ابلیس، نام جنّی است که از فرمان خداوند در سجده بر آدم(ع)، خودداری کرد. بعد از این خودداری، او دلیلی واهی برای توجیه سجده نکردن بر آدم(ع) ابراز داشته و در پی آن، مورد لعن خداوند قرار می‌گیرد. در نهایت شیطان از خداوند می‌خواهد او را تا قیامت، زنده نگه دارد: «قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنی‏ إِلی‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ»[1] و در این مدت برای نیل به هدف خود تلاش کند که قرآن این خواسته را این‌گونه نقل می‌کند: «قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنی‏ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ».[2] بنابر تصریح آیات قرآن خداوند این مهلت را به او می‌دهد: «قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ إِلی‏ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ».[3] آیات قرآن تنها به بیان همین امر بسنده کرده و به صراحت بیان نمی‌کند که چرا این مهلت به شیطان داده شده است. اما در روایات، نکاتی پیرامون این موضوع وجود دارد مانند آنچه در نهج البلاغه نقل شده است: «فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِیَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ»؛[4] خداوند هم او را برای مستحق شدنش به خشم حق، و تمام کردن آزمایش و به انجام رسیدن وعده‌اش مهلت داد، در این‌جا امام علی(ع) به سه نکته و دلیل برای این‌کار اشاره می‌کند که به ترجمه و توضیح آنها می‌پردازیم: 1. «اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ»؛ کلمه «سُخطة» از ماده «سخط» به معنای غضب و خشم است[5] و در مقابلِ معنای رضایت قرار دارد.[6] در ابتدا وقتی انسان با این عبارت مواجه می‌شود گمان می‌کند که ابلیس با مخالفتی که با خداوند کرده، مستحق غضب الهی نبوده و خداوند به او مهلت داد تا مستحق غضب الهی گردد. اما ‌چنین نیست؛ ابلیس مورد غضب و لعنت الهی قرار گرفت و به او مهلت داده شد تا گناه و اشتباه خود را بیشتر کند تا در نهایت عقوبت بیشتری ببیند.[7] علاوه بر این خداوند در قرآن درباره ابلیس آورده: «وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلیَ‏ یَوْمِ الدِّینِ».[8] بنابر این به او مهلت داد تا مستحق چنین لعنتی که تا قیامت است، گردد.[9] مانند چنین مهلتی، خداوند به کفار نیز مهلت می‌دهد تا بر گناهان خود بیافزایند: «و کسانی که کافر شدند، گمان نکنند مهلتی که به آنان می‏دهیم به سودشان خواهد بود، جز این نیست که مهلتشان می‏دهیم تا بر گناه خود بیفزایند، و برای آنان عذابی خوار کننده است».[10] 2. «اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِیَّةِ»؛ کلمه «بلیّة» از ابتلاء به معنای امتحان است.[11] این علت در واقع به جهت انسان‌ها بیان شده است؛ یعنی خداوند به شیطان مهلت داده تا امتحان انسان‌ها را تکمیل کند. ‏انسان‌ها علاوه بر عوامل درونی، شیطان را نیز در مقابل خود می‌بینند که وسیله امتحان الهی بوده و تلاش در گمراهی انسان می‌کند و انسان طبیعتاً با گذشت از این موانع می‌تواند به آنچه شایسته مقام او است، برسد.[12] البته توجه به این نکته ضروری است که وسوسه شیطان برای انسان، به هیچ وجه جنبه قهری و اجبار ندارد، بلکه او تنها انسان را وسوسه می‌کند و شخص با اختیار خود آن‌را انتخاب می‌کند: «در آن هنگام که کار بندگان خاتمه پذیرد، شیطان می‏گوید: خداوند به شما وعده درست داد و من نیز به شما وعده دادم ولی خُلف وعده کردم. من بر شما تسلطی نداشتم. فقط دعوت کردم، شما هم پذیرفتید، بنابر این مرا ملامت نکنید، بلکه خود را ملامت نمایید ...».[13] 3. «وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ»؛ از جمله تفاسیر این کلام آن است که خداوند به اقتضای عدالتش، عمل هیچ شخصی را نابود نمی‌کند؛ شیطان از جمله افرادی بود که مدت زمان طولانی، خداوند را عبادت می‌کرد. خداوند با دادن این مهلت خواسته تا عبادت طولانی او را قبل از روز قیامت به نحوی جبران کند که در آخرت جزای خیری برای او باقی نماند.[14] البته تفاسیر دیگری نیز بر این مطلب وجود دارد که در این مختصر نیازی به بیان آنها نیست.[15] [1] . حجر، 36: «گفت: پروردگارا! پس مرا تا روزی که [همگان‏] برانگیخته می‌شوند، مهلت ده». [2] . حجر، 39 - 40: «گفت: پروردگارا! به سبب آن‌که مرا گمراه ساختی، من [هم گناهانشان را] در زمین برایشان می‌آرایم و همه را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان خالص تو از میان آنان را». [3] . حجر، 37 - 38: «[خدا] گفت: تو از مهلت یافتگانی، تا روز [آن‏] وقت معین». [4] . شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، خطبه اول، ص 42، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق. [5] . ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 7، ص 313،‌ دار الفکر، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق. [6] . فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق، مصحح، مخزومی، مهدی، سامرایی، ابراهیم، ج 4، ص 192، هجرت، قم، چاپ دوم، 1410ق. [7] . خویی، میرزا حبیب الله‏ هاشمی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، میانجی، ابراهیم‏، ج 2،‌ ص 62،‌ مکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1400 ق‏. [8] . حجر، 35: «و بی‌تردید تا روز قیامت لعنت بر تو خواهد بود». [9] . صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 16، ص 181، انتشارات فرهنگ اسلامی، قم، چاپ دوم، 1365ش. [10] . آل عمران، 178: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِین». [11] . فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2،‌ ص 62، منشورات دار الرضی، قم، چاپ اول، بی‌تا. [12] . ر.ک: «فلسفه آفرینش شیطان»، سؤال 233؛ «وجود شیطان وسیله ای برای تکامل انسان»، سؤال 6432. [13] . ابراهیم، 22: «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی‏ فَلا تَلُومُونی‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ...». [14] . منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج ‏2، ص 63. [15] . الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج ‏16، ص 181- 182.
وقتی که ابلیس گفت: (قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ)؛ چرا خداوند خواسته او را پذیرفت؟ امام علی(ع) در اینباره فرمود: به خاطر سه چیز: (فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِیَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ). ترجمه و توضیح این سه جمله چیست؟
ابلیس، نام جنّی است که از فرمان خداوند در سجده بر آدم(ع)، خودداری کرد. بعد از این خودداری، او دلیلی واهی برای توجیه سجده نکردن بر آدم(ع) ابراز داشته و در پی آن، مورد لعن خداوند قرار میگیرد. در نهایت شیطان از خداوند میخواهد او را تا قیامت، زنده نگه دارد: «قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ»[1] و در این مدت برای نیل به هدف خود تلاش کند که قرآن این خواسته را اینگونه نقل میکند: «قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ».[2] بنابر تصریح آیات قرآن خداوند این مهلت را به او میدهد: «قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ».[3]
آیات قرآن تنها به بیان همین امر بسنده کرده و به صراحت بیان نمیکند که چرا این مهلت به شیطان داده شده است. اما در روایات، نکاتی پیرامون این موضوع وجود دارد مانند آنچه در نهج البلاغه نقل شده است: «فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِیَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ»؛[4] خداوند هم او را برای مستحق شدنش به خشم حق، و تمام کردن آزمایش و به انجام رسیدن وعدهاش مهلت داد، در اینجا امام علی(ع) به سه نکته و دلیل برای اینکار اشاره میکند که به ترجمه و توضیح آنها میپردازیم:
1. «اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ»؛ کلمه «سُخطة» از ماده «سخط» به معنای غضب و خشم است[5] و در مقابلِ معنای رضایت قرار دارد.[6] در ابتدا وقتی انسان با این عبارت مواجه میشود گمان میکند که ابلیس با مخالفتی که با خداوند کرده، مستحق غضب الهی نبوده و خداوند به او مهلت داد تا مستحق غضب الهی گردد. اما چنین نیست؛ ابلیس مورد غضب و لعنت الهی قرار گرفت و به او مهلت داده شد تا گناه و اشتباه خود را بیشتر کند تا در نهایت عقوبت بیشتری ببیند.[7]
علاوه بر این خداوند در قرآن درباره ابلیس آورده: «وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلیَ یَوْمِ الدِّینِ».[8] بنابر این به او مهلت داد تا مستحق چنین لعنتی که تا قیامت است، گردد.[9]
مانند چنین مهلتی، خداوند به کفار نیز مهلت میدهد تا بر گناهان خود بیافزایند: «و کسانی که کافر شدند، گمان نکنند مهلتی که به آنان میدهیم به سودشان خواهد بود، جز این نیست که مهلتشان میدهیم تا بر گناه خود بیفزایند، و برای آنان عذابی خوار کننده است».[10]
2. «اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِیَّةِ»؛ کلمه «بلیّة» از ابتلاء به معنای امتحان است.[11] این علت در واقع به جهت انسانها بیان شده است؛ یعنی خداوند به شیطان مهلت داده تا امتحان انسانها را تکمیل کند. انسانها علاوه بر عوامل درونی، شیطان را نیز در مقابل خود میبینند که وسیله امتحان الهی بوده و تلاش در گمراهی انسان میکند و انسان طبیعتاً با گذشت از این موانع میتواند به آنچه شایسته مقام او است، برسد.[12]
البته توجه به این نکته ضروری است که وسوسه شیطان برای انسان، به هیچ وجه جنبه قهری و اجبار ندارد، بلکه او تنها انسان را وسوسه میکند و شخص با اختیار خود آنرا انتخاب میکند: «در آن هنگام که کار بندگان خاتمه پذیرد، شیطان میگوید: خداوند به شما وعده درست داد و من نیز به شما وعده دادم ولی خُلف وعده کردم. من بر شما تسلطی نداشتم. فقط دعوت کردم، شما هم پذیرفتید، بنابر این مرا ملامت نکنید، بلکه خود را ملامت نمایید ...».[13]
3. «وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ»؛ از جمله تفاسیر این کلام آن است که خداوند به اقتضای عدالتش، عمل هیچ شخصی را نابود نمیکند؛ شیطان از جمله افرادی بود که مدت زمان طولانی، خداوند را عبادت میکرد. خداوند با دادن این مهلت خواسته تا عبادت طولانی او را قبل از روز قیامت به نحوی جبران کند که در آخرت جزای خیری برای او باقی نماند.[14]
البته تفاسیر دیگری نیز بر این مطلب وجود دارد که در این مختصر نیازی به بیان آنها نیست.[15] [1] . حجر، 36: «گفت: پروردگارا! پس مرا تا روزی که [همگان] برانگیخته میشوند، مهلت ده». [2] . حجر، 39 - 40: «گفت: پروردگارا! به سبب آنکه مرا گمراه ساختی، من [هم گناهانشان را] در زمین برایشان میآرایم و همه را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان خالص تو از میان آنان را». [3] . حجر، 37 - 38: «[خدا] گفت: تو از مهلت یافتگانی، تا روز [آن] وقت معین». [4] . شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، خطبه اول، ص 42، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق. [5] . ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 7، ص 313، دار الفکر، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق. [6] . فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق، مصحح، مخزومی، مهدی، سامرایی، ابراهیم، ج 4، ص 192، هجرت، قم، چاپ دوم، 1410ق. [7] . خویی، میرزا حبیب الله هاشمی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، میانجی، ابراهیم، ج 2، ص 62، مکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1400 ق. [8] . حجر، 35: «و بیتردید تا روز قیامت لعنت بر تو خواهد بود». [9] . صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 16، ص 181، انتشارات فرهنگ اسلامی، قم، چاپ دوم، 1365ش. [10] . آل عمران، 178: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِین». [11] . فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2، ص 62، منشورات دار الرضی، قم، چاپ اول، بیتا. [12] . ر.ک: «فلسفه آفرینش شیطان»، سؤال 233؛ «وجود شیطان وسیله ای برای تکامل انسان»، سؤال 6432. [13] . ابراهیم، 22: «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ...». [14] . منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج 2، ص 63. [15] . الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 16، ص 181- 182.
- [سایر] قال علی(ع): (صاحب مصر علامة العلامات و آیته عجب لها أمارات، قلبه حسن و رأسه محمد و یغیر اسم الجد(محمد حسنی مبارک)، إن خرج فاعلم أنّ المهدی سیطرق أبوابکم، فقبل أن یقرعها طیروا إلیه فی قباب السحاب (الطائرات)، أو ائتوه زحفا و حبوا علی الثلج. .)؛ ماذا قال علی(ع) عن آخر الزمان، صفحه 330؛ آیا این حدیث معتبر است؟
- [سایر] پیامبر اکرم(ص) فرمود: (مجالس خود را به ذکر علی(ع) زینت دهید)، همچنین این حدیث: که رسول خدا فرمود: (کلام علی بالاترین کلامها است) صحیح است؟ متن کامل و منبع را ذکر نمایید.
- [سایر] امام صادق(ع) در مورد محمّد بن حنفیّه میگوید: (أَتَزْعُمُ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَاقِرَ عَدُوُّ عَمِّهِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِیَّةِ؟ فَقَالَ: لَا. ثُمَّ قَالَ الصَّادِقُ(ع): یَا حَیَّانُ إِنَّکُمْ صَدَفْتُمْ عَنْ آیَاتِ اللهِ، وَ قَدْ قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: سَنَجْزِی الَّذِینَ یَصْدِفُونَ عَنْ آیاتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما کانُوا یَصْدِفُونَ). (کمال الدّین، ج 1، ص 36). آیا معنای این سخن این است که امام باقر(ع) محمّد بن حنفیّه را دشمن میداشتند؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای اختیال چیست؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَشَی علی الْأَرْضِ اخْتِیالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا. عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَیلٌ لِمَنْ یخْتَالُ فِی الْأَرْضِ یعَانِدُ جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
- [سایر] خطبه بدون الف امام علی(ع) را با ترجمه بیان کنید.
- [سایر] آیاتی که حضرت علی(ع) هنگام تولد قرائت فرمود را بیان نمائید؟
- [سایر] منظور امام علی (ع) از سکوت خداوند در مورد برخی احکام چیست؟ و چرا فرمود برای یافتن آنها خود را به زحمت نیندازید؟
- [سایر] منظور امام علی (ع) از سکوت خداوند در مورد برخی احکام چیست؟ و چرا فرمود برای یافتن آنها خود را به زحمت نیندازید؟
- [سایر] چرا امام علی (ع) فرمود: به خدا قسم اُنس پسر ابی طالب به مرگ از اُنس طفل به پستان مادر بیشتر است؟
- [سایر] در کتاب وسایل الشیعه حدیثی از امیرالمومنین نقل شده که متن آن این است عن علی (علیهم السلام) قال: حرم رسول الله (صلی الله علیه وآله) یوم خیبر لحوم الحمر الاهلیة ونکاح المتعة در این روایت امده که پیامبر متعه یا همان صیغه را حرام کرده است صاحب کتاب این حدیث را قبول کرده و می گوید امیرالمومنین تقیه کرده است لطفا نظر خود را درباره این روایت بیان کنید؟
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله سیستانی] (أَشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّهِ) جزء اذان و اقامه نیست ، و لی خوب است بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر : یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست که او را وصف کنند . أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ : یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست . أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست . أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمْیر المُؤمنِین وَلیُّ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . حَیَّ عَلَی الصّلاةِ : یعنی بشتاب برای نماز . حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ : یعنی بشتاب برای رستگاری . حَیَّ عَلَی خَیْر الْعَمَلِ : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ : یعنی بتحقیق نماز برپا شد . لا إِله إِلاّ اللّهُ : یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست .
- [آیت الله مظاهری] اذان هیجده جمله است: چهار مرتبه: (اللَّهُ أَکْبَرُ). دو مرتبه: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ). دو مرتبه: (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ). دو مرتبه: (حَیَّ عَلَی الصَّلوةِ). دو مرتبه: (حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ). دو مرتبه: (حَیَّ عَلی خَیْرِالْعَمَلِ). دو مرتبه: (اللَّهُ أَکْبَرُ). دو مرتبه: (لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ). و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه (اللَّهُ أَکْبَرُ) از اوّل اذان، و یک مرتبه (لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلوةُ) اضافه نمود.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [امام خمینی] - ترجمه تشهد و سلام (الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له )، یعنی ستایش،مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد. (و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )، یعنی شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده اوست. (اللهم صل علی محمد و آل محمد)، یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد. (و تقبل شفاعته و ارفع درجته ) یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند کن. (السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته )، یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد. (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین )، یعنی سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. (السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ) یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مؤمنین باد.