انسان مکلف، برای به‌دست آوردن احکام شرعی باید از راه‌های علم‌آور و یقینی استفاده کند، خواه این راه‌ها به خودی خود علم‌آور باشند؛ مانند قطع که حجیّت آن ذاتی است و خواه از طرف شارع مقدس به منزله راه‌های علم‌آور محسوب شده باشند؛ مانند خبر واحد. چنانچه مکلف بر اساس راه‌های قطعی عقلی و عقلایی یا معتبر و مجعول شرعی عمل کند، تکلیف از عهده او ساقط است و چنانچه این راه‌ها منجر به عمل خلاف واقع شوند، انسان معذور است. یکی از این راه‌ها، تمسک به اصولی است که از آن به «اصول عقلایی» یاد می‌شود. اصول عقلایی، اصول اعتبار یافته از بنای عقلا است؛ یعنی اصولی که منشأ اعتبار آن بنای عقلا می‌باشد؛ مانند: اصول لفظی عقلایی که عقلای عالم آنها را در خطاب‌ها و گفته‌های خودشان به‌کار می‌برند، از جمله: اصالت اطلاق، اصالت عموم، اصالت حقیقت و اصالت ظهور، که مدرک حجیت آنها بنای عقلا است؛ یعنی تمام عاقلان عالم وقتی متکلمی مطلبی را بدون قید بیان می‌کند؛ مثلاً می‌گوید: «آب بیاور!» بردن آب گرم یا سرد را برای او جایز می‌دانند؛ زیرا چنین استدلال می‌کنند که در کلام شخص؛ قیدی نیامده است (آوردن آب مقیّد به آب گرم یا سرد نشده است) پس به اطلاق آن تمسک می‌کنند؛ یا مانند آن‌که اگر گفته باشد: «همه دانشمندان را احترام کن»؛ چون در کلامش از الفاظ عام (همه) استفاده کرده است بدان معنا است که اگر شک کردیم عالمان در علم خاصی را هم احترام کنیم یا نه؟ به این عموم استناد کرده و همه را احترام می‌کنند.[1] شارع مقدس نیز؛ این‌گونه اصول مورد قبول عقلای عالم را مورد امضای خود قرار داده و یا لااقل؛ از آن منع نکرده است. وسعت این اصول عقلایی آن‌قدر گسترده است که نه‌ تنها اصول لفظی عقلایی؛ مانند اصالة الاطلاق یا اصالة العموم و... را شامل می‌شود، بلکه بنابر نظر برخی از اصولی‌ها؛ دو اصل از اصول پر کاربرد عملی -که در جایی که مجتهد به دلائل شرعی کافی نرسید؛ برای خروج از بلا تکلیفی و تحیر؛ بدان‌ها رجوع می‌کند- یعنی دو اصل عملی استصحاب و برائت از اصول عقلایی است.[2] توجه: پس همان‌طور که گفته شد، احیاناً منظور از اصل عقلایی؛ اصول لفظی عقلایی است و گاهی منظور از اصل عقلایی؛ اصول عملیه مذکور، اراده می‌شود ولی در هر صورت، اصل عقلایی که گفته می‌شود با توجه به سیاق جمله؛ قابل تطبیق بر اصول عملیه عقلایی و اصول لفظیه است. از دیگر مواردی که توجه به آن لازم است آن است که: در کلام اصولیان؛ در تعریف اصول عقلی(به معنای اصول عملیه) آمده است: هر حکم ظاهری که به حکم عقل و بنای عقلا باشد به آن اصل عقلی گویند.[3] بنابراین؛ همان طور که مشاهده می‌شود؛ از این جهت فرقی بین عقل و عقلاء یا اصل عقلی و اصل عقلائی قائل نشده‌اند. [1] . ملکی اصفهانی، مجتبی، فرهنگ اصطلاحات اصول، ج 1، ص 124، قم، نشر عالمه، 1379ش. [2] . مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی‏، فرهنگ نامه اصول فقه، ص 210، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم‏، 1389 ش. [3] . ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول‏، ص 97، نشر نی‏، تهران، 1387 ش؛ قلی زاده، احمد، واژه شناسی اصطلاحات اصول فقه‏، ص 48، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نور الاصفیاء، تهران، 1379ش.
معنای (اصل عقلایی) چیست؟
انسان مکلف، برای بهدست آوردن احکام شرعی باید از راههای علمآور و یقینی استفاده کند، خواه این راهها به خودی خود علمآور باشند؛ مانند قطع که حجیّت آن ذاتی است و خواه از طرف شارع مقدس به منزله راههای علمآور محسوب شده باشند؛ مانند خبر واحد. چنانچه مکلف بر اساس راههای قطعی عقلی و عقلایی یا معتبر و مجعول شرعی عمل کند، تکلیف از عهده او ساقط است و چنانچه این راهها منجر به عمل خلاف واقع شوند، انسان معذور است.
یکی از این راهها، تمسک به اصولی است که از آن به «اصول عقلایی» یاد میشود. اصول عقلایی، اصول اعتبار یافته از بنای عقلا است؛ یعنی اصولی که منشأ اعتبار آن بنای عقلا میباشد؛ مانند: اصول لفظی عقلایی که عقلای عالم آنها را در خطابها و گفتههای خودشان بهکار میبرند، از جمله: اصالت اطلاق، اصالت عموم، اصالت حقیقت و اصالت ظهور، که مدرک حجیت آنها بنای عقلا است؛ یعنی تمام عاقلان عالم وقتی متکلمی مطلبی را بدون قید بیان میکند؛ مثلاً میگوید: «آب بیاور!» بردن آب گرم یا سرد را برای او جایز میدانند؛ زیرا چنین استدلال میکنند که در کلام شخص؛ قیدی نیامده است (آوردن آب مقیّد به آب گرم یا سرد نشده است) پس به اطلاق آن تمسک میکنند؛ یا مانند آنکه اگر گفته باشد: «همه دانشمندان را احترام کن»؛ چون در کلامش از الفاظ عام (همه) استفاده کرده است بدان معنا است که اگر شک کردیم عالمان در علم خاصی را هم احترام کنیم یا نه؟ به این عموم استناد کرده و همه را احترام میکنند.[1]
شارع مقدس نیز؛ اینگونه اصول مورد قبول عقلای عالم را مورد امضای خود قرار داده و یا لااقل؛ از آن منع نکرده است. وسعت این اصول عقلایی آنقدر گسترده است که نه تنها اصول لفظی عقلایی؛ مانند اصالة الاطلاق یا اصالة العموم و... را شامل میشود، بلکه بنابر نظر برخی از اصولیها؛ دو اصل از اصول پر کاربرد عملی -که در جایی که مجتهد به دلائل شرعی کافی نرسید؛ برای خروج از بلا تکلیفی و تحیر؛ بدانها رجوع میکند- یعنی دو اصل عملی استصحاب و برائت از اصول عقلایی است.[2]
توجه: پس همانطور که گفته شد، احیاناً منظور از اصل عقلایی؛ اصول لفظی عقلایی است و گاهی منظور از اصل عقلایی؛ اصول عملیه مذکور، اراده میشود ولی در هر صورت، اصل عقلایی که گفته میشود با توجه به سیاق جمله؛ قابل تطبیق بر اصول عملیه عقلایی و اصول لفظیه است.
از دیگر مواردی که توجه به آن لازم است آن است که: در کلام اصولیان؛ در تعریف اصول عقلی(به معنای اصول عملیه) آمده است: هر حکم ظاهری که به حکم عقل و بنای عقلا باشد به آن اصل عقلی گویند.[3] بنابراین؛ همان طور که مشاهده میشود؛ از این جهت فرقی بین عقل و عقلاء یا اصل عقلی و اصل عقلائی قائل نشدهاند. [1] . ملکی اصفهانی، مجتبی، فرهنگ اصطلاحات اصول، ج 1، ص 124، قم، نشر عالمه، 1379ش. [2] . مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، ص 210، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1389 ش. [3] . ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص 97، نشر نی، تهران، 1387 ش؛ قلی زاده، احمد، واژه شناسی اصطلاحات اصول فقه، ص 48، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نور الاصفیاء، تهران، 1379ش.
- [آیت الله خامنه ای] . فروش خون اگر به قصد عقلایی مشروع باشد، اشکال ندارد.
- [سایر] با سلام؛ تفاوت مفهومی و معنای لغوی عقلانی و عقلایی در چیست؟ متشکرم
- [سایر] تقابل اصل تقصیر با اصول بنیادین حقوق کیفری، اصل تقصیر و تقابل آن با اصل برائت چگونه قابل رفع است؟
- [سایر] اصل 110 قانون اساسی، اختیارات رهبر را مقیّد کرده است؛ لذا این اصل، اصل 57 را مقیّد میکند و «ولایت مطلقه» در آن اصل را تفسیر مینماید.
- [آیت الله خامنه ای] نواختن موسیقی به منظور اهداف و اغراض عقلایی و حلال در مکان مقدّسی مانند مسجد چه حکمی دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا فروش میّت مسلمان، پس از اغسال ثلاثه و تطهیر جسد میّت، برای اغراض عقلایی جایز است؟
- [سایر] نقش اصل مشارکت و اصل مداخله در توفیق یا عدم توفیق در یک برنامه اجتماعی چیست؟
- [سایر] آیا مقوله سیاست و تشکیل حکومت، امری عقلایی است که دین آن را امضا کرده و یا امری تأسیسی و رهآورد خود دین است؟
- [سایر] اصل پرهیز چیست؟
- [سایر] آمریکا با اصل چهار ترومن به دنبال چه بود؟تأثیرات و عملکرد اصل چهار در ایران چگونه بود؟
- [آیت الله اردبیلی] خرید و فروش آلاتی که برای خصوص لهو به کار میروند و استفاده عقلایی حلالی برای آنها وجود ندارد، حرام و باطل است.
- [آیت الله مظاهری] خرید و فروش عین نجس مثل بول و غائط و مسکرات و خون و مانند آنها اگر منفعت عقلایی داشته باشد جایز است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که تصمیم دارد؛ ده روز در محلی بماند؛ اگر احتمال بدهد که برای ماندن او مانعی برسد و احتمال او عقلائی باشد؛ باید نماز را شکسته بخواند.
- [آیت الله خوئی] کسی که تصمیم دارد، ده روز در محلی بماند. اگرچه احتمال بدهد که برای ماندن او مانعی برسد در احتمال او عقلائی باشد، اید نماز را شکسته بخواند.
- [آیت الله سیستانی] اگر موقع غسل احتمال عقلائی بدهد چیزی که مانع از رسیدن آب باشد در بدن او هست ، باید وارسی کند تا مطمئن شود که مانعی نیست .
- [آیت الله سیستانی] بعد از جداکردن زکات لازم نیست فوراً آن را به مستحق بدهد ، و اگر برای غرض عقلائی تأخیر بیاندازد ، اشکال ندارد .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کاری را که جاعل می گوید برای او انجام دهند، باید حرام نباشد، و نیز باید بی فایده نباشد بطوری که غرض عقلایی به آن تعلق نگرفته باشد، یا از واجباتی که شرعاً لازم است مجاناً آورده شود نباشد مگر در موردیکه یک غرض عقلائی نسبت به جاعل در آن وجود داشته باشد پس اگر بگوید هر کس شراب بخورد، یا در شب به جای تاریکی برود ده تومان به او می دهم، جعاله صحیح نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مسائلی را که انسان احتمال عقلایی میدهد به آنها احتیاج پیدا کند و نتواند احتیاط کند، باید پیش از عمل آنها را یاد بگیرد تا در هنگام عمل برخلاف وظیفه شرعی خود رفتار نکند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که تصمیم دارد، ده روز در محلی بماند، اگر چه احتمال بدهد که برای ماندن او مانعی برسد، در صورتی که آن احتمال پیش مردم عقلایی نباشد، باید نماز را تمام بخواند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بعد از وضو شک کند چیزی که مانع رسیدن آب است در اعضای وضو بوده یا نه، و احتمال او از نظر عقلایی به جا باشد در صورتی که احتمال التفات در حال وضو بدهد وضویش صحیح است.