سلام خدا قوت؛ آیا اراده همان اختیار است؟ و اختیار هم اختیاری باشد به چه معنا است؟
1. اراده و اختیار در عرف و با تسامح لغوی به یک معنا هستند.[1] اما به دقت علمی تفاوت دارند؛ زیرا از نظر لغت اراده از ریشه «رود» به معنای خواستن و طلب کردن می‌آید و اختیار از ریشه «خیر» به معنای بهتر یا برتر دانستن است.[2] چنان‌که برخی از فیلسوفان نیز اختیار را همان تصدیق به خیر و برتر بودن می‌دانند؛ به همین جهت معتقدند است فاعل مختار کسی است که عملی را بر اساس علم به برتر و بهتر بودن آن انجام دهد. در مقابل فاعل بالجبر که چنین نیست؛ از این‌رو خداوند فاعل مختار است. اما اراده در نظر وی از کیفیات نفسانی است و به همین جهت اراده به معنای حقیقی را نمی‌توان به ذات خداوند نسبت داد، هر چند نسبت دادن اراده به معنای مجازی و به عنوان صفت فعلی به خداوند مشکل ندارد.[3] 2. اما پرسش دوم که آیا اختیار هم اختیاری است یا نه؟ با توجه به آنچه بیان شد باید گفت؛ سؤال به صورت دقیق باید این‌گونه طرح شود که آیا اراده نیز ارادی است یا نه؟ در هر صورت ابتدا باید در نظر داشت اراده گاهی به معنای اصل توان و قدرت داشتن بر انتخاب به کار می‌رود، و گاهی به خود حالت انتخاب کردن. به عبارت دیگر، گاهی به معنای جهش نفس به سوی چیزی اراده گفته می‌شود و گاهی نیز به حالتی گفته می‌شود که پس از انتخاب کردن در نفس پدید می‌آید. ظاهراً بیشترین کاربرد در مباحث فلسفی معنای دوم است؛ زیرا فیلسوفان در تعریف اراده می‌گویند: اراده همان عزم یعنی قصد و تصمیم داشتن است که به دنبال شوق و برای تحقق بخشیدن به آن است.[4] راغب اصفهانی می‌گوید: «اراده در اصل نیرو و قوه‌ای است که از شهوت، نیاز و آرزو ترکیب یافته، و اسم برای حالت جهش نفس به سوی فعل یا ترک چیزی است، در صورتی که همراه با حکم به سزاوار بودن آن فعل یا ترک باشد. البته، گاهی در خود مبدأ یعنی جهش نفس به سوی چیزی به کار می‌رود و گاهی در منتهی یعنی حکم به سزاوار بودن فعل یا ترک آن.»[5] با بیانی که گذشت پاسخ این قسمت از سؤال نیز روشن می‌شود؛ زیرا اراده به معنای اول یعنی اصل توان و قدرت بر انتخاب، امری ارادی نیست؛ زیرا انسان در این‌که از قدرت انتخاب برخوردار است به اراده و انتخاب او نبوده، بلکه خداوند انسان را این‌گونه خلق کرده است. صفت اراده از این جهت مانند بقیه نیرو و توانایی‌هایی است که بدون دخالت انسان در او وجود دارد. اما اراده به معنای دوم یعنی خود حالت انتخاب کردن و جهش نفس به سوی چیزی، این ارادی است؛ زیرا در حقیقت اراده یعنی همین حالت نفسانی. بنابراین معنا ندارد سؤال شود که آیا این حالت ارادی است یا نه؟ زیرا اگر ارادی نباشد مستلزم سلب شیء عن نفسه خواهد شد. و این بدیهی است که هر چیزی خودش هست نه چیز دیگر. به بیان دیگر، اراده به معنای دوم در حقیقت مصداق اراده به معنای اول، یا اعمال و به کارگیری اراده به معنای اول است.   [1] . «أَرَادَ: الرَّجُلُ کَذَا (إِرَادَةً) وَ هُوَ الطَّلَبُ وَ الاخْتِیَارُ». فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2، ص 245، منشورات دار الرضی، قم، چاپ اول، بی‌تا.  [2] . جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، محقق، مصحح، عطار، احمد عبد الغفور، ج 2، ص 652، دار العلم للملایین، بیروت، چاپ اول، 1410ق؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 301، دارالقلم‏، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق. [3] . ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، ص 296- 300، مؤسسه نشر اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1404ق. [4] . برای اطلاع بیشتر رجوع شود به پاسخ: 29222(رابطه شناخت و عمل). [5] الْإِرَادَةُ فی الأصل: قوّة مرکّبة من شهوة و حاجة و أمل، و جعل اسما لنزوع النّفس إلی الشی‌ء مع الحکم فیه بأنه ینبغی أن یفعل، أو لا یفعل، ثم یستعمل مرّة فی المبدإ، و هو: نزوع النّفس إلی الشی‌ء، و تارة فی المنتهی، و هو الحکم فیه بأنه ینبغی أن یفعل أو لا یفعل. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 371، دارالقلم‏، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق.
عنوان سوال:

سلام خدا قوت؛ آیا اراده همان اختیار است؟ و اختیار هم اختیاری باشد به چه معنا است؟


پاسخ:

1. اراده و اختیار در عرف و با تسامح لغوی به یک معنا هستند.[1] اما به دقت علمی تفاوت دارند؛ زیرا از نظر لغت اراده از ریشه «رود» به معنای خواستن و طلب کردن می‌آید و اختیار از ریشه «خیر» به معنای بهتر یا برتر دانستن است.[2] چنان‌که برخی از فیلسوفان نیز اختیار را همان تصدیق به خیر و برتر بودن می‌دانند؛ به همین جهت معتقدند است فاعل مختار کسی است که عملی را بر اساس علم به برتر و بهتر بودن آن انجام دهد. در مقابل فاعل بالجبر که چنین نیست؛ از این‌رو خداوند فاعل مختار است. اما اراده در نظر وی از کیفیات نفسانی است و به همین جهت اراده به معنای حقیقی را نمی‌توان به ذات خداوند نسبت داد، هر چند نسبت دادن اراده به معنای مجازی و به عنوان صفت فعلی به خداوند مشکل ندارد.[3]
2. اما پرسش دوم که آیا اختیار هم اختیاری است یا نه؟ با توجه به آنچه بیان شد باید گفت؛ سؤال به صورت دقیق باید این‌گونه طرح شود که آیا اراده نیز ارادی است یا نه؟ در هر صورت ابتدا باید در نظر داشت اراده گاهی به معنای اصل توان و قدرت داشتن بر انتخاب به کار می‌رود، و گاهی به خود حالت انتخاب کردن. به عبارت دیگر، گاهی به معنای جهش نفس به سوی چیزی اراده گفته می‌شود و گاهی نیز به حالتی گفته می‌شود که پس از انتخاب کردن در نفس پدید می‌آید. ظاهراً بیشترین کاربرد در مباحث فلسفی معنای دوم است؛ زیرا فیلسوفان در تعریف اراده می‌گویند: اراده همان عزم یعنی قصد و تصمیم داشتن است که به دنبال شوق و برای تحقق بخشیدن به آن است.[4]
راغب اصفهانی می‌گوید: «اراده در اصل نیرو و قوه‌ای است که از شهوت، نیاز و آرزو ترکیب یافته، و اسم برای حالت جهش نفس به سوی فعل یا ترک چیزی است، در صورتی که همراه با حکم به سزاوار بودن آن فعل یا ترک باشد. البته، گاهی در خود مبدأ یعنی جهش نفس به سوی چیزی به کار می‌رود و گاهی در منتهی یعنی حکم به سزاوار بودن فعل یا ترک آن.»[5]
با بیانی که گذشت پاسخ این قسمت از سؤال نیز روشن می‌شود؛ زیرا اراده به معنای اول یعنی اصل توان و قدرت بر انتخاب، امری ارادی نیست؛ زیرا انسان در این‌که از قدرت انتخاب برخوردار است به اراده و انتخاب او نبوده، بلکه خداوند انسان را این‌گونه خلق کرده است. صفت اراده از این جهت مانند بقیه نیرو و توانایی‌هایی است که بدون دخالت انسان در او وجود دارد. اما اراده به معنای دوم یعنی خود حالت انتخاب کردن و جهش نفس به سوی چیزی، این ارادی است؛ زیرا در حقیقت اراده یعنی همین حالت نفسانی. بنابراین معنا ندارد سؤال شود که آیا این حالت ارادی است یا نه؟ زیرا اگر ارادی نباشد مستلزم سلب شیء عن نفسه خواهد شد. و این بدیهی است که هر چیزی خودش هست نه چیز دیگر. به بیان دیگر، اراده به معنای دوم در حقیقت مصداق اراده به معنای اول، یا اعمال و به کارگیری اراده به معنای اول است.   [1] . «أَرَادَ: الرَّجُلُ کَذَا (إِرَادَةً) وَ هُوَ الطَّلَبُ وَ الاخْتِیَارُ». فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2، ص 245، منشورات دار الرضی، قم، چاپ اول، بی‌تا.  [2] . جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، محقق، مصحح، عطار، احمد عبد الغفور، ج 2، ص 652، دار العلم للملایین، بیروت، چاپ اول، 1410ق؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 301، دارالقلم‏، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق. [3] . ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، ص 296- 300، مؤسسه نشر اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1404ق. [4] . برای اطلاع بیشتر رجوع شود به پاسخ: 29222(رابطه شناخت و عمل). [5] الْإِرَادَةُ فی الأصل: قوّة مرکّبة من شهوة و حاجة و أمل، و جعل اسما لنزوع النّفس إلی الشی‌ء مع الحکم فیه بأنه ینبغی أن یفعل، أو لا یفعل، ثم یستعمل مرّة فی المبدإ، و هو: نزوع النّفس إلی الشی‌ء، و تارة فی المنتهی، و هو الحکم فیه بأنه ینبغی أن یفعل أو لا یفعل. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 371، دارالقلم‏، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین