در ابتدا لازم است به این نکات توجه کنیم: 1. بنابر عقیده شیعیان؛ پیامبران و ائمه اطهار(ع) از مقام عصمت برخوردار هستند و هیچ‌گونه گناهی اعم از صغیره و کبیره، از آنان سر نمی‌زند.[1] 2. مصادیقی از ترک اولی برای پیامبران در قرآن و روایات، نقل شده است. و این ترک اولی، ضرری به عصمت آنها نمی‌زند.[2] حال با توجه به این دو نکته به بحث انقطاع وحی از پیامبر(ص) می‌پردازیم: در منابع تاریخی و روایی، دو مورد قطع شدن وحی بر پیامبر گرامی اسلام، ذکر شده است که یکی از آنها به لحاظ سندی و محتوایی صحیح و قابل استناد می‌باشد و مورد دیگر قابل پذیرش نبوده و نمی‌توان به آن استناد کرد. این دو روایت از این قرار هستند: 1. روایتی که در ذیل آیات «وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْ‏ءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً * إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسیتَ وَ قُلْ عَسی‏ أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً»[3] نقل شده است. در این روایت از امام صادق(ع) نقل شده: «برای بنده در قَسَم، چهل روز مهلت است که انجام آن‌را معلّق و مشروط به خواست خداوند کند (یعنی بگوید اگر خداوند مشیّتش تعلّق گرفت) زیرا گروهی از یهود نزد رسول خدا(ص) آمدند و از امور مختلفی سؤال کردند، رسول خدا به آنها فرمود: فردا صبح بیائید تا پاسخ شما را بگویم، و "إن شاء اللَّه" نگفت و این سبب شد که چهل روز به آن‌حضرت وحی نشود و جبرئیل نیامد، و سپس آمد و این آیات را آورد».[4] در برخی منابع این جواب پیامبر را در مقابل قریش دانسته‌اند.[5] علما، سند این روایت را قابل اعتماد و حدیث را صحیح دانسته‌اند[6] که موجب اعتماد به روایت می‌شود. در سند این روایت حَمَّاد بن عیسی وجود دارد که کتاب‌های رجالی، او را ثقه دانسته‌اند‏.[7] همچنین عبداللَّه بن مَیْمُون‏ که روایت را از امام صادق(ع) نقل کرده است نیز توثیق شده و می‌توان به نقل او اعتماد کرد.[8] علاوه بر اینها، این روایت به لحاظ محتوایی نیز اشکالی نداشته و قابل استناد است. در مجموع، این روایت تنها ترک اولی را به پیامبر استناد داده است؛ زیرا گفتن ان‌شاء الله واجب نبوده و مستحب است. 2. روایتی که خدمتکار رسول خدا(ص) نقل کرده است: «توله سگی وارد خانه پیامبر شد و زیر تخت آن‌حضرت رفت و همان‌جا ماند و سرانجام در همان‌جا مُرد. پس از این جریان، چهار روز بر پیامبر اکرم(ص) سپری گشت که وحی بر آن‌حضرت نازل نمی‏شد. نبی اکرم(ص) فرمود: ای خوله! چه حادثه‏ای در خانه رسول خدا روی داده است که جبرئیل نزد من نمی‏آید. خوله می‏گوید: من با خود گفتم: چه خوب و بجا است که من خانه را سر و سامان داده و آن‌را پاکیزه نمایم. جارو را زیر تخت کشاندم که در نتیجه، آن توله سگ را بیرون آوردم. به دنبال نظافت خانه دیدم رسول خدا(ص) در حالی‌که چانه و محاسنش می‏لرزید وارد شد -و معمولاً وقتی که بر پیامبر وحی نازل می‏گردید، رعشه و لرزش، اندامش را فرا می‏گرفت- خداوند متعال از پی نظافت خانه، "وَ الضُّحی‏ ..." تا "... فَتَرْضی‏" را نازل کرد».[9] این روایت با این‌که حتی ترک اولی را نیز به پیامبر نسبت نمی‌دهد به لحاظ سندی اشکالات جدی دارد و سند قابل اعتمادی برای آن وجود ندارد؛ لذا نمی‌توان به آن اعتماد کرد. علاوه بر این محتوای روایت نیز اشکال دارد؛ اگر در خانه پیامبر سگ وجود داشته و در آنجا وحی نازل نمی‌شده، در مکان‌های دیگر که مانعی وجود نداشته، چرا وحی نازل نمی‌شده است. علاوه بر این نزول سوره «و الضحی» بر این داستان مرتبط نیست و موارد دیگر که در این مختصر مجالی برای بیان آنها نیست.[10] [1] . ر.ک: «عصمت انبیا از دیدگاه قرآن»، سؤال 112؛ «ضرورت عصمت و راه های تشخیص آن در امام(ع)»، سؤال 258. [2] . ر.ک: «آیات منافی عصمت پیامبر»، سؤال 26150؛ «عصمت پیامبران و نسبت دزدی یوسف به برادرش»، سؤال 7020؛ «عصمت پیامبر (ص) و ترک اولی»، سؤال 1857؛ «عصمت امام علی (ع) و استغفار در دعا»، سؤال 3026. [3] . کهف، 23 – 24: «و هرگز درباره چیزی مگو که: من فردا آن‌را انجام می‌دهم، مگر این‌که [بگویی: اگر] خدا بخواهد. و هرگاه [گفتن ان‌شاءاللَّه را] از یاد بردی، پروردگات را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به چیزی که از این به صواب و مصلحت نزدیک‌تر باشد، راهنمایی کند». [4] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 362 – 363، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ اشعری قمی، احمد بن محمد بن عیسی، النوادر، ص 55، قم، مدرسة الإمام المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چاپ اول، 1408ق؛ عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 324، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق. [5] . قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج 2، ص 34، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق. [6] . مجلسی اول، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علی پناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 8، ص 17، قم، ‌مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق؛ ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق، مصحح، عراقی، مجتبی، ج 3، ص 445، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق. [7] . نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 142، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش؛ ‌شیخ طوسی، الفهرست، محقق، مصحح، آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 156، نجف، المکتبة المرتضویه، چاپ اول، بی‌تا. [8] . کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن،‏ ص 246، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق. [9] . واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ص 482، تهران، نشر نی، چاپ اول، 1383ش؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 21، ص 93، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش. [10] . برای اطلاعات بیشتر ر.ک: 26406؛ قطع شدن وحی به جهت وجود سگ در خانه پیامبر
روایت انقطاع وحی به پیامبر اکرم(ص) به سبب نگفتن إن شاء الله توسط ایشان تا چه اندازه معتبر است و آیا در صورت اعتبار با عصمت آنحضرت منافاتی ندارد؟
در ابتدا لازم است به این نکات توجه کنیم:
1. بنابر عقیده شیعیان؛ پیامبران و ائمه اطهار(ع) از مقام عصمت برخوردار هستند و هیچگونه گناهی اعم از صغیره و کبیره، از آنان سر نمیزند.[1]
2. مصادیقی از ترک اولی برای پیامبران در قرآن و روایات، نقل شده است. و این ترک اولی، ضرری به عصمت آنها نمیزند.[2]
حال با توجه به این دو نکته به بحث انقطاع وحی از پیامبر(ص) میپردازیم:
در منابع تاریخی و روایی، دو مورد قطع شدن وحی بر پیامبر گرامی اسلام، ذکر شده است که یکی از آنها به لحاظ سندی و محتوایی صحیح و قابل استناد میباشد و مورد دیگر قابل پذیرش نبوده و نمیتوان به آن استناد کرد. این دو روایت از این قرار هستند:
1. روایتی که در ذیل آیات «وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً * إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسیتَ وَ قُلْ عَسی أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً»[3] نقل شده است. در این روایت از امام صادق(ع) نقل شده: «برای بنده در قَسَم، چهل روز مهلت است که انجام آنرا معلّق و مشروط به خواست خداوند کند (یعنی بگوید اگر خداوند مشیّتش تعلّق گرفت) زیرا گروهی از یهود نزد رسول خدا(ص) آمدند و از امور مختلفی سؤال کردند، رسول خدا به آنها فرمود: فردا صبح بیائید تا پاسخ شما را بگویم، و "إن شاء اللَّه" نگفت و این سبب شد که چهل روز به آنحضرت وحی نشود و جبرئیل نیامد، و سپس آمد و این آیات را آورد».[4] در برخی منابع این جواب پیامبر را در مقابل قریش دانستهاند.[5]
علما، سند این روایت را قابل اعتماد و حدیث را صحیح دانستهاند[6] که موجب اعتماد به روایت میشود. در سند این روایت حَمَّاد بن عیسی وجود دارد که کتابهای رجالی، او را ثقه دانستهاند.[7] همچنین عبداللَّه بن مَیْمُون که روایت را از امام صادق(ع) نقل کرده است نیز توثیق شده و میتوان به نقل او اعتماد کرد.[8] علاوه بر اینها، این روایت به لحاظ محتوایی نیز اشکالی نداشته و قابل استناد است. در مجموع، این روایت تنها ترک اولی را به پیامبر استناد داده است؛ زیرا گفتن انشاء الله واجب نبوده و مستحب است.
2. روایتی که خدمتکار رسول خدا(ص) نقل کرده است: «توله سگی وارد خانه پیامبر شد و زیر تخت آنحضرت رفت و همانجا ماند و سرانجام در همانجا مُرد. پس از این جریان، چهار روز بر پیامبر اکرم(ص) سپری گشت که وحی بر آنحضرت نازل نمیشد. نبی اکرم(ص) فرمود: ای خوله! چه حادثهای در خانه رسول خدا روی داده است که جبرئیل نزد من نمیآید. خوله میگوید: من با خود گفتم: چه خوب و بجا است که من خانه را سر و سامان داده و آنرا پاکیزه نمایم. جارو را زیر تخت کشاندم که در نتیجه، آن توله سگ را بیرون آوردم. به دنبال نظافت خانه دیدم رسول خدا(ص) در حالیکه چانه و محاسنش میلرزید وارد شد -و معمولاً وقتی که بر پیامبر وحی نازل میگردید، رعشه و لرزش، اندامش را فرا میگرفت- خداوند متعال از پی نظافت خانه، "وَ الضُّحی ..." تا "... فَتَرْضی" را نازل کرد».[9]
این روایت با اینکه حتی ترک اولی را نیز به پیامبر نسبت نمیدهد به لحاظ سندی اشکالات جدی دارد و سند قابل اعتمادی برای آن وجود ندارد؛ لذا نمیتوان به آن اعتماد کرد. علاوه بر این محتوای روایت نیز اشکال دارد؛ اگر در خانه پیامبر سگ وجود داشته و در آنجا وحی نازل نمیشده، در مکانهای دیگر که مانعی وجود نداشته، چرا وحی نازل نمیشده است. علاوه بر این نزول سوره «و الضحی» بر این داستان مرتبط نیست و موارد دیگر که در این مختصر مجالی برای بیان آنها نیست.[10] [1] . ر.ک: «عصمت انبیا از دیدگاه قرآن»، سؤال 112؛ «ضرورت عصمت و راه های تشخیص آن در امام(ع)»، سؤال 258. [2] . ر.ک: «آیات منافی عصمت پیامبر»، سؤال 26150؛ «عصمت پیامبران و نسبت دزدی یوسف به برادرش»، سؤال 7020؛ «عصمت پیامبر (ص) و ترک اولی»، سؤال 1857؛ «عصمت امام علی (ع) و استغفار در دعا»، سؤال 3026. [3] . کهف، 23 – 24: «و هرگز درباره چیزی مگو که: من فردا آنرا انجام میدهم، مگر اینکه [بگویی: اگر] خدا بخواهد. و هرگاه [گفتن انشاءاللَّه را] از یاد بردی، پروردگات را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به چیزی که از این به صواب و مصلحت نزدیکتر باشد، راهنمایی کند». [4] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 362 – 363، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ اشعری قمی، احمد بن محمد بن عیسی، النوادر، ص 55، قم، مدرسة الإمام المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چاپ اول، 1408ق؛ عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 324، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق. [5] . قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 34، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق. [6] . مجلسی اول، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علی پناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 8، ص 17، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق؛ ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق، مصحح، عراقی، مجتبی، ج 3، ص 445، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق. [7] . نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 142، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش؛ شیخ طوسی، الفهرست، محقق، مصحح، آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 156، نجف، المکتبة المرتضویه، چاپ اول، بیتا. [8] . کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، ص 246، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق. [9] . واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ص 482، تهران، نشر نی، چاپ اول، 1383ش؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 21، ص 93، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش. [10] . برای اطلاعات بیشتر ر.ک: 26406؛ قطع شدن وحی به جهت وجود سگ در خانه پیامبر
- [سایر] با توجه به آیات 2 سوره فتح و 19 سوره محمد، چرا اهل سنت عصمت پیامبراکرم(ص) را فقط در دریافت وحی می پذیرند؟
- [سایر] خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم(ص) میفرماید: (قل لا أملک لنفسی نفعاً و لا ضرّاً إلا ما شاء الله)، آیا طلب شفاعت، حاجات و شفا از پیامبر(ص) با آنچه در این آیه آمده منافاتی ندارد؟!
- [سایر] آیا پیامبراکرم (ص) در سخنانش معصوم است؟
- [سایر] دلیل عصمت پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران الهی چیست؟
- [سایر] بعد از وفات پیامبر اسلام(ص) چرا بر پیکر مبارک آنحضرت نماز جماعت نخواندند؟
- [سایر] آیا تمام کلمات و سخنان پیامبر اکرم(ص) وحی بوده است یا نه؟
- [سایر] آیا «مُذَکِّر» بودن پیامبراکرم(ص) و وحی فقط برای مؤمنان است؟
- [سایر] با توجه به آیات 2 سوره فتح و 19 سوره محمد،چرا اهل سنت عصمت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را فقط در دریافت وحی می پذیرند؟
- [سایر] آیا تمام کلمات و سخنان پیامبر اکرم(ص) وحی بوده است یا نه؟
- [سایر] وحی به پیامبر اکرم(ص) از نظر دلایل عقلی چه بوده است؟
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)