با سلام؛ پیامبر اکرم(ص) بر اساس کدام آیه از قرآن، به پادشاهان اطراف عربستان نامه نوشتند؟(آن هم زمانی که حتی مکه را نیز فتح نکرده بودند). متن کامل این نامه‌‌ها آیا موجود است؟ آیا در این نامه‌‌ها آمده است که اگر دعوت مرا نپذیرید با شما جنگ خواهم کرد؟
1. در مقابل آیاتی که برخی به آنها استدلال می‌‌کنند تا اسلام را به منطقۀ حجاز و عربستان محدود کنند، آیات فراوانی در قرآن وجود دارد که رسالت پیامبر اسلام(ص) را جهانی و فرا منطقه‌­ای اعلام می‌­کند؛ مانند: 1-1. «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمین»؛[1] و ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. 1-2. «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون»؛[2] و ما تو را نفرستادیم مگر نگه‌دارنده همه مردم (از عصر خود تا انقراض نسلشان) و مژده ‏دهنده (صالحان) و بیم ‏کننده (بدکاران) باشی، اما بیشتر مردم نمی‌‏دانند. 1-3. «إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْری‏ لِلْعالَمینَ»؛[3] این (قرآن) جز تذکری برای جهانیان نیست. بنابر این، با توجه به این آیات و آیات مشابه، رسالت پیامبر اسلام(ص) تنها برای مردم مکه و عربستان نبوده، بلکه آن حضرت مأموریت جهانی داشتند. البته موفق نشدن در یک منطقه نمی‌تواند دلیلی بر تبلیغ نکردن و خودداری از ایفای مسئولیت در مناطق دیگر باشد. کسی که محتوای تعالیمش برای تمام مردم جهان است، هدف از بعثتش نجات جهانیان از جهل و خرافه‌پرستی است، تعالیم و آموزه‌هایش را به مردم عرضه می‌کند. منتها مردم برخی از مناطق توفیق پذیرش آن تعالیم و آموزه‌ها را که مطابق با خواست فطرت و سرشت انسانی است پیدا می‌کنند، و ملتی دیگر این سعادت نصیبشان نمی‌شود. به شهادت خود قرآن -که می‌فرماید: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»؛[4] ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس - وظیفه پیامبر راهنمایی بشر به سوی سعادت است، نه سلطه و تصرف مناطق جغرافیایی؛ لذا مسلمان نشدن مردم مکه مانع دعوت از مردم ایران، روم، حبشه و... نخواهد شد. 2. اما متن نامه‌های پیامبر اسلام(ص) به سران کشورهایی؛ مانند پادشاه حبشه، روم، ایران و... در کتاب‌های تاریخی وجود دارد. ما در این مقال سه نامه را به عنوان نمونه بیان می‌کنیم: 2-1. اولین نامه‏٬ نامه‌‌ای است که از سوی پیامبر اسلام(ص) توسط دحیه کلبی به هرقل(امپراتور روم شرقی) ارسال شد. متن این نامه چنین است: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ من محمد بن عبدالله و رسوله الی هرقل عظیم الروم سلام علی من اتبع الهدی. اما بعد: فانی ادعوک بدعایة الاسلام، اسلم تسلم و اسلم یؤتک الله اجرک مرتین. فان تولیت فعلیک اثم الاریسین. و یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی‏ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا الله وَ لا نُشْرِکَ به شَیْئاً، وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً من دُونِ الله فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُون‏» ؛[5] به نام خداوند بخشنده مهربان از محمد بنده و فرستاده خدا به هرقل، بزرگ رومیان. کسی که پیرو راستی گردد گزند نمی‌‏‌بیند. اسلام بیاور تا سالم بمانی و اسلام بیاور تا خدا دوبار تو را پاداش دهد، و اگر از پذیرش دعوتم سر باز زدی، گناه رعایایت بر گردن تو خواهد بود. ای اهل‏ کتاب! به سوی سخنی بیایید که میان ما و شما مشترک است. جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم، و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا ارباب نگیرد. پس اگر (از این پیشنهاد) سرباز زدند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمان و تسلیم خداییم. همان‌گونه که ملاحظه می‌شود در هیچ‌جای این نامه نیامده است، اگر دعوت مرا نپذیرفتید با شما می‌جنگم و یا رسالتم در صورت نافرمانی نبرد با شما است. آنچه در این نامه ممکن است دست‌آویز دشمنان و مخالفان اسلام باشد جمله «اسلم تسلم» است که این جمله به معنای در امان ماندن از جنگ نیست، بلکه به معنای دخول در حریم امن الهی و بهره‌مندی از رحمت گسترده خداوند در برابر عذاب و نقمت پروردگار است؛ به دو دلیل: الف. قرآن می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّة...»؛[6] هان ای کسانی که ایمان آورده‌‏اید، همگی داخل در سلم شوید. «سلم» و «سلام»، در لغت به معنای صلح و آرامش است. البته بعضی آن‌را به معنای اطاعت تفسیر کرده‌‏اند.[7] از مفهوم این آیه چنین استفاده می‌‏شود که صلح و آرامش تنها در پرتو ایمان امکان‌‏پذیر است، و تنها با تکیه بر قوانین مادی هرگز جنگ و ناامنی و اضطراب از دنیا بر چیده نخواهد شد؛ زیرا عالم ماده، و علاقه به آن، همواره سرچشمه کشمکش‌ها و تصادم‌ها است، و اگر نیروی معنوی ایمان، آدمی را کنترل نکند، صلح غیر ممکن است.[8] ب. «و اگر از پذیرش آن سر باز زدی، گناه رعایایت (کشاورزان) بر گردن تو خواهد بود». صریح این نوشته پیامبر می‌گوید؛ اگر دعوتم را اجابت نکردی و مانع از رسیدن ندای توحید به مردم تحت حکومت خویش شدی، گناه شهروندانت بر گردن تو است؛ لذا بر اساس صریح قرآن مأموریت پیامبر دعوت مردم به آوردگاه صلح و صفا است، نه جنگ و خون‌ریزی. 2-2. «بسم الله الرحمن الرحیم: من رسول الله الی النجاشی الاصحم ملک الحبشه. سلم انت. فانی احمد الیک الله الملک القدوس السلام المومن المهیمن و اشهد ان عیسی بن مریم روح الله و کلمته القاها الی مریم البتول الطیبه الحصینه فحملت ‏بعیسی فخلقه الله من روحه و نفخه کما خلق آدم بیده و نفخه. انی ادعوک الی الله وحده لاشریک له و الموالاة علی طاعته و ان تتبعنی و تومن بالذی جاءنی، فانی رسول الله و بعثت الیک ابن عمی جعفر و نفرا معه من المسلمین. فذا جاءک فاقرهم، و دع التجبر. فانی ادعوک و جنودک الی الله، فقد بلغت و نصحت، فاقبلو نصحی. والسلام علی من اتبع الهدی»؛[9] به نام خداوند بخشنده و مهربان از محمد پیامبر خدا به نجاشی اصحم پادشاه حبشه. تو با ما در صلح هستی. من بر خدای ملک قدوس سلام مؤمن مهیمن درود می‌ گویم و شهادت می‌‏دهم که عیسی پسر مریم روح خدا و کلمه او است که وی را به مریم دوشیزه پاکیزه القا کرد و عیسی را بار گرفت و خدا عیسی را از روح خود آفرید، چنان‌که آدم را با دست و دمیدن روح خود در او آفرید. من تو را به خدای یگانه بی‌‏شریک و اطاعت از وی دعوت می‌‏کنم که پیرو من شوی و به خدایی که مرا فرستاده ایمان بیاوری که من پیامبر خدایم و پسر عمویم جعفر و جمعی از مسلمانان را به سوی تو فرستاده‌‏ام و چون بیایند، آنها را بپذیر و از تکبر بر کنار باش که من تو را با سپاهت ‏به سوی خدا می‌‏خوانم. من پیام خدا را ابلاغ کردم و اندرز دادم. اندرز مرا بپذیر و درود بر آن‌که پیرو هدایت‏ شد. 2-3. «بسم الله الرحمن الرحیم: من محمد رسول الله الی کسری عظیم فارس. سلام علی من اتبع الهدی و آمن بالله و رسوله و شهد ان لااله الا الله وحده لاشریک له و ان محمد عبده و رسوله. ادعوک بدعاء الله فانی رسول الله الی الناس کافة لانذر من کان حیا و یحق القول علی الکافرین. فاسلم تسلم. فان ابیت فان اثم المجوس علیک»؛[10] به نام خداوند بخشنده و مهربان از محمد فرستاده خدا به خسرو، بزرگ پارسیان. درود بر آن‌که پیرو هدایت ‏شود و به خدا و پیغمبر وی ایمان آورد و شهادت دهد که خدایی جز خدای یکتا نیست. من پیامبر خدا به سوی همه مردمم تا زندگان را بیم دهم و سخن حق بر کافران ثابت شود. اسلام بیاور تا سالم بمانی و اگر دریغ کنی گناه مجوسان به گردن تو است. چنان‌که ملاحظه می‌شود در این نامه‌ها سخنی از تهدید و جنگ به میان نیامده است.   [1] . انبیاء، 107. [2] . سباء، 28. [3] . انعام، 90. [4] . انسان، 3. [5] . طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 2، ص 649، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق؛ احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج 2، ص 390، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1419ق. [6] . بقره، 208. [7] . مهیار، رضا، فرهنگ أبجدی عربی- فارسی، متن، ص 58، بی‌جا، بی‌تا. [8] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏2، ص 81، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش. [9] . تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)،ج 2، ص 652؛ مکاتیب الرسول، ج 2، ص 430. [10] . همان، ج 2، ص 654- 655؛ مکاتیب الرسول، ج 2، ص 316.
عنوان سوال:

با سلام؛ پیامبر اکرم(ص) بر اساس کدام آیه از قرآن، به پادشاهان اطراف عربستان نامه نوشتند؟(آن هم زمانی که حتی مکه را نیز فتح نکرده بودند). متن کامل این نامه‌‌ها آیا موجود است؟ آیا در این نامه‌‌ها آمده است که اگر دعوت مرا نپذیرید با شما جنگ خواهم کرد؟


پاسخ:

1. در مقابل آیاتی که برخی به آنها استدلال می‌‌کنند تا اسلام را به منطقۀ حجاز و عربستان محدود کنند، آیات فراوانی در قرآن وجود دارد که رسالت پیامبر اسلام(ص) را جهانی و فرا منطقه‌­ای اعلام می‌­کند؛ مانند:
1-1. «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمین»؛[1] و ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.
1-2. «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون»؛[2] و ما تو را نفرستادیم مگر نگه‌دارنده همه مردم (از عصر خود تا انقراض نسلشان) و مژده ‏دهنده (صالحان) و بیم ‏کننده (بدکاران) باشی، اما بیشتر مردم نمی‌‏دانند.
1-3. «إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْری‏ لِلْعالَمینَ»؛[3] این (قرآن) جز تذکری برای جهانیان نیست.
بنابر این، با توجه به این آیات و آیات مشابه، رسالت پیامبر اسلام(ص) تنها برای مردم مکه و عربستان نبوده، بلکه آن حضرت مأموریت جهانی داشتند. البته موفق نشدن در یک منطقه نمی‌تواند دلیلی بر تبلیغ نکردن و خودداری از ایفای مسئولیت در مناطق دیگر باشد. کسی که محتوای تعالیمش برای تمام مردم جهان است، هدف از بعثتش نجات جهانیان از جهل و خرافه‌پرستی است، تعالیم و آموزه‌هایش را به مردم عرضه می‌کند. منتها مردم برخی از مناطق توفیق پذیرش آن تعالیم و آموزه‌ها را که مطابق با خواست فطرت و سرشت انسانی است پیدا می‌کنند، و ملتی دیگر این سعادت نصیبشان نمی‌شود. به شهادت خود قرآن -که می‌فرماید: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»؛[4] ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس - وظیفه پیامبر راهنمایی بشر به سوی سعادت است، نه سلطه و تصرف مناطق جغرافیایی؛ لذا مسلمان نشدن مردم مکه مانع دعوت از مردم ایران، روم، حبشه و... نخواهد شد.
2. اما متن نامه‌های پیامبر اسلام(ص) به سران کشورهایی؛ مانند پادشاه حبشه، روم، ایران و... در کتاب‌های تاریخی وجود دارد. ما در این مقال سه نامه را به عنوان نمونه بیان می‌کنیم:
2-1. اولین نامه‏٬ نامه‌‌ای است که از سوی پیامبر اسلام(ص) توسط دحیه کلبی به هرقل(امپراتور روم شرقی) ارسال شد. متن این نامه چنین است:
«بسم الله الرحمن الرحیم؛ من محمد بن عبدالله و رسوله الی هرقل عظیم الروم سلام علی من اتبع الهدی. اما بعد: فانی ادعوک بدعایة الاسلام، اسلم تسلم و اسلم یؤتک الله اجرک مرتین. فان تولیت فعلیک اثم الاریسین. و یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی‏ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا الله وَ لا نُشْرِکَ به شَیْئاً، وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً من دُونِ الله فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُون‏» ؛[5]
به نام خداوند بخشنده مهربان
از محمد بنده و فرستاده خدا به هرقل، بزرگ رومیان. کسی که پیرو راستی گردد گزند نمی‌‏‌بیند. اسلام بیاور تا سالم بمانی و اسلام بیاور تا خدا دوبار تو را پاداش دهد، و اگر از پذیرش دعوتم سر باز زدی، گناه رعایایت بر گردن تو خواهد بود. ای اهل‏ کتاب! به سوی سخنی بیایید که میان ما و شما مشترک است. جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم، و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا ارباب نگیرد. پس اگر (از این پیشنهاد) سرباز زدند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمان و تسلیم خداییم.
همان‌گونه که ملاحظه می‌شود در هیچ‌جای این نامه نیامده است، اگر دعوت مرا نپذیرفتید با شما می‌جنگم و یا رسالتم در صورت نافرمانی نبرد با شما است. آنچه در این نامه ممکن است دست‌آویز دشمنان و مخالفان اسلام باشد جمله «اسلم تسلم» است که این جمله به معنای در امان ماندن از جنگ نیست، بلکه به معنای دخول در حریم امن الهی و بهره‌مندی از رحمت گسترده خداوند در برابر عذاب و نقمت پروردگار است؛ به دو دلیل:
الف. قرآن می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّة...»؛[6] هان ای کسانی که ایمان آورده‌‏اید، همگی داخل در سلم شوید.
«سلم» و «سلام»، در لغت به معنای صلح و آرامش است. البته بعضی آن‌را به معنای اطاعت تفسیر کرده‌‏اند.[7] از مفهوم این آیه چنین استفاده می‌‏شود که صلح و آرامش تنها در پرتو ایمان امکان‌‏پذیر است، و تنها با تکیه بر قوانین مادی هرگز جنگ و ناامنی و اضطراب از دنیا بر چیده نخواهد شد؛ زیرا عالم ماده، و علاقه به آن، همواره سرچشمه کشمکش‌ها و تصادم‌ها است، و اگر نیروی معنوی ایمان، آدمی را کنترل نکند، صلح غیر ممکن است.[8]
ب. «و اگر از پذیرش آن سر باز زدی، گناه رعایایت (کشاورزان) بر گردن تو خواهد بود».
صریح این نوشته پیامبر می‌گوید؛ اگر دعوتم را اجابت نکردی و مانع از رسیدن ندای توحید به مردم تحت حکومت خویش شدی، گناه شهروندانت بر گردن تو است؛ لذا بر اساس صریح قرآن مأموریت پیامبر دعوت مردم به آوردگاه صلح و صفا است، نه جنگ و خون‌ریزی.
2-2. «بسم الله الرحمن الرحیم: من رسول الله الی النجاشی الاصحم ملک الحبشه. سلم انت. فانی احمد الیک الله الملک القدوس السلام المومن المهیمن و اشهد ان عیسی بن مریم روح الله و کلمته القاها الی مریم البتول الطیبه الحصینه فحملت ‏بعیسی فخلقه الله من روحه و نفخه کما خلق آدم بیده و نفخه. انی ادعوک الی الله وحده لاشریک له و الموالاة علی طاعته و ان تتبعنی و تومن بالذی جاءنی، فانی رسول الله و بعثت الیک ابن عمی جعفر و نفرا معه من المسلمین. فذا جاءک فاقرهم، و دع التجبر. فانی ادعوک و جنودک الی الله، فقد بلغت و نصحت، فاقبلو نصحی. والسلام علی من اتبع الهدی»؛[9]
به نام خداوند بخشنده و مهربان
از محمد پیامبر خدا به نجاشی اصحم پادشاه حبشه. تو با ما در صلح هستی. من بر خدای ملک قدوس سلام مؤمن مهیمن درود می‌ گویم و شهادت می‌‏دهم که عیسی پسر مریم روح خدا و کلمه او است که وی را به مریم دوشیزه پاکیزه القا کرد و عیسی را بار گرفت و خدا عیسی را از روح خود آفرید، چنان‌که آدم را با دست و دمیدن روح خود در او آفرید. من تو را به خدای یگانه بی‌‏شریک و اطاعت از وی دعوت می‌‏کنم که پیرو من شوی و به خدایی که مرا فرستاده ایمان بیاوری که من پیامبر خدایم و پسر عمویم جعفر و جمعی از مسلمانان را به سوی تو فرستاده‌‏ام و چون بیایند، آنها را بپذیر و از تکبر بر کنار باش که من تو را با سپاهت ‏به سوی خدا می‌‏خوانم. من پیام خدا را ابلاغ کردم و اندرز دادم. اندرز مرا بپذیر و درود بر آن‌که پیرو هدایت‏ شد.
2-3. «بسم الله الرحمن الرحیم: من محمد رسول الله الی کسری عظیم فارس. سلام علی من اتبع الهدی و آمن بالله و رسوله و شهد ان لااله الا الله وحده لاشریک له و ان محمد عبده و رسوله. ادعوک بدعاء الله فانی رسول الله الی الناس کافة لانذر من کان حیا و یحق القول علی الکافرین. فاسلم تسلم. فان ابیت فان اثم المجوس علیک»؛[10]
به نام خداوند بخشنده و مهربان
از محمد فرستاده خدا به خسرو، بزرگ پارسیان. درود بر آن‌که پیرو هدایت ‏شود و به خدا و پیغمبر وی ایمان آورد و شهادت دهد که خدایی جز خدای یکتا نیست. من پیامبر خدا به سوی همه مردمم تا زندگان را بیم دهم و سخن حق بر کافران ثابت شود. اسلام بیاور تا سالم بمانی و اگر دریغ کنی گناه مجوسان به گردن تو است.
چنان‌که ملاحظه می‌شود در این نامه‌ها سخنی از تهدید و جنگ به میان نیامده است.   [1] . انبیاء، 107. [2] . سباء، 28. [3] . انعام، 90. [4] . انسان، 3. [5] . طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 2، ص 649، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق؛ احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج 2، ص 390، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1419ق. [6] . بقره، 208. [7] . مهیار، رضا، فرهنگ أبجدی عربی- فارسی، متن، ص 58، بی‌جا، بی‌تا. [8] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏2، ص 81، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش. [9] . تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)،ج 2، ص 652؛ مکاتیب الرسول، ج 2، ص 430. [10] . همان، ج 2، ص 654- 655؛ مکاتیب الرسول، ج 2، ص 316.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین