در تاریخ اسلام، افرادی به معارضه با قرآن پرداخته‌اند، ولی تنها کاری که توانستند بکنند، اثبات عجز و کوچکی خود است. عده‌ای از آنها خواسته‌اند قرآن را کاری بشری جلوه دهند که تاریخ از عده‌ای از آنان نام می‌برد. از سوی دیگر؛ افراد بسیاری به ادعای پیامبری برخاسته و سخنانی نیز به ظاهر مانند قرآن گفته‌اند از جمله می‌توان به مسیلمه[1] ، عبهلة (اسود)[2] ، سجاح[3] و ... اشاره کرد. اسود عنسی؛ همان عبهلة بن کعب بن عوف عنسی (از قبیله بنی مذحج) است که برخی او را ذو الخمار نامیده‌اند.[4] وی در زمان حیات نبی اکرم(ص)، در یمن مدعی نبوّت شد؛ و اولین ارتداد از دین اسلام توسط او اتفاق افتاد، عده‌ای از قبیله بنی مذحج به او پیوستند و او با کمک آنان توانست کارگزاران پیامبر در یمن را اخراج کرده و برخی دیگر را به قتل رساند. خبر ادعای نبوّت او بعد از بازگشت پیامبر(ص) از حجة الوداع و در ایام بیماری ایشان، به حضرت رسید.[5] اسود عنسی، توسط برخی از ایرانیان مسلمان، و مشخصاً توسط فیروز دیلمی، درست یک روز قبل از وفات پیامبر(ص) کشته شد.[6] بنابر برخی از نقل‌های تاریخی، مقابله با اسود و در نتیجه کشته شدنش، با دستور مستقیم پیامبر و توسط نامه ایشان که به برخی از مسلمانان یمن رسید، و آنها را امر به نبرد با أسود کرد، اتفاق افتاد.[7] [1] . الکوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج ‏1، ص 21، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الاضواء، بیروت، 1411 ق. [2] . ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ‏الإسلام،ج‏3،ص 14، دار الکتاب العربی، بیروت، 1413ق. [3] . الفتوح، ج‏1 ،ص 22. [4] . بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح‏البلدان، ص 109، مکتبة الهلال، بیروت، 1988 م . [5] .ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص 336 و 337، دار صادر، بیروت، 1385 ق. [6] .الکامل، ج‏2، ص 341. [7] .ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ‏الإسلام،ج‏3،ص16، دار الکتاب العربی، بیروت، 1413ق.
(اسود عَنسی) چه کسی بود؟
در تاریخ اسلام، افرادی به معارضه با قرآن پرداختهاند، ولی تنها کاری که توانستند بکنند، اثبات عجز و کوچکی خود است. عدهای از آنها خواستهاند قرآن را کاری بشری جلوه دهند که تاریخ از عدهای از آنان نام میبرد. از سوی دیگر؛ افراد بسیاری به ادعای پیامبری برخاسته و سخنانی نیز به ظاهر مانند قرآن گفتهاند از جمله میتوان به مسیلمه[1] ، عبهلة (اسود)[2] ، سجاح[3] و ... اشاره کرد.
اسود عنسی؛ همان عبهلة بن کعب بن عوف عنسی (از قبیله بنی مذحج) است که برخی او را ذو الخمار نامیدهاند.[4]
وی در زمان حیات نبی اکرم(ص)، در یمن مدعی نبوّت شد؛ و اولین ارتداد از دین اسلام توسط او اتفاق افتاد، عدهای از قبیله بنی مذحج به او پیوستند و او با کمک آنان توانست کارگزاران پیامبر در یمن را اخراج کرده و برخی دیگر را به قتل رساند. خبر ادعای نبوّت او بعد از بازگشت پیامبر(ص) از حجة الوداع و در ایام بیماری ایشان، به حضرت رسید.[5]
اسود عنسی، توسط برخی از ایرانیان مسلمان، و مشخصاً توسط فیروز دیلمی، درست یک روز قبل از وفات پیامبر(ص) کشته شد.[6] بنابر برخی از نقلهای تاریخی، مقابله با اسود و در نتیجه کشته شدنش، با دستور مستقیم پیامبر و توسط نامه ایشان که به برخی از مسلمانان یمن رسید، و آنها را امر به نبرد با أسود کرد، اتفاق افتاد.[7] [1] . الکوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج 1، ص 21، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الاضواء، بیروت، 1411 ق. [2] . ذهبی، محمد بن احمد، تاریخالإسلام،ج3،ص 14، دار الکتاب العربی، بیروت، 1413ق. [3] . الفتوح، ج1 ،ص 22. [4] . بلاذری، احمد بن یحیی، فتوحالبلدان، ص 109، مکتبة الهلال، بیروت، 1988 م . [5] .ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص 336 و 337، دار صادر، بیروت، 1385 ق. [6] .الکامل، ج2، ص 341. [7] .ذهبی، محمد بن احمد، تاریخالإسلام،ج3،ص16، دار الکتاب العربی، بیروت، 1413ق.
- [سایر] اسد بن مالک، و اسود بن خالد اودی[ازدی] چه کسانی بودند؟
- [سایر] فردی به نام یاسر که پیامبر اسلام(ص) او را از سرزمین روم آورد که بود؟ آیا او همان یاسر پدر عمار است یا شخص دیگری است؟ لطفاً توضیح بفرمایید.
- [سایر] منظور از عبارت (واعلم کل ابیض و اسود) در خطبه غدیر چیست؟
- [سایر] منظور از عبارت (واعلم کل ابیض و اسود) در خطبه غدیر چیست؟
- [سایر] مراد از «خیط أبیض» و «خیط أسود»(نخ سفید و سیاه) در مسئله روزه چیست؟
- [سایر] خواهشمندم در مورد جریان فردی به نام یاسر الحبیب که گویا به نام شیعه به اهل تسنن توهین میکند توضیح دهید؟
- [سایر] اگر چنان که شما می گویید اصحاب بعد از وفات پیامبر (ص) همه مرتد شدند، پس چگونه با مرتدان از قبیل اصحاب مسیلمه و یاران طلیحه بن خویلد و پیروان اسود عنسی و سجاح و ... پیکار کردند و آنها را به اسلام باز گرداندند؟! آیا اصحاب وقتی طبق ادّعای شما مرتد شده بودند نباید آنها را یاری می کردند، یا حداقل آنها را به حال خود وا می گذاشتند؟! پس چگونه اسلام گسترش یافت و فارس و روم سقوط کرد و بیت المقدس فتح شد؟
- [سایر] (ینزع فی مشیه) در روایت زیر به چه معنا است؟ (عَنْ عَلِی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِی بْنِ الْحَکمِ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ عَنْ بَشِیرٍ النَّبَّالِ قَالَ کنَّا مَعَ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی الْمَسْجِدِ إِذْ مَرَّ عَلَینَا أَسْوَدُ وَ هُوَ ینْزِعُ فِی مَشْیهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّهُ الْجَبَّارُ قُلْتُ إِنَّهُ سَائِلٌ قَالَ إِنَّهُ جَبَّارٌ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) کانَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ع یمْشِی مِشْیةً کأَنَّ عَلَی رَأْسِهِ الطَّیرَ لَا یسْبِقُ یمِینُهُ شِمَالَهُ).
- [سایر] شیعه میگوید: هزاران صحابه در غدیر خم حضور داشتند، و همه شنیدند که پیامبر(ص) علی را به عنوان جانشین خود بعد از وفاتش تعیین کرد؛ اگر چنین است پس چرا از هزاران صحابه یکی به خاطر غصب شدن حق علی اعتراض نکرد، حتی عمار بن یاسر و مقداد بن عمرو و سلمان فارسی چیزی نگفتند و یکی از اینها نگفت: ای ابوبکر چرا خلافت را از علی غضب میکنی و حال آنکه میدانی که پیامبر(ص) در غدیر خم چه گفت؟!
- [سایر] سلمان فارسی در زمان خلافت عمر فرماندار مدائن بوده است، و عمار بن یاسر فرماندار کوفه بوده است، این دو نفر از یاران و شیعیان علی بوده اند، پس اگر از دیدگاه آنها عمر مرتد و ستمگر بود، چرا آنها در زمان او پُست فرمانداری را قبول کردند، چون آنها هرگز ستمگران و مرتدان را یاری نمی کردند، زیرا خداوند متعال می فرماید: "وَلا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ". (هود، 113). "و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب می شود آتش شما را فرا گیرد".