دعای (یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن یا قدیم الاحسان بحق الحسین). در چه کتابی آماده است؟ با چه عنوانی؟ آیا در مفاتیح الجنان آماده است؟
علامه مجلسی از صاحب کتاب درّ ثمین در تفسیر آیه شریفه: «فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ»‏،[1] نقل می‌کند که جناب جبرئیل(ع) جهت پذیرش توبه حضرت آدم(ع) دعایی به آن‌حضرت تعلیم داد: «یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ‏ الْإِحْسَان‏».[2] البته این عبارت با آنچه اکنون در بیشتر مجالس خوانده می‌شود(و در کتب روایی سندی برای آن نیافتیم)، اندک تفاوت‌هایی دارد. توضیح:  بعد از ماجرای وسوسه ابلیس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجه شد راستی به خویشتن ستم کرده، و از آن محیط آرام و پر نعمت، بر اثر فریب شیطان بیرون رانده شده، و در محیط پر زحمت و مشقت بار زمین قرار خواهد گرفت. در این‌جا آدم به فکر جبران خطای خویش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد، توجهی آمیخته با کوهی از ندامت و حسرت. لطف خدا نیز در این موقع به یاری او شتافت و چنان‌که قرآن می‌گوید: «آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت، سخنانی مؤثر و دگرگون کننده، و با آن توبه کرد و خدا نیز توبه او را پذیرفت».[3] در این‌‌که «کلمات» و سخنانی را که خدا برای توبه به آدم تعلیم داد چه سخنانی بود، میان مفسران گفت‌وگو است. 1. معروف این است که همان جملات آیه 23 سوره اعراف می‌باشد: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ»؛ گفتند: خداوندا ما بر خود ستم کردیم، اگر تو ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود. 2. بعضی گفته‌‏اند منظور از کلمات، این دعا و نیایش بوده است: «اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فاغفر لی انک خیر الغافرین»؛ پروردگارا! معبودی جز تو نیست، پاک و منزهی، تو را ستایش می‌کنم، من به خود ستم کردم مرا ببخش که بهترین بخشندگانی. «اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فارحمنی انک خیر الراحمین»؛ خداوندا! معبودی جز تو نیست، پاک و منزهی، تو را ستایش می‌کنم، من به خود ستم کردم بر من رحم کن که بهترین رحم کنندگانی. «اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فتب علی انک انت التواب الرحیم»؛ بار الها! معبودی جز تو نیست، پاک و منزهی، تو را حمد می‌گویم، من به خویش ستم کردم، رحمتت را شامل حال من کن و توبه‌‏ام را بپذیر که تو تواب و رحیمی.[4] 3. با این وجود در روایات متعددی که از طرق اهل بیت(ع) وارد شده است می‌خوانیم: که مقصود از کلمات تعلیم اسماء بهترین مخلوق خدا یعنی محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) بوده است، و آدم با توسل به این کلمات از درگاه خداوند تقاضای بخشش نمود و خدا او را بخشید. این تفسیرهای سه‌‏گانه هیچ‌گونه منافاتی با هم ندارد؛ چرا که ممکن است مجموع این کلمات به آدم، تعلیم شده باشد، تا با توجه به حقیقت و عمق باطن آنها انقلاب روحی تمام عیار، برای او حاصل گردیده و خدا او را مشمول لطف و هدایتش قرار دهد.[5]   [1] . بقره، 37. [2] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 44، ص 245، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [3] . بقره، 37. [4] . این موضوع در روایتی از امام باقر (ع) نقل شده است: ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 1، ص 200، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش. [5] . ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 196 تا 199، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
عنوان سوال:

دعای (یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن یا قدیم الاحسان بحق الحسین). در چه کتابی آماده است؟ با چه عنوانی؟ آیا در مفاتیح الجنان آماده است؟


پاسخ:

علامه مجلسی از صاحب کتاب درّ ثمین در تفسیر آیه شریفه: «فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ»‏،[1] نقل می‌کند که جناب جبرئیل(ع) جهت پذیرش توبه حضرت آدم(ع) دعایی به آن‌حضرت تعلیم داد:
«یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ‏ الْإِحْسَان‏».[2]
البته این عبارت با آنچه اکنون در بیشتر مجالس خوانده می‌شود(و در کتب روایی سندی برای آن نیافتیم)، اندک تفاوت‌هایی دارد.
توضیح:
 بعد از ماجرای وسوسه ابلیس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجه شد راستی به خویشتن ستم کرده، و از آن محیط آرام و پر نعمت، بر اثر فریب شیطان بیرون رانده شده، و در محیط پر زحمت و مشقت بار زمین قرار خواهد گرفت. در این‌جا آدم به فکر جبران خطای خویش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد، توجهی آمیخته با کوهی از ندامت و حسرت. لطف خدا نیز در این موقع به یاری او شتافت و چنان‌که قرآن می‌گوید: «آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت، سخنانی مؤثر و دگرگون کننده، و با آن توبه کرد و خدا نیز توبه او را پذیرفت».[3]
در این‌‌که «کلمات» و سخنانی را که خدا برای توبه به آدم تعلیم داد چه سخنانی بود، میان مفسران گفت‌وگو است.
1. معروف این است که همان جملات آیه 23 سوره اعراف می‌باشد: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ»؛ گفتند: خداوندا ما بر خود ستم کردیم، اگر تو ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود.
2. بعضی گفته‌‏اند منظور از کلمات، این دعا و نیایش بوده است:
«اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فاغفر لی انک خیر الغافرین»؛ پروردگارا! معبودی جز تو نیست، پاک و منزهی، تو را ستایش می‌کنم، من به خود ستم کردم مرا ببخش که بهترین بخشندگانی.
«اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فارحمنی انک خیر الراحمین»؛ خداوندا! معبودی جز تو نیست، پاک و منزهی، تو را ستایش می‌کنم، من به خود ستم کردم بر من رحم کن که بهترین رحم کنندگانی.
«اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فتب علی انک انت التواب الرحیم»؛ بار الها! معبودی جز تو نیست، پاک و منزهی، تو را حمد می‌گویم، من به خویش ستم کردم، رحمتت را شامل حال من کن و توبه‌‏ام را بپذیر که تو تواب و رحیمی.[4]
3. با این وجود در روایات متعددی که از طرق اهل بیت(ع) وارد شده است می‌خوانیم: که مقصود از کلمات تعلیم اسماء بهترین مخلوق خدا یعنی محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) بوده است، و آدم با توسل به این کلمات از درگاه خداوند تقاضای بخشش نمود و خدا او را بخشید.
این تفسیرهای سه‌‏گانه هیچ‌گونه منافاتی با هم ندارد؛ چرا که ممکن است مجموع این کلمات به آدم، تعلیم شده باشد، تا با توجه به حقیقت و عمق باطن آنها انقلاب روحی تمام عیار، برای او حاصل گردیده و خدا او را مشمول لطف و هدایتش قرار دهد.[5]   [1] . بقره، 37. [2] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 44، ص 245، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [3] . بقره، 37. [4] . این موضوع در روایتی از امام باقر (ع) نقل شده است: ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 1، ص 200، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش. [5] . ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 196 تا 199، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین