خداوند در تعدادی از آیات، نوع خلقت انسان را بیان می‌کند[1] که از خاک بوده؛[2] اما در آیاتی دیگر، خلقت را از گِل چسبنده و بدبو می‌داند. این تعبیرات مختلف با یکدیگر منافاتی ندارند، بلکه هر یک در مقام بیان مراحل مختلف خلقت می‌باشند[3] که ابتدا از خاک بوده و... . در علت این‌که چرا خداوند در آیات مختلف بیان کرده که انسان را از گل متعفّن آفریده؛ باید به سیاق هر یک از آیه‌ها توجه داشت. در ذیل به آیات مختلف و علت ذکر این نکته در آنها اشاره می‌کنیم: 1. «فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طینٍ لازِبٍ».[4] این آیات در واقع جوابی بر منکران معاد می‌باشد به این‌که خداوند؛ خالق موجودات آسمان و زمین که انسان‌ها را از ماده‌ای بی‌ارزش که همان گل چسبنده باشد، آفریده است؛ حال چگونه مدعی می‌شوید که از خلقت مجدد شما ناتوان است و معاد را منکر می‌گردید.[5] بنابر این، علت بیان خلقت انسان از گل چسبنده در این آیه، برای این است که منکران معاد پی به خلقت شگفت انگیز انسان از طرف خداوند برده و معاد را بپذیرند. علاوه بر این، آیات دیگری نیز وجود دارد که در جواب همین نوع افراد، خلقت انسان از آبی بی‌ارزش را بیان می‌دارد: «وَیْلٌ یَوْمَئذٍ لِّلْمُکَذِّبِینَ * أَ لَمْ نخلُقکمُّ مِّن مَّاءٍ مَّهِینٍ * فَجَعَلْنَاهُ فیِ قَرَارٍ مَّکِینٍ».[6] 2. «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ».[7] در این آیات خداوند خلقت دو موجود و ماده تشکیل دهنده آنها را اشاره دارد که انسان را از گِل آفریده و اجنه را از آتش، با این حال از دیگر شواهد برمی‌آید که انسان بر اجنه برتری دارد. بنابر این، ذکر ماده اولیه خلقت انسان برای این است که انسان با آن‌که شأن و منزلت روحانی او بسیار بالا بوده و با روح الهی پشتیبانی می‌شود، اما لازم است توجه به پستی زندگی مادی خود داشته و در عین حال بداند که این امتیاز به چه جهتی می‌باشد. 3. «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِینَ».[8] این آیات در بیان این نکته هستند؛ انسان از دو چیز مختلف آفریده شده که یکی در حد اعلای عظمت، و دیگری ظاهراً در حد پایین از نظر ارزش. جنبه مادی انسان را ِگل بد بوی تیره رنگ (لجن) تشکیل می‌دهد، و جنبه معنوی او را چیزی که به عنوان روح خدا از آن یاد شده است.[9] 4. «قالَ لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ».[10] این تعبیر از شیطان بوده و او است که علت سجده نکردن خود بر انسان را به این گفتار مستند کرده و در صدد تحقیر انسان‌ها است. نتیجه نهایی آن‌که گاه خداوند این موضوع را به انسان‌ها گوشزد می‌کند که جهت رهنمود اخلاقی به او است و گاه شیطان جهت تحقیر انسان چنین عبارتی را به کار می­برد. [1] . در مورد اصل خلقت انسان از خاک ر.ک: علت آفرینش انسان از خاک [2] . سجده، 7: «... وَ بَدَأَ خَلْقَ الْانسَانِ مِن طِین»؛ و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد. [3] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 151، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [4] . صافات، 11: «پس از منکران معاد بپرس: آیا آفرینش آنان سخت‌تر و دشوارتر است یا آنچه [مانند فرشتگان، آسمان‌ها، زمین، کوه‌ها و...] آفریده‌ایم؟ [به یقین آفرینش آنان کاری ناچیز است چون‏] ما آنان را از گِلی چسبنده آفریده‌ایم». [5] . المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 125. [6] . مرسلات، 19 – 21: « وای در آن روز بر تکذیب‏کنندگان! آیا شما را از آبی پست و بی‌مقدار نیافریدیم؟ پس آن‌را در جایگاهی استوار قرار دادیم». [7] . حجر، 26 – 27: «و ما انسان را از گِلی خشک که برگرفته از لجنی متعفّن و تیره‌رنگ است، آفریدیم و جن را پیش از آن از آتشی سوزان و بی‌دود پدید آوردیم». [8] . حجر، 28 - 29: «و [یاد کن‏] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری از گِل خشک که برگرفته از لجنی متعفّن و تیره رنگ است، می‌آفرینم پس چون او را درست و نیکو گردانم و از روح خود در او بدمم، برای او سجده کنان بیفتید». [9] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 78، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [10] . «گفت: من آن نیستم که برای بشری که او را از گلی خشک و برگرفته از لجنی متعفّن و تیره‌رنگ آفریدی، سجده کنم!».
چرا خداوند در قرآن میفرماید: (انسان را از گل متعفن آفریدیم)؟
خداوند در تعدادی از آیات، نوع خلقت انسان را بیان میکند[1] که از خاک بوده؛[2] اما در آیاتی دیگر، خلقت را از گِل چسبنده و بدبو میداند. این تعبیرات مختلف با یکدیگر منافاتی ندارند، بلکه هر یک در مقام بیان مراحل مختلف خلقت میباشند[3] که ابتدا از خاک بوده و... .
در علت اینکه چرا خداوند در آیات مختلف بیان کرده که انسان را از گل متعفّن آفریده؛ باید به سیاق هر یک از آیهها توجه داشت. در ذیل به آیات مختلف و علت ذکر این نکته در آنها اشاره میکنیم:
1. «فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طینٍ لازِبٍ».[4] این آیات در واقع جوابی بر منکران معاد میباشد به اینکه خداوند؛ خالق موجودات آسمان و زمین که انسانها را از مادهای بیارزش که همان گل چسبنده باشد، آفریده است؛ حال چگونه مدعی میشوید که از خلقت مجدد شما ناتوان است و معاد را منکر میگردید.[5] بنابر این، علت بیان خلقت انسان از گل چسبنده در این آیه، برای این است که منکران معاد پی به خلقت شگفت انگیز انسان از طرف خداوند برده و معاد را بپذیرند.
علاوه بر این، آیات دیگری نیز وجود دارد که در جواب همین نوع افراد، خلقت انسان از آبی بیارزش را بیان میدارد: «وَیْلٌ یَوْمَئذٍ لِّلْمُکَذِّبِینَ * أَ لَمْ نخلُقکمُّ مِّن مَّاءٍ مَّهِینٍ * فَجَعَلْنَاهُ فیِ قَرَارٍ مَّکِینٍ».[6]
2. «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ».[7] در این آیات خداوند خلقت دو موجود و ماده تشکیل دهنده آنها را اشاره دارد که انسان را از گِل آفریده و اجنه را از آتش، با این حال از دیگر شواهد برمیآید که انسان بر اجنه برتری دارد. بنابر این، ذکر ماده اولیه خلقت انسان برای این است که انسان با آنکه شأن و منزلت روحانی او بسیار بالا بوده و با روح الهی پشتیبانی میشود، اما لازم است توجه به پستی زندگی مادی خود داشته و در عین حال بداند که این امتیاز به چه جهتی میباشد.
3. «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِینَ».[8] این آیات در بیان این نکته هستند؛ انسان از دو چیز مختلف آفریده شده که یکی در حد اعلای عظمت، و دیگری ظاهراً در حد پایین از نظر ارزش. جنبه مادی انسان را ِگل بد بوی تیره رنگ (لجن) تشکیل میدهد، و جنبه معنوی او را چیزی که به عنوان روح خدا از آن یاد شده است.[9]
4. «قالَ لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ».[10] این تعبیر از شیطان بوده و او است که علت سجده نکردن خود بر انسان را به این گفتار مستند کرده و در صدد تحقیر انسانها است.
نتیجه نهایی آنکه گاه خداوند این موضوع را به انسانها گوشزد میکند که جهت رهنمود اخلاقی به او است و گاه شیطان جهت تحقیر انسان چنین عبارتی را به کار میبرد. [1] . در مورد اصل خلقت انسان از خاک ر.ک: علت آفرینش انسان از خاک [2] . سجده، 7: «... وَ بَدَأَ خَلْقَ الْانسَانِ مِن طِین»؛ و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد. [3] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 151، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [4] . صافات، 11: «پس از منکران معاد بپرس: آیا آفرینش آنان سختتر و دشوارتر است یا آنچه [مانند فرشتگان، آسمانها، زمین، کوهها و...] آفریدهایم؟ [به یقین آفرینش آنان کاری ناچیز است چون] ما آنان را از گِلی چسبنده آفریدهایم». [5] . المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 125. [6] . مرسلات، 19 – 21: « وای در آن روز بر تکذیبکنندگان! آیا شما را از آبی پست و بیمقدار نیافریدیم؟ پس آنرا در جایگاهی استوار قرار دادیم». [7] . حجر، 26 – 27: «و ما انسان را از گِلی خشک که برگرفته از لجنی متعفّن و تیرهرنگ است، آفریدیم و جن را پیش از آن از آتشی سوزان و بیدود پدید آوردیم». [8] . حجر، 28 - 29: «و [یاد کن] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری از گِل خشک که برگرفته از لجنی متعفّن و تیره رنگ است، میآفرینم پس چون او را درست و نیکو گردانم و از روح خود در او بدمم، برای او سجده کنان بیفتید». [9] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 78، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [10] . «گفت: من آن نیستم که برای بشری که او را از گلی خشک و برگرفته از لجنی متعفّن و تیرهرنگ آفریدی، سجده کنم!».
- [سایر] خداوند در قرآن می فرماید: «ما انسان را نیکو آفریدیم.»، یعنی در نهاد انسان بدی و گناه جایی نداشته، پس چرا انسانها گناه و خلاف میکنند؟
- [سایر] خداوند در مورد این که هیچ کس نمیتواند سخنی مانند قرآن بیاورد چه میفرماید؟
- [سایر] چرا خداوند در قرآن میفرماید: در قیامت جهنم را به شما (آشکار) میکنیم، ولی بهشت را میفرماید (نزدیک) میکنیم؟
- [سایر] خداوند در قرآن میفرماید: (ان اشکر لی)؛ حال آیا آیه یا روایتی داریم که بگوید یکی از موارد شکر خداوند بهوسیله نماز خواندن است؟
- [سایر] چرا خداوند در قرآن مسائلی را بیان می کند و بعد هم خود خدا میفرماید علم آن نزد من است و کسی نمیفهمد!؟
- [سایر] چرا خداوند در قرآن مسائلی را بیان می کند و بعد هم خود خدا میفرماید علم آن نزد من است و کسی نمیفهمد!؟
- [سایر] با توجه به آیه شریفه :«و اقم الصلوة لذکری(طه،14)» چرا خداوند،در قرآن میفرماید: نماز را برپا دارید، چرا نمیگوید نماز را بخوانید؟
- [سایر] در یک سایت سنی خواندم که، وقتی پیامبر اسلام(ص) با ابوبکر در غار بودند و آیه مربوطه نازل شد که خدا از قول پیامبر(ص) میفرماید: (ان الله معنا) و این فضیلتی برای ابوبکر است؛ زیرا خدا در قرآن میفرماید: (ان الله مع المتقین) به این مطلب چگونه میتوان پاسخ داد؟
- [سایر] مقصود از روح الهی که در گِل انسان دمیده شده چیست و رابطه آن با روح خدا چگونه است؟
- [سایر] قرآن کریم پیرامون ولایت تکوینی محدود برخی از پیامبران چه میفرماید؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] انسان در حال ناچاری می تواند در نماز خود را با گل بپوشاند.
- [آیت الله خوئی] انسان در حال ناچاری میتواند در نماز خود را با گل بپوشاند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه انسان احتمال دهد مانعی در اعضای وضو وجود دارد اگر احتمال آن عقلایی است باید وارسی کند، مثل این که بعد از گل کاری یا رنگ کاری شک کند مقداری گل یا رنگ به دست او چسبیده است.
- [آیت الله مظاهری] ربا دادن نظیر ربا خوردن حرام است و باید دانست مالی که در آن ربا باشد یا برای آن ربا داده شده باشد برکت ندارد و قرآن میفرماید که آن مال نابود میشود. (یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقات)[3] (خداوند از برکت ربا میکاهد و بر صدقات میافزاید.)
- [آیت الله علوی گرگانی] بنابر احتیاط واجب انسان در حال ناچاری هم نمیتواند در نماز خود را با گِل بپوشاند پس احتیاط واجب آنست که یک نماز با گِل خود را بپوشاند و یک نماز دیگر هم با حالات برهنه بجا آورد.
- [آیت الله مظاهری] انسان باید در نماز بدن خود را بپوشاند گرچه با برگ درختان باشد، ولی گِل ساتر نیست.
- [آیت الله سیستانی] انسان در حال نا چاری که چیزی برای پوشانیدن عورت خود ندارد میتواند برای نمایان نبودن پوست عورت خود را با گِل و مانند آن بپوشاند .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر انسان شک کند که به اعضای وضوی او چیزی چسبیده یا نه چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد مثل آنکه بعد از گل کاری شک کند گل به دست او چسبیده یا نه؛ باید وارسی کند؛ یا به قدری دست بمالد که اطمینان پیدا کند که اگر بوده برطرف شده یا آب به زیر آن رسیده است.
- [آیت الله بروجردی] اگر انسان شک کند که به اعضای وضوی او چیزی چسبیده یا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد، مثل آن که بعد از گِل کاری شک کند گِل به دست او چسبیده یا نه، باید وارسی کند یا به قدری دست بمالد که اطمینان پیدا کند که اگر بوده بر طرف شده یا آب به زیر آن رسیده است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر انسان شک کند که باعضای وضوی او چیزی چسبیده یا نه چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد مثل آن که بعد از گل کاری شک کند گل به دست او چسبیده یا نه باید وارسی کند یا به قدری دست بمالد که اطمینان پیدا کند که اگر بوده برطرف شده یا آب بزیر آن رسیده است.