در قرآن آمده است: (ما در حالی که ناخوش بود، او را به بیابان رساندیم) (سوره 37 آیه 145)؛ و (اگر نعمت پروردگارش نبود، در حین بد حالی به صحرایی بی‌آب و گیاه می‌افتاد) (سوره 68، آیه 49). بالأخره یونس به بیابان رسید یا نرسید؟
آیه­ای در قرآن وجود دارد که بیانگر آن است که حضرت یونس(ع) بعد از مدتی که در دهان نهنگ بود، با حالتی نحیف به ساحلی بیابانی و بدون آب و علف افکنده شد: «(به هر حال ما او را رهایی بخشیدیم و) او را در یک سرزمین خشک خالی از گیاه افکندیم در حالی که بیمار بود».[1] آیه­ای دیگر نیز اعلام می‌دارد که اگر نعمت پروردگارش او را فرا نمی‌گرفت در حالی که شایسته نکوهش بود، به ساحلی بیابانی افکنده می­شد: «و اگر رحمت خدا به یاریش نیامده بود، (از شکم ماهی) بیرون افکنده می‌شد در حالی که نکوهیده بود!».[2] شاید این پرسش به وجود آید که بر اساس آیه اول، یونس پیامبر(ع) به بیابان افکنده شد و بر اساس آیه دوم، اگر نعمت خدا او را فرا نمی‌گرفت، به بیابان افکنده می­شد. حال در نگاه اول با مقایسه این دو آیه، یکی از دو احتمال به وجود خواهد آمد: اول: این‌که، چون مشمول رحمت خدا نشد، به بیابان افکنده شد! دوم: آن‌که، مشمول رحمت خدا شده و به همین دلیل در بیابان افکنده نشد! همان‌گونه که ملاحظه می­کنید، هر کدام از این دو احتمال با یکی از این آیات منافات خواهد داشت، پس چه باید کرد تا ناسازگاری میان این دو آیه برطرف شود؟! در پاسخ باید گفت که: میان دو آیه، منافاتی وجود ندارد؛ زیرا با اندکی دقت در آیه دوم به این نکته پی خواهیم برد که پروردگار اعلام فرموده که اگر رحمت پروردگار او را فرا نمی­گرفت با حالتی نکوهیده به ساحل افکنده می­شد. بر این اساس، اگر فرض را بر آن قرار دهیم که ایشان با حالتی غیر نکوهیده به ساحل افکنده ­شد – که واقعاً نیز همین طور بود- هم آیه اول و هم آیه دوم معنای صحیح و هماهنگی خواهد داشت و می­دانیم که حتی اگر این پیامبر الهی در ابتدای بلعیده شدن توسط نهنگ، سزاوار اندکی ملامت بود،[3] اما بعد از استغفار و تسبیح او در آن حالت دشوار،[4] هنگام پایان این آزمایش سخت، دیگر نکوهشی متوجه او نبوده، بلکه رحمت پروردگار او را فرا گرفته و ایشان با آکنده‌شدن از مزایای این رحمت – که یکی از آنها روئیده شدن گیاهی در کنار او بود[5] – فصل نوینی را در زندگی خویش آغاز نمود. همان‌طور که خداوند در قرآن می‌فرماید: «ما دعای او را اجابت کردیم و از غم و اندوه نجاتش دادیم و این‌گونه مؤمنان را نجات می‏دهیم».[6]   [1] . «فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقیمٌ»؛ صافات، 145. [2] . «لَوْ لا أَنْ تَدارَکَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُوم‏»؛ قلم، 49. [3] . انبیاء، 87 - 88؛ صافات، 143. [4] . صافات، 143: «فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحین»؛  پس اگر نه این بود که او (در مدت عمرش و در شکم ماهی) از تسبیح‏گویان بود. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 156 – 157، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. [5] . صافات، 146. [6] . انبیاء، 88.
عنوان سوال:

در قرآن آمده است: (ما در حالی که ناخوش بود، او را به بیابان رساندیم) (سوره 37 آیه 145)؛ و (اگر نعمت پروردگارش نبود، در حین بد حالی به صحرایی بی‌آب و گیاه می‌افتاد) (سوره 68، آیه 49). بالأخره یونس به بیابان رسید یا نرسید؟


پاسخ:

آیه­ای در قرآن وجود دارد که بیانگر آن است که حضرت یونس(ع) بعد از مدتی که در دهان نهنگ بود، با حالتی نحیف به ساحلی بیابانی و بدون آب و علف افکنده شد: «(به هر حال ما او را رهایی بخشیدیم و) او را در یک سرزمین خشک خالی از گیاه افکندیم در حالی که بیمار بود».[1]
آیه­ای دیگر نیز اعلام می‌دارد که اگر نعمت پروردگارش او را فرا نمی‌گرفت در حالی که شایسته نکوهش بود، به ساحلی بیابانی افکنده می­شد: «و اگر رحمت خدا به یاریش نیامده بود، (از شکم ماهی) بیرون افکنده می‌شد در حالی که نکوهیده بود!».[2]
شاید این پرسش به وجود آید که بر اساس آیه اول، یونس پیامبر(ع) به بیابان افکنده شد و بر اساس آیه دوم، اگر نعمت خدا او را فرا نمی‌گرفت، به بیابان افکنده می­شد. حال در نگاه اول با مقایسه این دو آیه، یکی از دو احتمال به وجود خواهد آمد:
اول: این‌که، چون مشمول رحمت خدا نشد، به بیابان افکنده شد!
دوم: آن‌که، مشمول رحمت خدا شده و به همین دلیل در بیابان افکنده نشد!
همان‌گونه که ملاحظه می­کنید، هر کدام از این دو احتمال با یکی از این آیات منافات خواهد داشت، پس چه باید کرد تا ناسازگاری میان این دو آیه برطرف شود؟!
در پاسخ باید گفت که: میان دو آیه، منافاتی وجود ندارد؛ زیرا با اندکی دقت در آیه دوم به این نکته پی خواهیم برد که پروردگار اعلام فرموده که اگر رحمت پروردگار او را فرا نمی­گرفت با حالتی نکوهیده به ساحل افکنده می­شد. بر این اساس، اگر فرض را بر آن قرار دهیم که ایشان با حالتی غیر نکوهیده به ساحل افکنده ­شد – که واقعاً نیز همین طور بود- هم آیه اول و هم آیه دوم معنای صحیح و هماهنگی خواهد داشت و می­دانیم که حتی اگر این پیامبر الهی در ابتدای بلعیده شدن توسط نهنگ، سزاوار اندکی ملامت بود،[3] اما بعد از استغفار و تسبیح او در آن حالت دشوار،[4] هنگام پایان این آزمایش سخت، دیگر نکوهشی متوجه او نبوده، بلکه رحمت پروردگار او را فرا گرفته و ایشان با آکنده‌شدن از مزایای این رحمت – که یکی از آنها روئیده شدن گیاهی در کنار او بود[5] – فصل نوینی را در زندگی خویش آغاز نمود. همان‌طور که خداوند در قرآن می‌فرماید: «ما دعای او را اجابت کردیم و از غم و اندوه نجاتش دادیم و این‌گونه مؤمنان را نجات می‏دهیم».[6]   [1] . «فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقیمٌ»؛ صافات، 145. [2] . «لَوْ لا أَنْ تَدارَکَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُوم‏»؛ قلم، 49. [3] . انبیاء، 87 - 88؛ صافات، 143. [4] . صافات، 143: «فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحین»؛  پس اگر نه این بود که او (در مدت عمرش و در شکم ماهی) از تسبیح‏گویان بود. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 156 – 157، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. [5] . صافات، 146. [6] . انبیاء، 88.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین