فرهنگ به چه معناست، فرهنگ اجتماعی چیست؟
واژه فرهنگ از زبان پهلوی(فارسی میانه) و یا به نقل از برخی فرهنگهای لغت، دارای ریشه اوستایی است که از دو جزء(فر) و(هنگ) تشکیل شده است. (فر) یا (فره) بارقه الهی است که بر دل انسان تجلی می کند و مایه کمال و تعالی نفس می گردد و (هنگ) یا (هنج) از مصدر هیختن یا هنجیدن به معنی برآوردن و جلوه گر ساختن است. با این توضیح فرهنگ تجلی کمال و تعالی در انسان و جامعه می باشد. در زبانهای اروپایی Culture به معنی پرورش و تعلیم و تربیت است. فرهنگ نمایشگر رفتارها و باورهای والا و جا افتاده جامعه است و شامل آدابی است که الگو و اسوه اعمال افراد در جمع و نمایانگر روح هر جامعه است. واژه فرهنگ در عین حال به مجموعه اطلاعات علوم مختلف و لغات و واژگان زبان نیز بکار می رود، شاید دلیل گزینش این واژه در مقابل واژه معجم در زبان عربی و دیکسیونری در زبان فرانسوی آن باشد که مجموعه لغات یک زبان، حیات روحی و فکری و اجتماعی یک ملت را بیان می کند.[1] با این وجود ابعاد و دامنه مفهومی که به عنوان (فرهنگ) می شناسیم آنقدر عمیق و وسیع است که مشکل بتوان آنرا در قالب تعریف مشخصی و محدود گنجانید، با مراجعه به نوشته ها و گفته های صاحب نظران، دهها و شاید صدها توصیف و تعریف از فرهنگ بتوان یافت. که از ارزشها و اعتقادات و باور ها گرفته، تا منش ها، خصائل و هنجارها و از ادبیات، هنر و معماری گرفته تا آئین ها و افسانه ها و اسطورها را در برمی گیرد. تنها در یک نوشته 164 تعریف مختلف از فرهنگ آمده و سپس چنین نتیجه گرفته است؛ فرهنگ عبارت است از الگوهای رفتاری، که توسط علائم و سمبل های مختلف انتقال می یابد و میراث ویژه گروههای بشری از جمله دستاوردهای فکری و ساخته های فیزیکی آنها را تشکیل می دهد. هسته اساسی فرهنگ از عقاید سنتی که در طول تاریخ کسب و گزینش شده و بخصوص ارزشهای مرتبط با آنها تشکیل یافته است، سیستمهای فرهنگی را از یک سو می توان نتیجه تلاش انسانها در گذشته و از سوی دیگر به عنوان عامل و راهنمای تلاش در آینده دانست، در تعریف دیگری می خوانیم، مفهوم فرهنگ در رابطه با هر گروه انسانی متشکل از دو فرد یا بیشتر اطلاق می شود که اعضای آن از الگوهای مشترک رفتاری که در اجتماع قابل دریافت و انتقال هستند، پیروی می کنند. بطور کلی از نقطه نظر جامعه شناسی فرهنگ یک مفهوم عام است که به تمام آموخته های انسانی در طول حیات اجتماعی اطلاق می شود.[2] فرهنگ عمومی یا اجتماعی، از زیر مجموعه های نظام یافته و ارکانی چون ارزشها، باورها و اعتقادات، رسوم و هنجار ما تشکیل شده اند، هم در جوامع مختلف، نظامهای فرهنگی متفاوتی موجودند و هم در بطن و درون یک نظام فرهنگی بزرگ و وسیع، خُرد، فرهنگهای کوچکتری جای گرفته اند، که این امری طبیعی است، لکن در میان یک قوم، ملت، یا جامعه بزرگ و اصلی، بسیاری از ارزشها، باورها، هنجارها، معیارها و الگوهای رفتاری هستند که جنبه عام دارند، همه آنها را پذیرفته اند و همه در زندگی و روابط اجتماعی از آنها پیروی می کنند و رفتار اجتماعیشان تحت تأثیر آنهاست. همین جنبه های عام فرهنگ در میان یک جامعه بزرگ یا ملت را می توان به عنوان فرهنگ عمومی یا اجتماعی آن جامعه مورد مشاهده و مطالعه قرار داد. فرهنگ عمومی زیر بنای اجتماعی فراگیر و تعیین کننده کیفیت رابطه برخورد آحاد یک اجتماع با مسائل و واقعیت های موجود در زندگی اجتماعی است. شخصیت اجتماعی مردم یک جامعه در فرهنگ عمومی خلاصه می شود. و اهداف و کیفیت مسیر حرکت به سوی تعالی و پیشرفت یا زوال و عقب افتادگی آن تحت تأثیر این فرهنگ است. فرهنگ عمومی یا اجتماعی، عبارت است از مجموعة منسجم ونظام یافته ای از اهداف ارزشها، عقاید، باورها، رسوم و هنجارهای مردمی متعلق به یک جامعة بزرگ، قوم یا ملت. اما آنچه در واقع تجلی گر همه اینهاست و در یک جامعه ظهور عمومی و قابل مشاهده دارد، رفتار، منش و عُرف جامعه با همین معیارهای اجتماعی است، که به سادگی می تواند به وصف درآید.[3] در بسیاری موارد تکامل روحی، معنوی انسان در طول زمان را فرهنگ نامیده اند، که این تعریف غالباً با مفهوم تمدن همراهی پیدا می کند.[4] (بین علم و نکنولوژی و تبعات آن(تمدن) با فرهنگ تفاوت وجود دارد، چون دو مقوله جداگانه اند، اگر چه خود علم هم جزء شاخه های فرهنگ است.)[5] اصطلاح امروزی علم عبارت است از شناخت پدیده ها با وسایل آزمایشی معینی، در دوران باستان کلمه علم آنچنان مفهوم گسترده و پهناوری داشته است که از پندارها گرفته تا مسائل واقعی را در برمی گرفت. کم کم در دوران درخشندگی یونان، تفکرات عقلی به اندازه قابل ملاحظه ای بر موهومات پیروز می گردد. یعنی افکار انسانی در صدد برمی آید که اوهام و خرافات را از قلمرو علم خارج نماید و در این راه موفقیت هایی بدست می آورد، اگر چه دایره مفهوم علم تنگ تر می شود. ولی هنوز علم مفهومی که شامل هر گونه تفکرات اعم از فلسفی، هنری، و علوم(تجربی و انسانی) است. [6] بنابراین فرهنگ ترکیبی است از کلیه دانش و علم و فن و باورهای مذهبی، سنن و آداب، سیاست و پویش اقتصادی و ارزشهای متفاوت، به زبان ساده مجموعه داده ها و رفتار عمومی یک جامعه که وقتی تقسیم شود، یا جزء جزء مورد بررسی قرار گیرد، گویای منش خاصی برای گروه بخصوصی است که در این حالت گفته می شود، مثلاً فرهنگ اقتصادی، یا فرهنگ ادبی، یا فرهنگ سیاسی،‌ فرهنگ علمی، این جامعه در مقام مقایسه با جامعه دیگر برتر است یا پَست تر .....[7] -------------------------------------------------------------------------------- [1] . کاظمی، سید علی اصغر، بحران نوگرایی و فرهنگ سیاسی در ایران معاصر، تهران، انتشارات قومی، 1376، ص 35. [2] . جمعی از نویسندگان، کتاب جامعه و فرهنگ، تدوین: محسن فرد رو، سهراب حمیدی، رضا یعقوبی، انتشارات آرون، 1380، ج1، ص 119، [3] . جامعه و فرهنگ، (مجموعه مقالات) همان، ص 124 و 123. [4] . کاظمی، همان، ص 36. [5] . پیام ها و سخنرانی ها، سخنان مقام معظم رهبری، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران، ص 22. [6] . جعفری، محمدتقی، علم در خدمت انسان، ص 4 3. [7] . فرهیخته، شمس الدین، فرهنگ فرهیخته، واژه ها و اصطلاحات سیاسی، حقوقی، انتشارات زرین، چاپ اول، 1377، ص 76 575.
عنوان سوال:

فرهنگ به چه معناست، فرهنگ اجتماعی چیست؟


پاسخ:

واژه فرهنگ از زبان پهلوی(فارسی میانه) و یا به نقل از برخی فرهنگهای لغت، دارای ریشه اوستایی است که از دو جزء(فر) و(هنگ) تشکیل شده است. (فر) یا (فره) بارقه الهی است که بر دل انسان تجلی می کند و مایه کمال و تعالی نفس می گردد و (هنگ) یا (هنج) از مصدر هیختن یا هنجیدن به معنی برآوردن و جلوه گر ساختن است.
با این توضیح فرهنگ تجلی کمال و تعالی در انسان و جامعه می باشد. در زبانهای اروپایی Culture به معنی پرورش و تعلیم و تربیت است. فرهنگ نمایشگر رفتارها و باورهای والا و جا افتاده جامعه است و شامل آدابی است که الگو و اسوه اعمال افراد در جمع و نمایانگر روح هر جامعه است.
واژه فرهنگ در عین حال به مجموعه اطلاعات علوم مختلف و لغات و واژگان زبان نیز بکار می رود، شاید دلیل گزینش این واژه در مقابل واژه معجم در زبان عربی و دیکسیونری در زبان فرانسوی آن باشد که مجموعه لغات یک زبان، حیات روحی و فکری و اجتماعی یک ملت را بیان می کند.[1] با این وجود ابعاد و دامنه مفهومی که به عنوان (فرهنگ) می شناسیم آنقدر عمیق و وسیع است که مشکل بتوان آنرا در قالب تعریف مشخصی و محدود گنجانید، با مراجعه به نوشته ها و گفته های صاحب نظران، دهها و شاید صدها توصیف و تعریف از فرهنگ بتوان یافت. که از ارزشها و اعتقادات و باور ها گرفته، تا منش ها، خصائل و هنجارها و از ادبیات، هنر و معماری گرفته تا آئین ها و افسانه ها و اسطورها را در برمی گیرد. تنها در یک نوشته 164 تعریف مختلف از فرهنگ آمده و سپس چنین نتیجه گرفته است؛ فرهنگ عبارت است از الگوهای رفتاری، که توسط علائم و سمبل های مختلف انتقال می یابد و میراث ویژه گروههای بشری از جمله دستاوردهای فکری و ساخته های فیزیکی آنها را تشکیل می دهد. هسته اساسی فرهنگ از عقاید سنتی که در طول تاریخ کسب و گزینش شده و بخصوص ارزشهای مرتبط با آنها تشکیل یافته است، سیستمهای فرهنگی را از یک سو می توان نتیجه تلاش انسانها در گذشته و از سوی دیگر به عنوان عامل و راهنمای تلاش در آینده دانست، در تعریف دیگری می خوانیم، مفهوم فرهنگ در رابطه با هر گروه انسانی متشکل از دو فرد یا بیشتر اطلاق می شود که اعضای آن از الگوهای مشترک رفتاری که در اجتماع قابل دریافت و انتقال هستند، پیروی می کنند. بطور کلی از نقطه نظر جامعه شناسی فرهنگ یک مفهوم عام است که به تمام آموخته های انسانی در طول حیات اجتماعی اطلاق می شود.[2]
فرهنگ عمومی یا اجتماعی، از زیر مجموعه های نظام یافته و ارکانی چون ارزشها، باورها و اعتقادات، رسوم و هنجار ما تشکیل شده اند، هم در جوامع مختلف، نظامهای فرهنگی متفاوتی موجودند و هم در بطن و درون یک نظام فرهنگی بزرگ و وسیع، خُرد، فرهنگهای کوچکتری جای گرفته اند، که این امری طبیعی است، لکن در میان یک قوم، ملت، یا جامعه بزرگ و اصلی، بسیاری از ارزشها، باورها، هنجارها، معیارها و الگوهای رفتاری هستند که جنبه عام دارند، همه آنها را پذیرفته اند و همه در زندگی و روابط اجتماعی از آنها پیروی می کنند و رفتار اجتماعیشان تحت تأثیر آنهاست. همین جنبه های عام فرهنگ در میان یک جامعه بزرگ یا ملت را می توان به عنوان فرهنگ عمومی یا اجتماعی آن جامعه مورد مشاهده و مطالعه قرار داد. فرهنگ عمومی زیر بنای اجتماعی فراگیر و تعیین کننده کیفیت رابطه برخورد آحاد یک اجتماع با مسائل و واقعیت های موجود در زندگی اجتماعی است. شخصیت اجتماعی مردم یک جامعه در فرهنگ عمومی خلاصه می شود. و اهداف و کیفیت مسیر حرکت به سوی تعالی و پیشرفت یا زوال و عقب افتادگی آن تحت تأثیر این فرهنگ است. فرهنگ عمومی یا اجتماعی، عبارت است از مجموعة منسجم ونظام یافته ای از اهداف ارزشها، عقاید، باورها، رسوم و هنجارهای مردمی متعلق به یک جامعة بزرگ، قوم یا ملت. اما آنچه در واقع تجلی گر همه اینهاست و در یک جامعه ظهور عمومی و قابل مشاهده دارد، رفتار، منش و عُرف جامعه با همین معیارهای اجتماعی است، که به سادگی می تواند به وصف درآید.[3]
در بسیاری موارد تکامل روحی، معنوی انسان در طول زمان را فرهنگ نامیده اند، که این تعریف غالباً با مفهوم تمدن همراهی پیدا می کند.[4]
(بین علم و نکنولوژی و تبعات آن(تمدن) با فرهنگ تفاوت وجود دارد، چون دو مقوله جداگانه اند، اگر چه خود علم هم جزء شاخه های فرهنگ است.)[5] اصطلاح امروزی علم عبارت است از شناخت پدیده ها با وسایل آزمایشی معینی، در دوران باستان کلمه علم آنچنان مفهوم گسترده و پهناوری داشته است که از پندارها گرفته تا مسائل واقعی را در برمی گرفت. کم کم در دوران درخشندگی یونان، تفکرات عقلی به اندازه قابل ملاحظه ای بر موهومات پیروز می گردد. یعنی افکار انسانی در صدد برمی آید که اوهام و خرافات را از قلمرو علم خارج نماید و در این راه موفقیت هایی بدست می آورد، اگر چه دایره مفهوم علم تنگ تر می شود. ولی هنوز علم مفهومی که شامل هر گونه تفکرات اعم از فلسفی، هنری، و علوم(تجربی و انسانی) است. [6]
بنابراین فرهنگ ترکیبی است از کلیه دانش و علم و فن و باورهای مذهبی، سنن و آداب، سیاست و پویش اقتصادی و ارزشهای متفاوت، به زبان ساده مجموعه داده ها و رفتار عمومی یک جامعه که وقتی تقسیم شود، یا جزء جزء مورد بررسی قرار گیرد، گویای منش خاصی برای گروه بخصوصی است که در این حالت گفته می شود، مثلاً فرهنگ اقتصادی، یا فرهنگ ادبی، یا فرهنگ سیاسی،‌ فرهنگ علمی، این جامعه در مقام مقایسه با جامعه دیگر برتر است یا پَست تر .....[7]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . کاظمی، سید علی اصغر، بحران نوگرایی و فرهنگ سیاسی در ایران معاصر، تهران، انتشارات قومی، 1376، ص 35.
[2] . جمعی از نویسندگان، کتاب جامعه و فرهنگ، تدوین: محسن فرد رو، سهراب حمیدی، رضا یعقوبی، انتشارات آرون، 1380، ج1، ص 119،
[3] . جامعه و فرهنگ، (مجموعه مقالات) همان، ص 124 و 123.
[4] . کاظمی، همان، ص 36.
[5] . پیام ها و سخنرانی ها، سخنان مقام معظم رهبری، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران، ص 22.
[6] . جعفری، محمدتقی، علم در خدمت انسان، ص 4 3.
[7] . فرهیخته، شمس الدین، فرهنگ فرهیخته، واژه ها و اصطلاحات سیاسی، حقوقی، انتشارات زرین، چاپ اول، 1377، ص 76 575.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین