تقسیم قضیه به حملیه و شرطیه به حسب رابطه است که اگر رابطه، اتحادی باشد قضیه حملیه است و اگر رابطه از نوع تلازم یا تعاند باشد شرطیه است. تقسیم قضیه به حسب رابطه به گونۀ دیگر هم هست و آن این که در هر قضیه یا این است که رابطه -اعم از اتحادی یا تلازمی یا تعاندی- اثبات می شود و یا رابطه نفی می شود. اولی را قضیه موجبه و دومی را قضیه سالبه می خوانند. قضایای حملیه به حسب موضوع نیز تقسیم می پذیرند؛ زیرا موضوع قضیه حملیه یا جزئی حقیقی است؛ یعنی یک فرد و یک شخص است و یا یک معنای کلی است. اگر موضوع قضیه یک شخص باشد آن قضیه را (قضیه شخصیه) می خوانند و اگر یک معنای کلی باشد سه حالت خواهید داشت (طبیعیه، مهمله و محصوره) ؛ چرا که یا این معنای کلی و طبیعت کلی از آن جهت که یک کلی است و در ذهن است، موضوع قرار داده شده که قضایای طبیعیه نامیده می شود. ولی اگر طبیعت کلی وسیله ای برای ارائه افراد باشد به نوبه خود بر دو قسم است اول اینکه اشاره ای به کمیّت افراد (اعم از قید همه یا قید بعض ) نشده باشد که مهمله خواهد بود ولی اگر کمیت (همه یا بعض بودن) بیان شود محصوره نامیده می شود.
قضایای منطقی چه تقسیماتی دارند؟ لطفاً با مثال توضیح دهید.
تقسیم قضیه به حملیه و شرطیه به حسب رابطه است که اگر رابطه، اتحادی باشد قضیه حملیه است و اگر رابطه از نوع تلازم یا تعاند باشد شرطیه است. تقسیم قضیه به حسب رابطه به گونۀ دیگر هم هست و آن این که در هر قضیه یا این است که رابطه -اعم از اتحادی یا تلازمی یا تعاندی- اثبات می شود و یا رابطه نفی می شود. اولی را قضیه موجبه و دومی را قضیه سالبه می خوانند. قضایای حملیه به حسب موضوع نیز تقسیم می پذیرند؛ زیرا موضوع قضیه حملیه یا جزئی حقیقی است؛ یعنی یک فرد و یک شخص است و یا یک معنای کلی است. اگر موضوع قضیه یک شخص باشد آن قضیه را (قضیه شخصیه) می خوانند و اگر یک معنای کلی باشد سه حالت خواهید داشت (طبیعیه، مهمله و محصوره) ؛ چرا که یا این معنای کلی و طبیعت کلی از آن جهت که یک کلی است و در ذهن است، موضوع قرار داده شده که قضایای طبیعیه نامیده می شود. ولی اگر طبیعت کلی وسیله ای برای ارائه افراد باشد به نوبه خود بر دو قسم است اول اینکه اشاره ای به کمیّت افراد (اعم از قید همه یا قید بعض ) نشده باشد که مهمله خواهد بود ولی اگر کمیت (همه یا بعض بودن) بیان شود محصوره نامیده می شود.
- [سایر] مثال قضایای منطقی در قرآن(شخصیه؛ مهمله؛ محصوره؛ منفصله؛ متصله) کداماند؟
- [سایر] مثال قضایای منطقی در قرآن(شخصیه؛ مهمله؛ محصوره؛ منفصله؛ متصله) کداماند؟
- [سایر] فرق قضایای فطری با دیگر قضایای بدیهی در چیست؟
- [سایر] چگونه میتوانیم منطقیتر فکر کنیم و افکار غیر منطقی را به منطقی تبدیل کنیم؟
- [سایر] نگرش منابع تاریخی اهل سنت به قضایای کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام بیان کرده و آن را نقد و بررسی کنید؟
- [سایر] چرا برخی دولت های اسلامی در قبال قضایای فلسطین، افغانستان، عراق و هتک حرمت عتبات عالیات سکوت کرده و اقدامی انجام نمی دهند؟
- [سایر] فرق حدس منطقی و عرفانی چیست؟
- [سایر] دلیل قطعی و منطقی برای اثبات روح؟
- [سایر] فرق حدس منطقی و عرفانی چیست؟
- [سایر] منطقی بودن تحدّی قرآن را توضیح دهید؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کسی لوازمی از درآمد سال مالی خریده است و استفاده نمود و پس از چند سال نیازی به آن نداشت؛ برای مثال : کسی کتاب هایی خریده بود و الآن نیازی به آن ندارد ; یا خانمی زیورآلات خرید، حالا که پیر شده است نیازی به زیور آلات ندارند، در این گونه موار د, اقوا آن است که خمس ندارند. وفات در بین سال خمسی
- [آیت الله اردبیلی] لازم نیست قرارداد مزارعه میان دو نفر باشد، بلکه ممکن است بین چند نفر باشد، به عنوان مثال یکی عهدهدار زمین، دیگری عهدهدار کشت، سومی عهدهدار بذر و چهارمی عهدهدار تأمین سایر وسایل زراعت و کارهای دیگر آن گردد، هر چند این نوع مزارعه خلاف احتیاط است و بهتر است به عنوان مصالحه انجام شود.
- [آیت الله اردبیلی] شروطی که واقف برای استفاده از وقف قرار میدهد، در صورتی که مشروع باشند، صحیح است و باید به آنها عمل شود، به عنوان مثال اگر برای سکونت طلاّب در مدرسهای شرط نماید که نماز شب بخوانند، باید به آن شرط عمل نمایند و در غیر این صورت نمیتوانند در آن مدرسه سکونت داشته باشند.
- [آیت الله اردبیلی] پس از تحقّق اقرار شرعی، اِنکار اعتباری ندارد؛ به عنوان مثال اگر اقرار کند: (فلانی مبلغ بیست هزار تومان از من طلبکار است) و پس از آن انکار نماید، انکار او اثری ندارد، همچنین اگر پس از اقرار به بدهکاری، مقداری از آن را انکار نماید، باز هم اعتباری ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر برای تخلّف از نذر یا قسم یا عهد خود کفّارهای معیّن کند به عنوان مثال بگوید: (با خدا عهد کردم که دیگر سیگار نکشم و اگر کشیدم صد تومان صدقه بدهم) در صورت تخلّف، باید تنها آنچه را معیّن نموده انجام دهد و کفّاره دیگری واجب نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .در مواردی که بهره برداری از ملک اجاری یا شخص اجیر محدود باشد , در اجاره دوم باید در همان محدوده باشد ; برای مثال , اگر مِلکی را جهت کار فرهنگی اجاره نمود , نمی تواند آن را برای استفاده از کار غیر فرهنگی اجاره دهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .مالی که به هر عنوانی خمس آن داده شد، دوباره خمس ندارد؛ برای مثال , اگر مالی به عنوان معدن یا غوص یا گنج و مانند آن, خمسش داده شد و همه یا مقداری از آن در پایان سال باقی بماند, خمس ندارد.
- [آیت الله جوادی آملی] .برگرداندن نیّت نماز واجب به نماز واجب دیگر, در صورتی جایز است که بین آنها ترتیب بوده و محلّ برگرداندن باقی باشد. در برگرداندن نیّت از نماز ادا به نماز قضایی که در عهده دارد، ترتیب لازم نیست؛ ولی محلّ برگرداندن باید باقی باشد. برای مثال، کسی که در حال خواندن نماز ظهر یا عصر یا مغرب است، در صورتی که وارد رکوع رکعت سوم نشده باشد، می تواند در وسعت وقت، نیّت را به نماز قضای صبح برگرداند.
- [آیت الله اردبیلی] پایان عدّه زن آبستن، به دنیا آمدن یا سقط شدن فرزند اوست؛ پس اگر به طور مثال زنِ بارداری را طلاق بدهند و پس از چند ساعت نوزاد او به دنیا آید، عدّه او تمام میشود؛ ولی اگر زن شوهردار از راه زنا آبستن شده باشد و شوهرش او را در همان حال طلاق بدهد، بنابر احتیاط واجب باید علاوه بر آنچه گفته شد، سه پاکی یا سه ماه از زمانِ طلاق او بگذرد.
- [آیت الله اردبیلی] قاتل علاوه بر آن که خود ارث نمیبرد، مانع از ارث بردن دیگران نیز نمیشود، بنابر این اگر به عنوان مثال فرزندی پدر خود را عمدا و به ناحق بکشد و میّت فرزند دیگری نداشته باشد، خود قاتل ارث نمیبرد، ولی فرزندان او ارث میبرند و اگر کسی از دسته اوّل وجود نداشته باشد، دسته دوم ارث میبرند و اگر دسته دوم هم وجود نداشته باشد، دسته سوم ارث میبرند.