جهنم مانند بهشت، دارای طبقاتی است که هر یک از طبقات، با دیگری تفاوت دارد[1] و بدترین مکان جهنم، قعر آن است.[2] عموماً برای این معنا در اصطلاحات روزمره از کلمه «أسفل سافلین» استفاده می‌شود که یک‌بار در قرآن ذکر شده است.[3] برخی از مفسران احتمال داده‌اند که این کلمه در قرآن نیز اشاره به قعر جهنم دارد؛[4] با این حال برخی دیگر معنای دیگری را مطرح کرده و معتقدند ارتباطی میان اسفل سافلین با قعر جهنم وجود ندارد.[5] تعبیر دیگری در قرآن وجود دارد که اشاره به پایین‌ترین نقطه جهنم دارد: «إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصیراً»؛[6] در این آیه، اگرچه منافقان را در چنین جایگاه بدی می‌داند، اما قطعاً به معنای اختصاص آن به آنها نیست و افراد دیگری نیز وارد آن می‌شوند.[7] در روایات، برخی افراد و یا گروه‌ها، را ملحق به منافقان دانسته و جایگاه آنان را در قعر جهنم ذکر کرده است. پیامبر خدا(ص) در سخنانی فرمود: 1. «هر کسی که علیه دیگری شهادت دروغ بدهد، در روز قیامت، به زبانش آویزان می‌شود و با منافقان، در پایین‌ترین طبقه دوزخ خواهد بود».[8] 2. «هر کس ثروتمندی را به طمع [مال و منالِ] دنیای او احترام بگذارد و دوستش بدارد، خدا بر او خشم می‌گیرد، و در پایین‌ترین طبقه دوزخ، با قارون در یک درجه خواهد بود».[9] 3. «...هر کس بر ناسازگاری و بدخوئی زوجه‌اش صبر و بردباری کند و طلاقش ندهد، پروردگار متعال به هر شبانه‌روزی که با او بسر برده و شکیبایی نموده، پاداشی که به حضرت أیوب(ع) در مصیبت‌هایش داده است، به او عطا فرماید، و آن زن بدخو را در هر شبانه‌روزی به مقدار رمل‌ها و شن‌های متراکم بیابان‌ها، گناه خواهد داد، و اگر پیش از این‌که از ناسازگاری دست بردارد و با مرد همراهی کند و یا قبل از این‌که مرد از وی خشنود شود، بمیرد، روز قیامت با منافقان محشور شود و سرنگون شود با آنها در آخرین طبقات جهنّم».[10] 4. «وای بر کسانی که به اهل بیت من ظلم کنند؛ عذاب آنها به همراه منافقان در قعر جهنم خواهد بود».[11] در برخی از روایات نیز از وجود قاتلان امام حسین(ع) در قعر جهنم خبر داده شده است.[12] 5. امام صادق(ع) فرمود: «همانا منافقان در پست‌ترین مرتبه آتش جای دارند»، اگر وضع کسی که خلاف وعده عمل کرده است، چنین باشد،[13] که کیفرش کشیده شدن به پست‌ترین مرتبه دوزخ است، پس حال کسی که در برابر خداوند عزّ و جلّ و رسول او آشکارا به مخالفت دست زند، گفته‌شان را رد کند و سرپیچی از فرمانشان و ستم می‌کند چگونه خواهد بود و او با وجود آگاهی به آن کسانی که خداوند، مردم را به اطاعت از ایشان و دست آویختن به ریسمان آنان و همراه بودن با آنان امر فرموده است، از آنان سرپیچی کند‏».[14] [1] . ر.ک: «بهشت های هفت گانه»، سؤال 1859؛ «طبقات جهنم»، سؤال 18675. [2] . فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: اعلمی، حسین، ج 1، ص 514، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، 1415ق؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: عطیة، علی عبدالباری، ج 3، ص 170، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق. [3] . تین، 4 – 5. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ فیِ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ * ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ»؛ که ما انسان را در نیکوترین نظم و اعتدال آفریدیم. آن‌گاه او را [به سبب گناه‌کاری‏] به [مرحله‏] پست‌ترینِ پَستان بازگرداندیم». [4] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 10، ص 776، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 320، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [5] . فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 32، ص 212، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 4، ص 751، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق. [6] . نساء، 145: «بی‌تردید منافقان در پایین‌ترین طبقه از آتش‌اند، و هرگز برای آنان یاوری نخواهی یافت». [7] . شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 3، ص 368، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا. [8] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 15، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 431، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق. [9] . دیلمی، حسن بن محمد، أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص 411، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 17، ص 181، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق. [10] . شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 287، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 73، ص 367، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [11] . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 47، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق؛ ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر(مجموعة ورّام)، ج 1، ص 54، قم، مکتبة الفقیه، چاپ اول، 1410ق. [12] . فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، تحقیق: محمودی، محمد کاظم، ص 446، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1410ق. [13] . این معنای از منافق اشاره به آیه‌ای از قرآن دارد که یک معنای منافق را کسی می‌داند، که خلاف وعده‌ای که به خداوند داده، عمل کند؛ توبه، 77: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلی‏ یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ»‏. [14] . ابن أبی زینب(نعمانی)، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 56، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.
چه کسانی در اسفل سافلین قرار میگیرند؟
جهنم مانند بهشت، دارای طبقاتی است که هر یک از طبقات، با دیگری تفاوت دارد[1] و بدترین مکان جهنم، قعر آن است.[2] عموماً برای این معنا در اصطلاحات روزمره از کلمه «أسفل سافلین» استفاده میشود که یکبار در قرآن ذکر شده است.[3] برخی از مفسران احتمال دادهاند که این کلمه در قرآن نیز اشاره به قعر جهنم دارد؛[4] با این حال برخی دیگر معنای دیگری را مطرح کرده و معتقدند ارتباطی میان اسفل سافلین با قعر جهنم وجود ندارد.[5]
تعبیر دیگری در قرآن وجود دارد که اشاره به پایینترین نقطه جهنم دارد: «إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصیراً»؛[6] در این آیه، اگرچه منافقان را در چنین جایگاه بدی میداند، اما قطعاً به معنای اختصاص آن به آنها نیست و افراد دیگری نیز وارد آن میشوند.[7]
در روایات، برخی افراد و یا گروهها، را ملحق به منافقان دانسته و جایگاه آنان را در قعر جهنم ذکر کرده است.
پیامبر خدا(ص) در سخنانی فرمود:
1. «هر کسی که علیه دیگری شهادت دروغ بدهد، در روز قیامت، به زبانش آویزان میشود و با منافقان، در پایینترین طبقه دوزخ خواهد بود».[8]
2. «هر کس ثروتمندی را به طمع [مال و منالِ] دنیای او احترام بگذارد و دوستش بدارد، خدا بر او خشم میگیرد، و در پایینترین طبقه دوزخ، با قارون در یک درجه خواهد بود».[9]
3. «...هر کس بر ناسازگاری و بدخوئی زوجهاش صبر و بردباری کند و طلاقش ندهد، پروردگار متعال به هر شبانهروزی که با او بسر برده و شکیبایی نموده، پاداشی که به حضرت أیوب(ع) در مصیبتهایش داده است، به او عطا فرماید، و آن زن بدخو را در هر شبانهروزی به مقدار رملها و شنهای متراکم بیابانها، گناه خواهد داد، و اگر پیش از اینکه از ناسازگاری دست بردارد و با مرد همراهی کند و یا قبل از اینکه مرد از وی خشنود شود، بمیرد، روز قیامت با منافقان محشور شود و سرنگون شود با آنها در آخرین طبقات جهنّم».[10]
4. «وای بر کسانی که به اهل بیت من ظلم کنند؛ عذاب آنها به همراه منافقان در قعر جهنم خواهد بود».[11] در برخی از روایات نیز از وجود قاتلان امام حسین(ع) در قعر جهنم خبر داده شده است.[12]
5. امام صادق(ع) فرمود: «همانا منافقان در پستترین مرتبه آتش جای دارند»، اگر وضع کسی که خلاف وعده عمل کرده است، چنین باشد،[13] که کیفرش کشیده شدن به پستترین مرتبه دوزخ است، پس حال کسی که در برابر خداوند عزّ و جلّ و رسول او آشکارا به مخالفت دست زند، گفتهشان را رد کند و سرپیچی از فرمانشان و ستم میکند چگونه خواهد بود و او با وجود آگاهی به آن کسانی که خداوند، مردم را به اطاعت از ایشان و دست آویختن به ریسمان آنان و همراه بودن با آنان امر فرموده است، از آنان سرپیچی کند».[14] [1] . ر.ک: «بهشت های هفت گانه»، سؤال 1859؛ «طبقات جهنم»، سؤال 18675. [2] . فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: اعلمی، حسین، ج 1، ص 514، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، 1415ق؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: عطیة، علی عبدالباری، ج 3، ص 170، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق. [3] . تین، 4 – 5. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ فیِ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ * ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ»؛ که ما انسان را در نیکوترین نظم و اعتدال آفریدیم. آنگاه او را [به سبب گناهکاری] به [مرحله] پستترینِ پَستان بازگرداندیم». [4] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 776، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 320، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [5] . فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 32، ص 212، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 4، ص 751، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق. [6] . نساء، 145: «بیتردید منافقان در پایینترین طبقه از آتشاند، و هرگز برای آنان یاوری نخواهی یافت». [7] . شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 3، ص 368، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا. [8] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 15، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 431، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق. [9] . دیلمی، حسن بن محمد، أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص 411، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 17، ص 181، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق. [10] . شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 287، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 73، ص 367، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [11] . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 47، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق؛ ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر(مجموعة ورّام)، ج 1، ص 54، قم، مکتبة الفقیه، چاپ اول، 1410ق. [12] . فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، تحقیق: محمودی، محمد کاظم، ص 446، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1410ق. [13] . این معنای از منافق اشاره به آیهای از قرآن دارد که یک معنای منافق را کسی میداند، که خلاف وعدهای که به خداوند داده، عمل کند؛ توبه، 77: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلی یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ». [14] . ابن أبی زینب(نعمانی)، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 56، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.
- [سایر] چه کسانی در قعر جهنم (اسفل سافلین) قرار میگیرند؟
- [سایر] فرق بین تحت و اسفل در فرهنگ قرآنی چیست؟
- [سایر] آیا در عصر ظهور، همه ادیان زیر نفوذ امام زمان علیه السلام قرار میگیرند؟
- [سایر] خداوند حضرت یوسف(ع) را در برابر زلیخا یک بار مورد امتحان قرار داد، جوانان امروز مداوم مورد امتحان قرار میگیرند، چرا تفاوت وجود دارد؟
- [سایر] شرایط شفاعت چیست؟ چه کسانی در روز قیامت مورد شفاعت قرار میگیرند و چه کسانی شفاعت شامل آنان نمیشود؟
- [سایر] باتوجه به این که کلماتی که پس از حروف جارّه قرار میگیرند، مجرور هستند، چرا در بعضی آیات کلمه"قبل" مرفوع است؟
- [آیت الله بروجردی] شخصی ملکی را وقف نمود و تولیت آن را به این طریق قرار داده: درحیات خود، با خود و بعد از ممات به اولاد خود به تقدیم طبقه اَعلی بر اَسفل وذکور بر اناث و اکبر بر اصغر و فعلاً پسر زاده اصغر و دختر زاده اکبر دارد، تولیت به کدام باید مفوّض شود؟
- [سایر] چرا از میان 124هزار پیامبر مرسل تنها چهار پیامبر در رکاب حضرت قائم(عج) قرار میگیرند؟ آیا تفاوتی بوده که باعث شد این پیامبران انتخاب شوند؟ لطفاً به اختصار زندگی ایشان را بفرمائید.
- [آیت الله علوی گرگانی] شیربها و پولی که پدر و مادر دختر برای خودشان میگیرند و پولی که برای تهیّه جهیزیه میگیرند چه حکمی دارد؟
- [سایر] امام زمان (عج) چگونه از دشمنان اهلبیت (ع) انتقام میگیرند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر چند نفر در مزدی که از کار خودشان میگیرند بایکدیگر شرکت کنند، مثل دلاکها که قرار میگذارند هرقدر مزد گرفتند باهم قسمت کنند، شرکت آنان صحیح نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر چند نفر در مزدی که از کار خودشان میگیرند با یکدیگر شرکت کنند، مثل دلاّکها که قرار میگذارند هر قدر مزد گرفتند با هم قسمت کنند، شرکت آنان صحیح است گرچه احکام شرکت را ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر چند نفر در مزدی که از کار خودشان میگیرند با یکدیگر شرکت کنند، مثلاً: دلاکها که قرار میگذارند هر قدر مزد گرفتند با هم قسمت کنند، شرکت آنان صحیح نیست.
- [آیت الله خوئی] اگر چند نفر در مزدی که از کار خودشان میگیرند با یکدیگر شرکت کنند، مثلًا چند دلاک با هم قرار بگذارند که هر قدر مزد گرفتند با هم قسمت کنند، شرکت آنان صحیح نیست.
- [آیت الله اردبیلی] مشهور بین علما این است که اگر چند نفر در مزدی که از کار خود میگیرند با یکدیگر قرار شرکت بگذارند، مثل آرایشگران که قرار میگذارند هر اندازه مزد گرفتند با هم قسمت کنند، شرکت آنان صحیح نیست؛ امّا اطلاق این حکم اشکال دارد و آنچه که امروزه به نام (شرکت مهندسین) یا (شرکت صیّادان) و مانند آنها مرسوم است، اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] آنچه را که بانکها یا صندوقهای قرض الحسنه به عنوان کارمزد و حقّ الزّحمه میگیرند، اگر متناسب با زحمات باشد اشکال ندارد، ولی اگر این همان سود پول است که به نام کارمزد میگیرند برای گیرنده و دهنده حرام است.
- [آیت الله بروجردی] ساختن ظرف طلا و نقره و مزدی که برای آن میگیرند حرام است.
- [آیت الله اردبیلی] ساختن ظرف طلا و نقره و مزدی که برای آن میگیرند احتیاطا حرام است.
- [آیت الله بهجت] اگر چند نفر قرار بگذارند که در مزدی که از کار خودشان میگیرند با یکدیگر شریک شوند، مثل کارگرهایی که قرار میگذارند هر قدر مزد گرفتند با یکدیگر تقسیم کنند، شرکت آنان صحیح نیست؛ ولی اگر یک چیز را بهعنوان مزد به همه بدهند، هر کدام بهنسبت سهم اجرت خود در آن شریک میشوند، همچنین اگر چند نفر با هم یک کار را که اجرت معینی دارد انجام دهند، در اجرت آن شریک هستند.
- [آیت الله علوی گرگانی] ساختن ظرف طلا و نقره و مزدی که برای آن میگیرند جائز است اگرچه احتیاط استحبابی ترک آن است.