بسیاری از اندیشوران اهل سنت بر این باورند که خداوند اگر در این جهان دیده نشود در عالم قیامت دیده خواهد شد! برخی از آنان در این رابطه گفته اند: هذا مذاهب اهل السنة و العلم بالحدیث؛ این عقیده اهل سنت و دانشمندان حدیث است". [1] بعضی هم پیرامون رؤیت خداوند توسط حضرت موسی و بنی اسرائیل گفته اند: نه این که رؤیت خداوند ممکن نباشد، بلکه حضرت موسی توان دیدن خداوند را نداشت. [2] پیشینه بحث گفت و گوها و مشاجرات دانشمندان اشاعره و معتزله در باره در خواست رؤیت توسط موسی (ع)، روزگاری علمای اسلامی را به خود مشغول کرده و از صدر اسلام تا زمان حضرت رضا (ع) مورد نزاع شدیدی واقع شده است، به ویژه در زمان امام باقر و امام صادق (ع) که نزاع و مشاجره در آن به اوج خود رسیده بود. معتزله آن را به طور مطلق انکار می‌کردند، اما اشاعره آن را نسبت به آخرت اثبات و نسبت به دنیا انکار می‌نمودند. [3] طایفه دیگری هم بودند که می‌گفتند خداوند هم در آخرت دیده می‌شود و هم در دنیا. [4] عجیب است که هر سه فرقه به همین آیه (سوره اعراف آیه 147) استدلال می‌کردند. این مشاجره تا هنگام از بین رفتن فرقه معتزله به دست آل ایوب ادامه داشت. ادله قائلین به رؤیت خدا این گروه برای اثبات ادعایشان به ظاهر بعضی از آیات قرآن و احادیث وارده استدلال نمودند که به برخی از آنها اشاره می کنیم. یکی از مفسران اهل سنت در این باره می گوید: موسی (ع) برای این نتوانست خدا را ببیند؛ چون خداوند تبارک و تعالی وعده دیدار خویش را به مؤمنان در سرای آخرت داده است، نه در سرای دنیا. و موسی آنچه را درخواست کرده بود، پیش از وقت خواست، از آن جهت به آن نرسید، و گرنه دیدار خدای عزّ و جلّ مؤمنان را واجب است، منتها در جهان آخرت. چنان که پیامبر (ص) گفت: خدا را می بینید همچنان که ماه را در شب چهاردهم‌ می بینید. کسی که در شب چهاردهم ماه را ببیند یقین می داند که آن ماه است. همان گونه که مؤمنان نیز خدای عزّ و جلّ را در آن جهان می ببینند، یقین می دانند که آن خدای عزّ و جلّ است که مشاهده می کنند. پس چون موسی در دنیا دیدار خدا را خواست و هنوز محمّد (ص) در صلب پدران بود، از این جهت از دیدار محروم ماند، گفت نه، من وعده کرده‌ام که تا بنده من محمّد (ص) مرا نبیند هیچ کس دیگر مرا دیدار نکند، و وعده دیدار من در بهشت می باشد: [5] "وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلی‌ رَبِّها ناظِرَةٌ"؛ در آن روز صورت هایی شاداب و مسرور است، و به پروردگارش می‌نگرد". [6] یعنی با چشمت خدا را می بینی همچنان که بخاری در صحیحش روایت نمود: "به زودی خدا را با چشمانتان می بینید". [7] دیدن خداوند توسط مؤمنان در آخرت چیزی است که در احادیث صحاح از راه های متواتر از راویان احادیث به ما رسیده که به هیچ وجه دفع و منعش ممکن نیست؛ چون ابو سعید و ابو هریره در روایتشان که صحیح است، نقل می کنند: گفته شد یا رسول الله آیا ما در روز قیامت خدا را می بینیم؟ حضرت فرمود: آیا در دیدن خورشید و ماه که در پشت ابر نباشند ضرر می بینید؟ گفتند: خیر. حضرت فرمود: شما هم این چنین خدا را می بینید. [8] در صحیحین از جریر نقل شده است که پیامبر اسلام (ص) به ماه شب چهارده نگاه کرد و فرمود: همان طور که شما این ماه را می بینید پروردگارتان را می بینید [9] ! خداوند برای مؤمنان در حالی که می خندد تجلی می کند. [10] البته این گروه، از آیه "لَنْ تَرانِی" [11] ، غافل نبودند، بلکه گفتند: لن ترانی معنایش این نیست که این رؤیت تا ابد ممکن نیست، بلکه معنایش این است ای موسی کسی مرا نمی بیند که زنده بماند، موسی عرض کرد خدایا تو را ببینم و بمیرم بهتر است تا زنده باشم و تو را نبینم. [12] توضیح آیه قبل از پرداختن به توضیح آیه، نخست توجه به این نکته لازم به نظر می رسد. کلمه "إلی" به دو صورت حرف و اسم به معنای "به سوی" [13] و "نعمت" [14] وارد شده است. در آیه شریفه و احادیث وارده برای رؤیت از کلمه "إلی" استفاده نموده است. به همین جهت عده ای از اهل سنت این را تأویل نموده و "إلی" در آیه و روایت را اسم و مفرد آلاء [15] به معنای نعمت گرفتند همچنان که ثوری از منصور از مجاهد نقل کرده است که او گفت: "إِلی‌ رَبِّها ناظِرَةٌ" [16] ؛ یعنی: منتظر ثواب پروردگارش است. [17] این قول در بعضی از منابع شیعی نیز وارد شده است. در کتاب عیون اخبار رضا (ع) در باب" آنچه از اخبار توحید از حضرت رضا رسیده" به سندی که به ابراهیم بن ابی محمود می رسد، روایت کرده که گفت: علی بن موسی الرضا (ع) در معنای آیه" وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلی‌ رَبِّها ناظِرَةٌ" [18] فرمود: یعنی چهره‌هایی که در آن روز نورانی است، و منتظر ثواب پروردگارش است. [19] نقد دیدگاه رؤیت خدا به عقیده ما بطلان این دیدگاه روشن است؛ زیرا دنیا و آخرت (با توجه به معاد جسمانی) هیچ تفاوتی در این مسئله نخواهد داشت، آیا خداوند که وجودی فوق ماده است در قیامت تبدیل به یک وجود مادی می‌شود و از آن مقام نامحدودی به محدودی خواهد گرائید؟ بنابر این مراد از نظر کردن به خدای تعالی نظر کردن حسی که با چشم سر انجام می‌شود نیست، بلکه مراد نظر قلبی و دیدن قلب به وسیله حقیقت ایمان است، همان گونه که براهین عقلی هم همین را می‌گوید، و اخبار رسیده از اهل بیت عصمت (ع) هم بر همین معنا دلالت دارد [20] به تعبیر دیگر، دلائل عقلی گواهی می‌دهد که خداوند هرگز با چشم دیده نخواهد شد؛ زیرا چشم تنها اجسام یا به تعبیر صحیح تر بعضی از کیفیات آنها را می‌بیند و چیزی که جسم نیست و کیفیت جسم را ندارد، هرگز با چشم مشاهده نخواهد شد، به عبارتی دیگر، اگر چیزی با چشم دیده شود، حتماً باید دارای مکان و جهت و ماده باشد، در حالی که او برتر از همه اینها است، او وجودی است نامحدود و به همین دلیل بالاتر از جهان ماده است؛ زیرا در جهان ماده همه چیز محدود است. در بسیاری از آیات قرآن از جمله آیاتی که در مورد بنی اسرائیل و تقاضای رؤیت خداوند سخن می‌گوید، با صراحت کامل، نفی امکان رؤیت از خداوند شده است. [21] این آیه از آیاتی است که به خوبی بیانگر این است که به هیچ وجه، خدا را نمی‌توان دید؛ زیرا کلمه "لن" طبق نظر مشهور ادباء، برای نفی ابد است، بنابر این جمله "لن ترانی" مفهومش چنین می‌شود که نه در این جهان و نه در جهان دیگر مرا نخواهی دید. اگر فرضاً کسی در این موضوع تردید کند که "لن" برای نفی ابد است، باز اطلاق آیه و این که نفی رؤیت بدون هیچ قید و شرطی ذکر شده، دلیل بر این است که در هیچ زمان و در هیچ شرائطی خداوند، قابل رؤیت نیست. [22] پی نوشت: [1] رشید رضا، محمد ، تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار)، ج 7، ص 653، دار المعرفة، بیروت، لبنان، چاپ دوم. [2] سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی ، فی ظلال القرآن، ج ‌3، ص 1369، دارالشروق‌، چاپ بیروت، قاهره‌، سال 1412 ه ق‌، چاپ هفدهم‌. [3] قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 7، ص 54 و 279 و ج 19، ص 8- 107، انتشارات ناصر خسرو، تهران، سال 1364 ه ش ، چاپ اول؛ رازی، ابوعبدالله فخرالدین محمد بن عمر، مفاتیح الغیب‌، (تفسیر کبیر)، ج 13، ص 5- 124، دار احیاء التراث العربی، چاپ بیروت، سال 1420 ق، چاپ سوم‌. [4] فخر الدین بن محمد ابو عبد الله رازی، تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، ج 13، ص 127. [5] طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القران، مترجمان، تحقیق: حبیب یغمایی‌ ج ‌2، ص 536 و 537، انتشارات توس‌، تهران، 1356 ه ش، چاپ دوم. [6] قیامت، 22 و 23. [7] بخاری، ابو عبدالله، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج 22، ص 445، صحیح بخاری، سایت الإسلام، http://www.al-islam.com (المکتبة الشاملة). [8] دروزة، محمد عزت، التفسیر الحدیث، ج 2، ص 199، دار إحیاء الکتب العربیة، قاهره، سال 1383 ق؛ مراغی احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج 29، ص 153، داراحیاء التراث العربی، بیروت؛ طنطاوی، سید محمد، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج 15، ص 205؛ ابن کثیر دمشقی اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، ج 8، ص 287، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون‌، بیروت‌، چاپ اول، 1419 ق‌‌. [9] التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة، ج 29، ص 267؛ زحیلی، تفسیر الوسیط، ج 3، ص 2783؛ معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 280. [10] مسلم، صحیح مسلم، باب إیمان حدیث 316، موقع الإسلام، http://www.al-islam.com (المکتبة الشاملة). [11] سوره اعراف، آیه 143. [12] ابن ابی حاتم عبدالرحمن بن محمد ، تفسیر القرآن العظیم، ج ‌5، ص 1559، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق اسعد محمد الطیب، ناشر مکتبة نزار مصطفی الباز، عربستان، سال 1419 ق، چاپ سوم. [13] در این صورت معنای استقلالی ندارد بلکه صرفا برای ربط بین کلمات از آن استفاده می شود. [14] در این صورت جمعش آلاء می باشد، 34 مورد در قرآن آمده که 31 مورد آن به صورت "فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبان"؛ "پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می‌کنید؟! "آمده است.‌ [15] نه حرف "إلی" به معنای "به سوی" . [16] قیامت، 22 و 23. [17] ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج ‌8، ص 287 و 288، تفسیر القرآن العظیم، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1419 ه ق. . [18] قیامت، 22 و 23. [19] صدوق، عیون‌أخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 114، انتشارات جهان، سال 1378 ه ق . [20] طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، موسوی، محمد باقر ، ج ‌20، ص 178 دفتر انتشارات اسلامی، قم، سال 1374 ه ش، چاپ پنجم. [21] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌5، ص 381، دار الکتب الإسلامیة، تهران، سال 1374 ه ش، چاپ اول. [22] همان، ج ‌6، ص 360. منبع:islamquest.net
بسیاری از اندیشوران اهل سنت بر این باورند که خداوند اگر در این جهان دیده نشود در عالم قیامت دیده خواهد شد! برخی از آنان در این رابطه گفته اند: هذا مذاهب اهل السنة و العلم بالحدیث؛ این عقیده اهل سنت و دانشمندان حدیث است". [1] بعضی هم پیرامون رؤیت خداوند توسط حضرت موسی و بنی اسرائیل گفته اند: نه این که رؤیت خداوند ممکن نباشد، بلکه حضرت موسی توان دیدن خداوند را نداشت. [2]
پیشینه بحث
گفت و گوها و مشاجرات دانشمندان اشاعره و معتزله در باره در خواست رؤیت توسط موسی (ع)، روزگاری علمای اسلامی را به خود مشغول کرده و از صدر اسلام تا زمان حضرت رضا (ع) مورد نزاع شدیدی واقع شده است، به ویژه در زمان امام باقر و امام صادق (ع) که نزاع و مشاجره در آن به اوج خود رسیده بود. معتزله آن را به طور مطلق انکار میکردند، اما اشاعره آن را نسبت به آخرت اثبات و نسبت به دنیا انکار مینمودند. [3] طایفه دیگری هم بودند که میگفتند خداوند هم در آخرت دیده میشود و هم در دنیا. [4] عجیب است که هر سه فرقه به همین آیه (سوره اعراف آیه 147) استدلال میکردند. این مشاجره تا هنگام از بین رفتن فرقه معتزله به دست آل ایوب ادامه داشت.
ادله قائلین به رؤیت خدا
این گروه برای اثبات ادعایشان به ظاهر بعضی از آیات قرآن و احادیث وارده استدلال نمودند که به برخی از آنها اشاره می کنیم.
یکی از مفسران اهل سنت در این باره می گوید: موسی (ع) برای این نتوانست خدا را ببیند؛ چون خداوند تبارک و تعالی وعده دیدار خویش را به مؤمنان در سرای آخرت داده است، نه در سرای دنیا. و موسی آنچه را درخواست کرده بود، پیش از وقت خواست، از آن جهت به آن نرسید، و گرنه دیدار خدای عزّ و جلّ مؤمنان را واجب است، منتها در جهان آخرت. چنان که پیامبر (ص) گفت: خدا را می بینید همچنان که ماه را در شب چهاردهم می بینید. کسی که در شب چهاردهم ماه را ببیند یقین می داند که آن ماه است. همان گونه که مؤمنان نیز خدای عزّ و جلّ را در آن جهان می ببینند، یقین می دانند که آن خدای عزّ و جلّ است که مشاهده می کنند. پس چون موسی در دنیا دیدار خدا را خواست و هنوز محمّد (ص) در صلب پدران بود، از این جهت از دیدار محروم ماند، گفت نه، من وعده کردهام که تا بنده من محمّد (ص) مرا نبیند هیچ کس دیگر مرا دیدار نکند، و وعده دیدار من در بهشت می باشد: [5] "وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ"؛ در آن روز صورت هایی شاداب و مسرور است، و به پروردگارش مینگرد". [6] یعنی با چشمت خدا را می بینی همچنان که بخاری در صحیحش روایت نمود: "به زودی خدا را با چشمانتان می بینید". [7] دیدن خداوند توسط مؤمنان در آخرت چیزی است که در احادیث صحاح از راه های متواتر از راویان احادیث به ما رسیده که به هیچ وجه دفع و منعش ممکن نیست؛ چون ابو سعید و ابو هریره در روایتشان که صحیح است، نقل می کنند: گفته شد یا رسول الله آیا ما در روز قیامت خدا را می بینیم؟ حضرت فرمود: آیا در دیدن خورشید و ماه که در پشت ابر نباشند ضرر می بینید؟ گفتند: خیر. حضرت فرمود: شما هم این چنین خدا را می بینید. [8]
در صحیحین از جریر نقل شده است که پیامبر اسلام (ص) به ماه شب چهارده نگاه کرد و فرمود: همان طور که شما این ماه را می بینید پروردگارتان را می بینید [9] ! خداوند برای مؤمنان در حالی که می خندد تجلی می کند. [10]
البته این گروه، از آیه "لَنْ تَرانِی" [11] ، غافل نبودند، بلکه گفتند: لن ترانی معنایش این نیست که این رؤیت تا ابد ممکن نیست، بلکه معنایش این است ای موسی کسی مرا نمی بیند که زنده بماند، موسی عرض کرد خدایا تو را ببینم و بمیرم بهتر است تا زنده باشم و تو را نبینم. [12]
توضیح آیه
قبل از پرداختن به توضیح آیه، نخست توجه به این نکته لازم به نظر می رسد.
کلمه "إلی" به دو صورت حرف و اسم به معنای "به سوی" [13] و "نعمت" [14] وارد شده است. در آیه شریفه و احادیث وارده برای رؤیت از کلمه "إلی" استفاده نموده است. به همین جهت عده ای از اهل سنت این را تأویل نموده و "إلی" در آیه و روایت را اسم و مفرد آلاء [15] به معنای نعمت گرفتند همچنان که ثوری از منصور از مجاهد نقل کرده است که او گفت: "إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ" [16] ؛ یعنی: منتظر ثواب پروردگارش است. [17] این قول در بعضی از منابع شیعی نیز وارد شده است.
در کتاب عیون اخبار رضا (ع) در باب" آنچه از اخبار توحید از حضرت رضا رسیده" به سندی که به ابراهیم بن ابی محمود می رسد، روایت کرده که گفت: علی بن موسی الرضا (ع) در معنای آیه" وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ" [18] فرمود: یعنی چهرههایی که در آن روز نورانی است، و منتظر ثواب پروردگارش است. [19]
نقد دیدگاه رؤیت خدا
به عقیده ما بطلان این دیدگاه روشن است؛ زیرا دنیا و آخرت (با توجه به معاد جسمانی) هیچ تفاوتی در این مسئله نخواهد داشت، آیا خداوند که وجودی فوق ماده است در قیامت تبدیل به یک وجود مادی میشود و از آن مقام نامحدودی به محدودی خواهد گرائید؟ بنابر این مراد از نظر کردن به خدای تعالی نظر کردن حسی که با چشم سر انجام میشود نیست، بلکه مراد نظر قلبی و دیدن قلب به وسیله حقیقت ایمان است، همان گونه که براهین عقلی هم همین را میگوید، و اخبار رسیده از اهل بیت عصمت (ع) هم بر همین معنا دلالت دارد [20]
به تعبیر دیگر، دلائل عقلی گواهی میدهد که خداوند هرگز با چشم دیده نخواهد شد؛ زیرا چشم تنها اجسام یا به تعبیر صحیح تر بعضی از کیفیات آنها را میبیند و چیزی که جسم نیست و کیفیت جسم را ندارد، هرگز با چشم مشاهده نخواهد شد، به عبارتی دیگر، اگر چیزی با چشم دیده شود، حتماً باید دارای مکان و جهت و ماده باشد، در حالی که او برتر از همه اینها است، او وجودی است نامحدود و به همین دلیل بالاتر از جهان ماده است؛ زیرا در جهان ماده همه چیز محدود است.
در بسیاری از آیات قرآن از جمله آیاتی که در مورد بنی اسرائیل و تقاضای رؤیت خداوند سخن میگوید، با صراحت کامل، نفی امکان رؤیت از خداوند شده است. [21]
این آیه از آیاتی است که به خوبی بیانگر این است که به هیچ وجه، خدا را نمیتوان دید؛ زیرا کلمه "لن" طبق نظر مشهور ادباء، برای نفی ابد است، بنابر این جمله "لن ترانی" مفهومش چنین میشود که نه در این جهان و نه در جهان دیگر مرا نخواهی دید. اگر فرضاً کسی در این موضوع تردید کند که "لن" برای نفی ابد است، باز اطلاق آیه و این که نفی رؤیت بدون هیچ قید و شرطی ذکر شده، دلیل بر این است که در هیچ زمان و در هیچ شرائطی خداوند، قابل رؤیت نیست. [22]
پی نوشت:
[1] رشید رضا، محمد ، تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار)، ج 7، ص 653، دار المعرفة، بیروت، لبنان، چاپ دوم.
[2] سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی ، فی ظلال القرآن، ج 3، ص 1369، دارالشروق، چاپ بیروت، قاهره، سال 1412 ه ق، چاپ هفدهم.
[3] قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 7، ص 54 و 279 و ج 19، ص 8- 107، انتشارات ناصر خسرو، تهران، سال 1364 ه ش ، چاپ اول؛ رازی، ابوعبدالله فخرالدین محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، (تفسیر کبیر)، ج 13، ص 5- 124، دار احیاء التراث العربی، چاپ بیروت، سال 1420 ق، چاپ سوم.
[4] فخر الدین بن محمد ابو عبد الله رازی، تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، ج 13، ص 127.
[5] طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القران، مترجمان، تحقیق: حبیب یغمایی ج 2، ص 536 و 537، انتشارات توس، تهران، 1356 ه ش، چاپ دوم.
[6] قیامت، 22 و 23.
[7] بخاری، ابو عبدالله، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج 22، ص 445، صحیح بخاری، سایت الإسلام، http://www.al-islam.com (المکتبة الشاملة).
[8] دروزة، محمد عزت، التفسیر الحدیث، ج 2، ص 199، دار إحیاء الکتب العربیة، قاهره، سال 1383 ق؛ مراغی احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج 29، ص 153، داراحیاء التراث العربی، بیروت؛ طنطاوی، سید محمد، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج 15، ص 205؛ ابن کثیر دمشقی اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، ج 8، ص 287، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، بیروت، چاپ اول، 1419 ق.
[9] التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة، ج 29، ص 267؛ زحیلی، تفسیر الوسیط، ج 3، ص 2783؛ معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 280.
[10] مسلم، صحیح مسلم، باب إیمان حدیث 316، موقع الإسلام، http://www.al-islam.com (المکتبة الشاملة).
[11] سوره اعراف، آیه 143.
[12] ابن ابی حاتم عبدالرحمن بن محمد ، تفسیر القرآن العظیم، ج 5، ص 1559، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق اسعد محمد الطیب، ناشر مکتبة نزار مصطفی الباز، عربستان، سال 1419 ق، چاپ سوم.
[13] در این صورت معنای استقلالی ندارد بلکه صرفا برای ربط بین کلمات از آن استفاده می شود.
[14] در این صورت جمعش آلاء می باشد، 34 مورد در قرآن آمده که 31 مورد آن به صورت "فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبان"؛ "پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟! "آمده است.
[15] نه حرف "إلی" به معنای "به سوی" .
[16] قیامت، 22 و 23.
[17] ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج 8، ص 287 و 288، تفسیر القرآن العظیم، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1419 ه ق. .
[18] قیامت، 22 و 23.
[19] صدوق، عیونأخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 114، انتشارات جهان، سال 1378 ه ق .
[20] طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، موسوی، محمد باقر ، ج 20، ص 178 دفتر انتشارات اسلامی، قم، سال 1374 ه ش، چاپ پنجم.
[21] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 381، دار الکتب الإسلامیة، تهران، سال 1374 ه ش، چاپ اول.
[22] همان، ج 6، ص 360.
منبع:islamquest.net
- [سایر] دیدگاه شیعه درباره رؤیت خدا همراه با بررسی دیدگاه اهل سنت چیست؟
- [سایر] دیدگاه شیعه درباره رؤیت خدا همراه با بررسی دیدگاه اهل سنت چیست؟
- [سایر] مهدویت از دیدگاه اهل سنت با مهدویت از دیدگاه شیعه، چه فرقی دارد؟
- [سایر] سنت از دیدگاه شیعه به چه معناست؟ و فرق آن با اهل سنت چیست؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنت نسبت به امام زمان (عج) چیست؟ آیا تفاوتهایی بین نگاه شیعه و اهل سنت در اینباره وجود دارد؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنت نسبت به امام زمان (عج) چیست؟ آیا تفاوت هایی بین نگاه شیعه و اهل سنت در این باره وجود دارد؟
- [سایر] جایگاه حاکم از دیدگاه اهل تسنن و شیعه؛ آیا یکی مسئله کلامی است یا فقهی؟ چرا؟
- [سایر] مضمون آیه صلوات از دیدگاه مفسّران شیعه و سنی چگونه است؟
- [سایر] امامت چه ضرورتی دارد؟ دیدگاه شیعه و سنی در این باره چیست؟
- [سایر] منظور از امامت چیست؟ از دیدگاه شیعه و سنی چه ضرورتی دارد؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] به فتوای ابی حنیفه به نقل ابن قدامه اگر کسی چیزی را بدون رویت به وصف فروشنده خریداری کند و بعد رویت نماید اگر چه ان چیز مطابق وصف فروشنده باشد برای خریدار خیار رویت ثابت می شود ولی در مذهب امامیه در این مورد خیار رویت نیست بنابراین اگر شیعه از پیروی ابی حنیفه چیزی به وصف خرید و بعد رویت کرد بنا به قاعده الزام برای ان شیعه خیار رویت ثابت می شود
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله مظاهری] اگر سگ شکاری حیوان وحشی را شکار کند، با شش شرط پاک است و اگر حلال گوشت باشد حلال نیز میشود. اوّل: سگ را برای شکار تربیت کرده باشند. دوّم: کسی او را برای شکار بفرستد و اگر از خودش برود فایده ندارد. سوّم: فرستنده مسلمان باشد خواه زن باشد یا مرد، بالغ باشد یا غیربالغ، شیعه باشد یا سنی، ولی باید ناصبی نباشد. چهارم: وقت فرستادن سگ، نام خدا را ببرد ولی اگر از روی فراموشی یا ندانستن مسئله آن را ترک کند اشکال ندارد، و اگر وقت فرستادن سگ، نام خدا را نبرد و پیش از آنکه سگ به شکار برسد نام خدا را ببرد حلال است. پنجم: شکار به واسطه زخمی که از دندان سگ پیدا کرده بمیرد، پس اگر سگ شکار را خفه کند یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد حلال نیست. ششم: کسی که سگ را فرستاده وقتی برسد که شکار جان داده باشد امّا اگر وقتی برسد که شکار جان دارد باید آن را ذبح کند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.