مبحث اخلاق دینی و اخلاق سکولار به طور عمیق و گستردهای با بحث بسیار مهم رابطه دین و اخلاق مرتبط است. در واقع این نگرش دنیامدارانه و سکولاری به دو پدیده دین و اخلاق بوده است که مفهومی به نام اخلاق سکولاری را به وجود آورده است. گفتنی است که این دو بحث با وجود اشتراکهای فراوان، متفاوت از هم میباشند. موضوع اصلی رابطه دین و اخلاق بررسی انواع ارتباط میان دین و اخلاق است و هر چند ممکن است محصول آن به نفی یا اثبات اخلاق سکولاری بینجامد، اما این بحث نفی اخلاق دینی را نتیجه نمیدهد. لیکن اخلاق سکولاری مستقیماً در تعارض با اخلاق دینی قرار گرفته و درصدد نفی اخلاق دینی است.[1] به لحاظ تاریخی جوامع بشری تا عصر رنسانس پیوسته اخلاقی دینی داشتهاند و تنها در این چند قرن اخیر است که به تدریج اخلاق سکولاری در جوامع راه یافته است، هر چند مبانی نظری آن در یونان باستان وجود داشته است. اخلاق دنیوی یا سکولار در حقیقت بخشی از پدیده سکولاریسمی (secularism) است که در جوامع سکولاری پدید آمده است. وقتی که درباره اخلاق سکولار صحبت میشود منظور ایدهها، ارزشها، اصول اخلاقی و فضیلتهای رایج در این جوامع است.[2] از این رو، مبانی نظری آن همان مبانی نظری در سکولاریسم است.[3] سکولاریسم به عنوان یک مکتب مبانی و مقدمات نظری خاصی دارد که مهمترین آنها عبارتند از: 1. روحیه علمگرایی یا علمپرستی؛ 2. عقلگرایی عصر روشنگری؛ 3. اومانیسم و اعتقاد به محور بودن انسان در هستی؛ 4. سنتستیزی (anti taradition) و تجددگرایی (modernism) اعتقاد به آزادی و آزاداندیشی؛ 6. فردگرایی و لیبرالیسم.[4] بنابراین، یکی از عمدهترین تفاوتهای اخلاق دینی با اخلاق سکولار در این است که در اخلاق سکولار مرجعیت و وثاقت هیچ منبعی جز خود انسان پذیرفته نیست، عقل خود بنیاد بشر مرجع نهایی در ارزشگذاری اخلاقی است. اخلاق سکولار بنیاد اخلاق را عقل بشری میداند، لیکن اخلاق دینی یا اساسا دین را بنیانگذار اخلاق میداند، چنانچه تلقی رایج طرفداران اخلاق دینی در غرب این چنین است[5] و یا اینکه دست کم، مرجعیت دین را هم به رسمیت میشناسد.[6] تفاوت دیگر این دو در این است که اخلاق سکولاری اخلاق را یک امر شخصی به حساب میآورد و لذا هیچ کسی حق اظهار نظر درباره رفتار دیگری را ندارد. این مسئله موجب میشود که فاعل اخلاقی در مقابل دیگران هیچ احساس شرم و مسئولیتی نکند و گمنامیای را به وجود میآورد که دیگران برای وی ناشناس محسوب میگردند. لیکن در اخلاق دینی انسان هم در مقابل خدا و هم در مقابل دیگران مسئول است و حتی دین به ما میآموزد که حتی اگر هم رفتارهای ما از چشم دیگران پنهان بماند، از چشم خداوند پوشیده نمیماند.[7] یکی دیگر از تفاوتهای اخلاق دینی و اخلاق سکولار در پاسخگوئی به پرسش بسیار مهم چرا باید اخلاقی بود، بروز مینماید. برخی معتقدند که کوششهای اخلاقی بدون داشتن مبنایی دینی معنایی ندارد و در حقیقت آنها نمیتوانند توجیه درستی از رفتارهای خود داشته باشند.[8] در این مجال اندک نمیتوان مبانی نظری اخلاق سکولاری را نقد کرد. از این رو، در اینجا تنها مهمترین اشکالهای که براخلاق دینی وارد شده است را یادآور شده و به اختصار آنها را مورد نقد و بررسی قرار میدهیم. گفتنی است از این طریق به برخی تفاوتهای اخلاق دینی با اخلاق سکولار نیز اشاره خواهد شد. 1. یکی از دلیلتراشیهای طرفداران اخلاق سکولار بر عدم التزام به اخلاق دینی این است که اخلاق دینی وظیفه گرایانه و تکلیفمدار است، در حالی که اخلاق انسانی حق مدار به معنای غایتگرایانه میباشد. اخلاق دینی زبان امر و نهی دارد و حال اینکه انسان به دنبال تأمین حقوق و به دنبال سود و منفعت خویش است.[9] این دیدگاه ناشی از عدم شناخت نسبت به اخلاق دینی است؛ چنانچه در اخلاق به دنبال صلاح و مصلحت باشیم و همچنین از اهداف دینی و اخلاق دینی آگاهی کافی داشته باشیم، آن گاه خواهیم دید که در اخلاق دینی حقیقت و مصلحت بر یکدیگر منطبق هستند. یک فرد مصلحتجو تنها با اخلاق دینی است که میتواند به عالیترین مصالح خویش دست یابد؛ توجه یافتن به سعادت ابدی ورای تفکر و اندیشه اخلاق سکولاری است. 2. برخی دیگر درست بر خلاف دیدگاه قبلی مدعیاند که اخلاق دینی مصلحت اندیشانه و سودجویانه است، در حالی که اخلاق با روح گذشت و ایثار همراه است. از نظر این دسته اخلاق دینی کاسبکارانه است و انسانهای شریف نمیتوانند چنین اخلاقی داشته باشند.[10] باید گفت که اخلاق دینی برخلاف مکاتب اخلاقی سکولار بر یک پایه قرار نگرفته است، بلکه دارای درجات و مراتب میباشد. بدین لحاظ اخلاق دینی به میزان درجات و مراتب انسانها برای آنان برنامه و اصول اخلاقی خاصی ارائه کرده است. هر چند که از دیدگاه پیشوایان دین مبین اسلام و حتی برخی قدیسان مسیحی، بهترین نوع بندگی و نیکوترین عمل اخلاقی آن است که با انگیزههایی همچون شوق به بهشت و ترس از دوزخ همراه نباشد؛ لیکن از آنجا که همه مؤمنان در یک سطح نیستند، در مراتب پایین سلوک اخلاقی چنین انگیزههایی نیز پذیرفتنی است. 3. برخی اخلاق دینی را اینگونه مورد انتقاد قرار دادهاند که این اخلاق موجب از خود بیگانگی انسان میشود؛ این اخلاق به چیزی فراتر از شهودها و دریافتهای شخصی ما فرمان میدهد و نمونه آن فرمان به ذبح فرزند به دست ابراهیم است. قتل نفس محترمه با شهود ابراهیم و هر کسی دیگر ناسازگار است.[11] در این مورد باید توجه داشت که فرمان خداوند به ابراهیم آزمایشی بوده و برای تعیین میزان بندگی وی بوده است. بر فرض اینکه بپذیریم در این مورد این فرمان موجب از خودبیگانگی گردد اما آیا میتوان حکم آن را به تمامی موارد سرایت داد؟ داوری از یک نظریه بر اساس موارد استثناء صورت نمیگیرد و باید دید که در این باره اصول کلی اخلاق دینی چگونه است. اگر دین به اخلاقیاتی خلاف ندای فطرت انسانی دعوت میکرد و اصول اخلاقی آن برخلاف شهودهای انسانی میبود، هیچ گونه توفیقی نمییافت. 4. مزیت دیگری که برای اخلاق سکولار ذکر شده است و از این طریق به اخلاق دینی اشکال وارد شده است، این است که اخلاق سکولار راه را برای نسبیت باز میگذارد. بر این اساس میتوان قوانین اخلاقی را با دگرگونیهایی که در جهان رخ میدهد، هماهنگ ساخت؛ در حالی که قواعد اخلاق دینی از نوعی ثبات برخوردار بوده و دگرگونی اخلاقی را نمیپذیرد.[12] در نقد این سخن باید گفت که اصول و پایههای اخلاق با تغییرات محیط دگرگونی نمییابند، هر چند که چگونگی تحقق بخشیدن به این اصول میتواند به زمان و مکان وابسته باشد. بنابراین اگرچه ممکن است مثلا عدالت و احسان در زمانهای مختلف مصادیق متفاوتی داشته باشد، اما اصل عدالت و احسان همواره از خوبی اخلاقی برخوردار است. گفتنی است اخلاق دینی تفاوتهای دیگری نیز با اخلاق سکولار دارد که به جهت اختصار مورد نقد و بررسی قرار نگرفتند و ما تنها در اینجا به برخی از مهمترین تفاوتها اشاره نمودیم. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . صادقی، هادی، مجله قبسات، سال چهارم، شماره سوم، صفحه 4. [2] . لگن هوسن، محمد، مجله نقد و نظر، سال چهارم، شماره اول و دوم، ص 50. [3] . باید توجه داشت که سکولاریسم با سکولاریزاسیون تفاوت دارد؛ اولی از جنس فکر و معرفت است و جنبه نظری دارد ولی دومی یک فرایند اجتماعی و یک پدیده خارجی است، نگ: نصری عبدالله، یقین گمشده، تهران، سروش، 1380، ص 196. [4] . مریجی شمس الله، سکولاریسم و عوامل شکلگیری آن در ایران، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382، ص 60 104. [5] . غیلون برهان، مجله نقد و نظر، پیشین، ص 81. [6] . بیشتر اندیشمندان مسلمان اخلاق را جزئی از دین میدانند، در عین حال میپذیرند که عقل نیز قادر است برخی مفاهیم کلی اخلاقی مانند خوبی عدل و بدی ظلم را درک نماید، نک: مصباح، محمد تقی، فلسفة اخلاق، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1380، ص 184 187. [7] . نگ: اسلامی محمد تقی، مجله رواق اندیشه، سال دوم، شماره 10، ص 37 50، ولگن هوسن، محمد، پیشین، ص 50 51. [8]. Bechker Larence C.Encyclopedia of ethics (New York London: 2001) v. 1 p 100. [9] . سروش عبدالکریم، کیان، سال پنجم، شماره 27. [10] . ملکیان مصطفی، جزوه تقابل اخلاق دینی و اخلاق سکولار، ص 20 21. [11] . پالس دانیل، هفت نظریه در باب دین، ترجمه محمد عزیز بختیاری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382، ص 353 375. [12]. Becker Larence C.Opcit. V.3 P.1081.
مبحث اخلاق دینی و اخلاق سکولار به طور عمیق و گستردهای با بحث بسیار مهم رابطه دین و اخلاق مرتبط است. در واقع این نگرش دنیامدارانه و سکولاری به دو پدیده دین و اخلاق بوده است که مفهومی به نام اخلاق سکولاری را به وجود آورده است. گفتنی است که این دو بحث با وجود اشتراکهای فراوان، متفاوت از هم میباشند. موضوع اصلی رابطه دین و اخلاق بررسی انواع ارتباط میان دین و اخلاق است و هر چند ممکن است محصول آن به نفی یا اثبات اخلاق سکولاری بینجامد، اما این بحث نفی اخلاق دینی را نتیجه نمیدهد. لیکن اخلاق سکولاری مستقیماً در تعارض با اخلاق دینی قرار گرفته و درصدد نفی اخلاق دینی است.[1] به لحاظ تاریخی جوامع بشری تا عصر رنسانس پیوسته اخلاقی دینی داشتهاند و تنها در این چند قرن اخیر است که به تدریج اخلاق سکولاری در جوامع راه یافته است، هر چند مبانی نظری آن در یونان باستان وجود داشته است. اخلاق دنیوی یا سکولار در حقیقت بخشی از پدیده سکولاریسمی (secularism) است که در جوامع سکولاری پدید آمده است. وقتی که درباره اخلاق سکولار صحبت میشود منظور ایدهها، ارزشها، اصول اخلاقی و فضیلتهای رایج در این جوامع است.[2] از این رو، مبانی نظری آن همان مبانی نظری در سکولاریسم است.[3] سکولاریسم به عنوان یک مکتب مبانی و مقدمات نظری خاصی دارد که مهمترین آنها عبارتند از: 1. روحیه علمگرایی یا علمپرستی؛ 2. عقلگرایی عصر روشنگری؛ 3. اومانیسم و اعتقاد به محور بودن انسان در هستی؛ 4. سنتستیزی (anti taradition) و تجددگرایی (modernism) اعتقاد به آزادی و آزاداندیشی؛ 6. فردگرایی و لیبرالیسم.[4]
بنابراین، یکی از عمدهترین تفاوتهای اخلاق دینی با اخلاق سکولار در این است که در اخلاق سکولار مرجعیت و وثاقت هیچ منبعی جز خود انسان پذیرفته نیست، عقل خود بنیاد بشر مرجع نهایی در ارزشگذاری اخلاقی است. اخلاق سکولار بنیاد اخلاق را عقل بشری میداند، لیکن اخلاق دینی یا اساسا دین را بنیانگذار اخلاق میداند، چنانچه تلقی رایج طرفداران اخلاق دینی در غرب این چنین است[5] و یا اینکه دست کم، مرجعیت دین را هم به رسمیت میشناسد.[6] تفاوت دیگر این دو در این است که اخلاق سکولاری اخلاق را یک امر شخصی به حساب میآورد و لذا هیچ کسی حق اظهار نظر درباره رفتار دیگری را ندارد. این مسئله موجب میشود که فاعل اخلاقی در مقابل دیگران هیچ احساس شرم و مسئولیتی نکند و گمنامیای را به وجود میآورد که دیگران برای وی ناشناس محسوب میگردند. لیکن در اخلاق دینی انسان هم در مقابل خدا و هم در مقابل دیگران مسئول است و حتی دین به ما میآموزد که حتی اگر هم رفتارهای ما از چشم دیگران پنهان بماند، از چشم خداوند پوشیده نمیماند.[7]
یکی دیگر از تفاوتهای اخلاق دینی و اخلاق سکولار در پاسخگوئی به پرسش بسیار مهم چرا باید اخلاقی بود، بروز مینماید. برخی معتقدند که کوششهای اخلاقی بدون داشتن مبنایی دینی معنایی ندارد و در حقیقت آنها نمیتوانند توجیه درستی از رفتارهای خود داشته باشند.[8]
در این مجال اندک نمیتوان مبانی نظری اخلاق سکولاری را نقد کرد. از این رو، در اینجا تنها مهمترین اشکالهای که براخلاق دینی وارد شده است را یادآور شده و به اختصار آنها را مورد نقد و بررسی قرار میدهیم. گفتنی است از این طریق به برخی تفاوتهای اخلاق دینی با اخلاق سکولار نیز اشاره خواهد شد.
1. یکی از دلیلتراشیهای طرفداران اخلاق سکولار بر عدم التزام به اخلاق دینی این است که اخلاق دینی وظیفه گرایانه و تکلیفمدار است، در حالی که اخلاق انسانی حق مدار به معنای غایتگرایانه میباشد. اخلاق دینی زبان امر و نهی دارد و حال اینکه انسان به دنبال تأمین حقوق و به دنبال سود و منفعت خویش است.[9]
این دیدگاه ناشی از عدم شناخت نسبت به اخلاق دینی است؛ چنانچه در اخلاق به دنبال صلاح و مصلحت باشیم و همچنین از اهداف دینی و اخلاق دینی آگاهی کافی داشته باشیم، آن گاه خواهیم دید که در اخلاق دینی حقیقت و مصلحت بر یکدیگر منطبق هستند. یک فرد مصلحتجو تنها با اخلاق دینی است که میتواند به عالیترین مصالح خویش دست یابد؛ توجه یافتن به سعادت ابدی ورای تفکر و اندیشه اخلاق سکولاری است.
2. برخی دیگر درست بر خلاف دیدگاه قبلی مدعیاند که اخلاق دینی مصلحت اندیشانه و سودجویانه است، در حالی که اخلاق با روح گذشت و ایثار همراه است. از نظر این دسته اخلاق دینی کاسبکارانه است و انسانهای شریف نمیتوانند چنین اخلاقی داشته باشند.[10]
باید گفت که اخلاق دینی برخلاف مکاتب اخلاقی سکولار بر یک پایه قرار نگرفته است، بلکه دارای درجات و مراتب میباشد. بدین لحاظ اخلاق دینی به میزان درجات و مراتب انسانها برای آنان برنامه و اصول اخلاقی خاصی ارائه کرده است. هر چند که از دیدگاه پیشوایان دین مبین اسلام و حتی برخی قدیسان مسیحی، بهترین نوع بندگی و نیکوترین عمل اخلاقی آن است که با انگیزههایی همچون شوق به بهشت و ترس از دوزخ همراه نباشد؛ لیکن از آنجا که همه مؤمنان در یک سطح نیستند، در مراتب پایین سلوک اخلاقی چنین انگیزههایی نیز پذیرفتنی است.
3. برخی اخلاق دینی را اینگونه مورد انتقاد قرار دادهاند که این اخلاق موجب از خود بیگانگی انسان میشود؛ این اخلاق به چیزی فراتر از شهودها و دریافتهای شخصی ما فرمان میدهد و نمونه آن فرمان به ذبح فرزند به دست ابراهیم است. قتل نفس محترمه با شهود ابراهیم و هر کسی دیگر ناسازگار است.[11]
در این مورد باید توجه داشت که فرمان خداوند به ابراهیم آزمایشی بوده و برای تعیین میزان بندگی وی بوده است. بر فرض اینکه بپذیریم در این مورد این فرمان موجب از خودبیگانگی گردد اما آیا میتوان حکم آن را به تمامی موارد سرایت داد؟ داوری از یک نظریه بر اساس موارد استثناء صورت نمیگیرد و باید دید که در این باره اصول کلی اخلاق دینی چگونه است. اگر دین به اخلاقیاتی خلاف ندای فطرت انسانی دعوت میکرد و اصول اخلاقی آن برخلاف شهودهای انسانی میبود، هیچ گونه توفیقی نمییافت.
4. مزیت دیگری که برای اخلاق سکولار ذکر شده است و از این طریق به اخلاق دینی اشکال وارد شده است، این است که اخلاق سکولار راه را برای نسبیت باز میگذارد. بر این اساس میتوان قوانین اخلاقی را با دگرگونیهایی که در جهان رخ میدهد، هماهنگ ساخت؛ در حالی که قواعد اخلاق دینی از نوعی ثبات برخوردار بوده و دگرگونی اخلاقی را نمیپذیرد.[12]
در نقد این سخن باید گفت که اصول و پایههای اخلاق با تغییرات محیط دگرگونی نمییابند، هر چند که چگونگی تحقق بخشیدن به این اصول میتواند به زمان و مکان وابسته باشد. بنابراین اگرچه ممکن است مثلا عدالت و احسان در زمانهای مختلف مصادیق متفاوتی داشته باشد، اما اصل عدالت و احسان همواره از خوبی اخلاقی برخوردار است.
گفتنی است اخلاق دینی تفاوتهای دیگری نیز با اخلاق سکولار دارد که به جهت اختصار مورد نقد و بررسی قرار نگرفتند و ما تنها در اینجا به برخی از مهمترین تفاوتها اشاره نمودیم.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . صادقی، هادی، مجله قبسات، سال چهارم، شماره سوم، صفحه 4.
[2] . لگن هوسن، محمد، مجله نقد و نظر، سال چهارم، شماره اول و دوم، ص 50.
[3] . باید توجه داشت که سکولاریسم با سکولاریزاسیون تفاوت دارد؛ اولی از جنس فکر و معرفت است و جنبه نظری دارد ولی دومی یک فرایند اجتماعی و یک پدیده خارجی است، نگ: نصری عبدالله، یقین گمشده، تهران، سروش، 1380، ص 196.
[4] . مریجی شمس الله، سکولاریسم و عوامل شکلگیری آن در ایران، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382، ص 60 104.
[5] . غیلون برهان، مجله نقد و نظر، پیشین، ص 81.
[6] . بیشتر اندیشمندان مسلمان اخلاق را جزئی از دین میدانند، در عین حال میپذیرند که عقل نیز قادر است برخی مفاهیم کلی اخلاقی مانند خوبی عدل و بدی ظلم را درک نماید، نک: مصباح، محمد تقی، فلسفة اخلاق، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1380، ص 184 187.
[7] . نگ: اسلامی محمد تقی، مجله رواق اندیشه، سال دوم، شماره 10، ص 37 50، ولگن هوسن، محمد، پیشین، ص 50 51.
[8]. Bechker Larence C.Encyclopedia of ethics (New York London: 2001) v. 1 p 100.
[9] . سروش عبدالکریم، کیان، سال پنجم، شماره 27.
[10] . ملکیان مصطفی، جزوه تقابل اخلاق دینی و اخلاق سکولار، ص 20 21.
[11] . پالس دانیل، هفت نظریه در باب دین، ترجمه محمد عزیز بختیاری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382، ص 353 375.
[12]. Becker Larence C.Opcit. V.3 P.1081.
- [سایر] لطفاً در مورد علم دینی و علم سکولار توضیح دهید؟
- [سایر] تفاوت مبانی نظری حکومت دینی و حکومت سکولار در چیست؟
- [سایر] تفاوت مبانی نظری حکومت دینی و حکومت سکولار در چیست؟
- [سایر] شبهه: چنان که در اخلاق سکولار گفته می شود منبع و مرجع اخلاق خود انسان است، بنابراین برای زندگی اخلاقی نیازی به دین نداریم.
- [سایر] دنیوی کردن دین یا دینی کردن حکومت و سیاست؟
- [سایر] تعدادی از تفاوتهای زندگی دنیوی و اخروی که از متون دینی به ما رسیدهاند، کدامند؟
- [سایر] انقلاب اسلامی چه پیشرفتی در زمینه ترویج اخلاق و آموزههای دینی داشته است؟
- [سایر] دایره حجیت سنت شامل امور دنیوی و اخروی است یا شامل امور اخروی و دینی است؟ شواهد قرآنی و روایی و نظریات علما در این مورد چیست؟
- [سایر] انقلاب اسلامی چه پیشرفتی در زمینه ترویج اخلاق و آموزههای دینی داشته است؟
- [سایر] از لحاظ دینی، آیا غذاها بر روی اخلاق و روحیه انسان، تأثیر می گذارند؟
- [آیت الله سیستانی] - در حال اعتکاف جدال بر سر مسائل دنیوی یا دینی در صورتی که به قصد غلبه برطرف مقابل و اظهار فضلیت و برتری باشد، حرام است اما اگر به قصد اظهار حق و روشن شدن حقیقت و برطرف کردن خطا و اشتباه طرف مقابل باشد نه تنها حرام نیست بلکه از بهترین عبادات است. بنابراین ملاک، قصد و نیت معتکف است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر پدر یا مادر صلاحیّت نگهداری و تربیت کودک را نداشته و موجب فساد اخلاق و سوء تربیت دینی یا عدم سلامت جسمی فرزند شوند، حقّ حضانت از آنها ساقط میشود و در این صورت حقّ حضانت به ترتیب به افرادی که در مسأله 2997 گفته شد منتقل میشود.
- [آیت الله مظاهری] مراد از عقل در اینجا این است که سفیه، سادهلوح، سادهاندیش و گولخور نباشد، و مراد از عدالت این است که حالت خداترسی باطنی داشته باشد که او را از انجام گناهان باز دارد، و مراد از ملکه قدسیه این است که حالت کج فکری، افراطگری، تفریطگری و صفات رذیله بارز مانند حسد، کبر، حب دنیا و مانند اینها نداشته باشد، و مراد از فقاهت این است که مجتهد مطلق در فقه باشد، و مراد از شجاعت این است که جرأت در حکم به حقّ را داشته باشد و هیچ کسی یا چیزی او را از حکم به حقّ و گفتن حقّ و نوشتن حقّ باز ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر خواستگار از جهت دیانت و اخلاق پسندیده باشد مستحب است در شوهر دادن دختری که بالغه است عجله کنند
- [آیت الله مظاهری] غیبت از یک جمعیّت نظیر غیبت از طایفهای یا ملّتی غیبت و حرام نیست، در صورتی که مراد گوینده و شنونده بعضی از آن جمعیّت باشد، امّا چون موجب قساوت قلب است، بهتر است پرهیز شود، ولی اگر مراد گوینده و شنونده همه جمعیّت باشد، غیبت و گناه آن نیز مضاعف میشود.
- [آیت الله سیستانی] اگر دیانت و اخلاق خواستگار مورد رضایت باشد ، بهتر آن است که رد نشود ؛ از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده که : هر گاه خواستگاری برای دختر شما آمد که اخلاق و دیانت او مورد رضایت شما بود ، دختر را به ازدواج او در آورید ، اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین بپا خواهد شد .
- [آیت الله وحید خراسانی] فواید چیزی را که گرو می گذارند مال مالک ان است و مراد از مالک در این مسایل اعم از صاحب حق است
- [آیت الله اردبیلی] بازگشت حقّ حضانت منحصر به موردی که در مسأله قبل گفته شد، نمیباشد؛ بلکه چنانچه حقّ حضانت به سبب سوء اخلاق، عدم توانایی جسمی به سبب مریضی و مانند آن، از کسی سلب شود، پس از آن که این موانع برطرف شد، مثلاً دارای اخلاق نیک گردید یا توانایی حضانت طفل را پیدا نمود، حقّ حضانت به وی باز میگردد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] وقت نماز جمعه از اول ظهر است تا یک ساعت و مراد از ساعت: 112 روز است؛ بنابراین در فصول مختلف تغییر میکند.
- [آیت الله اردبیلی] خرید و فروش و یا اقدام به نشر کتابها و نشریات گمراه کننده که موجب انحراف در فکر و عقیده یا اخلاق و یا عمل مردم میشود و یا مشتمل بر مطالب باطل و ترویج آن یا دروغ و تهمت و یا هتک و توهین به مقدّسات دینی و افراد مؤمن میباشد، حرام است. همچنین خواندن این گونه کتب و نشریات جایز نمیباشد مگر برای افراد صالحی که به عنوان نهی از منکر، در صدد جواب دادن به آنها میباشند و خود اهل فکر و تشخیص بوده و اطمینان دارند که هیچ گونه انحرافی در آنان ایجاد نمیشود.