مفاهیم و الفاظ قرآن، آسمانی و الهی است که از جانب خداوند بر پیامبر گرامی اسلام(ص) نازل شده و آن‌حضرت برای مردم قرائت می‌کرد. ولی نوشتن الفاظ و عبارات این قرآن شفاهی، بر عهده مسلمانان قرار داده شد، افرادی که ملقب به «کُتّاب وحی» شدند. در صدر این افراد، امام علی(ع) قرار داشت. آنچه که در کتابت قرآن کریم، موجب بیان نظریات مختلف شده، مخالفت نوشتاری برخی از کلمات قرآن با دستور نگارش است. کلمات بسیاری را می‌توان به عنوان شاهد ذکر کرد؛ مانند: «سَأُوریکُم»،[1] «الئَیکَةِ»[2] و «امرَأتُ».[3] اگرچه اختلاف نگارش به اختلاف در تلفظ نمی‌انجامد، اما درباره علت وجود این نوع از نوشتار، دو نوع دیدگاه وجود دارد: 1. اشتباه نوشتاری(غلط املائی): چون عرب‌های زمان پیامبر(ص) تازه به نوشتن روی آورده بودند و خط آنها در مرحله اولیه قرار داشت، با فنون نوشتن آشنا نبوده و توانایی نگارش صحیح و دقیق را نداشتند؛ از این‌رو در بیشتر مواقع، کلمات برخلاف آن طوری که تلفظ می‌شد، نوشته می‌شد؛ مثلاً «نون» را به صورت تنوین می‌نوشتند؛ مثل «لنسفعاً» و یا حرف یاء را جدای از کلمه می‌نوشتند؛ مانند «یستحی‌ی».[4] 2. نهفته‌بودن اسراری در این نوشتار: برخی می‌گویند این اختلاف نگارش‌ها، دارای اسرار مخصوص به خود است؛ مثلاً اگر کلمه «بِأیید» با دو «یاء» نوشته شده، برای آن است که این واژه که نشانگر قدرت پروردگار است، با دستان مادی انسان یکسان درنظر گرفته نشود و اگر در «یدع الانسان» و «یمح الله» حرف «واو» حذف شده، برای اشاره به سرعت وقوع فعل و آسان بودن انجام آن کار برای فاعل آن و شدت پذیرفته شدن فعل از جانب منفعل(مفعول) است؛ از این‌رو برخی از علمای اسلام، تغییر دادن خط عثمانی را حرام دانسته‌اند.[5] همان‌طور که نظر علما درباره علت این اختلاف متفاوت است، درباره تصحیح نوشتاری این کلمات نیز نظریات مختلفی وجود دارد؛ برخی معتقدند باید این خطاها اصلاح شود و نباید خود را مقید به این رسم الخط کرد. و برخی دیگر نیز معتقدند باید به همین خط الرسم مقید بود و از تغییر دادن در آن، خودداری کرد. آنها می‌گویند باید ظاهر قرآن به همان شکلی که در زمان پیامبر(ص) نوشته شده، باقی بماند تا مبادا خطر تحریف در آن نفوذ کند، حتی در شیوه نگارش. تا جایی که گفته شده است نگارش قرآن جزو شعائر دینی است و حفظ آن واجب و تغییر دادنش حرام است.[6] در رابطه با افعالی که با تنوین نوشته شده، باید گفت؛ در کل قرآن، فقط دو فعل «لَیَکونَنْ» و «لَنَسفَعَنْ» با تنوین و به شکل «لَیَکوناً»[7] و «لَنَسفَعاً»[8] نوشته شده‌اند. حرف «نون» که در انتهای این دو فعل وجود دارد، نون تأکید خفیفه است که فقط در همین دو فعل به کار رفته است (برخلاف نون تأکید ثقیله که در قرآن فراوان استفاده شده است). نوشته شدن این دو فعل با تنوین، هیچ مشکلی در تلفظ این دو فعل ایجاد نمی‌کند؛ زیرا احکام نون تأکید خفیفه ما قبل مفتوح، همانند احکام تنوین نصب است؛ یعنی هنگام وصل، به صورت «نون» ساکن ماقبل مفتوح خوانده می‌شود و هنگام وقف، تبدیل به «الف» می‌شود.[9] نوشته شدن این دو فعل با تنوین، موجب آسان شدن تلفظ صحیح این دو کلمه و بی‌نیاز شدن قرآن آموزان، از یادگیری احکام نون تأکید خفیفه شده است. قابل ذکر است که این دو کلمه، در همه مصاحف، به همین شکل نوشته شده است.[10] [1] . انبیاء، 37. [2] . کهف، 2. [3] . آل عمران، 34. [4] . معرفت، محمد هادی، التمهید، ج 2، ص 14 – 15، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ دوم، 1415ق. [5] . اسماعیل شلبی، عبدالفتاح، رسم المصحف العثمانی، ص 104، قاهره، مکتبه وهبه، چاپ چهارم، 1419ق. [6] . حسن زاده آملی، حسن، قرآن هرگز تحریف نشده، ص 70 - 71، قم، قیام، چاپ سوم، 1376ش. [7] . یوسف، 32. [8] . علق، 15. [9] . عباس حسن، النحو الوافی، ج 4، ص 182، دارالمعارف، چاپ پانزدهم. [10] . غانم قدوری الحمد، رسم المصحف، ص 221، عمان، دار عمار، چاپ اول، 1425ق.
در آیه 32 سوره یوسف؛ نون تأکید در کلمه (لیکوناً) با تنوین نوشته شده است؛ لطفاً علّت آنرا توضیح فرمایید.
مفاهیم و الفاظ قرآن، آسمانی و الهی است که از جانب خداوند بر پیامبر گرامی اسلام(ص) نازل شده و آنحضرت برای مردم قرائت میکرد. ولی نوشتن الفاظ و عبارات این قرآن شفاهی، بر عهده مسلمانان قرار داده شد، افرادی که ملقب به «کُتّاب وحی» شدند. در صدر این افراد، امام علی(ع) قرار داشت.
آنچه که در کتابت قرآن کریم، موجب بیان نظریات مختلف شده، مخالفت نوشتاری برخی از کلمات قرآن با دستور نگارش است. کلمات بسیاری را میتوان به عنوان شاهد ذکر کرد؛ مانند: «سَأُوریکُم»،[1] «الئَیکَةِ»[2] و «امرَأتُ».[3] اگرچه اختلاف نگارش به اختلاف در تلفظ نمیانجامد، اما درباره علت وجود این نوع از نوشتار، دو نوع دیدگاه وجود دارد:
1. اشتباه نوشتاری(غلط املائی): چون عربهای زمان پیامبر(ص) تازه به نوشتن روی آورده بودند و خط آنها در مرحله اولیه قرار داشت، با فنون نوشتن آشنا نبوده و توانایی نگارش صحیح و دقیق را نداشتند؛ از اینرو در بیشتر مواقع، کلمات برخلاف آن طوری که تلفظ میشد، نوشته میشد؛ مثلاً «نون» را به صورت تنوین مینوشتند؛ مثل «لنسفعاً» و یا حرف یاء را جدای از کلمه مینوشتند؛ مانند «یستحیی».[4]
2. نهفتهبودن اسراری در این نوشتار: برخی میگویند این اختلاف نگارشها، دارای اسرار مخصوص به خود است؛ مثلاً اگر کلمه «بِأیید» با دو «یاء» نوشته شده، برای آن است که این واژه که نشانگر قدرت پروردگار است، با دستان مادی انسان یکسان درنظر گرفته نشود و اگر در «یدع الانسان» و «یمح الله» حرف «واو» حذف شده، برای اشاره به سرعت وقوع فعل و آسان بودن انجام آن کار برای فاعل آن و شدت پذیرفته شدن فعل از جانب منفعل(مفعول) است؛ از اینرو برخی از علمای اسلام، تغییر دادن خط عثمانی را حرام دانستهاند.[5]
همانطور که نظر علما درباره علت این اختلاف متفاوت است، درباره تصحیح نوشتاری این کلمات نیز نظریات مختلفی وجود دارد؛ برخی معتقدند باید این خطاها اصلاح شود و نباید خود را مقید به این رسم الخط کرد. و برخی دیگر نیز معتقدند باید به همین خط الرسم مقید بود و از تغییر دادن در آن، خودداری کرد. آنها میگویند باید ظاهر قرآن به همان شکلی که در زمان پیامبر(ص) نوشته شده، باقی بماند تا مبادا خطر تحریف در آن نفوذ کند، حتی در شیوه نگارش. تا جایی که گفته شده است نگارش قرآن جزو شعائر دینی است و حفظ آن واجب و تغییر دادنش حرام است.[6]
در رابطه با افعالی که با تنوین نوشته شده، باید گفت؛ در کل قرآن، فقط دو فعل «لَیَکونَنْ» و «لَنَسفَعَنْ» با تنوین و به شکل «لَیَکوناً»[7] و «لَنَسفَعاً»[8] نوشته شدهاند. حرف «نون» که در انتهای این دو فعل وجود دارد، نون تأکید خفیفه است که فقط در همین دو فعل به کار رفته است (برخلاف نون تأکید ثقیله که در قرآن فراوان استفاده شده است). نوشته شدن این دو فعل با تنوین، هیچ مشکلی در تلفظ این دو فعل ایجاد نمیکند؛ زیرا احکام نون تأکید خفیفه ما قبل مفتوح، همانند احکام تنوین نصب است؛ یعنی هنگام وصل، به صورت «نون» ساکن ماقبل مفتوح خوانده میشود و هنگام وقف، تبدیل به «الف» میشود.[9] نوشته شدن این دو فعل با تنوین، موجب آسان شدن تلفظ صحیح این دو کلمه و بینیاز شدن قرآن آموزان، از یادگیری احکام نون تأکید خفیفه شده است.
قابل ذکر است که این دو کلمه، در همه مصاحف، به همین شکل نوشته شده است.[10] [1] . انبیاء، 37. [2] . کهف، 2. [3] . آل عمران، 34. [4] . معرفت، محمد هادی، التمهید، ج 2، ص 14 – 15، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ دوم، 1415ق. [5] . اسماعیل شلبی، عبدالفتاح، رسم المصحف العثمانی، ص 104، قاهره، مکتبه وهبه، چاپ چهارم، 1419ق. [6] . حسن زاده آملی، حسن، قرآن هرگز تحریف نشده، ص 70 - 71، قم، قیام، چاپ سوم، 1376ش. [7] . یوسف، 32. [8] . علق، 15. [9] . عباس حسن، النحو الوافی، ج 4، ص 182، دارالمعارف، چاپ پانزدهم. [10] . غانم قدوری الحمد، رسم المصحف، ص 221، عمان، دار عمار، چاپ اول، 1425ق.
- [سایر] چرا در آیه 32 سوره انعام کلمه لعب، مقدّم بر کلمه لهو شده است، ولی در سوره عنکبوت آیه 64 کلمه لهو مقدم بر کلمه لعب شده است؟
- [سایر] اگر سجده برای غیر خداوند شرک است پس چرا در آیه 100 از سوره یوسف، از سجده به حضرت یوسف(ع) یاد شده است؟
- [سایر] علت احسن القصص بودن سوره یوسف چیست؟
- [سایر] منظور از شرک در آیه 106 سوره یوسف که اکثر مؤمنان گرفتار آن هستند، چیست؟
- [سایر] پیامبر اسلام (ص) آیه 92 سوره یوسف را در کجا و برای چه کسانی گفته است؟
- [سایر] منظور از شرک در آیه 106 سوره یوسف که اکثر مؤمنان گرفتار آن هستند، چیست؟
- [سایر] فعل یدعون در آیه 33 سوره یوسف به صورت جمع مؤنّث استفاده شده یا مذکّر؟
- [سایر] براساس آیه 29 سوره یوسف، عزیز مصر از پاکی او اطلاع یافت. با اینحال؛ چگونه در آیه 52، یوسف در زندان به دنبال اعاده حیثیت است برای اینکه پاک بودن خود را برای عزیز ثابت کند؟
- [سایر] با توجه به آیۀ 28 سورۀ یوسف و آیۀ 76 سورۀ نساء، آیا می توان نتیجه گرفت که زنان مکارتر و حیله گرتر از شیطان می باشند؟
- [آیت الله سبحانی] آیا ادغام تنوین یا نون ساکن در حروف (یرملون) در قرائت حمد و سوره و ذکر صلوات واجب است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در چهار سوره از قرآن مجید آیه سجده است (سوره های وَالنَّجم(53) اِقرَأْ(96) والم تنزیل(32) و حم سجده(41)) وهرگاه انسان آیه سجده را بخواند یا گوش کند باید فوراً به سجده رود، و اگر فراموش کرد هر زمان یادش آید سجده واجب است و اگر گوش ندهد بلکه آیه سجده به گوشش بخورد بنابر احتیاط واجب باید سجده کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه در آیات حمد یا سوره شک کند، مثلاً موقعی که وارد آیه دوم شده شک کند آیه اول را خوانده یا نه یا وارد کلمه ای از یک آیه شده، شک کند کلمه قبل را خوانده باید بنابر احتیاط برگردد و آن را به قصد قربت به جا آورد و بعد دنبال آن را ادامه دهد.
- [آیت الله نوری همدانی] در هر یک از چهار سورة والنجم (53) و اقر ء(96) و الم تنزیل (32)وحم سجده (41)یک آیه سجده است ، که اگر انسان بخواند و یاگوش به آن دهد ، بعد از تمام شدن آن آیه ، باید فوراً سجده کند و اگر فراموش کرد ، هر وقت یادش آمد باید سجده نماید .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در هریک از چهار سوره الم تنزیل " 32 " و حم سجده " 41 " والنجم "53" و اقرأ "96" یک آیه سجده است، که اگر انسان بخواند یا استماع کند بعد از تمام شدن آیه باید فوراً سجده کند. و اگر فراموش کرد، هر وقت یادش آمد باید سجده نماید. و فرق نیست در استماع بین این که از خود گوینده بشنود، یا بوسیله بلندگو و رادیو بشنود. و هم چنین است حکم در سماع بنابر احتیاط.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر گاه بعد از تمام شدن آیه یا کلمه ای شک کند که آن را درست گفته یا نه تا داخل در رکن بعد نشده می تواند برگردد و احتیاطاً آن آیه یا کلمه را بطور صحیح بگوید ولی اگر جزء بعدی رکن باشد مثلاً در رکوع شک کند که سوره را درست خوانده یا نه نمی تواند برگردد و باید به شک خود اعتنا نکند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هرگاه شک کند که آیه یا کلمه ای را درست گفته یا نه اگر به چیزی که بعد از آن است مشغول نشده، بنابر احتیاط واجب باید آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید و اگر به چیزی که بعد از آن است مشغول شده چنانچه آن چیز رکن باشد مثل آنکه در رکوع شک کند که فلان کلمه از سوره را درست گفته یا نه باید به شک خود اعتنا نکند و اگر رکن نباشد مثلاً موقع گفتن اَللهُ الصَّمَدْ شک کند که قُل هُوَاللهُ احد را درست گفته یا نه باز هم می تواند به شک خود اعتنا نکند ولی اگر احتیاطاً آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید اشکال ندارد و اگر چند مرتبه هم شک کند می تواند چند بار بگوید اما اگر به وسواس برسد و باز هم بگوید بنابر احتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند.
- [آیت الله نوری همدانی] هر گاه شک کند که آیه یا کلمه ای را درست گفته یا نه ، اگر به چیز ی که بعد از آن است مشغول نشده ، باید آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید و اگر به چیزی که بعد از آن است مشغول شده ، چنانچه آن چیز رکن باشد مثل آنکه در رکوع شک کند که فلان کلمه از سوره را درست گفته یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند ، واگر رکن نباشد ، مثلاً موقع گفتن ( الله الصمد ) شک کند که ( قل هو الله احد ) را درست گفته یا نه ، باز هم می تواند به شک خود اعتنا نکند ، ولی اگر احتیاطا آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید اشکال ندارد ، و اگر چند مرتبه هم شک کند ، می تواند چند بار بگوید اما اگر به وسواس برسد و باز هم بگوید ، بنابر احتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند .
- [امام خمینی] هرگاه شک کند که آیه یا کلمهای را درست گفته یا نه اگر به چیزی که بعد از آن است مشغول نشده، باید آن آیه یا کلمه را بطور صحیح بگوید و اگر به چیزی که بعد از آن است مشغول شده، چنانچه آن چیز رکن باشد مثل آن که در رکوع شک کند که فلان کلمه از سوره را درست گفته یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند، و اگر رکن نباشد، مثلاً موقع گفتن (اللّ?ه الصمد) شک کند که (قل هو اللّ?هُ احد) را درست گفته یا نه، بازهم میتواند به شک خود اعتنا نکند، ولی اگر احتیاطاً آن آیه یا کلمه را بطور صحیح بگوید اشکال ندارد، و اگر چند مرتبه هم شک کند، میتواند چند بار بگوید اما اگر به وسواس برسد و باز هم بگوید، بنابر احتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند.
- [آیت الله بروجردی] هرگاه شک کند که آیه یا کلمهای را درست گفته یا نه، اگر به چیزی که بعد از آن است مشغول نشده، باید آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید و اگر به چیزی که بعد از آن است مشغول شده، چنانچه آن چیز رکن باشد، مثل آن که در رکوع شک کند که فلان کلمه از سوره را درست گفته یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند و اگر رکن نباشد، مثلاً موقع گفتن (اَللهُ الصَّمَدْ) شک کند که (قُل هُوَ اللهُ اَحَدٌ) را درست گفته یا نه، باز هم میتواند به شک خود اعتنا نکند، ولی اگر احتیاطاً آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید، اشکال ندارد و اگر چند مرتبه هم شک کند، میتواند چند بار بگوید، اما اگر به وسواس برسد و باز هم بگوید، بنا بر احتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول: رساندن جایی از بدن خود به خط قرآن و بنا بر احتیاط به اسم خدا و صفات خاصه او به هر لغت که باشد، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و احتیاط مستحب آن است که جایی از بدن خود را به اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام نیز نرساند. دوم: رفتن یا ماندن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و حرم امامان علیهمالسلام اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود و مراد از حرم امامان علیهمالسلام : محوّطهایست که ضریح مقدّس و قبر مطهّر در آن قرار دارد، نه تمام رواقها یا صحنها. سوم: داخل شدن یا ماندن در مساجد دیگر، مگر آنکه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن هر یک از آیات سجده واجب و آن آیات در چهار سوره است. اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل (=سجده) )، آیه پانزدهم؛ دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده (=فُصّلت) )، آیه سی و هفتم؛ سوم: سوره پنجاه و سوم (النجم)، آیه آخر؛ چهارم: سوره نود و ششم (اقرء (=العلق) )، آیه آخر. بلکه بنا بر احتیاط خواندن آیات دیگر یا قسمتی از یک آیه از سورههای سجده نیز جایز نیست. چیزهایی که بر جنب مکروهست