خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: (قل لا أملک لنفسی نفعاً و لا ضرّاً إلا ما شاء الله)، آیا طلب شفاعت، حاجات و شفا از پیامبر(ص) با آنچه در این آیه آمده منافاتی ندارد؟!
آنچه این کریمه در صدد بیان آن است، اثبات توحید افعالی و نفی استقلال پیامبر(ص) از خداوند در وجود و سایر شئون وجودی است، بنابراین، هیچ‌گونه منافاتی با آیاتی که فاعلیت یا شفاعت و... را با اذن و اراده الهی، به خود آن بزرگوار نسبت می‌دهد و ما را به مراجعه به اولیاء الله از جمله پیامبر(ص) امر می‌نماید، ندارد؛ زیرا شفاعت، رفع حوایج و شفای بیمار که از ایشان صادر می‌گردد بسان سایر افعال ایشان، در طول فاعلیت خداوند و با اذن و اراده او است. در واقع، پیامبر(ص) با این کریمه و امثال آن، داعیه الوهیت یا ربوییت را از جانب خویش منتفی می‌داند. بر خلاف مسیحیت و غالیان که قائل به الوهیت مسیح(ع) و امام علی(ع) هستند، یا آنان که صاحبان کلیسا را ربّ خود گرفته و بیانات آنها را بر حکم خداوند ترجیح می‌دهند. بنابراین، گرچه ما مأمور به مراجعه به این بزرگواران و احترام به ایشان هستیم، لکن هرگز نباید ایشان را تا مقام الوهیت یا ربوبیت بالا برده و هم‌طراز خداوند قرار دهیم. به‌علاوه؛ ما موظفیم از سیره ایشان درس گرفته و وجود و کمالات وجودی خود را عطیه الهی بدانیم، تا دچار غرور و استکبار نشویم.
عنوان سوال:

خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: (قل لا أملک لنفسی نفعاً و لا ضرّاً إلا ما شاء الله)، آیا طلب شفاعت، حاجات و شفا از پیامبر(ص) با آنچه در این آیه آمده منافاتی ندارد؟!


پاسخ:

آنچه این کریمه در صدد بیان آن است، اثبات توحید افعالی و نفی استقلال پیامبر(ص) از خداوند در وجود و سایر شئون وجودی است، بنابراین، هیچ‌گونه منافاتی با آیاتی که فاعلیت یا شفاعت و... را با اذن و اراده الهی، به خود آن بزرگوار نسبت می‌دهد و ما را به مراجعه به اولیاء الله از جمله پیامبر(ص) امر می‌نماید، ندارد؛ زیرا شفاعت، رفع حوایج و شفای بیمار که از ایشان صادر می‌گردد بسان سایر افعال ایشان، در طول فاعلیت خداوند و با اذن و اراده او است.
در واقع، پیامبر(ص) با این کریمه و امثال آن، داعیه الوهیت یا ربوییت را از جانب خویش منتفی می‌داند. بر خلاف مسیحیت و غالیان که قائل به الوهیت مسیح(ع) و امام علی(ع) هستند، یا آنان که صاحبان کلیسا را ربّ خود گرفته و بیانات آنها را بر حکم خداوند ترجیح می‌دهند.
بنابراین، گرچه ما مأمور به مراجعه به این بزرگواران و احترام به ایشان هستیم، لکن هرگز نباید ایشان را تا مقام الوهیت یا ربوبیت بالا برده و هم‌طراز خداوند قرار دهیم.
به‌علاوه؛ ما موظفیم از سیره ایشان درس گرفته و وجود و کمالات وجودی خود را عطیه الهی بدانیم، تا دچار غرور و استکبار نشویم.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین