لطفا درباره برهان وجودی آنسلم توضیح دهید. آنسلم(Anselm) در سال 1033 میلادی(حدود قرن یازدهم) به دنیا آمد، اهمیت وی در دو نکته مهم در طرز تفکر اوست: الف) تقدم ایمان بر معرفت(fideism) ب) استدلال ابتکاری درباره اثبات خدا( معروف به برهان وجودی آنسلم) آنسلم درباره استدلال ابتکاری خود می گوید: " من نزدیک به بیست سال تمام شب را به صبح می رساندم در حالی که از خداوند می خواستم راهی را به من عرضه کند تا بتوانم بدین وسیله بی ایمانان را به وجود او متقاعد کنم. اما خودم به وجود او ایمان دارم." به نظر او حاصل این راز و نیاز ها با خداوند راهی است که به گفته او بر او الهام شده است. وی می گوید: ابتدا باید تعریفی از خدا ارائه داد. وی خدا را چنین تعریف می کند: " خدا یعنی موجودی که بزرگتر از او قابل تصور نیست. (باید توجه داشت مراد از بزرگتر (کامل تر بودن) است زیرا اگر به لحاظ کمی باشد لازمه اش جسم بودن خداست) یا " خدا یعنی موجودی که موجودی برتر از او تصور نیست." بعد از ارائه تعریفی از خدا می گوید: من اثبات می کنم که شیء ای که معرف به این تعریف است از خود این تعریف وجودش قابل استنتاج است. استدلال وی تقریر دارد. تقدیر اول: اگر خدا( موجودی که موجودی بزرگ تر و کامل تر از او قابل تصور نیست) فقط وجود ذهنی داشته باشد، آنگاه خدا، خدا نیست. ولی می دانیم خدا، خدا است(هر چیزی خودش، خودش است). پس خدا فقط وجود ذهنی ندارد (بلکه وجود حقیقی و عینی هم دارد). نکته مهم در این استدلال، اثبات و بیان ملازمه است. یعنی وقتی گفته می شود اگر خدا فقط وجود ذهنی داشته باشد، آنگاه خدا، خدا نیست- به چه دلیل چنین ملازمه ای وجود دارد. در پاسخ می تواند، بگوید: خدا( به عنوان کامل ترین موجود) در مصداق می تواند داشته باشد. 1. فقط وجود ذهنی 2. هم وجود ذهنی و هم وجود عینی و خارجی، معلول است دو بی مصداق کامل ترین است. تقریر دوم: اگر خدا( موجودی که بزرگ تر و کامل تر از او قابل تصور نیست) بتواند نباشد آنگاه خدا، خدا نیست و لی خدا، خدا است. پس خدا باید وجود داشته باشد(واجب الوجب). جهت آگاهی بیشتر ر.ک: 1. تاریخ فلسفه غرب ج2، تدوین پژوهشکده حوزه و دانشگاه(مجموعه درس های استاد مصطفی ملکیان)، ص91 تا ص98. 2. علامه طباطبائی، شهید مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، قم، صدرا 3. مهدی حائری، کاوشهای عقل نظری، تهران، امیر کبیر
لطفا درباره برهان وجودی آنسلم توضیح دهید.
آنسلم(Anselm) در سال 1033 میلادی(حدود قرن یازدهم) به دنیا آمد، اهمیت وی در دو نکته مهم در طرز تفکر اوست:
الف) تقدم ایمان بر معرفت(fideism)
ب) استدلال ابتکاری درباره اثبات خدا( معروف به برهان وجودی آنسلم)
آنسلم درباره استدلال ابتکاری خود می گوید: " من نزدیک به بیست سال تمام شب را به صبح می رساندم در حالی که از خداوند می خواستم راهی را به من عرضه کند تا بتوانم بدین وسیله بی ایمانان را به وجود او متقاعد کنم. اما خودم به وجود او ایمان دارم." به نظر او حاصل این راز و نیاز ها با خداوند راهی است که به گفته او بر او الهام شده است. وی می گوید: ابتدا باید تعریفی از خدا ارائه داد. وی خدا را چنین تعریف می کند: " خدا یعنی موجودی که بزرگتر از او قابل تصور نیست. (باید توجه داشت مراد از بزرگتر (کامل تر بودن) است زیرا اگر به لحاظ کمی باشد لازمه اش جسم بودن خداست) یا " خدا یعنی موجودی که موجودی برتر از او تصور نیست." بعد از ارائه تعریفی از خدا می گوید: من اثبات می کنم که شیء ای که معرف به این تعریف است از خود این تعریف وجودش قابل استنتاج است. استدلال وی تقریر دارد.
تقدیر اول:
اگر خدا( موجودی که موجودی بزرگ تر و کامل تر از او قابل تصور نیست) فقط وجود ذهنی داشته باشد، آنگاه خدا، خدا نیست. ولی می دانیم خدا، خدا است(هر چیزی خودش، خودش است).
پس خدا فقط وجود ذهنی ندارد (بلکه وجود حقیقی و عینی هم دارد). نکته مهم در این استدلال، اثبات و بیان ملازمه است. یعنی وقتی گفته می شود اگر خدا فقط وجود ذهنی داشته باشد، آنگاه خدا، خدا نیست- به چه دلیل چنین ملازمه ای وجود دارد. در پاسخ می تواند، بگوید: خدا( به عنوان کامل ترین موجود) در مصداق می تواند داشته باشد.
1. فقط وجود ذهنی 2. هم وجود ذهنی و هم وجود عینی و خارجی، معلول است دو بی مصداق کامل ترین است.
تقریر دوم:
اگر خدا( موجودی که بزرگ تر و کامل تر از او قابل تصور نیست) بتواند نباشد آنگاه خدا، خدا نیست و لی خدا، خدا است. پس خدا باید وجود داشته باشد(واجب الوجب).
جهت آگاهی بیشتر ر.ک:
1. تاریخ فلسفه غرب ج2، تدوین پژوهشکده حوزه و دانشگاه(مجموعه درس های استاد مصطفی ملکیان)، ص91 تا ص98.
2. علامه طباطبائی، شهید مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، قم، صدرا
3. مهدی حائری، کاوشهای عقل نظری، تهران، امیر کبیر
- [سایر] منظور از این که ائمه استقلال وجودی ندارند چیست؟
- [سایر] در برهان علیت گفته می شود منظور از علت، علت تامه است و آن علتی است که با وجود آن معلول ضرورتاً به وجود می آید و نابودی معلول نشان دهنده نابودی علت است، در این صورت آیا علت و معلول در وجود به هم وابستگی متقابل پیدا نمی کنند؟ آیا علت می تواند وجودی مستقل از معلول داشته باشد؟
- [سایر] چرا برهان انّی نوع دوم یقین آور است، ولی برهان انّی نوع اول یقین آور نیست! در حالی که برهان انّی نوع دوم از یک برهان نوع اوّل و یک برهان لمّی تشکیل شده است(علامه طباطبائی در نهایة الحکمه به آن اشاره کرده است)؟
- [سایر] سؤال من این است؛ بعد از اینکه ما از طریق برهان امکان و وجوب، به اثبات خداوند می پردازیم می رسیم به موجود واجب الوجود مجردی که در قادر بودن او شکی نیست؛ چرا که او موجودات ممکن را از نیستی و عدم ایجاد کرد، حال می خواهیم بدانیم، آیا او این کار را با علم و دانایی انجام داده یا نه؟ چگونه می توانیم عالم بودن خداوند را اثبات کنیم؟ من پاسخ هایی را که شما در این باره در سایت آوردید مطالعه کردم، اما باز شبهه دارم. مثلا اینکه شما می گویید او موجودات را از عدم ایجاد کرد! پس حتما تمامی جنبه های وجودی آن موجودات در نزد او حاضر بوده و این خود یعنی عالم بودن او، اما با توجه به اینکه در برهان امکان و وجوب اساس استدلال ما بر پایه وجود و عدم (هستی و نیستی) است، آیا وقتی بگوییم جنبه های وجودی موجود ممکن نزد موجود واجب حاضر است، این خارج از بحث ما که فقط بر پایه هستی و نیستی می باشد نیست؟ چون شاید کسی بگوید اینکه فلان موجود دارای این جنبه های وجودی است و فلان خصوصیات را دارد خارج از اساس برهان امکان و وجود است، و مثلا بگوید این خصوصیات و جنبه های وجودی موجودات ممکن، تصور ذهنی ما است. خواهش می کنم بنده را راهنمایی کنید و اگر هم برای اثبات صفات خداوند کتاب هایی مورد نظرتان است که بیشتر و دقیق تر به اثبات عقلی و فلسفی این موضوع می پردازد، لطفا معرفی کنید.
- [سایر] برهان تمانع و برهان فرجه که در مباحث فلسفی و کلامی مطرح می شود را توضیح دهید.
- [سایر] برهان نظم چیست؟
- [سایر] فلسفه وجودی موجودات غیبی چیست؟
- [سایر] اساس برهان نظم چیست؟
- [سایر] برهان نظم چیست؟
- [سایر] فرق برهان عقلی با قیاس فقهی چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در اصول دین انسان باید یقین و اعتقاد جزمی داشته باشد و این یقین از هر دلیل و طریقی حاصل شود کفایت می کند. چه به واسطه استدلال و برهان باشد یا از گفته والدین و مبلّغین. هر چند نتواند استدلال کند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر در یک زمین جو و گندم و چیزی مثل برنج و لوبیا که زکات آن واجب نیست بکارد چنان چه بر حسب معمول استفاده از هر دو جنس در موقع کشت منظور باشد مخارج به نسبت مداخل تقسیم می شود و اگر فایده یکی از آنها به قدری کم باشد که در موقع کشت منظور نباشد مخارج از چیزی محسوب می شود که منظور باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه غذایی را که در ظرف طلا یا نقره است به منظور پرهیز از حرام در ظرف دیگری بریزند این استعمال جایز است، ولی اگر به این منظور نباشد حرام است، اما به هر حال خوردن آن غذا از ظرف دوم که طلا و نقره نیست، اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نگاه کردن مرد به زنی که می خواهد با او ازدواج کند به منظور آگاه شدن از حسن و عیب او جایز است حتی اگر با یک بار نگاه کردن این منظور حاصل نشود می تواند چند بار در چند مجلس نگاه کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چند چیز است که سفر را قطع می کند و باید نماز را تمام خواند: اول رسیدن به (وطن) منظور از وطن چیست منظور از وطن محلی است که انسان آن را برای اقامت و زندگی خود انتخاب کرده، خواه در آنجا متولد شده باشد یا نه و خواه وطن پدر و مادرش باشد یا خودش آنجا را انتخاب کرده است.
- [آیت الله مظاهری] تزریق خون انسانی به انسان دیگر جایز است، خواه خون مسلمان باشد یا کافر، مرد باشد یا زن، و خرید و فروش خون برای این منظور مانعی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] منظور از عرق جنب از حرام عرقی است که در آن حال یا بعد از آن، پیش از آن که غسل کند از بدن او بیرون می آید.
- [آیت الله مظاهری] منظور از شراب هر مایع مست کنندهای است نظیر عرق و آبجو و مانند اینها و نوشیدن آن حتّی یک قطره و کمتر از آن نیز حرام است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نگاه کردن به زن نامحرم برای شناختن او به منظور شهادت دادن در دادگاه و امور مهم و لازمی از این قبیل جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] منظور از شراب هر مایع مست کننده ای است و آبجو نیز جزء مشروبات الکلی است، حتی نوشیدن یک قطره شراب و کمتر از آن نیز حرام است.