مقصود از اخلاق صنفی چیست؟
اخلاق، علاوه بر جنبه عمومی آن‌که همه باید آن‌را رعایت کنند، گاه جنبه صنفی نیز دارد و در بعضی اصناف و اشخاص، تأکید بیشتری نسبت به آن شده است و به عبارتی برخی از موضوعات اخلاقی در برخی اصناف، نمود بیشتری دارد؛ مانند عدالت که حاکمان باید بیشتر مواظب باشند. پس، اخلاق را می‌توان در یک تقسیم‌بندی به دو نوع اخلاق «عمومی» و «صنفی» تقسیم کرد. منظور از اخلاق عمومی، شناخت فضایل و رذایل، و آراستگی به فضایل و پیراستگی از رذایل است که عموم مردم باید بدان آراسته شوند. امّا همین اخلاق عمومی، در اقشار مختلف، برجستگی‌ها، حساسیت‌ها و ملاحظه‌های ویژه‌ای می‌طلبد که به مجموعه این برجستگی‌ها و ویژگی‌ها «اخلاق صنفی» می‌گویند.[1] در روایات اسلامی علاوه بر جنبه عمومی اخلاق به صنفی بودن آن نیز اشاره شده است؛ چنان‌که پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «عدالت خوب است، ولی در زمام‌داران خوب‌تر است. صبر و شکیبایی نیکو، ولی از فقرا نیکوتر است. ورع و پارسایی نیکو و در علما و دانشمندان نیکوتر است. سخاوت پسندیده و در ثروت‌مندان پسندیده‌تر است. توبه، شایسته و در جوانان شایسته‌تر است. شرم و حیا، پسندیده و در زنان پسندیده‌تر است».[2] روشن است که اوصافی مانند عدالت، سخاوت، تقوا، صبر، توبه و حیا برای همه مردم پسندیده است، اما از طرفی هر یک از این اوصاف، اخلاق صنفی برای یک قشر از اقشار جامعه محسوب می‌شود؛ یعنی انسان شدن شخص زمامدار، به عدالت اوست و همان عدالت، تجسّم انسانیّت اوست و وی را به خدا نزدیک می‌سازد. او هرچند صفات دیگر را نیز باید داشته باشد؛ اما برخورد و ارتباطش با عدالت، بیشتر از دیگران است و ضرورت بیشتری برای او دارد. امام علی(ع) نیز اخلاق صنفی را در بُعد منفی برای چند قشر از اقشار جامعه بیان کرده است: «همانا خدای عزّ و جلّ شش گروه را به جهت شش خصلت عذاب می‌کند: عرب‌ها را به خاطر تعصّب، کدخدایان را به دلیل تکبر، زمام‌داران را به سبب ظلم و ستم، فقیهان را به علّت حسد، تُجّار و بازرگانان را به جهت خیانت و روستاییان را به خاطر جهل».[3] خصلت‌های شش‌گانه یاد شده، بیانگر اخلاق صنفی در بُعد منفی است؛ یعنی پرهیز از آنها برای همه لازم است، اما میزان خطر هرکدام از آنها برای اقشار مختلف جامعه به یک اندازه نیست و بعضی از آنها برای قشر خاصی خطر ویژه‌ای محسوب می‌شود.   [1] . ر.ک: الهامی نیا، علی اصغر، اخلاق اطلاعاتی‏، ص 18 – 20، زمزم هدایت‏، قم، چاپ اول، 1386ش؛ آخوندی، مصطفی‏، اخلاق مدیریت‏، ص 16، مرکز تحقیقات اسلامی، قم. [2] . «الْعَدْلُ حَسَنٌ وَ هُوَ مِنَ الْأُمَرَاءِ أَحْسَنُ وَ الصَّبْرُ حَسَنٌ وَ هُوَ مِنَ الْفُقَرَاءِ أَحْسَنُ وَ الْوَرَعُ حَسَنٌ وَ هُوَ مِنَ الْعُلَمَاءِ أَحْسَنُ وَ السَّخَاءُ حَسَنٌ وَ هُوَ مِنَ الْأَغْنِیَاءِ أَحْسَنُ وَ التَّوْبَةُ حَسَنَةٌ وَ هِیَ مِنَ الشَّابِّ أَحْسَنُ وَ الْحَیَاءُ حَسَنٌ وَ هُوَ مِنَ النِّسَاءِ أَحْسَن...»؛‏ دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج ‏1، ص 193، الشریف الرضی، قم، چاپ اول، 1412ق؛ أبو شجاع دیلمیی الهمدانی (متوفی: 509ق)، شیرویه بن شهردار، الفردوس بمأثور الخطاب، ج 3، ص 92، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1406ق؛ جلال الدین سیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلی الجامع الصغیر، محقق: نبهانی، یوسف، ج 2، ص 237، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1423ق؛ قادری هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، محقق، بکری حیانی، صفوة السقا، ج 15، ص 896، و ج 16، ص 138، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ پنجم، 1401ق. [3] . «إِنَّ اللَّهَ یُعَذِّبُ السِّتَّة بِالسِّتَّةِ: الْعَرَبَ بِالْعَصَبِیَّةِ وَ الدَّهَاقِینَ بِالْکِبْرِ وَ الْأُمَرَاءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهَاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجَّارَ بِالْخِیَانَةِ وَ أَهْلَ الرَّسَاتِیقِ بِالْجَهْلِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏8، ص 162 – 163، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
عنوان سوال:

مقصود از اخلاق صنفی چیست؟


پاسخ:

اخلاق، علاوه بر جنبه عمومی آن‌که همه باید آن‌را رعایت کنند، گاه جنبه صنفی نیز دارد و در بعضی اصناف و اشخاص، تأکید بیشتری نسبت به آن شده است و به عبارتی برخی از موضوعات اخلاقی در برخی اصناف، نمود بیشتری دارد؛ مانند عدالت که حاکمان باید بیشتر مواظب باشند. پس، اخلاق را می‌توان در یک تقسیم‌بندی به دو نوع اخلاق «عمومی» و «صنفی» تقسیم کرد.
منظور از اخلاق عمومی، شناخت فضایل و رذایل، و آراستگی به فضایل و پیراستگی از رذایل است که عموم مردم باید بدان آراسته شوند. امّا همین اخلاق عمومی، در اقشار مختلف، برجستگی‌ها، حساسیت‌ها و ملاحظه‌های ویژه‌ای می‌طلبد که به مجموعه این برجستگی‌ها و ویژگی‌ها «اخلاق صنفی» می‌گویند.[1]
در روایات اسلامی علاوه بر جنبه عمومی اخلاق به صنفی بودن آن نیز اشاره شده است؛ چنان‌که پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «عدالت خوب است، ولی در زمام‌داران خوب‌تر است. صبر و شکیبایی نیکو، ولی از فقرا نیکوتر است. ورع و پارسایی نیکو و در علما و دانشمندان نیکوتر است. سخاوت پسندیده و در ثروت‌مندان پسندیده‌تر است. توبه، شایسته و در جوانان شایسته‌تر است. شرم و حیا، پسندیده و در زنان پسندیده‌تر است».[2]
روشن است که اوصافی مانند عدالت، سخاوت، تقوا، صبر، توبه و حیا برای همه مردم پسندیده است، اما از طرفی هر یک از این اوصاف، اخلاق صنفی برای یک قشر از اقشار جامعه محسوب می‌شود؛ یعنی انسان شدن شخص زمامدار، به عدالت اوست و همان عدالت، تجسّم انسانیّت اوست و وی را به خدا نزدیک می‌سازد. او هرچند صفات دیگر را نیز باید داشته باشد؛ اما برخورد و ارتباطش با عدالت، بیشتر از دیگران است و ضرورت بیشتری برای او دارد.
امام علی(ع) نیز اخلاق صنفی را در بُعد منفی برای چند قشر از اقشار جامعه بیان کرده است: «همانا خدای عزّ و جلّ شش گروه را به جهت شش خصلت عذاب می‌کند: عرب‌ها را به خاطر تعصّب، کدخدایان را به دلیل تکبر، زمام‌داران را به سبب ظلم و ستم، فقیهان را به علّت حسد، تُجّار و بازرگانان را به جهت خیانت و روستاییان را به خاطر جهل».[3] خصلت‌های شش‌گانه یاد شده، بیانگر اخلاق صنفی در بُعد منفی است؛ یعنی پرهیز از آنها برای همه لازم است، اما میزان خطر هرکدام از آنها برای اقشار مختلف جامعه به یک اندازه نیست و بعضی از آنها برای قشر خاصی خطر ویژه‌ای محسوب می‌شود.   [1] . ر.ک: الهامی نیا، علی اصغر، اخلاق اطلاعاتی‏، ص 18 – 20، زمزم هدایت‏، قم، چاپ اول، 1386ش؛ آخوندی، مصطفی‏، اخلاق مدیریت‏، ص 16، مرکز تحقیقات اسلامی، قم. [2] . «الْعَدْلُ حَسَنٌ وَ هُوَ مِنَ الْأُمَرَاءِ أَحْسَنُ وَ الصَّبْرُ حَسَنٌ وَ هُوَ مِنَ الْفُقَرَاءِ أَحْسَنُ وَ الْوَرَعُ حَسَنٌ وَ هُوَ مِنَ الْعُلَمَاءِ أَحْسَنُ وَ السَّخَاءُ حَسَنٌ وَ هُوَ مِنَ الْأَغْنِیَاءِ أَحْسَنُ وَ التَّوْبَةُ حَسَنَةٌ وَ هِیَ مِنَ الشَّابِّ أَحْسَنُ وَ الْحَیَاءُ حَسَنٌ وَ هُوَ مِنَ النِّسَاءِ أَحْسَن...»؛‏ دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج ‏1، ص 193، الشریف الرضی، قم، چاپ اول، 1412ق؛ أبو شجاع دیلمیی الهمدانی (متوفی: 509ق)، شیرویه بن شهردار، الفردوس بمأثور الخطاب، ج 3، ص 92، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1406ق؛ جلال الدین سیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلی الجامع الصغیر، محقق: نبهانی، یوسف، ج 2، ص 237، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1423ق؛ قادری هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، محقق، بکری حیانی، صفوة السقا، ج 15، ص 896، و ج 16، ص 138، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ پنجم، 1401ق. [3] . «إِنَّ اللَّهَ یُعَذِّبُ السِّتَّة بِالسِّتَّةِ: الْعَرَبَ بِالْعَصَبِیَّةِ وَ الدَّهَاقِینَ بِالْکِبْرِ وَ الْأُمَرَاءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهَاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجَّارَ بِالْخِیَانَةِ وَ أَهْلَ الرَّسَاتِیقِ بِالْجَهْلِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏8، ص 162 – 163، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین