پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از بعثت و در میان مردم مشرک عربستان، از چه دینی پی روی می کرده است؟
همه ی فرقه های مسلمان، جز شمار اندکی از آنان، بر این باورند که پیامبران الهی پیش از آن که به رسالت برگزیده شوند، موحّد و خداپرست بوده و اندیشه ی خود را به شرک نیالوده اند.[1] رشد و پرورش در دامان مادرانی پاک دامن و پدرانی درست کار، یکی از زمینه های فراهم آمدن چنین ایمانی است: (پس آنان را در بِه ترین ودیعت جای به امانت سپرد و در نیکوترین قرارگاه مستقر کرد؛ از پشتی به پشت دیگرش داد، همگی بزرگوار و زهدان هایی پاک و بی عیب و عار)[2]. در باره ی دین پیامبر گرامی اسلام پیش از نبوت، دیدگاه های گوناگونی پدید آمده و گزینه هایی چون یهودیت، مسیحیت، دین حنیف (شریعت حضرت ابراهیم(علیه السلام)) و دین اسلام مطرح شده است؛[3] اما آنچه تردیدی را بر نمی تابد، یکتاپرستی آن حضرت و بیزاری وی از بت ها است. با این همه، برخی از مسلمانان پاره ای از آیات قرآن را دست آویز خویش ساخته، زندگی رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) پیش از بعثت را آمیخته با شرک و بت پرستی دانسته اند.[4] این برداشت نادرست در سخنان یکی از خاورشناسان، چنین بازتاب یافته است: در سال های آغازین اسلام، ضعف ها و خطاهای اخلاقی محمّد(صلی الله علیه وآله وسلم)آزادانه بازگو می شد، هر چند گرایشی متناقض با آن وجود داشت که در صدد بود کاستی های پیامبر را به حداقل برساند و به ویژه بر این نکته تأکید ورزد که ایشان هرگز به پرستش بت نپرداخته است.[5] نقد و بررسی واقعیت های تاریخی، بی پایه بودن چنین سخنانی را به خوبی می نمایانند و بر ایمان آن حضرت به خدای یگانه، مُهر تأیید می زنند. برای نمونه: 1. رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) به گواهی تاریخ و تأکید روایات، دارای نیاکانی یکتاپرست بوده[6] و اجداد ایشان پیرو دین حنیف و تابع حضرت ابراهیم(علیه السلام)به شمار می آمدند.[7] این، خود از شواهدی است که عصمت آن حضرت از شرک را پذیرفتنی می سازد. 2. امیرمؤمنان بارها در برابر مردمی که با سرگذشت پیامبر خدا آشنا بودند، بر عصمت وی از خردسالی و پیراستگی او از شرک و گناه تأکید میورزد[8] و پیشینه ی درخشان او و خاندانش را یادآور می شود[9] و بدین وسیله، گواهی روشن فرا روی آدمیان طول تاریخ می نهد. در یکی از خطبه های نهج البلاغه در این باره چنین می خوانیم: (وَ لَقَدْ قَرَنَ اللّه بِهِ مِنْ لَدُنْ أَنْ کَانَ فَطِیماً أَعْظَمَ مَلَک مِنْ مَلَائِکَتِهِ یَسْلُکُ بِهِ طَرِیقَ الْمَکَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَیْلَهُ وَ نَهَارَهُ)[10]؛ هنگامی که از شیر گرفته شد، خدا بزرگ ترین فرشته از فرشتگانش را شب و روز هم نشین او فرمود، تا راه های بزرگواری را پیمود و خوی های نیکوی جهان را فراهم نمود. 3. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) در سنین خردسالی در سفری به شام، با راهبی به نام بحیرا برخورد نمود. وقتی بحیرای راهب نشانه های پیامبر خاتم را در سیمای محمّد نوجوان مشاهده کرد و برای آزمودنش او را به دو بت لات و عزّی سوگند داد، همگان این جمله ی به یاد ماندنی را از آن حضرت شنیدند: (لا تَسألنی بِهِما، فَوَ اللّه ما اَبغضتُ شَیئَاً بُغضهما)[11]؛ مرا به این دو بت سوگند مده؛ به خدا قسم هیچ گاه چیزی نزد من منفورتر از آن دو نبوده است. 4. در منابع تاریخی از اعمال عبادی رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) که پیش از بعثت انجام می گرفته هم چون نماز، روزه، حج و طواف خانه ی خدا سخن به میان آمده و عزلت گزینی در غار حرا، از عادات دیرینه ی حضرت به شمار رفته است. البته پاره ای از مشرکان نیز خانه ی کعبه را محترم شمرده، کارهایی را به عنوان اعمال حج انجام می دادند؛ اما حج پیامبر با عادات آنان، که با شعار شرک قرین بود، هم خوانی نداشت و سازگاری آن با حج ابراهیمی در مناسکی چون وقوف در عرفات آشکار می گشت.[12] پرهیز آن حضرت از گوشت مردار نیز از چشم تاریخ پوشیده نمانده و برگ دیگری بر شواهد دین باوری وی افزوده است.[13] 5. پس از بعثت، مخالفان کینه توز پیامبر از هیچ نسبت ناروایی خودداری نورزیدند و حتّی وی را دیوانه و ساحر نامیدند؛ اما هیچ گاه افکار عمومی را برای متهم ساختن پیامبر به انحراف عقیدتی یا عملی پیش از بعثت آماده ندیدند. مشرکانی که از پذیرش دعوت پیامبر سر باز زده، می گفتند: (آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان می پرستیدند باز می داری؟) اگر می توانستند این را نیز می افزودند که تو خود نیز پیش از این، سر بر آستان بت می ساییدی.[14] پی نوشتها: [1]. ر.ک: الملل و النحل، ج 1، ص 110؛ شرح المقاصد، ج 4، ص 50؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 9؛ بحارالانوار، ج 11، ص 89. [2]. نهج البلاغه، ترجمه ی شهیدی، خطبه ی 94، ص 87. [3]. ر.ک: بحارالانوار، ج 18، ص 281271؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 158؛ راه سعادت، ص 16؛ تنزیه انبیا، ص 118116. [4]. برای آشنایی با این آیات و تفسیر صحیح آن ها، ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص 176. [5] . Isma, The Encyclopaedia of Islam, V4, p182. [6]. ر.ک: مصنفات الشیخ المفید، ج 5؛ تصحیح الاعتقاد، ص 139؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 729؛ و التفسیر الکبیر، ج 13، ص 33. [7]. الملل و النحل، ج 2، ص 248. [8]. ر.ک: صحیفه ی علویه، ص 342 و 503؛ و بحارالانوار، ج 10، ص 45. [9]. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ی 94، 96، 214. [10]. همان، خطبه ی 192، ص 222. [11]. شرح الشفاء، ج 2، ص 208؛ ر.ک: ابن کثیر، السیرة النبویة، ج 1، ص 245. [12]. شرح الشفاء، ج 2، ص 209. [13]. بحارالانوار، ج 18، ص 272. [14]. شرح الشفاء، ج 2، ص 201. منبع: حسن یوسفیان ، پرسمان عصمت، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم، 1380.
عنوان سوال:

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از بعثت و در میان مردم مشرک عربستان، از چه دینی پی روی می کرده است؟


پاسخ:

همه ی فرقه های مسلمان، جز شمار اندکی از آنان، بر این باورند که پیامبران الهی پیش از آن که به رسالت برگزیده شوند، موحّد و خداپرست بوده و اندیشه ی خود را به شرک نیالوده اند.[1] رشد و پرورش در دامان مادرانی پاک دامن و پدرانی درست کار، یکی از زمینه های فراهم آمدن چنین ایمانی است: (پس آنان را در بِه ترین ودیعت جای به امانت سپرد و در نیکوترین قرارگاه مستقر کرد؛ از پشتی به پشت دیگرش داد، همگی بزرگوار و زهدان هایی پاک و بی عیب و عار)[2].
در باره ی دین پیامبر گرامی اسلام پیش از نبوت، دیدگاه های گوناگونی پدید آمده و گزینه هایی چون یهودیت، مسیحیت، دین حنیف (شریعت حضرت ابراهیم(علیه السلام)) و دین اسلام مطرح شده است؛[3] اما آنچه تردیدی را بر نمی تابد، یکتاپرستی آن حضرت و بیزاری وی از بت ها است. با این همه، برخی از مسلمانان پاره ای از آیات قرآن را دست آویز خویش ساخته، زندگی رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) پیش از بعثت را آمیخته با شرک و بت پرستی دانسته اند.[4] این برداشت نادرست در سخنان یکی از خاورشناسان، چنین بازتاب یافته است:
در سال های آغازین اسلام، ضعف ها و خطاهای اخلاقی محمّد(صلی الله علیه وآله وسلم)آزادانه بازگو می شد، هر چند گرایشی متناقض با آن وجود داشت که در صدد بود کاستی های پیامبر را به حداقل برساند و به ویژه بر این نکته تأکید ورزد که ایشان هرگز به پرستش بت نپرداخته است.[5]
نقد و بررسی
واقعیت های تاریخی، بی پایه بودن چنین سخنانی را به خوبی می نمایانند و بر ایمان آن حضرت به خدای یگانه، مُهر تأیید می زنند. برای نمونه:
1. رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) به گواهی تاریخ و تأکید روایات، دارای نیاکانی یکتاپرست بوده[6] و اجداد ایشان پیرو دین حنیف و تابع حضرت ابراهیم(علیه السلام)به شمار می آمدند.[7] این، خود از شواهدی است که عصمت آن حضرت از شرک را پذیرفتنی می سازد.
2. امیرمؤمنان بارها در برابر مردمی که با سرگذشت پیامبر خدا آشنا بودند، بر عصمت وی از خردسالی و پیراستگی او از شرک و گناه تأکید میورزد[8] و پیشینه ی درخشان او و خاندانش را یادآور می شود[9] و بدین وسیله، گواهی روشن فرا روی آدمیان طول تاریخ می نهد. در یکی از خطبه های نهج البلاغه در این باره چنین می خوانیم: (وَ لَقَدْ قَرَنَ اللّه بِهِ مِنْ لَدُنْ أَنْ کَانَ فَطِیماً أَعْظَمَ مَلَک مِنْ مَلَائِکَتِهِ یَسْلُکُ بِهِ طَرِیقَ الْمَکَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَیْلَهُ وَ نَهَارَهُ)[10]؛ هنگامی که از شیر گرفته شد، خدا بزرگ ترین فرشته از فرشتگانش را شب و روز هم نشین او فرمود، تا راه های بزرگواری را پیمود و خوی های نیکوی جهان را فراهم نمود.
3. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) در سنین خردسالی در سفری به شام، با راهبی به نام بحیرا برخورد نمود. وقتی بحیرای راهب نشانه های پیامبر خاتم را در سیمای محمّد نوجوان مشاهده کرد و برای آزمودنش او را به دو بت لات و عزّی سوگند داد، همگان این جمله ی به یاد ماندنی را از آن حضرت شنیدند: (لا تَسألنی بِهِما، فَوَ اللّه ما اَبغضتُ شَیئَاً بُغضهما)[11]؛ مرا به این دو بت سوگند مده؛ به خدا قسم هیچ گاه چیزی نزد من منفورتر از آن دو نبوده است.
4. در منابع تاریخی از اعمال عبادی رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) که پیش از بعثت انجام می گرفته هم چون نماز، روزه، حج و طواف خانه ی خدا سخن به میان آمده و عزلت گزینی در غار حرا، از عادات دیرینه ی حضرت به شمار رفته است. البته پاره ای از مشرکان نیز خانه ی کعبه را محترم شمرده، کارهایی را به عنوان اعمال حج انجام می دادند؛ اما حج پیامبر با عادات آنان، که با شعار شرک قرین بود، هم خوانی نداشت و سازگاری آن با حج ابراهیمی در مناسکی چون وقوف در عرفات آشکار می گشت.[12] پرهیز آن حضرت از گوشت مردار نیز از چشم تاریخ پوشیده نمانده و برگ دیگری بر شواهد دین باوری وی افزوده است.[13]
5. پس از بعثت، مخالفان کینه توز پیامبر از هیچ نسبت ناروایی خودداری نورزیدند و حتّی وی را دیوانه و ساحر نامیدند؛ اما هیچ گاه افکار عمومی را برای متهم ساختن پیامبر به انحراف عقیدتی یا عملی پیش از بعثت آماده ندیدند. مشرکانی که از پذیرش دعوت پیامبر سر باز زده، می گفتند: (آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان می پرستیدند باز می داری؟) اگر می توانستند این را نیز می افزودند که تو خود نیز پیش از این، سر بر آستان بت می ساییدی.[14]
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: الملل و النحل، ج 1، ص 110؛ شرح المقاصد، ج 4، ص 50؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 9؛ بحارالانوار، ج 11، ص 89.
[2]. نهج البلاغه، ترجمه ی شهیدی، خطبه ی 94، ص 87.
[3]. ر.ک: بحارالانوار، ج 18، ص 281271؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 158؛ راه سعادت، ص 16؛ تنزیه انبیا، ص 118116.
[4]. برای آشنایی با این آیات و تفسیر صحیح آن ها، ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص 176.
[5] . Isma, The Encyclopaedia of Islam, V4, p182.
[6]. ر.ک: مصنفات الشیخ المفید، ج 5؛ تصحیح الاعتقاد، ص 139؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 729؛ و التفسیر الکبیر، ج 13، ص 33.
[7]. الملل و النحل، ج 2، ص 248.
[8]. ر.ک: صحیفه ی علویه، ص 342 و 503؛ و بحارالانوار، ج 10، ص 45.
[9]. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ی 94، 96، 214.
[10]. همان، خطبه ی 192، ص 222.
[11]. شرح الشفاء، ج 2، ص 208؛ ر.ک: ابن کثیر، السیرة النبویة، ج 1، ص 245.
[12]. شرح الشفاء، ج 2، ص 209.
[13]. بحارالانوار، ج 18، ص 272.
[14]. شرح الشفاء، ج 2، ص 201.
منبع: حسن یوسفیان ، پرسمان عصمت، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم، 1380.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین