آیا بعد از شهادت امام حسین(ع) و یارانش، شیری به میدان آمده و از بدن شهدا در مقابل دشمن محافظت کرد؟
در باره پرسش مطرح شده، حدیثی در کتاب کافی وجود دارد که در آن، راوی از ادریس بن عبدالله اودی چنین نقل می‌کند: «هنگامی که امام حسین(ع) به شهادت رسید و دشمنان تصمیم گرفتند بدن مبارکش را پایمال سم اسب‌ها نمایند، فضه به حضرت زینب گفت: وقتی کشتی سفینه(غلام رسول خدا) شکست و او داخل جزیره‌‌‏ای شد، ناگاه با شیری مواجه شد و به او گفت: ای شیر! من غلام پیامبر خدا(ص) هستم، آن شیر در مقابل او همهمه کرد تا این‌که راه را به وی نشان داد و خود آن شیر در یک طرف ایستاد. اکنون شما به من اجازه دهید تا نزد این شیر رفته و او را از تصمیمی که دشمن برای فردا دارد آگاه نمایم. سپس فضه نزد شیر رفته و گفت: ای ابا الحارث! آن شیر سر خود را بلند کرد، فضه به او گفت: آیا می‌دانی این گروه فردا می‌خواهند چه کاری با بدن امام حسین(ع) انجام دهند؟ تصمیم دارند: پشت مبارک او را پایمال سم ستور نمایند. آن شیر آمد و دست‌های خود را روی بدن مقدس امام حسین نهاد. وقتی آن گروه آمدند و با این منظره مواجه شدند، ابن سعد گفت: دچار فتنه‌‌‏ای شدیم و مبادا آن‌را بر انگیزید، بر گردید! و آن گروه نیز برگشتند.[1] البته این حدیث، از دیدگاه دانش رجال، حدیثی مجهول است و نیز در تعارض با برخی گزارش‌هایی است که به پایمال شدن بدن شهیدان کربلا زیر سم اسبان تأکید می‌کند.   [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏1، ص 465- 466، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407 ق.‏ «الحسین بن محمد قال حدثنی أبو کریب و أبو سعید الأشج قال حدثنا عبد الله بن إدریس عن أبیه إدریس بن عبد الله الأودی‏ قال: لما قتل الحسین (ع) أراد القوم أن یوطئوه الخیل فقالت فضة لزینب یا سیدتی إن سفینة  کسر به فی البحر فخرج إلی جزیرة فإذا هو بأسد فقال یا أبا الحارث أنا مولی رسول الله ص فهمهم بین یدیه حتی وقفه‏ علی الطریق و الأسد رابض فی ناحیة فدعینی أمضی إلیه و أعلمه ما هم صانعون غدا قال فمضت إلیه فقالت یا أبا الحارث فرفع رأسه ثم قالت أ تدری ما یریدون أن یعملوا غدا بأبی عبد الله (ع) یریدون أن یوطئوا الخیل ظهره قال فمشی حتی وضع یدیه علی جسد الحسین (ع) فأقبلت الخیل فلما نظروا إلیه قال لهم عمر بن سعد لعنه الله فتنة لا تثیروها انصرفوا فانصرفوا».
عنوان سوال:

آیا بعد از شهادت امام حسین(ع) و یارانش، شیری به میدان آمده و از بدن شهدا در مقابل دشمن محافظت کرد؟


پاسخ:

در باره پرسش مطرح شده، حدیثی در کتاب کافی وجود دارد که در آن، راوی از ادریس بن عبدالله اودی چنین نقل می‌کند: «هنگامی که امام حسین(ع) به شهادت رسید و دشمنان تصمیم گرفتند بدن مبارکش را پایمال سم اسب‌ها نمایند، فضه به حضرت زینب گفت: وقتی کشتی سفینه(غلام رسول خدا) شکست و او داخل جزیره‌‌‏ای شد، ناگاه با شیری مواجه شد و به او گفت: ای شیر! من غلام پیامبر خدا(ص) هستم، آن شیر در مقابل او همهمه کرد تا این‌که راه را به وی نشان داد و خود آن شیر در یک طرف ایستاد. اکنون شما به من اجازه دهید تا نزد این شیر رفته و او را از تصمیمی که دشمن برای فردا دارد آگاه نمایم. سپس فضه نزد شیر رفته و گفت: ای ابا الحارث! آن شیر سر خود را بلند کرد، فضه به او گفت: آیا می‌دانی این گروه فردا می‌خواهند چه کاری با بدن امام حسین(ع) انجام دهند؟ تصمیم دارند: پشت مبارک او را پایمال سم ستور نمایند. آن شیر آمد و دست‌های خود را روی بدن مقدس امام حسین نهاد. وقتی آن گروه آمدند و با این منظره مواجه شدند، ابن سعد گفت: دچار فتنه‌‌‏ای شدیم و مبادا آن‌را بر انگیزید، بر گردید! و آن گروه نیز برگشتند.[1]
البته این حدیث، از دیدگاه دانش رجال، حدیثی مجهول است و نیز در تعارض با برخی گزارش‌هایی است که به پایمال شدن بدن شهیدان کربلا زیر سم اسبان تأکید می‌کند.   [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏1، ص 465- 466، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407 ق.‏ «الحسین بن محمد قال حدثنی أبو کریب و أبو سعید الأشج قال حدثنا عبد الله بن إدریس عن أبیه إدریس بن عبد الله الأودی‏ قال: لما قتل الحسین (ع) أراد القوم أن یوطئوه الخیل فقالت فضة لزینب یا سیدتی إن سفینة  کسر به فی البحر فخرج إلی جزیرة فإذا هو بأسد فقال یا أبا الحارث أنا مولی رسول الله ص فهمهم بین یدیه حتی وقفه‏ علی الطریق و الأسد رابض فی ناحیة فدعینی أمضی إلیه و أعلمه ما هم صانعون غدا قال فمضت إلیه فقالت یا أبا الحارث فرفع رأسه ثم قالت أ تدری ما یریدون أن یعملوا غدا بأبی عبد الله (ع) یریدون أن یوطئوا الخیل ظهره قال فمشی حتی وضع یدیه علی جسد الحسین (ع) فأقبلت الخیل فلما نظروا إلیه قال لهم عمر بن سعد لعنه الله فتنة لا تثیروها انصرفوا فانصرفوا».





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین