بنابر تحقیق و جست‌وجو در منابع حدیثی و تاریخی؛ به صورت پراکنده در نقل‌های مختلفی که درباره این بی‌حرمتی نقل شده است، نام تعدادی از افراد که به خانه حضرت فاطمه(س) هجوم آورده، یا دستور هجوم دادند وجود دارد. البته مشخص نیست که تعداد دقیق آنان چند نفر بود. اما در همان منابع اعلام شده است که افراد ذیل - یا به عنوان دستور دهنده و یا به عنوان مجری دستور - در این حادثه تأثیرگذار بودند. 1. خلیفه اول؛ وی موقع مرگ خود از این تهاجم اظهار تأسف ‌کرد: «ای کاش! من کشف خانه فاطمه نمی‌کردم (یعنی: گروهی را بر در آن خانه نمی‌فرستادم و هتک حرمت نمی‌کردم) اگر چه آنان با من می‌جنگیدید».[1] این جمله با اندکی تفاوت در منابع کهن روایی اهل سنت نیز نقل شده است.[2] 2. خلیفه دوم.[3] 3. أَسَید بن حضیر.[4] 4. سلمة بن اسلّم.[5] یا سلامه.[6] 5. ثابت بن قیس خزرجی.[7] 6. خالد بن ولید.[8] 7. محمد بن مسلمة.[9] 8. بشیر بن سعد.[10] 9. مغیرة بن شعبه.[11] 10. ابوعبیدة بن جرّاح.[12] 11. سالم مولی ابی حذیفه.[13] 12. معاذ بن جبل.[14] 13. قنفذ بن عمیر.[15] 14. عبدالرحمن بن عوف.[16] 15. زیاد بن لبید انصاری.[17] [1] . ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، ج ‏6، ص 51، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق؛ ر. ک: طبری(م310ق)، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج 3، ص 430، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ ذهبی، أبو عبد الله محمد بن أحمد،تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج 3، ص 12، المکتبة التوفیقیة، بی‌تا. [2] . مانند: «فَوَدِدْتُ أَنِّی لَمْ أَکُنْ کَشَفْتُ بَیْتَ فَاطِمَةَ وَ تَرَکْتُهُ، وَ أَنْ أُغْلِقَ عَلَی الْحَرْبِ»؛ ابن زنجویه(م251ق)، أبو أحمد حمید بن مخلد، الأموال، ص 304، سعودی، مرکز الملک فیصل للبحوث و الدراسات الإسلامیة، چاپ اول، 1406ق؛ طبرانی(م360ق)، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، ج 1، ص 62، قاهره، مکتبة ابن تیمیة، چاپ دوم، 1415ق؛ هیثمی(م807ق)، علی بن أبی بکر بن سلیمان، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج 5، ص 203، قاهره، مکتبة القدسی، 1414ق. [3] . متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 5، ص 651، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق. [4] . ابن قتیبه دینوری، عبد الله بن مسلم‏، الامامة و السیاسة، ج ‏1، ص 28، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1410ق؛ صالحی شامی‏، محمد بن یوسف‏، سبل‏ الهدی، ج ‏12، ص 317، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق. [5] . الإمامة و السیاسة، ج ‏1، ص 28. [6] . سبل ‏الهدی، ج ‏12، ص 317؛ شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 47. [7] . همان. [8] . شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 48. [9] . همان، ص 48. [10] . طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج ‏1، ص 83، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق. [11] . همان. [12] . همان. [13] . هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج ‏2، ص 587، قم، نشر الهادی، چاپ اول، 1405ق. [14] . همان. [15] . الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج ‏1، ص 83؛ شرح نهج البلاغة، ج ‏2، ص 60. [16] . شرح نهج البلاغة، ج ‏6، ص 48؛ ذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، سیر الخلفاء الراشدین، ص 26، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ سوم، 1405ق. [17] . شرح نهج البلاغة، ج ‏6، ص 48.
بنابر تحقیق و جستوجو در منابع حدیثی و تاریخی؛ به صورت پراکنده در نقلهای مختلفی که درباره این بیحرمتی نقل شده است، نام تعدادی از افراد که به خانه حضرت فاطمه(س) هجوم آورده، یا دستور هجوم دادند وجود دارد. البته مشخص نیست که تعداد دقیق آنان چند نفر بود. اما در همان منابع اعلام شده است که افراد ذیل - یا به عنوان دستور دهنده و یا به عنوان مجری دستور - در این حادثه تأثیرگذار بودند.
1. خلیفه اول؛ وی موقع مرگ خود از این تهاجم اظهار تأسف کرد: «ای کاش! من کشف خانه فاطمه نمیکردم (یعنی: گروهی را بر در آن خانه نمیفرستادم و هتک حرمت نمیکردم) اگر چه آنان با من میجنگیدید».[1] این جمله با اندکی تفاوت در منابع کهن روایی اهل سنت نیز نقل شده است.[2]
2. خلیفه دوم.[3]
3. أَسَید بن حضیر.[4]
4. سلمة بن اسلّم.[5] یا سلامه.[6]
5. ثابت بن قیس خزرجی.[7]
6. خالد بن ولید.[8]
7. محمد بن مسلمة.[9]
8. بشیر بن سعد.[10]
9. مغیرة بن شعبه.[11]
10. ابوعبیدة بن جرّاح.[12]
11. سالم مولی ابی حذیفه.[13]
12. معاذ بن جبل.[14]
13. قنفذ بن عمیر.[15]
14. عبدالرحمن بن عوف.[16]
15. زیاد بن لبید انصاری.[17] [1] . ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، ج 6، ص 51، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق؛ ر. ک: طبری(م310ق)، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج 3، ص 430، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ ذهبی، أبو عبد الله محمد بن أحمد،تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج 3، ص 12، المکتبة التوفیقیة، بیتا. [2] . مانند: «فَوَدِدْتُ أَنِّی لَمْ أَکُنْ کَشَفْتُ بَیْتَ فَاطِمَةَ وَ تَرَکْتُهُ، وَ أَنْ أُغْلِقَ عَلَی الْحَرْبِ»؛ ابن زنجویه(م251ق)، أبو أحمد حمید بن مخلد، الأموال، ص 304، سعودی، مرکز الملک فیصل للبحوث و الدراسات الإسلامیة، چاپ اول، 1406ق؛ طبرانی(م360ق)، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، ج 1، ص 62، قاهره، مکتبة ابن تیمیة، چاپ دوم، 1415ق؛ هیثمی(م807ق)، علی بن أبی بکر بن سلیمان، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج 5، ص 203، قاهره، مکتبة القدسی، 1414ق. [3] . متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 5، ص 651، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق. [4] . ابن قتیبه دینوری، عبد الله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج 1، ص 28، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1410ق؛ صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، ج 12، ص 317، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق. [5] . الإمامة و السیاسة، ج 1، ص 28. [6] . سبل الهدی، ج 12، ص 317؛ شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 47. [7] . همان. [8] . شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 48. [9] . همان، ص 48. [10] . طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج 1، ص 83، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق. [11] . همان. [12] . همان. [13] . هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج 2، ص 587، قم، نشر الهادی، چاپ اول، 1405ق. [14] . همان. [15] . الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج 1، ص 83؛ شرح نهج البلاغة، ج 2، ص 60. [16] . شرح نهج البلاغة، ج 6، ص 48؛ ذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، سیر الخلفاء الراشدین، ص 26، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ سوم، 1405ق. [17] . شرح نهج البلاغة، ج 6، ص 48.
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] تعداد فرزندان حضرت زهرا(س) چند نفر بوده است؟ ام کلثوم که بوده؟ و سرانجام ایشان چه شده است؟
- [سایر] با عرض سلام وتسلیت به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)مطالب زیادی وجود دارد مخواستم از شما خواهش کنم نحوه ی چگونگی شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)؟؟؟؟ واین که حضرت علی(ع)وفرزندانشان اصحاب وکنیزانی که در خانه وجود داشتند چرا حضرت فاطمه زهرا(س)در را باز کردند؟؟؟؟؟ و بعد از اینکه خانم فاطمه زهرا(س)را زدندچراکسی کاری نکرد ؟؟
- [سایر] گزارشی از خانه حضرت فاطمه(س) بدهید؟
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا(س) مخفی است؟ چرا حضرت زهرا(س) وصیت کردند که ایشان را شبانه دفن کنند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [سایر] سنّ حضرت زهرا(س) در زمان رحلت حضرت خدیجه(س) چقدر بود؟
- [سایر] آیا پیامبر (ص) از حضرت خدیجه (س) فرزندی غیر حضرت زهرا (س) داشتند؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] آیا صحیح است که خانه حضرت فاطمه(س) درب نداشته است؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).