1. «تحت» به معنای زیر و پایین، مقابل «فوق» یعنی بالا است. تحت از ظروف مکانیّه است، در مقابل فوق؛ مانند «تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ»، «وَ ما تَحْتَ الثَّری»، «تَحْتَ أَقْدامِنا»، «تَحْتَ الشَّجَرَةِ»، که در این موارد تحت به مکان پایین اطلاق شده است. بر خلاف «سفل» که در مقابل «علو» است و مفهوم آن نسبی است.[1] «لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ ...»؛[2] هر آینه روزی می‌خوردند از بالای سرشان(آسمان) و از زیر قدم‌هایشان(زمین). در این‌جا تحت مقابل فوق قرار گرفته است. «اسفل» به معنای پایین‌تر است: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ ...»؛[3] منافقان در پایین‌‏ترین درکات دوزخ قرار دارند. البته در قرآن کریم در نکاح و ازدواج نیز به طور کنایه از واژه «تحت» استفاده شده است؛ مانند «... امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا ...»؛ [4] زن نوح و زن لوط در نکاح دو نفر از بندگان ما بودند.[5] 2. «تحت» در موارد منفصل به کار می‌رود مثلاً گفته می‌شود مال تحت او است که مال چیزی غیر از صاحب مال است، اما اسفل در موارد متصل استعمال می‌شود؛ مانند این‌که می‌گویند پایین آن غلیظ‌‌تر از بالای آن است.[6] 3. اسفل هم در مادیات به کار می‌رود و هم در معنویات. در معنویات نظیر: «وَ جَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلی‏ وَ کَلِمَةُ اللهِ هِیَ الْعُلْیا».[7] «رَبَّنا أَرِنَا الَّذَیْنِ أَضَلَّانا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِیَکُونا مِنَ الْأَسْفَلِینَ»؛[8] کافران گفتند: پروردگارا! آنهایی که از جنّ و انس ما را گمراه کردند به ما نشان ده تا زیر پای خود نهیم (و لگدمالشان کنیم) تا از پست‌ترین مردم باشند. یعنی کسانی که در پایین‌ترین جایگاه از منازل آخرت مستقر می‌شوند. و بدیهی است که درجات غیر مادی است. اما در مادیات؛ مانند: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ إِلَّا الَّذِینَ ...».[9] در این آیه به بعد مادی انسان اشاره شده است که در بهترین حالت آفریده شد، و در پیری تمام زیبایی‌هایش از بین می‌رود.[10] روشن است که اسفل در این تعبیر کاربرد مادی دارد. [1] . مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ‏1، ص 382، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش. [2] . مائده، 66. [3] . نساء، 145. [4] . تحریم، 10. [5] . قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج‏3، ص: 275 تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش. [6] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 164، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق. [7] . توبه، 40. [8] . فصلت، 29. [9] . تین، 4- 5. [10] . التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ‏5، ص 144.
فرق بین تحت و اسفل در فرهنگ قرآنی چیست؟
1. «تحت» به معنای زیر و پایین، مقابل «فوق» یعنی بالا است. تحت از ظروف مکانیّه است، در مقابل فوق؛ مانند «تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ»، «وَ ما تَحْتَ الثَّری»، «تَحْتَ أَقْدامِنا»، «تَحْتَ الشَّجَرَةِ»، که در این موارد تحت به مکان پایین اطلاق شده است. بر خلاف «سفل» که در مقابل «علو» است و مفهوم آن نسبی است.[1]
«لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ ...»؛[2] هر آینه روزی میخوردند از بالای سرشان(آسمان) و از زیر قدمهایشان(زمین). در اینجا تحت مقابل فوق قرار گرفته است.
«اسفل» به معنای پایینتر است: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ ...»؛[3] منافقان در پایینترین درکات دوزخ قرار دارند.
البته در قرآن کریم در نکاح و ازدواج نیز به طور کنایه از واژه «تحت» استفاده شده است؛ مانند «... امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا ...»؛ [4] زن نوح و زن لوط در نکاح دو نفر از بندگان ما بودند.[5]
2. «تحت» در موارد منفصل به کار میرود مثلاً گفته میشود مال تحت او است که مال چیزی غیر از صاحب مال است، اما اسفل در موارد متصل استعمال میشود؛ مانند اینکه میگویند پایین آن غلیظتر از بالای آن است.[6]
3. اسفل هم در مادیات به کار میرود و هم در معنویات. در معنویات نظیر: «وَ جَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلی وَ کَلِمَةُ اللهِ هِیَ الْعُلْیا».[7] «رَبَّنا أَرِنَا الَّذَیْنِ أَضَلَّانا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِیَکُونا مِنَ الْأَسْفَلِینَ»؛[8] کافران گفتند: پروردگارا! آنهایی که از جنّ و انس ما را گمراه کردند به ما نشان ده تا زیر پای خود نهیم (و لگدمالشان کنیم) تا از پستترین مردم باشند. یعنی کسانی که در پایینترین جایگاه از منازل آخرت مستقر میشوند. و بدیهی است که درجات غیر مادی است.
اما در مادیات؛ مانند: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ إِلَّا الَّذِینَ ...».[9]
در این آیه به بعد مادی انسان اشاره شده است که در بهترین حالت آفریده شد، و در پیری تمام زیباییهایش از بین میرود.[10] روشن است که اسفل در این تعبیر کاربرد مادی دارد. [1] . مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 1، ص 382، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش. [2] . مائده، 66. [3] . نساء، 145. [4] . تحریم، 10. [5] . قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج3، ص: 275 تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش. [6] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 164، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق. [7] . توبه، 40. [8] . فصلت، 29. [9] . تین، 4- 5. [10] . التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 5، ص 144.
- [سایر] بر اساس آیات قرآن و فرهنگ قرآنی، تبلیغ و تربیت انسان ها باید چگونه باشد؟
- [سایر] چه کسانی در اسفل سافلین قرار میگیرند؟
- [سایر] چه کسانی در قعر جهنم (اسفل سافلین) قرار میگیرند؟
- [آیت الله بهجت] آیا از وجوهات حاصل از زکات می توان برای برگزاری مسابقات قرآنی و نشر فرهنگ دینی بین دانش آموزان استفاده کرد؟
- [سایر] فرهنگ به چه معناست، فرهنگ اجتماعی چیست؟
- [سایر] چه ارتباطی بین فرهنگ انتظار با فرهنگ عاشورا وجود دارد؟
- [سایر] فرهنگ یعنی چه و به چه چیزهایی فرهنگ می گویند؟
- [سایر] فرهنگ یعنی چه و به چه چیزهایی فرهنگ می گویند؟
- [سایر] فرهنگ اسلامی یعنی چه ؟ ویژگیهای فرهنگ اسلامی کدام است؟
- [سایر] آیا ترویج فرهنگ شهید و شهادت منجر به ترویج فرهنگ خشونت در جامعه نمی شود؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر بیگانگان از راههای مختلف مانند فرستادن امواج رادیویی یا تلویزیونی یا ماهوارهای و مانند آن در صدد ضربه زدن به اعتقادات و فرهنگ مسلمانان باشند، دفاع از فرهنگ و اعتقادات اسلامی بر هر مسلمانی واجب است و شایسته است از راه تقویت فرهنگ و اعتقادات مسلمانان واستفاده از فراوردههای علمی، از ضربه زدن دشمن به آن جلوگیری شود و از راههای دیگر مگر در موارد ضرورت استفاده نشود.
- [آیت الله اردبیلی] پوشیدن لباس مخصوص کفار و یا آویختن صلیب و مانند آن و نیز لباسی که ترویج کننده یک نوع فرهنگ یا اندیشه ضد اخلاقی و یا بیبندوباری باشد، جایز نیست و تولید کنندگان و فروشندگان لباس نیز باید از تولید و فروش چنین پوشاکی پرهیز کنند.
- [آیت الله جوادی آملی] .در سجده آیه قرآنی، ذکر واجب نیست, چنانکه تشهد و تسلیم و مانند آن, واجب نیست. هرچند ذکر سجده تلاوت، مستحب است و به هرذکری میتوان اکتفا نمود؛ لیکن بهتر است که گفته شود:(لا اِلهَ اِلَّا اللهُ حَقًّا حَقًّا، لا اِلهَ اِلَّا اللهُ ایماناً وَ تَصْدیقاً، لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَ عُبُودِیةً، وَرِقّاً سَجَدْتُ لَک یا رَبِّ تَعَبَّداً وَرِقّاً، لا مُسْتَنْکفاً وَ لا مُسْتَکبِراً، بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ ضَعیفٌ خائفٌ مُسْتَجیرٌ )یا گفته شود: (َعُوذُ بِرِضاک مِنْ سَخَطِک، وَ بِمُعافاتِک عَنْ عُقُوبَتِک، اَعُوذَبِک مِنْک، لا اُحْصی ثَناءً عَلَیک، اَنْتَ کما اَثْنَیتَ عَلی نَفْسِک)
- [آیت الله سبحانی] برای شش چیز وضو گرفتن واجب است: اول برای نمازهای واجب غیر از نماز میّت. دوم برای سجده و تشهد فراموش شده، اگر بین آنها و نماز، حدثی از او سرزده مثلا بول کرده باشد. سوم برای طواف واجب خانه کعبه. چهارم اگر نذر یا عهد کرده یا قسم خورده باشد که وضو بگیرد. پنجم اگر نذر کرده باشد که جایی از بدن خود را به خط قرآن برساند. ششم برای آب کشیدن قرآنی که نجس شده یا بیرون آوردن آن از جای آلوده، در صورتی که مجبور باشد دست یا جای دیگر بدن خود را به خط قرآن برساند، ولی چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بی احترامی به قرآن باشد، باید بیوضو کار خود را انجام دهد.
- [آیت الله بروجردی] برای شش چیز وضو گرفتن لازم است:اوّل:برای نمازهای واجب غیر از نماز میت.دوم:برای سجده و تشهّد فراموش شده، اگر بین آنها و نماز حدثی از او سر زده، مثلاً بول کرده باشد و احتیاط واجب آن است که برای سجده سهو هم وضو بگیرد.سوم:برای طواف واجب خانهی کعبه.چهارم:اگر نذر یا عهد کرده یا قسم خورده باشد که وضو بگیرد.پنجم:اگر نذر کرده باشد که جایی از بدن خود را به خط قرآن برساند.ششم:برای آب کشیدن قرآنی که نجس شده، یا بیرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتی که مجبور باشد دست یا جای دیگر بدن خود را به خط قرآن برساند، ولی چنانچه معطّل شدن به مقدار وضو بیاحترامی به قرآن است، باید بدون این که وضو بگیرد، قرآن را از مستراح و مانند آن بیرون آورد، یا اگر نجس شده آب بکشد.
- [آیت الله خوئی] برای شش چیز وضو گرفتن واجب است: (اول): برای نمازهای واجب غیر از نماز میت. و در نمازهای مستحب وضو شرط صحت است. (دوم): برای سجده و تشهد فراموش شده، اگر بین آنها و نماز حدثی از او سر زده مثلًا بول کرده باشد، ولی برای سجدة سهو واجب نیست وضو بگیرد. (سوم): برای طواف واجب خانة کعبه. (چهارم): اگر نذر یا عهد کرده یا قسم خورده باشد که وضو بگیرد. (پنجم): اگر نذر کرده باشد که جائی از بدن خود را به خط قرآن برساند. (ششم): برای آب کشیدن قرآنی که نجس شده، یا برای بیرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتی که مجبور باشد دست یا جای دیگر بدن خود را به خط قرآن برساند، ولی چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بیاحترامی به قرآن باشد باید بدون این که وضو بگیرد، قرآن را از مستراح و مانند آن بیرون آورد، یا اگر نجس شده آب بکشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] وضو برای شش چیز واجب است: 1 نماز واجب (غیر از نماز میت) 2 سجده و تشهد فراموش شده. 3 طواف واجب (باید توجه داشت طوافهایی که جزء حج یا عمره است طواف واجب حساب می شود هرچند اصل حج و عمره مستحب باشد). 4 هرگاه نذر یا عهد کرده، یا قسم خورده که وضو بگیرد و با طهارت باشد. 5 هرگاه نذر کرده جایی از بدن خود را به خط قرآن برساند (در صورتی که این نذر شرعاً رجحان داشته باشد مثل این که می خواهد از روی احترام خط قرآن را ببوسد). 6 برای آب کشیدن قرآنی که نجس شده یا بیرون آوردن آن از محل آلوده، هرگاه مجبور باشد دست یا جای دیگر بدن خود را به خط قرآن برساند.
- [آیت الله علوی گرگانی] برای پنج چیز وضو گرفتن واجب است: اوّل برای نمازهای واجب غیر از نماز میّت، دوم برای سجده وتشهد فراموش شده، اگر بین آنها و نماز حدثی از او سر زده مثلاً بول کرده باشد و احتیاط واجب آن است که برای سجده سهو هم وضو بگیرد، سوم برای طواف واجب خانه کعبه، چهارم اگر نذر یا عهد کرده یا قسم خورده باشد که وضو بگیرد، پنجم برای آب کشیدن قرآنی که نجس شده، یا بیرون آوردن آن از مستراح ومانند آن، در صورتی که مجبور باشد، دست یا جای دیگر بدن خود را بخط قرآن برساند، ولی چنانچه معطّل شدن به مقدار وضو بیاحترامی به قرآن است، باید بدون این که وضو بگیرد، قرآن را از مستراح ومانند آن بیرون آورد، یا اگر نجس شده آب بکشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] برای شش چیز وضو گرفتن لازم است: اوّل: برای نمازهای واجب غیر از نماز میت. دوّم: برای سجده و تشهد فراموش شده، اگر بین آنها و نماز، حدثی از او سرزده مثلاً بول کرده باشد. سوّم: برای طواف واجب خانه کعبه. چهارم: اگر نذر یا عهد کرده یا قسم خورده باشد که وضو بگیرد. پنجم: اگر نذر کرده باشد که جائی از بدن خود را به خط قرآن برساند. ششم: برای آب کشیدن قرآنی که نجس شده یا بیرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتی که مجبور باشد دست یا جای دیگر بدن خود را به خط قرآن برساند، ولی چنانچه معطل شدن به مقدار وضو، بی احترامی به قرآن باشد باید بدون این که وضو بگیرد، قرآن را از مستراح و مانند آن بیرون آورد یا اگر نجس شده آب بکشد و تا ممکن است از دست گذاشتن به خط قرآن خودداری کند.
- [آیت الله مظاهری] برای شش چیز باید وضو گرفت: اوّل: برای نمازهای واجب غیر از نماز میت. دوّم: برای سجده و تشهّد فراموش شده، اگر بین آنها و نماز حدثی از او سر زده مثلاً بول کرده باشد. سوّم: برای طواف واجب کعبه. چهارم: اگر نذر یا عهد کرده یا قسم خورده باشد که وضو بگیرد. پنجم: اگر نذر کرده باشد که جایی از بدن خود را به خط قرآن برساند. ششم: برای آب کشیدن قرآنی که نجس شده یا بیرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتی که مجبور باشد دست یا جای دیگر بدن خود را به خط قرآن برساند، ولی چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بی احترامی به قرآن باشد باید بدون اینکه وضو بگیرد، قرآن را از مستراح و مانند آن بیرون آورد، یا اگر نجس شده آب بکشد و تا ممکن است از دست گذاشتن به خط قرآن خودداری کند.