کلمات «نزّلنا» و «انزلنا»، هر دو از ریشه «نزل» به معنای «فرود آمدن از بلندی» هستند، [1] امّا با توجّه به این که «نزّلنا» به باب تفعیل (تنزیل) و انزلنا به باب افعال (انزال) رفته، گرچه خصوصیت هر دو باب، متعدی کردن فعل لازم است، اما می توان معنای دقیق تری را برای تفاوت میان دو باب در نظر گرفت که در بیان این تفاوت از جهت مفهومی به سه بیان از مفسران بسنده می شود: 1. «تنزیل» در جایی است که نازل کردن دفعی نباشد، بلکه تدریجی باشد؛ ولی «انزال» اعمّ است، و به انزال تدریجی و دفعی اطلاق می ‏شود(عام و خاص مطلق). [2] 2. «تنزیل» در جایی است که نازل کردن تدریجی باشد، ولی «انزال» فقط بر نزول دفعی اطلاق می شود(تباین). [3] 3. واژه «نزول» به معنای «پائین آمدن و وارد شدن از نقطه بلند» است، و فرق میان «انزال» و «تنزیل» این است که انزال به معنای نازل کردن دفعی و یک پارچه است، و تنزیل به معنای نازل کردن تدریجی است. [4] برای آگاهی بیشتر درباره مباحث نزول قرآن نمایه های زیر را مطالعه کنید: 1. «وحیانی بودن قرآن »، سؤال 67 (سایت: 308) . 2. «نزول قرآن »، سؤال 140 (سایت: 1017) . 3. «سال اتمام نزول قرآن»،سؤال 2995 (سایت: 3240) . 4. «مراتب نزول قرآن و جایگاه الفاظ در وحی الاهی»، سؤال 3234 (سایت: 4076) . این پرسش، پاسخ تفصیلی ندارد. [1] . فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج‏7، ص 367، انتشارات هجرت، چاپ دوم، قم، 1410 ق. [2] . « و الفَرْقُ بَیْنَ الإِنْزَالِ و التَّنْزِیلِ فی وَصْفِ القُرآنِ و الملائکةِ أنّ التَّنْزِیل یختصّ بالموضع الذی یُشِیرُ إلیه إنزالُهُ مفرَّقاً، و مرَّةً بعد أُخْرَی، و الإنزالُ عَامٌّ»؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودی، ص 799، دارالعلم الدار الشامیة، چاپ اول، دمشق بیروت، 1412 ق. [3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏19، ص 370، ناشر دار الکتب الإسلامیة، تهران‏، چاپ اول، 1374 ش‏‏. [4] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، محمد باقر، ج 2، ص 18، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374 ش.
کلمات «نزّلنا» و «انزلنا»، هر دو از ریشه «نزل» به معنای «فرود آمدن از بلندی» هستند، [1] امّا با توجّه به این که «نزّلنا» به باب تفعیل (تنزیل) و انزلنا به باب افعال (انزال) رفته، گرچه خصوصیت هر دو باب، متعدی کردن فعل لازم است، اما می توان معنای دقیق تری را برای تفاوت میان دو باب در نظر گرفت که در بیان این تفاوت از جهت مفهومی به سه بیان از مفسران بسنده می شود: 1. «تنزیل» در جایی است که نازل کردن دفعی نباشد، بلکه تدریجی باشد؛ ولی «انزال» اعمّ است، و به انزال تدریجی و دفعی اطلاق می شود(عام و خاص مطلق). [2] 2. «تنزیل» در جایی است که نازل کردن تدریجی باشد، ولی «انزال» فقط بر نزول دفعی اطلاق می شود(تباین). [3] 3. واژه «نزول» به معنای «پائین آمدن و وارد شدن از نقطه بلند» است، و فرق میان «انزال» و «تنزیل» این است که انزال به معنای نازل کردن دفعی و یک پارچه است، و تنزیل به معنای نازل کردن تدریجی است. [4] برای آگاهی بیشتر درباره مباحث نزول قرآن نمایه های زیر را مطالعه کنید: 1. «وحیانی بودن قرآن »، سؤال 67 (سایت: 308) . 2. «نزول قرآن »، سؤال 140 (سایت: 1017) . 3. «سال اتمام نزول قرآن»،سؤال 2995 (سایت: 3240) . 4. «مراتب نزول قرآن و جایگاه الفاظ در وحی الاهی»، سؤال 3234 (سایت: 4076) . این پرسش، پاسخ تفصیلی ندارد. [1] . فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج7، ص 367، انتشارات هجرت، چاپ دوم، قم، 1410 ق. [2] . « و الفَرْقُ بَیْنَ الإِنْزَالِ و التَّنْزِیلِ فی وَصْفِ القُرآنِ و الملائکةِ أنّ التَّنْزِیل یختصّ بالموضع الذی یُشِیرُ إلیه إنزالُهُ مفرَّقاً، و مرَّةً بعد أُخْرَی، و الإنزالُ عَامٌّ»؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودی، ص 799، دارالعلم الدار الشامیة، چاپ اول، دمشق بیروت، 1412 ق. [3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 370، ناشر دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش. [4] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، محمد باقر، ج 2، ص 18، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374 ش.
- [سایر] کلمه «نزّلنا» با «انزلنا» چه تفاوتی از نظر مفهوم دارند؟
- [سایر] کلمه «نزّلنا» با «انزلنا» چه تفاوتی از نظر مفهوم دارند؟
- [سایر] (ابد) و (مقیم) از نظر لغوی و ریشه و مفهوم به چه معنا هستند و از نظر قرآنی چطور؟
- [سایر] رقابت با حسادت از نظر قرآن چه تفاوتی دارد؟
- [سایر] از نظر اسلام جنگ و دفاع چه تفاوتی دارند؟
- [سایر] آیه ذکر (انا نحن نزّلنا الذکر وانّا له لحافظون) چگونه دلالت بر عدم تحریف قرآن دارد؟
- [سایر] آزادی مورد نظر اسلام با آزادی غربی چه تفاوتی دارد؟
- [سایر] در آیه 91 سوره انعام آمده است: (قل الله ثمّ ذرهم)، اگر کلمه (الله) مرفوع یا منصوب باشد، چه تفاوتی در معنا می کند؟
- [سایر] در آیه 91 سوره انعام آمده است: «قل الله ثمّ ذرهم»، اگر کلمه «الله» مرفوع یا منصوب باشد، چه تفاوتی در معنا می کند؟
- [سایر] تفاوت میان (مفهوم و مصداق) و (عنوان و معنون) در چیست؟ اگر این دو یکی است، پس چرا در دو سر فصل مجزا بررسی میشوند. البته مرحوم مظفر این دو را در عنوان مجزا بیان میکند و حال آنکه تعریف ارائه داده از این دو یکی است و تفاوتی نمیکند، چرا که عنوان را مفهوم و معنون را مصداق میداند.
- [آیت الله سبحانی] احتیاط مستحب آن است که در نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیشِ آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد، فاصله بیندازد، مثلا بگوید الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ومیم الرّحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدّین. معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیشِ کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید الرَّحمنِ الرَّحیمِ و میم الرّحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدّین را بگوید.
- [آیت الله نوری همدانی] احتیاط واجب آن است که در نماز ، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمة بعدش فاصله دهد . مثلاً بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین . و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یل پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمة بعد بچسباند مثل آنکه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . احتیاط آن است که در نماز وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید. و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد فاصله دهد مثلاً بگوید "الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" و میم رحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید "مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ" و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید"الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" و میم الرحیم را زیر ندهد وفوراً "مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ" را بگوید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اقوی این است که لازم نیست در نماز وقف به سکون و وصل به حرکت را مراعات نماید لذا اگر زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد مثلاً بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین. یا این که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آنکه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید نماز باطل نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] احتیاط مستحب آن است که در نماز؛ وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد؛ مثلا بگوید: الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین. و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آنکه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فورا مالک یوم الدین را بگوید.
- [آیت الله جوادی آملی] .بر نمازگزار مرد واجب است عمداً هیچ کلمه یا حرف حمد و سوره رکعت اول و دوم نماز های صبح و مغرب و عشاء را آهسته نخواند , به صورتی که حرف آخر هیچ کلمه ای عمداً آهسته ادا نشود ; همچنین واجب است که عمداً هیچ کلمه یا حرف حمد و سورهّ نماز های ظهر و عصر بلند ادا نشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] جواب سلام کسی که از روی مسخره یا شوخی سلام می کند واجب نیست و جواب سلام مرد و زن غیر مسلمان بنابر احتیاط واجب است و در جواب اکتفا کند به کلمه سلام یا کلمه علیک هر چند احوط ان است که به کلمه علیک جواب بگوید
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر در کلمه ای واو باشد و حرف قبل از واو در آن کلمه ضمه داشته باشد و حرف بعد از واو در آن کلمه همزه (ء) باشد مثل کلمه سوء بهتر است آن واو را مد بدهد یعنی آن را بکشد و همچنین اگر در کلمه ای الف باشد و حرف قبل از الف در آن کلمه زبر داشته باشد و حرف بعد از الف در آن کلمه همزه باشد مثل جاء بهتر است الف آن را بکشد و نیز اگر در کلمه ای (ی) باشد و حرف قبل از (ی) در آن کلمه زیر داشته باشد و حرف بعد از (ی) در آن کلمه همزه باشد مثل جیء بهتر آن است (ی) را با مد بخواند و اگر بعد از این واو و الف و (ی) به جای همزه (ء) حرفی باشد که ساکن است یعنی زیر و زبر و ضمه ندارد باز هم بهتر آن است که این سه حرف را با مد بخواند مثلاً در ولاالضّالّین که بعد از الف حرف لام ساکن است بهتر آن است که الف آن را با مد بخواند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در جایی که باید حمد و سوره را بلند بخواند اگر عمداً یک کلمه را آهسته بخواند نماز باطل است، همچنین در جایی که باید آهسته بخواند اگر یک کلمه را بلند بخواند نماز باطل می شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر در کلمه ای واو باشد و حرف قبل از واو در ان کلمه پیش داشته باشد و حرف بعد از واو در ان کلمه همزه باشد مثل کلمه سوء و همچنین اگر در کلمه ای الف باشد و حرف قبل از الف در ان کلمه زبر داشته باشد و حرف بعد از الف در ان کلمه همزه باشد مثل جاء و نیز اگر در کلمه ای یاء باشد و حرف پیش از یاء در ان کلمه زیر داشته باشد و حرف بعد از یاء در ان کلمه همزه باشد مثل جی بنابر احتیاط مستحب این سه حرف را با مد یعنی با کشیدن بخواند و اگر بعد از این حروف واو و الف و یاء به جای همزه حرفی باشد که ساکن است یعنی زیر و زبر و پیش ندارد باید این سه حرف را مد بدهد مثلا در و لا الضالین که بعد از الف حرف لام ساکن است باید الف ان را با مد بخواند و چنانچه به دستوری که در این صورت بیان شد رفتار نکند نمازش باطل است