چگونه می‌توانیم منطقی‌تر فکر کنیم و افکار غیر منطقی را به منطقی تبدیل کنیم؟
درصورتی می توانیم منطقی فکر کنیم و افکار غیر منطقی را به منطقی تبدیل نماییم که برداشت و تجربه و تحلیل ما از جهان اطراف، رخدادها و وقایع زندگی درست باشد و این امر به نوبة خود و در صورتی امکان‌پذیر است که فرد از نظر رشد عقلانی به حد مطلوبی رسیده باشد. تفکر منطقی در واقع عالی‌ترین سطح تفکر است که اختصاص به انسان دارد، به هر میزان که محتوای تفکر با واقعیت‌های بیرونی همخوانی داشته باشد و در ذهن از نظم و انسجام خاصی برخوردار باشد، فرد راحت تر می‌تواند مسایل را تجزیه و تحلیل کند. اساسی‌ترین ملاک یک تفکر منطقی آن است که هدف تفکر منطقی حل مسایل است همه ما در زندگی با مسایل بسیاری روبرو می‌شویم افرادی که دارای تفکر منطقی هستند به راحتی می‌توانند مشکلات را تحمل کنند و از راه درست و منطقی دارد شوند. و چون مسایل و مشکلات در موقعیت‌های مختلف، انواع گوناگون دارد، تفکر منطقی نیز از سطوح مختلفی برخوردار است اینک سعی می‌کنیم اصول مشترک یک تفکر منطقی را در خدمت شما معرفی کنیم تا بتوانید با استفاده از آن اصل تفکر منطقی را در خود بارور سازید ویا در بهبودی آن تلاش نماید. اگر می‌خواهید تفکر منطقی داشته باشید در مواقعی که در مورد مسأله‌ای می‌اندیشید و یا با مشکلاتی روبرو می‌شوید، بکوشید مراحل ذیل را در فرآیند حل مشکلات‌تان و اساساً در جریان تفکر دنبال نمایید. 1 تشخیص مسأله: اولین مرحله‌ای که تفکر منطقی از آنجا شروع می‌شود تشخیص مسأله است. همانگونه که تشخیص نوع بیماری در فرآیند درمان کار اساسی و گام نخستین است، تشخیص مسأله در جریان تفکر هم گام نخست است. وقتی توانستید مسأله را درست تشخیص دهید می‌توانید مدل تفکر و این که از چه راهکارهایی می‌بایست در حل مسأله استفاده نمایید، را نیز خواهید شناخت. به تعبیر دیگر هرگاه با موفقیتی غیر عادی روبرو شدید و یا اتفاقی پیش آمد علت آن رویداد غیر منتظره را درست شناسایی کنید. 2 فرضیه سازی: فرضیه‌هایی که ممکن است آنها را احتمالات، حدس‌ها، تصورات یا بینش‌ها بنامیم ما را به جمله‌های پیش‌بینی کننده که به صورت قضایای شرطی در آمده است، رهنمون می‌شود، در مورد علت یک رخداد چندین احتمال را مطرح نموده احتمالی را که از همه نزدیک‌تر و منطقی‌تر به نظر می‌رسد، برمی‌گزینیم. 3 تصمیم‌گیری: از میان فرضیه‌های مختلف یکی از آنها را به عنوان بهترین فرضیه که با شواهد موجود تأیید شده است، انتخاب و به دنبال آن تصمیم‌گیری متناسب با موقعیت‌ را انجام می‌دهیم. این بود مراحل یک تفکر منطقی از نظر ساختار که اگر به صورت صحیح طی شود شما می‌توانید در موقعیت‌های مختلف مسایل مورد نظرتان را درست حل نمایید. جان دیویی در مورد تفکر منطقی و رونده شکل‌گیری آن می‌گوید: تفکر منطقی به وسیلة بررسی فعال، مداوم و دقیق هر عقیده یا معرفت در سایة دلایلی که آن را تأیید می‌کند. و نتایج بیشتری که از آن به دست می‌آید، تشکیل می‌شود. (به نقا از فلیب جی اسمیت، تفکر منطقی، ترجمة علی شریعتمداری، موسسه انتشاراتی شکل ص 50) تجربه نشان داده است افرادی که در زندگی‌شان موفق هستند اگر رمز موفقیت آنان را جویا شویم به این نتیجه می‌رسیم که آنها افرادی هستند که در مسایل و موقعیت‌های زندگی‌شان قادرند درست تصمیم بگیرند با استفاده از تجربه‌های پیشین نظامی فکری را به وجود آوردند که در موقعیت‌های کنونی و شرایط جدید، ابتدا مسایل را تجزیه و تحلیل می‌کنند تا تشخیص دهند که ماهیت آن مسأله چیست؟ و با کدام یک از موقعیت‌های پیشین شباهت دارد. شما هم بکوشید یک نظام فکری منسجم و هماهنگ را پایه‌ریزی نمایید سه مرحله مذکور را در هر مسأله‌ای اجرا نمایید. اما تفکر منطقی از نظر محتوا دارای ویژگی‌های چندی است که هر چه بیشتر باشد، فرد دارای توانایی بیشتری در حل مسایل خواهد بود. وافع‌بینی، کل‌نگری، درک روابط بین پدیده‌ها، درک عمیق از موضوعات و... برخی از ویژگی‌های محتوایی یک تفکر منطقی است. شما اگر خودتان را عادت دهید که در همة مسایل حتی مسایل پیش‌ پا افتاده و عادی زندگی، این نکات را رعایت کنید، فطعاً نتایج مطلوبی حاصل خواهد شد و با مرور زمان به طور کلی شخصیت شما متحول می‌شود. منبع برای مطالعه بیشتر 1- فلیب جی اسمیت، تفکر منطقی، ترجمة دکتر علی شریعتمداری، انتشارات سمت. 2- تفکر برتر ،محمد رضا شرفی
عنوان سوال:

چگونه می‌توانیم منطقی‌تر فکر کنیم و افکار غیر منطقی را به منطقی تبدیل کنیم؟


پاسخ:

درصورتی می توانیم منطقی فکر کنیم و افکار غیر منطقی را به منطقی تبدیل نماییم که برداشت و تجربه و تحلیل ما از جهان اطراف، رخدادها و وقایع زندگی درست باشد و این امر به نوبة خود و در صورتی امکان‌پذیر است که فرد از نظر رشد عقلانی به حد مطلوبی رسیده باشد. تفکر منطقی در واقع عالی‌ترین سطح تفکر است که اختصاص به انسان دارد، به هر میزان که محتوای تفکر با واقعیت‌های بیرونی همخوانی داشته باشد و در ذهن از نظم و انسجام خاصی برخوردار باشد، فرد راحت تر می‌تواند مسایل را تجزیه و تحلیل کند.
اساسی‌ترین ملاک یک تفکر منطقی آن است که هدف تفکر منطقی حل مسایل است همه ما در زندگی با مسایل بسیاری روبرو می‌شویم افرادی که دارای تفکر منطقی هستند به راحتی می‌توانند مشکلات را تحمل کنند و از راه درست و منطقی دارد شوند. و چون مسایل و مشکلات در موقعیت‌های مختلف، انواع گوناگون دارد، تفکر منطقی نیز از سطوح مختلفی برخوردار است اینک سعی می‌کنیم اصول مشترک یک تفکر منطقی را در خدمت شما معرفی کنیم تا بتوانید با استفاده از آن اصل تفکر منطقی را در خود بارور سازید ویا در بهبودی آن تلاش نماید. اگر می‌خواهید تفکر منطقی داشته باشید در مواقعی که در مورد مسأله‌ای می‌اندیشید و یا با مشکلاتی روبرو می‌شوید، بکوشید مراحل ذیل را در فرآیند حل مشکلات‌تان و اساساً در جریان تفکر دنبال نمایید.
1 تشخیص مسأله: اولین مرحله‌ای که تفکر منطقی از آنجا شروع می‌شود تشخیص مسأله است. همانگونه که تشخیص نوع بیماری در فرآیند درمان کار اساسی و گام نخستین است، تشخیص مسأله در جریان تفکر هم گام نخست است. وقتی توانستید مسأله را درست تشخیص دهید می‌توانید مدل تفکر و این که از چه راهکارهایی می‌بایست در حل مسأله استفاده نمایید، را نیز خواهید شناخت. به تعبیر دیگر هرگاه با موفقیتی غیر عادی روبرو شدید و یا اتفاقی پیش آمد علت آن رویداد غیر منتظره را درست شناسایی کنید.
2 فرضیه سازی: فرضیه‌هایی که ممکن است آنها را احتمالات، حدس‌ها، تصورات یا بینش‌ها بنامیم ما را به جمله‌های پیش‌بینی کننده که به صورت قضایای شرطی در آمده است، رهنمون می‌شود، در مورد علت یک رخداد چندین احتمال را مطرح نموده احتمالی را که از همه نزدیک‌تر و منطقی‌تر به نظر می‌رسد، برمی‌گزینیم.
3 تصمیم‌گیری: از میان فرضیه‌های مختلف یکی از آنها را به عنوان بهترین فرضیه که با شواهد موجود تأیید شده است، انتخاب و به دنبال آن تصمیم‌گیری متناسب با موقعیت‌ را انجام می‌دهیم.
این بود مراحل یک تفکر منطقی از نظر ساختار که اگر به صورت صحیح طی شود شما می‌توانید در موقعیت‌های مختلف مسایل مورد نظرتان را درست حل نمایید.
جان دیویی در مورد تفکر منطقی و رونده شکل‌گیری آن می‌گوید: تفکر منطقی به وسیلة بررسی فعال، مداوم و دقیق هر عقیده یا معرفت در سایة دلایلی که آن را تأیید می‌کند. و نتایج بیشتری که از آن به دست می‌آید، تشکیل می‌شود. (به نقا از فلیب جی اسمیت، تفکر منطقی، ترجمة علی شریعتمداری، موسسه انتشاراتی شکل ص 50)
تجربه نشان داده است افرادی که در زندگی‌شان موفق هستند اگر رمز موفقیت آنان را جویا شویم به این نتیجه می‌رسیم که آنها افرادی هستند که در مسایل و موقعیت‌های زندگی‌شان قادرند درست تصمیم بگیرند با استفاده از تجربه‌های پیشین نظامی فکری را به وجود آوردند که در موقعیت‌های کنونی و شرایط جدید، ابتدا مسایل را تجزیه و تحلیل می‌کنند تا تشخیص دهند که ماهیت آن مسأله چیست؟ و با کدام یک از موقعیت‌های پیشین شباهت دارد. شما هم بکوشید یک نظام فکری منسجم و هماهنگ را پایه‌ریزی نمایید سه مرحله مذکور را در هر مسأله‌ای اجرا نمایید.
اما تفکر منطقی از نظر محتوا دارای ویژگی‌های چندی است که هر چه بیشتر باشد، فرد دارای توانایی بیشتری در حل مسایل خواهد بود. وافع‌بینی، کل‌نگری، درک روابط بین پدیده‌ها، درک عمیق از موضوعات و... برخی از ویژگی‌های محتوایی یک تفکر منطقی است. شما اگر خودتان را عادت دهید که در همة مسایل حتی مسایل پیش‌ پا افتاده و عادی زندگی، این نکات را رعایت کنید، فطعاً نتایج مطلوبی حاصل خواهد شد و با مرور زمان به طور کلی شخصیت شما متحول می‌شود.
منبع برای مطالعه بیشتر
1- فلیب جی اسمیت، تفکر منطقی، ترجمة دکتر علی شریعتمداری، انتشارات سمت.
2- تفکر برتر ،محمد رضا شرفی





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین