آیا این داستان دارای سند معتبر می‌باشد: (روی انگشتری که پیامبر سفارش داده بودند، نام خود را ثبت کنند، پس از تحویل و عبور از شب به طور معجزه آسایی نام حضرت علی(ع) هم در کنار نام پیامبر حک شد)؟
شیخ طوسی(ره) در یکی از کتاب‌های خود با ذکر سلسله سندی از پیامبر اسلام(ص) چنین نقل می‌کند: روزی پیامبر اسلام(ص)، انگشتر خود را به علی بن ابی‌طالب(ع) سپرد و فرمود: «این انگشتر را نزد حکّاک(نگین‌ساز) ببر، به او بگو که بر نگین آن عبارت: "محمّد بن عبد اللّه" بنویسد». علی(ع) آن انگشتر را گرفت و نزد نگین‌ساز رفته و از او خواست تا بر نگین این انگشتر کلمه "محمّد بن عبد اللّه" را حکّاکی کند. نگین‌ساز آن‌را پذیرفت اما در هنگام کار، دست و قلم او خطا رفته و به‌جای آن، نقش «محمّد رسول اللّه» نوشت. هنگامی که امام علی(ع) خواست انگشتر را بگیرد، در نوشته آن دقت نمود و وقتی دید نقش، غیر از چیزی است که دستور داده بود، به او فرمود: «من چنین موضوعی را نگفته بودم». حکّاک اظهار داشت: بلی، صحیح می‌فرمایید، اما دستم به اشتباه چنین نوشت. پس حضرت علی(ع) آن انگشتر را گرفت و نزد رسول خدا(ص)  آورد و فرمود: «یا رسول اللّه! حکّاک آنچه را گفته بودم، انجام نداده و مدّعی است که دستش خطا رفته است». پیامبر خدا آن انگشتر را گرفت و پس از دقّت بر آن فرمود: «ای علیّ! من محمّد بن عبد اللّه هستم، و همچنین محمّد رسول اللّه نیز هستم و سپس انگشتر را به دست مبارک خود نمود». زمانی که صبح شد و بر انگشتر نگاه کرد، دید زیر آن نوشته شده است: «علیّ ولیّ اللّه» این امر سبب تعجب پیامبر گشت، در همین میان، جبرئیل امین(ع) نازل شد و رسول خدا جریان را برای او بازگو نمود. جبرئیل در پاسخ اظهار داشت: «یَا مُحَمَّدُ، کَتَبْتَ مَا أَرَدْتَ، وَ کَتَبْنَا مَا أَرَدْنَا»؛ آنچه را که تو خواستی نوشته شود، نوشتی و آنچه را که ما خواستیم، نوشتیم».[1] علاوه بر شیخ طوسی، برخی دیگر از علمای پس از شیخ نیز این حدیث را بدون توضیحی، و عموماً به نقل از خود شیخ یادآور شده‌اند.[2] اعجاز موجود در این روایت از اموری نیست که آن‌را محال پنداشت، اما از جهت سند باید گفت ‌که این روایت، خبر واحدی است که برخی از افراد در سند آن نیز شناخته ‌شده نیستند. محمد بن زکریای مکّی مجهول است. و کثیر بن‏ طارق‏ قنبری که با این‌که منابع رجالی از او یاد کرده‌اند، ولی توثیقی درباره او وجود ندارد؛[3] به همین دلیل، برخی اندیشمندان رجالی در مورد او ساکت مانده‌اند.[4]   [1] . شیخ طوسی، الامالی، ص 705، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق. [2] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 16، ص 91 – 92، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ شیخ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج 1، ص 319، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1425ق؛ محدّث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 3، ص 306، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق. [3] . نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 319، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش. [4] . ابن داود حلی‏، رجال ابن داود، ص 496، تهران، انتشارات دانشگاه تهران‏، 1383 ش.
عنوان سوال:

آیا این داستان دارای سند معتبر می‌باشد: (روی انگشتری که پیامبر سفارش داده بودند، نام خود را ثبت کنند، پس از تحویل و عبور از شب به طور معجزه آسایی نام حضرت علی(ع) هم در کنار نام پیامبر حک شد)؟


پاسخ:

شیخ طوسی(ره) در یکی از کتاب‌های خود با ذکر سلسله سندی از پیامبر اسلام(ص) چنین نقل می‌کند:
روزی پیامبر اسلام(ص)، انگشتر خود را به علی بن ابی‌طالب(ع) سپرد و فرمود: «این انگشتر را نزد حکّاک(نگین‌ساز) ببر، به او بگو که بر نگین آن عبارت: "محمّد بن عبد اللّه" بنویسد». علی(ع) آن انگشتر را گرفت و نزد نگین‌ساز رفته و از او خواست تا بر نگین این انگشتر کلمه "محمّد بن عبد اللّه" را حکّاکی کند.
نگین‌ساز آن‌را پذیرفت اما در هنگام کار، دست و قلم او خطا رفته و به‌جای آن، نقش «محمّد رسول اللّه» نوشت. هنگامی که امام علی(ع) خواست انگشتر را بگیرد، در نوشته آن دقت نمود و وقتی دید نقش، غیر از چیزی است که دستور داده بود، به او فرمود: «من چنین موضوعی را نگفته بودم». حکّاک اظهار داشت: بلی، صحیح می‌فرمایید، اما دستم به اشتباه چنین نوشت.
پس حضرت علی(ع) آن انگشتر را گرفت و نزد رسول خدا(ص)  آورد و فرمود: «یا رسول اللّه! حکّاک آنچه را گفته بودم، انجام نداده و مدّعی است که دستش خطا رفته است». پیامبر خدا آن انگشتر را گرفت و پس از دقّت بر آن فرمود: «ای علیّ! من محمّد بن عبد اللّه هستم، و همچنین محمّد رسول اللّه نیز هستم و سپس انگشتر را به دست مبارک خود نمود».
زمانی که صبح شد و بر انگشتر نگاه کرد، دید زیر آن نوشته شده است: «علیّ ولیّ اللّه» این امر سبب تعجب پیامبر گشت، در همین میان، جبرئیل امین(ع) نازل شد و رسول خدا جریان را برای او بازگو نمود. جبرئیل در پاسخ اظهار داشت: «یَا مُحَمَّدُ، کَتَبْتَ مَا أَرَدْتَ، وَ کَتَبْنَا مَا أَرَدْنَا»؛ آنچه را که تو خواستی نوشته شود، نوشتی و آنچه را که ما خواستیم، نوشتیم».[1] علاوه بر شیخ طوسی، برخی دیگر از علمای پس از شیخ نیز این حدیث را بدون توضیحی، و عموماً به نقل از خود شیخ یادآور شده‌اند.[2]
اعجاز موجود در این روایت از اموری نیست که آن‌را محال پنداشت، اما از جهت سند باید گفت ‌که این روایت، خبر واحدی است که برخی از افراد در سند آن نیز شناخته ‌شده نیستند.
محمد بن زکریای مکّی مجهول است. و کثیر بن‏ طارق‏ قنبری که با این‌که منابع رجالی از او یاد کرده‌اند، ولی توثیقی درباره او وجود ندارد؛[3] به همین دلیل، برخی اندیشمندان رجالی در مورد او ساکت مانده‌اند.[4]   [1] . شیخ طوسی، الامالی، ص 705، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق. [2] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 16، ص 91 – 92، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ شیخ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج 1، ص 319، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1425ق؛ محدّث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 3، ص 306، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق. [3] . نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 319، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش. [4] . ابن داود حلی‏، رجال ابن داود، ص 496، تهران، انتشارات دانشگاه تهران‏، 1383 ش.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین