(ان الله لایغیرمابقوم حتی یغیروامابانفسهم واذاارادالله بقوم سوئ فلامردله ومالهم من دونه من وال) ترجمه:خداوندحال هیچ قومی را دگرگون نخواهدکرد تازمانی که خود آن قوم حالشان راتغییردهند وهرگاه خدااراده کندکه قومی را عقاب کند هیچ راه دفاعی نداشته وهیچ کس راجز خدایاریگرنیست. پاسخ: برای این آیه دو نوع تفسیر شده است; یک تفسیر خاص و یک تفسیر عام. در تفسیر خاص، نعمتهای پروردگار از لطف او سرچشمه میگیرد و نه از حرکت مردم و در تفسیر عام، نزول نعمت و یا نغمت بسته به حرکت و تلاش مردم است و این تفسیر به ظاهر نادرست مینماید. البته تفسیر خاص، همة نعمتهای الهی را شامل نمیشود و اجمالاً نعمتها را از سوی خدا و بدون دخالت رفتار مردم میداند و این تخصیص از آیات و روایات استفاده میشود و نکته مهم این که محل تفسیر عام بر تفکر اومانیستی و مادی بدین جهت است که حرکت مردم در نعمتها دخالت دارد، ولی باید توجه داشت که این دخالت به ارادة الهی است; بنابراین، براساس تفسیر عام نیز به سوی تفکرهای غیر دینی سوق نمییابد. علاّمة طباطبائی; در تفسیر این آیه مینویسد: "و این جمله، یعنی جملة "إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْم..."، چکیدهاش این است که خداوند چنین حکم کرده و آن را حتمی نموده که نعمتها و موهبتهایی که به انسان میدهد، مربوط به حالات نفسانی خود انسان باشد که اگر آن حالات موافق با فطرتش جریان یافت، آن نعمتها و موهبتها هم جریان داشته باشد; مثلاً اگر مردمی به خاطر استقامت فطرتشان به خدا ایمان آورده و عمل صالح کردند، به دنبال آن نعمتهای دنیا و آخرت به سویشان سرازیر شود; هم چنان که فرمود: "وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَیََّ ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکََتٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَالأَْ رْضِ وَلََکِن کَذَّبُوا"(اعراف،96)، و مادام که آن حالت در دلهای ایشان دوام داشته باشد، این وضع هم از ناحیة خدا دوام یابد، و هر وقت که ایشان حال خود را تغییر دادند، خداوند هم وضع رفتار خود را عوض کند و نعمت را به نغمت مبدّل سازد.(این بیان را آقای خرمشاهی به اختصار (صفحة 125) بیان کرده است.) ممکن هم هست که از آیه، عمومیّت هم استفاده شود; یعنی نعمت را هم شامل شده، چنین افاده کند که: میان تمامی حالات انسان و اوضاع خارجی چه در جانب خیر و چه در جانب شر نوعی تلازم است; پس اگر مردمی دارای ایمان و اطاعت و شکر باشند، خداوند هم نعمتهای ظاهری و باطنیش را به ایشان ارزانی بدارد و همین که ایشان وضع خود را تغییر دادند و کفر و فسق ورزیدند، خدا هم نعمت خود را به نغمت مبدل کند و همین طور دچار نغمت باشند تا باز خود را تغییر دهند. همین که تغییر دادند و به اطاعت و شکر بازگشتند، باز هم نغمتشان به نعمت مبدل شود و نیز... ولیکن سیاق با این عمومیّت مساعد نیست، مخصوصاً دنبالة آن دارد که: "وَ إِذَآ أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوَّءًا فَلاَ مَرَدَّ لَه" زیرا این دنباله بهترین شاهد است بر این که مقصود از "ما بقومٍ" قبلی ایشان است نه اعم از نعمت و نغمت، چون جملة مذکور را توصیف میکند و از این که در توصیف معنای آن میفرماید: وضعشان را به عذاب و بدبختی تغییر میدهیم، فهمیده میشود که مقصود از وضع قبلیشان نعمت و خوشی ایشان است."(ترجمة تفسیر المیزان، علامه طباطبائی; ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، ج 11، ص 423424، دفتر انتشارات اسلامی.) ایشان در ادامه در توضیحات دیگری میفرماید: "از قضایای حتمی و سنّت جاری الهی، یکی این است که همواره میان احسان و تقوا و شکر خدا و میان توارد نعمتها و تضاعف برکات ظاهری و باطنی و نزول و ریزش آن از ناحیة خدا ملازمه بوده و هر قومی که احسان، تقوا و شکر داشتهاند، خداوند نعمت را بر ایشان باقی داشته، و تا مردم وضع خود را تغییر ندادهاند، روز به روز بیشتر کرده است... و اما این که اگر فساد در قومی شایع شود و یا از بعضی از ایشان سر بزند، نغمت و عذاب هم بر ایشان نازل میشود، آیة شریفه از تلازم میان آنها ساکت است...."(برای آگاهی بیشتر ر.ک: همان، ص 426427.) eporsesh.com
(ان الله لایغیرمابقوم حتی یغیروامابانفسهم واذاارادالله بقوم سوئ فلامردله ومالهم من دونه من وال)
ترجمه:خداوندحال هیچ قومی را دگرگون نخواهدکرد تازمانی که خود آن قوم حالشان راتغییردهند وهرگاه خدااراده کندکه قومی را عقاب کند هیچ راه دفاعی نداشته وهیچ کس راجز خدایاریگرنیست.
پاسخ:
برای این آیه دو نوع تفسیر شده است; یک تفسیر خاص و یک تفسیر عام. در تفسیر خاص، نعمتهای پروردگار از لطف او سرچشمه میگیرد و نه از حرکت مردم و در تفسیر عام، نزول نعمت و یا نغمت بسته به حرکت و تلاش مردم است و این تفسیر به ظاهر نادرست مینماید. البته تفسیر خاص، همة نعمتهای الهی را شامل نمیشود و اجمالاً نعمتها را از سوی خدا و بدون دخالت رفتار مردم میداند و این تخصیص از آیات و روایات استفاده میشود و نکته مهم این که محل تفسیر عام بر تفکر اومانیستی و مادی بدین جهت است که حرکت مردم در نعمتها دخالت دارد، ولی باید توجه داشت که این دخالت به ارادة الهی است; بنابراین، براساس تفسیر عام نیز به سوی تفکرهای غیر دینی سوق نمییابد.
علاّمة طباطبائی; در تفسیر این آیه مینویسد: "و این جمله، یعنی جملة "إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْم..."، چکیدهاش این است که خداوند چنین حکم کرده و آن را حتمی نموده که نعمتها و موهبتهایی که به انسان میدهد، مربوط به حالات نفسانی خود انسان باشد که اگر آن حالات موافق با فطرتش جریان یافت، آن نعمتها و موهبتها هم جریان داشته باشد; مثلاً اگر مردمی به خاطر استقامت فطرتشان به خدا ایمان آورده و عمل صالح کردند، به دنبال آن نعمتهای دنیا و آخرت به سویشان سرازیر شود; هم چنان که فرمود: "وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَیََّ ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکََتٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَالأَْ رْضِ وَلََکِن کَذَّبُوا"(اعراف،96)، و مادام که آن حالت در دلهای ایشان دوام داشته باشد، این وضع هم از ناحیة خدا دوام یابد، و هر وقت که ایشان حال خود را تغییر دادند، خداوند هم وضع رفتار خود را عوض کند و نعمت را به نغمت مبدّل سازد.(این بیان را آقای خرمشاهی به اختصار (صفحة 125) بیان کرده است.)
ممکن هم هست که از آیه، عمومیّت هم استفاده شود; یعنی نعمت را هم شامل شده، چنین افاده کند که: میان تمامی حالات انسان و اوضاع خارجی چه در جانب خیر و چه در جانب شر نوعی تلازم است; پس اگر مردمی دارای ایمان و اطاعت و شکر باشند، خداوند هم نعمتهای ظاهری و باطنیش را به ایشان ارزانی بدارد و همین که ایشان وضع خود را تغییر دادند و کفر و فسق ورزیدند، خدا هم نعمت خود را به نغمت مبدل کند و همین طور دچار نغمت باشند تا باز خود را تغییر دهند. همین که تغییر دادند و به اطاعت و شکر بازگشتند، باز هم نغمتشان به نعمت مبدل شود و نیز...
ولیکن سیاق با این عمومیّت مساعد نیست، مخصوصاً دنبالة آن دارد که: "وَ إِذَآ أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوَّءًا فَلاَ مَرَدَّ لَه" زیرا این دنباله بهترین شاهد است بر این که مقصود از "ما بقومٍ" قبلی ایشان است نه اعم از نعمت و نغمت، چون جملة مذکور را توصیف میکند و از این که در توصیف معنای آن میفرماید: وضعشان را به عذاب و بدبختی تغییر میدهیم، فهمیده میشود که مقصود از وضع قبلیشان نعمت و خوشی ایشان است."(ترجمة تفسیر المیزان، علامه طباطبائی; ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، ج 11، ص 423424، دفتر انتشارات اسلامی.)
ایشان در ادامه در توضیحات دیگری میفرماید: "از قضایای حتمی و سنّت جاری الهی، یکی این است که همواره میان احسان و تقوا و شکر خدا و میان توارد نعمتها و تضاعف برکات ظاهری و باطنی و نزول و ریزش آن از ناحیة خدا ملازمه بوده و هر قومی که احسان، تقوا و شکر داشتهاند، خداوند نعمت را بر ایشان باقی داشته، و تا مردم وضع خود را تغییر ندادهاند، روز به روز بیشتر کرده است... و اما این که اگر فساد در قومی شایع شود و یا از بعضی از ایشان سر بزند، نغمت و عذاب هم بر ایشان نازل میشود، آیة شریفه از تلازم میان آنها ساکت است...."(برای آگاهی بیشتر ر.ک: همان، ص 426427.)
eporsesh.com
- [سایر] لطفاً تفسیر کوتاه و کاملی از سوره رعد بفرمایید؟
- [سایر] تفسیر آیات 10 و 11 سوره سبأ چیست و از آیه (انِ اعْمَلْ سابِغاتِ ...) چه معنایی برداشت میشود؟
- [سایر] لطفاً تفسیر سوره انبیأ را مختصرا بنویسید؟
- [سایر] تفسیر آیه 9 سوره جن چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 53 سوره احزاب چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 60 سوره روم چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 9 سوره جن چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 40 سوره سبأ چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 37 سوره احزاب چیست؟
- [سایر] آیه 13 سوره واقعه را تفسیر نمایید؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله مکارم شیرازی] سوره هایی که سجده واجب دارد چهار سوره است: 1 سوره سجده (سوره 32) آیه 15. 2 سوره فصلت (سوره 41) آیه 37. 3 سوره نجم (سوره 53) آیه 62. 4 سوره علق(سوره 96) آیه 19.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در چهار سوره از قرآن مجید آیه سجده است (سوره های وَالنَّجم(53) اِقرَأْ(96) والم تنزیل(32) و حم سجده(41)) وهرگاه انسان آیه سجده را بخواند یا گوش کند باید فوراً به سجده رود، و اگر فراموش کرد هر زمان یادش آید سجده واجب است و اگر گوش ندهد بلکه آیه سجده به گوشش بخورد بنابر احتیاط واجب باید سجده کند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف (إنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السموات و الارض) تا آخر، و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چنان که گفته شد در چهار سوره از قرآن مجید آیه سجده است(سوره (الم سجده) و (حم سجده) و (النجم) و (اقرء)) و هرگاه انسان آیه سجده را بخواند یا گوش کند باید فوراً به سجده رود و اگر فراموش کرد هر زمان یادش آید سجده واجب است و اگر گوش ندهد بلکه آیه سجده به گوشش بخورد، بنابر احتیاط واجب باید سجده کند.