سُلَیم بن قیس هلالی کوفی را بیشتر به دلیل کتابی که از او به یادگار مانده است، می شناسند. کتاب او در طول قرون متمادی، بحث های گوناگونی را برانگیخته و علمای بزرگی پیرامون آن به بحث و بررسی پرداخته اند. به صورت کلی اقوال موجود درباره کتاب سلیم را به سه دسته می توان تقسیم کرد: 1. دسته اوّل که غالب دانشمندان و محدثان شیعه را دربر می گیرد، کتاب سلیم را از اصول معتبر و مستند دانسته اند. در رأس این گروه محدّث نعمانی (اوائل قرن چهارم) قرار دارد که با صراحت، همه مندرجات کتاب سلیم را معتبر و متقن دانسته است. 2. برخی نیز با این کتاب مخالفت کرده اند؛ بعضی با اصل استناد این کتاب به سلیم مخالف بوده و می گویند اصل این کتاب جعلی است و عده ای دیگر با قبول اصل استناد، روایات آن را رد کرده و احادیث کتاب را موثق نمی دانند. 3. نظریه سوم، راهی در میان این دو قول را می جوید. از یک سو کتاب سلیم و سند آن را اجمالاً تصدیق می کند و ادلّه بر مجعول بودن اصل کتاب را نادرست می داند و از سوی دیگر معتقد است آنچه از نسخه های کتاب در قرون بعد برجای مانده، خالی از تحریف نیست. لذا تمام روایات کتاب سلیم باید به مانند روایات دیگر بررسی شده و پس از بررسی، درباره آن حکم به صحت یا دروغ بودن کرد و این بررسیِ جزء به جزء، راه میانه دو قول است و به نظر ما اطمینان بیشتری را نسبت به رد و قبول احادیث کتاب به ما می دهد.
سُلَیم بن قیس هلالی کوفی را بیشتر به دلیل کتابی که از او به یادگار مانده است، می شناسند. کتاب او در طول قرون متمادی، بحث های گوناگونی را برانگیخته و علمای بزرگی پیرامون آن به بحث و بررسی پرداخته اند. به صورت کلی اقوال موجود درباره کتاب سلیم را به سه دسته می توان تقسیم کرد: 1. دسته اوّل که غالب دانشمندان و محدثان شیعه را دربر می گیرد، کتاب سلیم را از اصول معتبر و مستند دانسته اند. در رأس این گروه محدّث نعمانی (اوائل قرن چهارم) قرار دارد که با صراحت، همه مندرجات کتاب سلیم را معتبر و متقن دانسته است. 2. برخی نیز با این کتاب مخالفت کرده اند؛ بعضی با اصل استناد این کتاب به سلیم مخالف بوده و می گویند اصل این کتاب جعلی است و عده ای دیگر با قبول اصل استناد، روایات آن را رد کرده و احادیث کتاب را موثق نمی دانند. 3. نظریه سوم، راهی در میان این دو قول را می جوید. از یک سو کتاب سلیم و سند آن را اجمالاً تصدیق می کند و ادلّه بر مجعول بودن اصل کتاب را نادرست می داند و از سوی دیگر معتقد است آنچه از نسخه های کتاب در قرون بعد برجای مانده، خالی از تحریف نیست. لذا تمام روایات کتاب سلیم باید به مانند روایات دیگر بررسی شده و پس از بررسی، درباره آن حکم به صحت یا دروغ بودن کرد و این بررسیِ جزء به جزء، راه میانه دو قول است و به نظر ما اطمینان بیشتری را نسبت به رد و قبول احادیث کتاب به ما می دهد.
- [سایر] ابن غضائری کیست؟ آیا کتاب رجالی (الضعفاء) نزد علمای شیعه معتبر است؟
- [سایر] بنده هر چه گشتم و گشتم تا در رابطه با شهادت حضرت فاطمه در منابع شیعه حدیث صحیح السندی پیدا کنم دچار مشکل شدم. بیشتر روایات یا از کتاب سلیم بن قیس است که نزد علما مشکوک است و یا از بحار الانوار است. تنها موردی که یافتم از کتاب کافی بود که امام کاظم فرمودند: ان فاطمه صدیقة الشهیدة. که در قرآن نیز برای پیامبر واژه شهید بکار رفته است. آیا در این باره می توانید با احادیث معتبر شیعی بنده را قانع فرمایید که حضرت فاطمه به شهادت رسیده اند؟
- [سایر] امام حسن(ع) چرا با دختر اشعث ازدواج کرد با وجود اینکه از نیات اشعث پدر زنش آگاه بود؟
- [سایر] با سلام. کتاب (مهج الدعوات و منهج العبادات) تألیف محمد بن طاووس را معرّفی کنید و آیا این کتاب از نظر شیعه معتبر است؟ و دعای موسوم به (الصحیفة) از این کتاب صحیح است؟
- [سایر] آیا کتاب بحار الانوار از کتب معتبر شیعه است؟
- [سایر] کتاب های معتبر شیعه در خصوص حدیث چیست؟
- [سایر] لطفا در مورد کتاب بحار الانوار توضیح دهید که آیا از کتب معتبر شیعه است؟
- [سایر] لطفاً چند کتاب معتبر را در مورد زندگی اجتماعی امامان معصومین علیهم السلام معرّفی نمایید.
- [سایر] کتب اربعه (کافی، تهذیب، استبصار، و من لایحضره الفقیه) معتبرترین کتب احادیث شیعه است؛ علت این اعتبار در نزد علمای شیعه چیست؟
- [سایر] آیا کتاب (الزهد) کوفی اهوازی از منابع معتبر روایی شیعه بهشمار میرود؟
- [آیت الله وحید خراسانی] در هبه ایجاب وقبول معتبر است چه به لفظ باشد مثل ان که بگوید این کتاب را به تو بخشیدم وکسی که به او بخشیده شده بگوید قبول کردم یا به فعل باشد مثل ان که کتاب را به قصد بخشش به طرف بدهد واو هم به قصد قبول بگیرد
- [آیت الله وحید خراسانی] در مذهب ابی حنیفه در صحت عقد سلم فروش چیزی به نحو کلی مدت دار به ثمن نقد حاضر شرط است که ان چیز هنگام عقد در خارج موجود باشد ولی در مذهب شیعه این شرط در صحت معامله سلم معتبر نیست بنابراین اگر شیعه با حنفی مذهب معامله سلم انجام دهد و مورد معامله موجود نباشد بنا به قاعده الزام می تواند فروشنده حنفی را به بطلان معامله ملزم کند و همچنین است اگر حین انجام معامله خریدار حنفی بوده و بعد شیعه شده باشد
- [آیت الله وحید خراسانی] به فتوای علمای عامه جایز نیست شخصی در نکاح جمع کند بین عمه و دختر برادر عمه و خاله و دختر خواهر خاله و فقط می تواند با یکی از انان ازدواج کند پس اگر هر دو عقد مقارن باشد هر دو باطل و اگر مقارن نباشد دومی باطل است ولی در نزد علمای امامیه جمع در نکاح بین ان دو با اجازه عمه یا خاله صحیح است بنابراین اگر پیرو مذهب عامه عمه و دختر برادر او را یا خاله و دختر خواهر او را مقارن با یکدیگر عقد کند عقد هر دو به مذهب او باطل است و پیرو مذهب شیعه می تواند به قاعده الزام با هر کدام انها ازدواج کند و اگر مقارن با یکدیگر نباشد شیعی مذهب می تواند با دومی ازدواج کند
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله سیستانی] وقت نماز مغرب و عشا برای شخص مختار تا نیمه شب امتداد دارد ، و أما برای شخص مضطر که یا از روی فراموشی یا به سبب خواب یا حیض و مانند اینها نماز را پیش از نیمه شب نخوانده وقت نماز مغرب و عشا تا طلوع فجر ادامه دارد . ولی در هر صورت در حال التفات ، ترتیب بین آن دو معتبر است ، یعنی نماز عشا در صورتی که با التفات ، قبل از نماز مغرب خوانده شود باطل است ، مگر اینکه از وقت بیش از مقدار اداء نماز عشا نمانده باشد که در این صورت لازم است نماز عشا را قبل از نماز مغرب بخواند .
- [آیت الله وحید خراسانی] در صحت مضاربه اموری معتبر است اول ان که مالک و عامل بالغ و عاقل و مختار باشند و مالک ممنوع از تصرف در اموالش به سبب سفاهت یا افلاس نباشد و مضاربه با عامل سفیه بدون اذن ولی جایز نیست دوم تعیین سهم سود هر یک از مالک و عامل که مثلا نصف یا ثلث یا ربع و مانند ان باشد سوم ان که سود بین مالک و عامل باشد پس اگر شرط شود که مقداری از ان برای کسی باشد که کاری برای شرکت انجام نمی دهد مضاربه باطل است چهارم ان که عامل قدرت بر تجارت داشته باشد هر چند به کمک گرفتن از دیگری باشد
- [آیت الله سیستانی] مهری را که زن میگیرد ، و مالی را که مرد عوض طلاق خلع میگیرد ، و همچنین دیهای که دریافت میشود ، خمس ندارد . و همچنین است ارثی که بر اساس قواعد معتبر در باب ارث به انسان میرسد . ولی اگر مسلمانی که شیعه است مالی به غیر این راه مانند تعصیب (5) به او به ارث برسد ، آن مال از فوائد محسوب میشود و خمس آن را باید بدهد ، و همچنین اگر ارثی به او برسد که توقع آن را نداشته واز غیر پدر و پسر باشد ، احتیاط واجب آن است که خمس آن ارث را اگر از مخارج سالش زیاد بیاید ، بدهد .
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم یا معاد است یا شاک در خدا و رسول است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا در و حدانیت خدا شک دارد نجس است و همچنین است خوارج یعنی کسانی که بر امام معصوم علیه السلام خروج کنند و غلات یعنی انهایی که قایل به خدایی یکی از ایمه علیهم السلام می باشند یا بگویند خدا در او حلول کرده است و نواصب یعنی کسانی که دشمن یکی از ایمه علیهم السلام یا حضرت فاطمه زهراء علیها السلام باشند و کسی که یکی از ضروریات دین را مثل نماز و روزه با علم به این که ضروری دین است منکر شود و اما اهل کتاب یعنی یهود و نصاری اقوی طهارت انها است هر چند احوط اجتناب است
- [آیت الله علوی گرگانی] مرسوم در بانکها این است که یک امضأ را نمیخرند ولی اشخاصی هستند که یک امضأ را هم معامله میکنند وچون عموماً این اشخاص وجه میدهند وسفته میگیرند وغالباً بعنوان قرض است و در قرض زیاده ربا است لهذا معاملات مزبور حرام وزیاده ربا است، ولی اگرخواسته باشند معاملهشان صحیح باشد وزیادهای که میگیرند ربا نباشد چند راه دارد، ودو راهش که آسانتر از بقیه است ذکر میشود: 1 - آن که وجه را که میدهد بعنوان معامله منتقل نماید نه بعنوان قرض واستقراض )مثلاً( صد هزار ریال نقد را بفروشد به پانصد دینار عراقی در زمان مشخص آن را تحویل گیرد. 2 - آن که یک جعبه کبریت یا یک طاقه دستمال یا چیز دیگری را بفروشد به ده هزار ریال بشرط این که صد هزار ریال تا مدّتمثلاً یک سال بدون منفعت قرض بدهد و یا این که کسی که قرض گرفته است ومدت آن سر آمده و میخواهد تمدید نماید طلبکار یک جعبه کبریت را به مقروض میفروشد به هزار ریال بشرط این که طلب خود را تا مدّت یک ماه بدون منفعت تمدید نماید واین چارهجویی به این نحو برایتجدید وتمدید مدت بملاحظه این است که جائز نیست ابتدأً در مقابل تجدید یا تمدید مدت طلبکار چیزی از بدهکار بگیرد وتوهّم این که این معامله صوری است زیرا که هیچکس یک جعبه کبریت را که قیمتش یک ریال است به هزار ریال نمیخرد، توهّم بیجایی است زیرا که احدی بدون جهت چنین معاملهای نمیکند اما در صورتی که صد هزار ریال قرض دادن بدون منفعت تا یکسال ضمیمه شود همه میخرند و در این موضوع چند روایت در کتاب وسایل الشیعه ابواب احکام عقود نقل فرمودهاند وما برای رفع شبهه یک روایت از آن را در اینجا نقل مینماییم: شیخ طوسی قدس ا& روحه بسند صحیح از محمّد بن اسحاق بن عمّار که موثق است روایت نموده میگوید به حضرت موسی بن جعفر8 عرض کردم: )وَیَکونُ لی عَلَی الرَّجُلِ دَراهِمُ، فَیَقولُ أخّرْنی بِها وَأنا أرْبَحُکَ فَأَبیعُهُ جُبًَّْ تَقومُ عَلَیَّ بِألْفَ دِرْهَمً بِعَشَرَِْ آلافِ دِرْهَمً أو قالَ: بِعِشْرینَ ألفَاً وَأُؤَخِّرُهُ بِالمالِ؟ قالَ: لا بَأسَ(، ترجمه: من چند درهم از شخصی طلبکارم و آنشخص خواهش میکند او را مهلت دهم و به من منفعتی برساند من جبهای را که قیمتش هزار درهم است به او به ده هزار درهم یا بیست هزار درهم میفروشم وطلب خود را تأخیر میاندازم؟ حضرت فرمودند: عیبی ندارد.