سلام علیکم؛ سؤال اول: معنای این جمله: اصل عملی و دلیل اجتهادی چیست و رابطه بین این دو چیست؟
اصل عملی   اصل عملی، اصطلاحی است در اصول فقه به معنای قواعدی که در موارد بروز شک در تعیین حکم شرعی، وظیفه عملی مکلف را پس از آن که به دلیل و اماره‌ای دست نیافت روشن می‌کند. به بیان دیگر، اصل عملی یا اصول عملیه، اصولی است که وظیفه عملی کسی را که دچار شک و تردید شده معین می کند، بنابراین موضوع اصول عمیله شک است. به اصل عملی، دلیل فقاهتی نیز گفته می‌شود . دلیل فقاهتی دلیلی است که در رابطه با استخراج حکم ظاهری است. و آن عبارت است از: برائت، احتیاط، تخییر و استصحاب.   دلیل اجتهادی   دلیل اجتهادی دلیلی است که بر حکم واقعی دلالت می‌کند. وجه نامیدن آن به این اسم، مناسبتی است که با تعریف اجتهاد (استفراغ وسع جهت تحصیل ظن به احکام واقعی) دارد، و چون این دلیل موجب ظن به حکم واقعی می‌شود، آن را دلیل اجتهادی نامیده‌اند . و به اماره، دلیل اجتهادی می گویند. دلیل اجتهادی در رابطه با استخراج احکام واقعی است که عبارت است از قرآن، سنت، اجماع و عقل.   رابطه بین دلیل و اصل   گفتنی است که بین دلیل و اصل تعارضی وجود ندارد که این دو در طول همدیگرند و رابطه آنها طولی است؛ چرا که اگر در مسئله ای دلیل وجود داشته باشد، جایی برای شک نمی ماند، تا اصل عملی جاری شود. در تعارض بین دلیل و اصل نیز دلیل یا قطعی است و یا غیر قطعی، اگر دلیل قطعی باشد مطمئناً هیچ اصلی در مقابل آن دلیل قطعی نمی تواند ایستادگی کند؛ زیرا همان گونه که بیان شد، موضوع اصل شک است و با وجود قطع موضوع، منتفی می شود، و اگر دلیل غیر قطعی باشد مثل این که امارات در مقابل اصول (عملیه) قرار گیرند، در این صورت تعارض بین اصل و اماره است که اکثر اصولی ها معتقد به تقدیم امارات بر جمیع اصول حتی استصحاب (بنابر طریقیّت) هستند.[1] این سؤال، پاسخ تفصیلی ندارد. [1] برای آگاهی بیشتر در باره این دو موضوع به کتاب های اصولی؛ مانند اصول فقه مظفر، کفایة الاصول آخوند خراسانی و... مراجعه کنید.
عنوان سوال:

سلام علیکم؛ سؤال اول: معنای این جمله: اصل عملی و دلیل اجتهادی چیست و رابطه بین این دو چیست؟


پاسخ:

اصل عملی   اصل عملی، اصطلاحی است در اصول فقه به معنای قواعدی که در موارد بروز شک در تعیین حکم شرعی، وظیفه عملی مکلف را پس از آن که به دلیل و اماره‌ای دست نیافت روشن می‌کند. به بیان دیگر، اصل عملی یا اصول عملیه، اصولی است که وظیفه عملی کسی را که دچار شک و تردید شده معین می کند، بنابراین موضوع اصول عمیله شک است. به اصل عملی، دلیل فقاهتی نیز گفته می‌شود . دلیل فقاهتی دلیلی است که در رابطه با استخراج حکم ظاهری است. و آن عبارت است از: برائت، احتیاط، تخییر و استصحاب.   دلیل اجتهادی   دلیل اجتهادی دلیلی است که بر حکم واقعی دلالت می‌کند. وجه نامیدن آن به این اسم، مناسبتی است که با تعریف اجتهاد (استفراغ وسع جهت تحصیل ظن به احکام واقعی) دارد، و چون این دلیل موجب ظن به حکم واقعی می‌شود، آن را دلیل اجتهادی نامیده‌اند . و به اماره، دلیل اجتهادی می گویند. دلیل اجتهادی در رابطه با استخراج احکام واقعی است که عبارت است از قرآن، سنت، اجماع و عقل.   رابطه بین دلیل و اصل   گفتنی است که بین دلیل و اصل تعارضی وجود ندارد که این دو در طول همدیگرند و رابطه آنها طولی است؛ چرا که اگر در مسئله ای دلیل وجود داشته باشد، جایی برای شک نمی ماند، تا اصل عملی جاری شود. در تعارض بین دلیل و اصل نیز دلیل یا قطعی است و یا غیر قطعی، اگر دلیل قطعی باشد مطمئناً هیچ اصلی در مقابل آن دلیل قطعی نمی تواند ایستادگی کند؛ زیرا همان گونه که بیان شد، موضوع اصل شک است و با وجود قطع موضوع، منتفی می شود، و اگر دلیل غیر قطعی باشد مثل این که امارات در مقابل اصول (عملیه) قرار گیرند، در این صورت تعارض بین اصل و اماره است که اکثر اصولی ها معتقد به تقدیم امارات بر جمیع اصول حتی استصحاب (بنابر طریقیّت) هستند.[1] این سؤال، پاسخ تفصیلی ندارد. [1] برای آگاهی بیشتر در باره این دو موضوع به کتاب های اصولی؛ مانند اصول فقه مظفر، کفایة الاصول آخوند خراسانی و... مراجعه کنید.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین