در قرآن استدلال‌های مختلفی در مسائل مرتبط با توحید وجود دارد. در یکی از این آیات، خداوند جواب کسانی را که معتقد به فرزند داشتن خداوند هستند می‌دهد. این جواب می‌تواند در مورد مسیحیان و یا مشرکانی باشد که فرشتگان یا عیسای مسیح را به عنوان فرزند برای خداوند فرض کرده‌اند. خداوند در جواب اینان به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «قُلْ إِن کاَنَ لِلرَّحْمَانِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِینَ».[1] از این آیه شریفه، تفاسیر مختلفی ارائه شده است. 1. رایج‌ترین و مشهورترین تفسیر آیه چنین است. در این آیه شریفه، چنین استدلال شده که اگر خداوند فرزندی داشت، من پیامبر نیز او را می‌پرستیدم، اما چون می‌دانم او فرزندی ندارد، بلکه نمی‌تواند داشته باشد؛ به چنین فرزندی برای خدا ایمان ندارم. بنابر این، معنای آیه این است که به مشرکان بگو: اگر برای خداوند فرزندی بود، خود من اولین کسی بودم که او را می‏پرستیدم، و حق نبوّتش را ادا می‏کردم؛ زیرا از همه شما ایمان و اعتقادم به خدا بیشتر و معرفت و آگاهیم فزون‌تر است، و من قبل از شما به فرزند او احترام می‏گذاردم و از وی اطاعت می‏کردم ولی من می‏دانم که چنین فرزندی وجود ندارد، و به همین جهت کسی را به عنوان فرزند خدا نمی‏پرستم.[2] این نکته نیز به دست می‌آید که پیامبر خواهان بیان این مطلب بوده که انکار من برای فرزند داشتن خداوند از روی عناد و دشمنی و حتی حسادت نیست؛ زیرا اگر در واقع فرزندی بود، من نیز به او اعتقاد پیدا می‌کردم و کسی که به پدر چنین احترامی داشته باشد، قطعاً به فرزند نیز احترام خواهد گذاشت، اما انکار من به جهت عدم تحقق چنین فرزندی است به این‌که اصلاً این فرزند قابلیت تحقق ندارد تا بدان اعتقاد پیدا کنیم.[3] نکته دیگر این‌که از نظر ادبیات عرب در این‌گونه موارد که شرط اعلام شده، قابلیت تحقق ندارد، معمولاً کلمه «لو» بجای «ان» استفاده می‌شود که دلیل بر محال بودن است. اما در آیه مورد بحث چنین کاری نشده و این تنها به جهت مماشات و هماهنگی در سخن با طرف مقابل است.[4] برخی دیگر نیز استفاده از حرف «إن» را به جهت رساندن این معنا از طرف پیامبر دانسته‌اند که مخالفت با این حرف به جهت عناد و دشمنی نیست، بلکه به جهت بیان حقیقت است[5] که توضیح آن بیان شد. این تفسیر در میان مفسران شهرت بیشتری دارد و نقطه قوّت آن این است که با متن آیه سازگار بوده و بدون تأویل، مقصود خود را بیان می‌کند. 2. برخی دیگر از مفسران حتی بیان فرضی این مطلب را که پیامبر(ص)، فرزند خداوند را عبادت کند، قابل قبول ندانسته؛ لذا ناچار به انجام تأویلاتی در آیه شده‌اند که با ظاهر آیه منافات دارد. برخی از این تأویلات از این قرار است. الف. برخی از مفسران کلمه «الْعَابِدِینَ» را به معنای «جاحدین» یعنی منکرین گرفته‌اند و این‌گونه آیه را معنا کرده‌اند: اگر برای خداوند فرزندی وجود داشت من اولین کسی بودم که چنین خداوند دارای فرزندی را منکر می‌شدم؛ زیرا اگر برای او فرزندی باشد لازمه آن تجسم و حدوث است و از واجب الوجودی بیرون بوده و سزاوار پرستش نیست.[6] ب. حرف «إن» در آیه شرطی نیست، بلکه نافیه است. بنابر این تفسیر باید آیه را این‌گونه معنا کرد: برای خداوند فرزندی نیست و من اولین عبادت کننده خداوند هستم.[7] در این راستا، تأویلات دیگری نیز ذکر شده است.[8] [1] . زخرف، 81: «[به مشرکان] بگو: اگر برای [خدای‏] رحمان فرزندی بود، من [در این امت‏] نخستین پرستنده او بودم». [2] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن ج ‏18، ص 125، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏21، ص 127، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ ‏ شبر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص 463، دار البلاغة للطباعة و النشر، بیروت، چاپ اول، 1412ق؛ زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 265، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، 1407ق؛ [3] . فخرالدین رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 27، ص 646، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق. [4] . تفسیر نمونه، ج ‏21، ص 128. [5] . بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، المرعشلی‏، محمد عبد الرحمن، ج 5، ص 97، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1418ق. [6] . ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 8، ص 346، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1422ق؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 250، نشر مرتضی، مشهد، چاپ اول، 1403ق؛ شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق، حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج 4، ص 95، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، 1373ش. [7] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 9، ص 87، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش. [8] . طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 4، ص 78، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، 1377ش؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 9، ص 218- 219، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، شمس الدین، محمد حسین، ج 7، ص 222، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، بیروت، چاپ اول، 1419ق.
تفسیر آیه 81 سوره زخرف که؛ (اگر برای خداوند فرزندی بود، من اولین ایمان آورنده به او بودم) چیست؟
در قرآن استدلالهای مختلفی در مسائل مرتبط با توحید وجود دارد. در یکی از این آیات، خداوند جواب کسانی را که معتقد به فرزند داشتن خداوند هستند میدهد. این جواب میتواند در مورد مسیحیان و یا مشرکانی باشد که فرشتگان یا عیسای مسیح را به عنوان فرزند برای خداوند فرض کردهاند. خداوند در جواب اینان به پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «قُلْ إِن کاَنَ لِلرَّحْمَانِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِینَ».[1] از این آیه شریفه، تفاسیر مختلفی ارائه شده است.
1. رایجترین و مشهورترین تفسیر آیه چنین است. در این آیه شریفه، چنین استدلال شده که اگر خداوند فرزندی داشت، من پیامبر نیز او را میپرستیدم، اما چون میدانم او فرزندی ندارد، بلکه نمیتواند داشته باشد؛ به چنین فرزندی برای خدا ایمان ندارم.
بنابر این، معنای آیه این است که به مشرکان بگو: اگر برای خداوند فرزندی بود، خود من اولین کسی بودم که او را میپرستیدم، و حق نبوّتش را ادا میکردم؛ زیرا از همه شما ایمان و اعتقادم به خدا بیشتر و معرفت و آگاهیم فزونتر است، و من قبل از شما به فرزند او احترام میگذاردم و از وی اطاعت میکردم ولی من میدانم که چنین فرزندی وجود ندارد، و به همین جهت کسی را به عنوان فرزند خدا نمیپرستم.[2]
این نکته نیز به دست میآید که پیامبر خواهان بیان این مطلب بوده که انکار من برای فرزند داشتن خداوند از روی عناد و دشمنی و حتی حسادت نیست؛ زیرا اگر در واقع فرزندی بود، من نیز به او اعتقاد پیدا میکردم و کسی که به پدر چنین احترامی داشته باشد، قطعاً به فرزند نیز احترام خواهد گذاشت، اما انکار من به جهت عدم تحقق چنین فرزندی است به اینکه اصلاً این فرزند قابلیت تحقق ندارد تا بدان اعتقاد پیدا کنیم.[3]
نکته دیگر اینکه از نظر ادبیات عرب در اینگونه موارد که شرط اعلام شده، قابلیت تحقق ندارد، معمولاً کلمه «لو» بجای «ان» استفاده میشود که دلیل بر محال بودن است. اما در آیه مورد بحث چنین کاری نشده و این تنها به جهت مماشات و هماهنگی در سخن با طرف مقابل است.[4] برخی دیگر نیز استفاده از حرف «إن» را به جهت رساندن این معنا از طرف پیامبر دانستهاند که مخالفت با این حرف به جهت عناد و دشمنی نیست، بلکه به جهت بیان حقیقت است[5] که توضیح آن بیان شد.
این تفسیر در میان مفسران شهرت بیشتری دارد و نقطه قوّت آن این است که با متن آیه سازگار بوده و بدون تأویل، مقصود خود را بیان میکند.
2. برخی دیگر از مفسران حتی بیان فرضی این مطلب را که پیامبر(ص)، فرزند خداوند را عبادت کند، قابل قبول ندانسته؛ لذا ناچار به انجام تأویلاتی در آیه شدهاند که با ظاهر آیه منافات دارد. برخی از این تأویلات از این قرار است.
الف. برخی از مفسران کلمه «الْعَابِدِینَ» را به معنای «جاحدین» یعنی منکرین گرفتهاند و اینگونه آیه را معنا کردهاند: اگر برای خداوند فرزندی وجود داشت من اولین کسی بودم که چنین خداوند دارای فرزندی را منکر میشدم؛ زیرا اگر برای او فرزندی باشد لازمه آن تجسم و حدوث است و از واجب الوجودی بیرون بوده و سزاوار پرستش نیست.[6]
ب. حرف «إن» در آیه شرطی نیست، بلکه نافیه است. بنابر این تفسیر باید آیه را اینگونه معنا کرد: برای خداوند فرزندی نیست و من اولین عبادت کننده خداوند هستم.[7]
در این راستا، تأویلات دیگری نیز ذکر شده است.[8] [1] . زخرف، 81: «[به مشرکان] بگو: اگر برای [خدای] رحمان فرزندی بود، من [در این امت] نخستین پرستنده او بودم». [2] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن ج 18، ص 125، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 21، ص 127، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ شبر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص 463، دار البلاغة للطباعة و النشر، بیروت، چاپ اول، 1412ق؛ زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 265، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، 1407ق؛ [3] . فخرالدین رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 27، ص 646، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق. [4] . تفسیر نمونه، ج 21، ص 128. [5] . بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، المرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 5، ص 97، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1418ق. [6] . ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 8، ص 346، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1422ق؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 250، نشر مرتضی، مشهد، چاپ اول، 1403ق؛ شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق، حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج 4، ص 95، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، 1373ش. [7] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 9، ص 87، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش. [8] . طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 4، ص 78، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، 1377ش؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 9، ص 218- 219، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، شمس الدین، محمد حسین، ج 7، ص 222، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، بیروت، چاپ اول، 1419ق.
- [سایر] چرا در قرآن از زبان پیامبر آمده، اگر برای خداوند فرزندی بود، من اولین ایمان آورنده به او بودم؟
- [سایر] با توجه به تفسیر آیه اول سوره اسرا مگر پیامبر در 40 سالگی به نهایت ظرفیت و ایمان نرسیده بود؟
- [سایر] تفسیر آیه 186 سوره بقره چیست؟ و منظور از نزدیک بودن خدا به بندگان چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 9 سوره جن چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 53 سوره احزاب چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 60 سوره روم چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 9 سوره جن چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 40 سوره سبأ چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 37 سوره احزاب چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 11 سورة رعد را بنویسید.
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در چهار سوره از قرآن مجید آیه سجده است (سوره های وَالنَّجم(53) اِقرَأْ(96) والم تنزیل(32) و حم سجده(41)) وهرگاه انسان آیه سجده را بخواند یا گوش کند باید فوراً به سجده رود، و اگر فراموش کرد هر زمان یادش آید سجده واجب است و اگر گوش ندهد بلکه آیه سجده به گوشش بخورد بنابر احتیاط واجب باید سجده کند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف (إنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السموات و الارض) تا آخر، و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چنان که گفته شد در چهار سوره از قرآن مجید آیه سجده است(سوره (الم سجده) و (حم سجده) و (النجم) و (اقرء)) و هرگاه انسان آیه سجده را بخواند یا گوش کند باید فوراً به سجده رود و اگر فراموش کرد هر زمان یادش آید سجده واجب است و اگر گوش ندهد بلکه آیه سجده به گوشش بخورد، بنابر احتیاط واجب باید سجده کند.
- [آیت الله سیستانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر ، در بالین او سوره مبارکه یس ، و صافّات ، و احزاب ، و آیة الکرسی ، و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف ، و سه آیه آخر سوره بقره ، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند .