آیا خداوند نسبت به دردها علم حضوری دارد، پس او هم درد دارد؟ اگر بگویید علم دارد، ولی درد ندارد تناقض است. لطفا دلیلی غیر تنزیهی و فلسفی بفرمایید.
علم حضوری خداوند به موجودات به معنای حضور موجودات نزد خداوند است. حضور موجودات نزد خداوند مستلزم حضور آنها در مقام ذات نیست، بلکه به معنای حضور در همان مرتبه است. توضیح این مبحث را باید از مبحث تجلی و ظهور جست.  آنچه به صورت اجمال می‌توان گفت این است که در نظر عرفان چون ذات حضرت حق متصف به وحدت حقیقی است و اطلاق حقیقی ذات حق از مسلمات عرفان نظری به شمار می‌رود و نتیجۀ آن، حضور حق در همه کثرات است. این حضور، عرضی نیست، بلکه حضوری وجودی است که عین کثرات است. پس، حق به حکم اطلاقش در موطن کثرات هم به حضور وجودی حاضر است. به عبارت دیگر، کثرات در این نظام، تجلیات و مظاهر حق‌اند، تجلی به معنای خروج مطلق از مقام اطلاق خود و تلبس به تقید و تعین است. گفتنی است که وقتی مطلق، از مقام اطلاقی خود به مقام تقید تنزل می‌کند، باز هم همان مطلق مقسمی است که مقید شده، نه این­که مطلق و مقید مقابل هم باشند و بینشان، تباین مصداقی تصویر شود. ناگفته نماند که مطلق حقیقی، در عین سریانش در کثرات، در مقام ذات، فوق سریان است؛ زیرا چنان­که گذشت، در مقام ذات، مقابلی تصویر نمی‌شود که از سریان یا عدم آن سخنی گفته شود، ولی هنگامی که همان ذات مطلق به اطلاق مقسمی و متصف به وصف فوق سریان، در مقیدات تجلی پیدا کند، هویت سریانی‌اش بالفعل می‌شود که خود، اسمی است از اسامی حق.[1]   [1] . اقتباس از پاسخ 4639(وحدت وجود).
عنوان سوال:

آیا خداوند نسبت به دردها علم حضوری دارد، پس او هم درد دارد؟ اگر بگویید علم دارد، ولی درد ندارد تناقض است. لطفا دلیلی غیر تنزیهی و فلسفی بفرمایید.


پاسخ:

علم حضوری خداوند به موجودات به معنای حضور موجودات نزد خداوند است. حضور موجودات نزد خداوند مستلزم حضور آنها در مقام ذات نیست، بلکه به معنای حضور در همان مرتبه است. توضیح این مبحث را باید از مبحث تجلی و ظهور جست.
 آنچه به صورت اجمال می‌توان گفت این است که در نظر عرفان چون ذات حضرت حق متصف به وحدت حقیقی است و اطلاق حقیقی ذات حق از مسلمات عرفان نظری به شمار می‌رود و نتیجۀ آن، حضور حق در همه کثرات است. این حضور، عرضی نیست، بلکه حضوری وجودی است که عین کثرات است. پس، حق به حکم اطلاقش در موطن کثرات هم به حضور وجودی حاضر است. به عبارت دیگر، کثرات در این نظام، تجلیات و مظاهر حق‌اند، تجلی به معنای خروج مطلق از مقام اطلاق خود و تلبس به تقید و تعین است. گفتنی است که وقتی مطلق، از مقام اطلاقی خود به مقام تقید تنزل می‌کند، باز هم همان مطلق مقسمی است که مقید شده، نه این­که مطلق و مقید مقابل هم باشند و بینشان، تباین مصداقی تصویر شود.
ناگفته نماند که مطلق حقیقی، در عین سریانش در کثرات، در مقام ذات، فوق سریان است؛ زیرا چنان­که گذشت، در مقام ذات، مقابلی تصویر نمی‌شود که از سریان یا عدم آن سخنی گفته شود، ولی هنگامی که همان ذات مطلق به اطلاق مقسمی و متصف به وصف فوق سریان، در مقیدات تجلی پیدا کند، هویت سریانی‌اش بالفعل می‌شود که خود، اسمی است از اسامی حق.[1]   [1] . اقتباس از پاسخ 4639(وحدت وجود).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین