علت، علت تامه گفته نمی شود، ولی این دلیل بر نابود شدن علت نیست و از نشانه های علت مخصوصاً علت العلل این است که وجودی مستقل از معلول دارد و وقتی تعبیر علت برای آن به کار می رود او را صرفاً همراه و قرین معلول نشان می دهد نه وابسته به آن.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین