اهل سنت، بالاتفاق، به مهدویت معتقد هستند و به دلیل وجود روایت های متواتر، ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) در آخرالزمان را جزء اعتقادات قطعی خود می دانند، برخلاف شیعه امامیه که معتقدند، امام مهدی (علیه السلام)، فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام) است و هم اکنون نیز زنده و غائب است. در این زمینه، اهل سنت به چند گروه تقسیم می شوند: عدّه ای از اهل سنت، مدعی هستند که مهدی، همان عیسی بن مریم است و در این مورد، به خبری واحد که از انس بن مالک نقل شده است، استناد می کنند.[1] تعداد اندکی نیز مدعی هستند که مهدی، از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است. آنان به خبر واحدی استناد می کنند که در کنزالعمال ذکر شده است.[2] عده ای نیز معتقدند، مهدی از اولاد امام حسن مجتبی (علیه السلام) است، نه امام حسین (علیه السلام).[3] گروهی می گویند، پدر امام مهدی، همنام پدر پیامبر اسلام است و چون نام پدر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) عبدالله بود، پس مهدی بن حسن عسکری (علیه السلام) نمی تواند مهدی موعود باشد. مستند این احتمال هم خبری است که در کنزالعمال ذکر شده است.[4] جمعی از آنان، همانند امامیه، معتقدند که امام مهدی (علیه السلام) از اولاد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و فاطمه (س) است و حضرت عیسی نیز به هنگام ظهور امام مهدی (علیه السلام) به یاری او خواهد شتافت و در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد کرد، چنان که در روایت های متعدد از ام سلمه نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله)فرمود: (المهدی من عترتی من ولد فاطمه؛[5] مهدی، از عترت من و از فرزندان فاطمه است). جابر بن عبدالله از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل می کند که حضرت عیسی (علیه السلام) به هنگام ظهور مهدی (علیه السلام) نزول خواهد کرد.[6] عبدالله بن عمر می گوید: (المهدی الذی ینزل علیه عیسی بن مریم و یصلی خلفه عیسی(علیه السلام)؛[7] مهدی، کسی است که عیسی بن مریم بر او نزول می کند و پشت سر او نماز می خواند). این گروه، حدیث (مهدی، از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است) را قبول ندارد. ذهبی می گوید: (تفرد به محمّد بن الولید مولی بنی هاشم و کان یضع الحدیث؛[8] این حدیث را تنها محمّد بن ولید، آزاد کرده ی بنی هاشم گفته است، و او جاعل حدیث بود.) البته این گروه نیز تولّد حضرت مهدی (علیه السلام) و غیبت او را قبول ندارند. ابن حجر ادعا می کند: (همه مسلمانان غیر از امامیه، معتقدند که مهدی غیر از حجت (علیه السلام) است؛ چون، غیبت یک شخص، آن هم با این مدّت طولانی، از خوارق عادات است...).[9] در پاسخ گروه اخیر باید گفت: اوّلا، روایات نبوی متعددی وجود دارد که امامان دوازده گانه را با نامهای آنان به طور روشن معرفی کرده اند، پس سخن او، باطل است. از ابن عباس روایت شده که شخصی یهودی به نام نعثل، نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و سؤالهای بسیاری را مطرح کرد. او، از اوصیا نیز پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: (نخستین وصیّ من علی (علیه السلام) و پس از او، حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) و امامان نه گانه از فرزندان اویند). نعثل پرسید: (نام آنان چیست؟). حضرت، نام تک تک امامان را تا امام دوازدهم (علیه السلام) شمردند.[10] هم چنین رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، در پاسخ جابربن عبدالله انصاری که در مورد ائمه بعد از حضرت علی (علیه السلام) سوال کرده بود، فرمود: (بعد از علی (علیه السلام)، حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) سروران اهل بهشت، امام هستند، سپس سید العابدین در زمان خودش، علی بن حسین (علیه السلام)، سپس محمّد بن علی باقر (علیه السلام). تو، او را خواهی دید. وقتی او را دیدی، سلام مرا برسان. سپس جعفر بن محمّد صادق (علیه السلام)، سپس موسی بن جعفر کاظم (علیه السلام)، سپس علی بن موسی رضا (علیه السلام)، سپس محمّد بن علی جواد (علیه السلام)، سپس علی بن محمّد نقی (علیه السلام)، سپس حسن بن علیّ زکیّ (علیه السلام)، و پس از او، قائم بالحق مهدی امت من، م ح م د بن حسن صاحب زمان (علیه السلام) امام است. او، زمین را پر از قسط و عدل می کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده است).[11] ثانیاً، شواهد تاریخی و گزارش های بسیاری وجود دارد که ولادت آن حضرت و ایام کودکی او را نقل کرده اند. برای نمونه، چند مورد از اقوال اهل سنت نقل می شود: 1. حافظ سلیمان حنفی می گوید: خبر معلوم نزد محقّقان و موثقان، این است که ولادت قائم (علیه السلام) در شب پانزدهم شعبان (255 ه.ق) در شهر سامرا واقع شده است.[12] 2. خواجه محمّد پارسا، در کتاب فصل الخطاب گفته است: یکی از اهل بیت ابو محمد بن عسکری است که فرزندی جز ابوالقاسم که قائم و حجت و مهدی و صاحب الزمان نامیده می شود، باقی نگذاشت. او، در نیمه شعبان سال 255 هجری متولّد شد. مادرش، نرجس نام دارد. او هنگام شهادت پدرش، پنج سال داشت.[13] 3. ابن خلکان در وفیات الأعیان می نویسد: ابوالقاسم محمّد فرزند حسن عسکری فرزند علی هادی فرزند محمّد جواد.... دوازدهمین امام از ائمه دوازده گانه شیعه است که به (حجت) معروف است ... ولادت او، روز جمعه، نیمه شعبان سال 255 ه.ق است.[14] 4. ذهبی نیز در سه کتاب از کتاب هایش، به ولادت امام مهدی (علیه السلام) اشاره کرده و در کتاب العبر و در حوادث سال 256 ه.ق می نویسد: در این سال، محمّدبن حسن بن علی الهادی فرزند محمّدجواد فرزند علی الرضا فرزند موسی الکاظم فرزند جعفر الصادق علوی حسینی، به دنیا آمد. کنیه اش، ابوالقاسم است و رافضیان، او را الخلف الحجة، مهدی، منتظر و صاحب الزمان می نامند. و او، آخرین امام از ائمه دوازده گانه است.[15] 5. خیرالدین زرکلی (متوفی 1396 ه.ق) از علمای معاصر اهل سنت نیز در کتاب أعلام می نویسد: او، در سامرا به دنیا آمد و هنگام وفات پدرش، پنج سال داشت و گفته شده که در شب نیمه شعبان سال 255 ه.ق به دنیا آمده و در سال 265 ه.ق غایب شده است.[16] آیة الله العظمی صافی در کتاب مهدویت، بیش از هفتاد و هفت نفر از علمای اهل سنت را نام می برد که هر یک، به نحوی، ولادت آن حضرت را بیان کرده اند.[17] بنابراین، اگر برخی از اهل سنّت می گویند: (حضرت مهدی (علیه السلام) به دنیا نیامده است.)، ادعایی بی اساس است که حتّی با گفته ها و نوشته های بزرگان خودشان نیز سازگار نیست. شاید برخی از اهل سنّت همانند ابن حجر هیثمی، طولانی بودن عمر را دلیل بر عدم ولادت امام مهدی (علیه السلام) بدانند، ولی باید گفت، خدایی که قادر است عیسی بن مریم را زنده نگه دارد تا به مهدی (علیه السلام) اقتدا کند و یونس را در شکم ماهی محافظت کند و یا به نوح پیامبر، نهصد و پنجاه سال عمر بدهد، آیا قدرت ندارد به حضرت مهدی (علیه السلام) عمر طولانی عنایت کند؟[18] خود اهل سنت نیز به زنده بودن عیسی، خضر، صالح، و... معتقدند. نتیجه این که ولادت حضرت مهدی (علیه السلام)، امری است مسلّم و قطعی و خود اهل سنت هم به آن واقفند و عوامل و انگیزه های دیگری وجود دارد که نمی گذارد حق را بازگو کنند و حقانیت شیعه و وجود امام زمان (علیه السلام) را ثابت کنند. پی نوشتها: [1]. سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، ح 4029. [2]. کنزالعمال، ج 14، ص 264، ح 38663. [3]. ابن قیم جوزی، اطنار المنیف، ص 151 (به نقل از میلانی، الامام مهدی، ص 21). [4]. کنزالعمال، ج 14، ص 268، ح 38678. [5]. عثمان بن سعید المقری، السنن الواردة فی الفتن و غوائلها و الساعة و أشراطها، ج 5، ص 1057. [6]. همان، ج 6، ص 1237. [7]. نعیم بن حماد المروزی، الفتن، ج 1، ص 373. [8]. ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، ج 2، ص 478. [9]. همان، ج 2، ص 482. [10]. ثقة الاسلام کلینی، اصول کافی، ترجمه ی سید جواد مصطفوی، ج 1. [11]. احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، تحقیق ابراهیم بهادری، ج 1، ص 168. [12]. شیخ سلیمان قندوزی حنفی، ینابیع المودة، ص 179. [13]. همان. [14]. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج 4، ص 562. [15]. قایماز ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج 3، ص 31. [16]. خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج 6، ص 80. [17]. لطف الله صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج 2، ص 56 241. [18]. ر.ک: بحارالأنوار، ج 51، ص 99 102. منبع: امام مهدی (عج)، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
اهل سنت، بالاتفاق، به مهدویت معتقد هستند و به دلیل وجود روایت های متواتر، ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) در آخرالزمان را جزء اعتقادات قطعی خود می دانند، برخلاف شیعه امامیه که معتقدند، امام مهدی (علیه السلام)، فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام) است و هم اکنون نیز زنده و غائب است. در این زمینه، اهل سنت به چند گروه تقسیم می شوند:
عدّه ای از اهل سنت، مدعی هستند که مهدی، همان عیسی بن مریم است و در این مورد، به خبری واحد که از انس بن مالک نقل شده است، استناد می کنند.[1]
تعداد اندکی نیز مدعی هستند که مهدی، از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است. آنان به خبر واحدی استناد می کنند که در کنزالعمال ذکر شده است.[2]
عده ای نیز معتقدند، مهدی از اولاد امام حسن مجتبی (علیه السلام) است، نه امام حسین (علیه السلام).[3]
گروهی می گویند، پدر امام مهدی، همنام پدر پیامبر اسلام است و چون نام پدر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) عبدالله بود، پس مهدی بن حسن عسکری (علیه السلام) نمی تواند مهدی موعود باشد. مستند این احتمال هم خبری است که در کنزالعمال ذکر شده است.[4]
جمعی از آنان، همانند امامیه، معتقدند که امام مهدی (علیه السلام) از اولاد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و فاطمه (س) است و حضرت عیسی نیز به هنگام ظهور امام مهدی (علیه السلام) به یاری او خواهد شتافت و در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد کرد، چنان که در روایت های متعدد از ام سلمه نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله)فرمود: (المهدی من عترتی من ولد فاطمه؛[5] مهدی، از عترت من و از فرزندان فاطمه است).
جابر بن عبدالله از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل می کند که حضرت عیسی (علیه السلام) به هنگام ظهور مهدی (علیه السلام) نزول خواهد کرد.[6]
عبدالله بن عمر می گوید: (المهدی الذی ینزل علیه عیسی بن مریم و یصلی خلفه عیسی(علیه السلام)؛[7] مهدی، کسی است که عیسی بن مریم بر او نزول می کند و پشت سر او نماز می خواند).
این گروه، حدیث (مهدی، از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است) را قبول ندارد. ذهبی می گوید:
(تفرد به محمّد بن الولید مولی بنی هاشم و کان یضع الحدیث؛[8] این حدیث را تنها محمّد بن ولید، آزاد کرده ی بنی هاشم گفته است، و او جاعل حدیث بود.)
البته این گروه نیز تولّد حضرت مهدی (علیه السلام) و غیبت او را قبول ندارند. ابن حجر ادعا می کند: (همه مسلمانان غیر از امامیه، معتقدند که مهدی غیر از حجت (علیه السلام) است؛ چون، غیبت یک شخص، آن هم با این مدّت طولانی، از خوارق عادات است...).[9]
در پاسخ گروه اخیر باید گفت:
اوّلا، روایات نبوی متعددی وجود دارد که امامان دوازده گانه را با نامهای آنان به طور روشن معرفی کرده اند، پس سخن او، باطل است.
از ابن عباس روایت شده که شخصی یهودی به نام نعثل، نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و سؤالهای بسیاری را مطرح کرد. او، از اوصیا نیز پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: (نخستین وصیّ من علی (علیه السلام) و پس از او، حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) و امامان نه گانه از فرزندان اویند). نعثل پرسید: (نام آنان چیست؟). حضرت، نام تک تک امامان را تا امام دوازدهم (علیه السلام) شمردند.[10]
هم چنین رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، در پاسخ جابربن عبدالله انصاری که در مورد ائمه بعد از حضرت علی (علیه السلام) سوال کرده بود، فرمود:
(بعد از علی (علیه السلام)، حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) سروران اهل بهشت، امام هستند، سپس سید العابدین در زمان خودش، علی بن حسین (علیه السلام)، سپس محمّد بن علی باقر (علیه السلام). تو، او را خواهی دید. وقتی او را دیدی، سلام مرا برسان. سپس جعفر بن محمّد صادق (علیه السلام)، سپس موسی بن جعفر کاظم (علیه السلام)، سپس علی بن موسی رضا (علیه السلام)، سپس محمّد بن علی جواد (علیه السلام)، سپس علی بن محمّد نقی (علیه السلام)، سپس حسن بن علیّ زکیّ (علیه السلام)، و پس از او، قائم بالحق مهدی امت من، م ح م د بن حسن صاحب زمان (علیه السلام) امام است. او، زمین را پر از قسط و عدل می کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده است).[11]
ثانیاً، شواهد تاریخی و گزارش های بسیاری وجود دارد که ولادت آن حضرت و ایام کودکی او را نقل کرده اند. برای نمونه، چند مورد از اقوال اهل سنت نقل می شود:
1. حافظ سلیمان حنفی می گوید:
خبر معلوم نزد محقّقان و موثقان، این است که ولادت قائم (علیه السلام) در شب پانزدهم شعبان (255 ه.ق) در شهر سامرا واقع شده است.[12]
2. خواجه محمّد پارسا، در کتاب فصل الخطاب گفته است:
یکی از اهل بیت ابو محمد بن عسکری است که فرزندی جز ابوالقاسم که قائم و حجت و مهدی و صاحب الزمان نامیده می شود، باقی نگذاشت. او، در نیمه شعبان سال 255 هجری متولّد شد. مادرش، نرجس نام دارد. او هنگام شهادت پدرش، پنج سال داشت.[13]
3. ابن خلکان در وفیات الأعیان می نویسد:
ابوالقاسم محمّد فرزند حسن عسکری فرزند علی هادی فرزند محمّد جواد.... دوازدهمین امام از ائمه دوازده گانه شیعه است که به (حجت) معروف است ... ولادت او، روز جمعه، نیمه شعبان سال 255 ه.ق است.[14]
4. ذهبی نیز در سه کتاب از کتاب هایش، به ولادت امام مهدی (علیه السلام) اشاره کرده و در کتاب العبر و در حوادث سال 256 ه.ق می نویسد:
در این سال، محمّدبن حسن بن علی الهادی فرزند محمّدجواد فرزند علی الرضا فرزند موسی الکاظم فرزند جعفر الصادق علوی حسینی، به دنیا آمد. کنیه اش، ابوالقاسم است و رافضیان، او را الخلف الحجة، مهدی، منتظر و صاحب الزمان می نامند. و او، آخرین امام از ائمه دوازده گانه است.[15]
5. خیرالدین زرکلی (متوفی 1396 ه.ق) از علمای معاصر اهل سنت نیز در کتاب أعلام می نویسد:
او، در سامرا به دنیا آمد و هنگام وفات پدرش، پنج سال داشت و گفته شده که در شب نیمه شعبان سال 255 ه.ق به دنیا آمده و در سال 265 ه.ق غایب شده است.[16]
آیة الله العظمی صافی در کتاب مهدویت، بیش از هفتاد و هفت نفر از علمای اهل سنت را نام می برد که هر یک، به نحوی، ولادت آن حضرت را بیان کرده اند.[17]
بنابراین، اگر برخی از اهل سنّت می گویند: (حضرت مهدی (علیه السلام) به دنیا نیامده است.)، ادعایی بی اساس است که حتّی با گفته ها و نوشته های بزرگان خودشان نیز سازگار نیست.
شاید برخی از اهل سنّت همانند ابن حجر هیثمی، طولانی بودن عمر را دلیل بر عدم ولادت امام مهدی (علیه السلام) بدانند، ولی باید گفت، خدایی که قادر است عیسی بن مریم را زنده نگه دارد تا به مهدی (علیه السلام) اقتدا کند و یونس را در شکم ماهی محافظت کند و یا به نوح پیامبر، نهصد و پنجاه سال عمر بدهد، آیا قدرت ندارد به حضرت مهدی (علیه السلام) عمر طولانی عنایت کند؟[18] خود اهل سنت نیز به زنده بودن عیسی، خضر، صالح، و... معتقدند.
نتیجه این که ولادت حضرت مهدی (علیه السلام)، امری است مسلّم و قطعی و خود اهل سنت هم به آن واقفند و عوامل و انگیزه های دیگری وجود دارد که نمی گذارد حق را بازگو کنند و حقانیت شیعه و وجود امام زمان (علیه السلام) را ثابت کنند.
پی نوشتها:
[1]. سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، ح 4029.
[2]. کنزالعمال، ج 14، ص 264، ح 38663.
[3]. ابن قیم جوزی، اطنار المنیف، ص 151 (به نقل از میلانی، الامام مهدی، ص 21).
[4]. کنزالعمال، ج 14، ص 268، ح 38678.
[5]. عثمان بن سعید المقری، السنن الواردة فی الفتن و غوائلها و الساعة و أشراطها، ج 5، ص 1057.
[6]. همان، ج 6، ص 1237.
[7]. نعیم بن حماد المروزی، الفتن، ج 1، ص 373.
[8]. ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، ج 2، ص 478.
[9]. همان، ج 2، ص 482.
[10]. ثقة الاسلام کلینی، اصول کافی، ترجمه ی سید جواد مصطفوی، ج 1.
[11]. احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، تحقیق ابراهیم بهادری، ج 1، ص 168.
[12]. شیخ سلیمان قندوزی حنفی، ینابیع المودة، ص 179.
[13]. همان.
[14]. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج 4، ص 562.
[15]. قایماز ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج 3، ص 31.
[16]. خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج 6، ص 80.
[17]. لطف الله صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج 2، ص 56 241.
[18]. ر.ک: بحارالأنوار، ج 51، ص 99 102.
منبع: امام مهدی (عج)، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
- [آیت الله مکارم شیرازی] سادات شیعه و سنی با هم چه فرقی دارند؟
- [سایر] آیا اهل سنت اعتقادی به منجی و مهدویت دارند؟ تفاوتشان با اعتقاد شیعیان چیست؟
- [سایر] دیدگاه شیعه درباره رؤیت خدا همراه با بررسی دیدگاه اهل سنت چیست؟
- [سایر] دیدگاه شیعه در باره رؤیت خدا همراه با بررسی دیدگاه اهل سنت چیست؟
- [سایر] دیدگاه شیعه درباره رؤیت خدا همراه با بررسی دیدگاه اهل سنت چیست؟
- [سایر] سنت از دیدگاه شیعه به چه معناست؟ و فرق آن با اهل سنت چیست؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنت نسبت به امام زمان (عج) چیست؟ آیا تفاوتهایی بین نگاه شیعه و اهل سنت در اینباره وجود دارد؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنت نسبت به امام زمان (عج) چیست؟ آیا تفاوت هایی بین نگاه شیعه و اهل سنت در این باره وجود دارد؟
- [سایر] در مورد سنی ها توضیح دهید و چه فرقی با شیعه دارند؟
- [سایر] جایگاه حاکم از دیدگاه اهل تسنن و شیعه؛ آیا یکی مسئله کلامی است یا فقهی؟ چرا؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله جوادی آملی] .حرم مطهر پیامبر و امام معصوم (ع) ملحق به مسجد است و نجس کردن عمدی آن , حرام و تطهیر آن, واجب است. در این جهت, فرقی بین حرم معمور مانند عتبات عالیات و حرم مخروب مانند بقیع نیست.