اعتبار سند حدیث معراج در رابطه با عذاب زنان به چه صورت است؟ آیا این حدیث به صورت قطعی معتبر است؟
روایات مختلف و متعددی درباره معراج و حوادثی که پیامبر اسلام(ص) در معراج با آنها مواجه شد وجود دارد. یکی از این روایات، حدیثی است که عذاب‌هایی برای زنان خطاکار ذکر شده است. متن این روایت به شرح ذیل است: امام علی(ع) می‌فرماید: من به همراه فاطمه(س) بر پیامبر(ص) وارد شدیم. دیدیم که آن‌حضرت به شدت گریه می‌کند. به ایشان عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت ای پیامبر خدا! چه چیزی باعث شده است که شما این‌طور گریه کنید؟ پیامبر فرمود: «شبی که به آسمان رفتم، زنانی از امتم را دیدم که دچار عذاب شدیدی شده‌اند. من از دیدن این صحنه به شدّت متأثّر شدم و به همین دلیل به گریه افتادم. زنی را دیدم که با موهایش آویزان شده و مغز سرش می‌جوشد. زنی را دیدم که با زبانش آویزان است و حمیم(آب جوش جهنم) در حلقوم او ریخته می‌شود. زنی را دیدم که به سینه‌هایش آویزان است. زنی را دیدم که گوشت بدنش را می‌خورد و آتش از زیرش شعله‌ور می‌شود. زنی را دیدم که پاهایش به دست‌هایش بسته شده و مارها و عقرب‌ها بر او مسلط شده‌اند. زنی کر و کور و لال دیدم که در صندوقی از آتش قرار دارد و مغزش از بینی‌اش بیرون می‌آید و بدنش از جزام و برص تکه تکه می‌شود. زنی را دیدم که با پاهایش در تنوری از آتش آویزان شده است. زنی را دیدم که گوشت بدنش را از ابتدا و انتها با قیچی آتشین تکه تکه می‌کند. زنی را دیدم که صورت و دستانش می‌سوزد در حالی او مشغول خوردن امعاء و احشاء خود است. زنی را دیدم که سرش، سر خوک بود و بدنش بدن الاغ و بر روی آن هزاران هزار عذاب مختلف قرار داشت. زنی را به شکل سگی دیدم در حالی‌که آتش از معقدش وارد و از دهانش خارج می‌شد و فرشتگان با گرزهایی از آتش بر سر و بدنش می‌زدند». حضرت فاطمه(س) گفت: ای عزیزم و ای نور چشمم! به من بفرمایید که اعمال و سیرت این افراد چه بود که خداوند این عذاب‌ها را برای آنان قرار داد. پیامبر خدا(ص) فرمود: «زنی که با موهایش آویزان شده بود، کسی بود که موهایش را از مردان نامحرم نمی‌پوشاند. زنی که با زبانش آویزان شده بود، کسی است که شوهرش را اذیت می‌کرد. آن زنی که با سینه‌هایش آویزان شده بود، کسی بود که از همسری با شوهرش سر باز می‌زد. آن زنی که با پاهایش آویزان شده بود، زنی بود که بدون اجازه شوهرش از خانه خارج می‌شد. آن زنی که گوشت بدنش را می‌خورد، زنی بود که بدنش را برای مردم زینت می‌کرد. آن کسی که دست‌هایش به پاهایش بسته و مار و عقرب‌ها بر او مسلط شده بود، آن زنی بود که آب وضو و لباسش ناپاک بود و از حیض و جنابت غسل نمی‌کرد و اهل نظافت نبود و نماز را کوچک می‌شمارد. آن کسی که کر و کور و لال شده بود، زنی بود که از راه زنا صاحب فرزند می‌شد و آن‌را به شوهرش نسبت می‌داد. آن زنی که گوشتش را با قیچی تکه می‌کرد، کسی بود که خودش را به مردان عرضه می‌کرد. آن زنی که امعاء و احشاء خود را می‌خورد در حالی‌که صورتش آتش زده می‌شد، اهل قیادت بود (واسطه رابطه نامشروع می‌شد). آن زنی که سرش مانند سر خوک بود و بدنش مانند بدن الاغ، زنی سخن‌چین و کذّاب بود. زنی که به شکل سگ بود و آتش از پشتش وارد و از دهانش خارج می‌شد، زنی غناء خوان و ناله‌گر و حسود بود». پس از آن فرمود: «وای بر زنی که همسرش را خشمگین کند و خوش به حال زنی که شوهرش از او راضی باشد».[1] سند این روایت که در کتاب «عیون اخبار الرضا(ع)» شیخ صدوق(متوفای 381ق) آورده شده، بدین شرح است: «علی بن عبدالله ورّاق، محمد بن أبی عبدالله کوفی، سهل بن زیاد آدمی، عبدالعظیم بن عبدالله حسنی، محمد بن علی، رضا، موسی بن جعفر، جعفر بن محمد، محمد بن علی، عن أبیه علی بن الحسین، حسین بن علی، أمیر المؤمنین علی بن أبی‌طالب». همان‌طور که ملاحظه می‌شود، قسمت معظم سند این روایت را امامان معصوم(ع) تشکیل می‌دهند. این حدیث از جانب امام جواد(ع) نقل شده که ایشان نیز به ترتیب و با تفصیل، آن‌را از پدران گرامی خود نقل کرده تا امام علی(ع) که آن‌را از پیامبر خدا(ص) نقل فرموده است. طبیعتاً این بخش از سند روایت، نیازی به بررسی ندارد. اما قبل از معصومان(ع) چهار راوی در سند این روایت قرار دارند که به طور کوتاه به بررسی احوال آنان می‌پردازیم. 1. عبدالعظیم بن عبدالله حسنی: او فرزند عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی‌طالب(ع) است.[2] او از اصحاب امام جواد(ع)، امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) به شمار می‌رود. علمای رجال در توصیفش گفته‌اند: «عبد، ورع و مَرضیّ».[3] لذا می‌توان او را امامی، شخصیتی جلیل القدر و گرانسنگ و ثقه(مورد اطمینان) دانست. 2. سهل بن زیاد آدمی: او از اصحاب امام هادی(ع) است. بیشتر علمای رجال و فقها او را اهل غلوّ و ضعیف دانسته‌اند،[4] ولی شیخ طوسی، در جایی اور را این‌گونه فردی ثقه معرفی کرده است.[5] اما در کتاب دیگر خود او را ضعیف می‌داند.[6] همچنین افرادی مانند علی بن محمد علان کلینی روایات زیادی از او نقل کرده‌اند. 3. محمد بن ابی عبدالله کوفی: نام کامل او محمد بن جعفر بن محمد بن عون اسدی کوفی است. او ساکن شهر ری بود. او فردی ثقه و صحیح الحدیث بود، ولی از افراد ضعیف نیز روایت نقل کرده است.[7] 4. علی بن عبدالله ورّاق: او از مشایخ صدوق است و شیخ صدوق بر او رضایت و رحمت می‌فرستد؛[8] بنابر این مبنا می‌توان او را شخصی مورد اطمینان دانست. 5. محمد بن علی بن حسین(معروف به شیخ صدوق): نویسنده کتاب عیون اخبار الرضا(ع) است که مورد اطمینان می‌باشد.[9] با توجه به مطالب مطرح شده، و با توجه به این‌که بیشتر یا بلکه همه راویان این حدیث قابل اعتماد هستند، می‌توان محتوای این روایت را پذیرفت و مشکلی ندارد.   [1] . ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، محقق: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 10، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق. [2] . نجاشی، رجال نجاشی، ص 247، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ پنجم، 1416ق. [3] . ابن داود حلی، رجال ابن داود، سید محمد صادق آل بحرالعلوم، ص 226، نجف، مطبعه حیدریه، 1392ق؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الأقوال، ص 130، قم، دار الذخائر، 1411ق. [4] . رجال نجاشی، ص 185؛ موسوی خویی، سید ابو القاسم‌، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال، ج ‌9، ص 355 – 356، قم، دفتر آیت الله خویی، 1409ق. [5] . الشیخ طوسی، رجال طوسی، تحقیق: قیومی اصفهانی، جواد، ص 387، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، 1415ق. [6] . شیخ طوسی، الفهرست، محقق: آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 80، نجف، المکتبة المرتضویه، چاپ اول، بی‌تا. [7] . رجال طوسی، ص 425. [8] . معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال، ج 13، ص 91؛ حائری مازندرانی، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال فی أحوال الرجال، ج ‌5، ص 37، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1416ق. [9] . رجال نجاشی، ص 261؛ ر. ک: مقاله «شیخ صدوق» در پایگاه اسلام‌پدیا .
عنوان سوال:

اعتبار سند حدیث معراج در رابطه با عذاب زنان به چه صورت است؟ آیا این حدیث به صورت قطعی معتبر است؟


پاسخ:

روایات مختلف و متعددی درباره معراج و حوادثی که پیامبر اسلام(ص) در معراج با آنها مواجه شد وجود دارد. یکی از این روایات، حدیثی است که عذاب‌هایی برای زنان خطاکار ذکر شده است. متن این روایت به شرح ذیل است:
امام علی(ع) می‌فرماید: من به همراه فاطمه(س) بر پیامبر(ص) وارد شدیم. دیدیم که آن‌حضرت به شدت گریه می‌کند. به ایشان عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت ای پیامبر خدا! چه چیزی باعث شده است که شما این‌طور گریه کنید؟
پیامبر فرمود: «شبی که به آسمان رفتم، زنانی از امتم را دیدم که دچار عذاب شدیدی شده‌اند. من از دیدن این صحنه به شدّت متأثّر شدم و به همین دلیل به گریه افتادم. زنی را دیدم که با موهایش آویزان شده و مغز سرش می‌جوشد. زنی را دیدم که با زبانش آویزان است و حمیم(آب جوش جهنم) در حلقوم او ریخته می‌شود. زنی را دیدم که به سینه‌هایش آویزان است. زنی را دیدم که گوشت بدنش را می‌خورد و آتش از زیرش شعله‌ور می‌شود. زنی را دیدم که پاهایش به دست‌هایش بسته شده و مارها و عقرب‌ها بر او مسلط شده‌اند. زنی کر و کور و لال دیدم که در صندوقی از آتش قرار دارد و مغزش از بینی‌اش بیرون می‌آید و بدنش از جزام و برص تکه تکه می‌شود. زنی را دیدم که با پاهایش در تنوری از آتش آویزان شده است. زنی را دیدم که گوشت بدنش را از ابتدا و انتها با قیچی آتشین تکه تکه می‌کند. زنی را دیدم که صورت و دستانش می‌سوزد در حالی او مشغول خوردن امعاء و احشاء خود است. زنی را دیدم که سرش، سر خوک بود و بدنش بدن الاغ و بر روی آن هزاران هزار عذاب مختلف قرار داشت. زنی را به شکل سگی دیدم در حالی‌که آتش از معقدش وارد و از دهانش خارج می‌شد و فرشتگان با گرزهایی از آتش بر سر و بدنش می‌زدند».
حضرت فاطمه(س) گفت: ای عزیزم و ای نور چشمم! به من بفرمایید که اعمال و سیرت این افراد چه بود که خداوند این عذاب‌ها را برای آنان قرار داد.
پیامبر خدا(ص) فرمود: «زنی که با موهایش آویزان شده بود، کسی بود که موهایش را از مردان نامحرم نمی‌پوشاند. زنی که با زبانش آویزان شده بود، کسی است که شوهرش را اذیت می‌کرد. آن زنی که با سینه‌هایش آویزان شده بود، کسی بود که از همسری با شوهرش سر باز می‌زد. آن زنی که با پاهایش آویزان شده بود، زنی بود که بدون اجازه شوهرش از خانه خارج می‌شد. آن زنی که گوشت بدنش را می‌خورد، زنی بود که بدنش را برای مردم زینت می‌کرد. آن کسی که دست‌هایش به پاهایش بسته و مار و عقرب‌ها بر او مسلط شده بود، آن زنی بود که آب وضو و لباسش ناپاک بود و از حیض و جنابت غسل نمی‌کرد و اهل نظافت نبود و نماز را کوچک می‌شمارد. آن کسی که کر و کور و لال شده بود، زنی بود که از راه زنا صاحب فرزند می‌شد و آن‌را به شوهرش نسبت می‌داد. آن زنی که گوشتش را با قیچی تکه می‌کرد، کسی بود که خودش را به مردان عرضه می‌کرد. آن زنی که امعاء و احشاء خود را می‌خورد در حالی‌که صورتش آتش زده می‌شد، اهل قیادت بود (واسطه رابطه نامشروع می‌شد). آن زنی که سرش مانند سر خوک بود و بدنش مانند بدن الاغ، زنی سخن‌چین و کذّاب بود. زنی که به شکل سگ بود و آتش از پشتش وارد و از دهانش خارج می‌شد، زنی غناء خوان و ناله‌گر و حسود بود».
پس از آن فرمود: «وای بر زنی که همسرش را خشمگین کند و خوش به حال زنی که شوهرش از او راضی باشد».[1]
سند این روایت که در کتاب «عیون اخبار الرضا(ع)» شیخ صدوق(متوفای 381ق) آورده شده، بدین شرح است:
«علی بن عبدالله ورّاق، محمد بن أبی عبدالله کوفی، سهل بن زیاد آدمی، عبدالعظیم بن عبدالله حسنی، محمد بن علی، رضا، موسی بن جعفر، جعفر بن محمد، محمد بن علی، عن أبیه علی بن الحسین، حسین بن علی، أمیر المؤمنین علی بن أبی‌طالب».
همان‌طور که ملاحظه می‌شود، قسمت معظم سند این روایت را امامان معصوم(ع) تشکیل می‌دهند. این حدیث از جانب امام جواد(ع) نقل شده که ایشان نیز به ترتیب و با تفصیل، آن‌را از پدران گرامی خود نقل کرده تا امام علی(ع) که آن‌را از پیامبر خدا(ص) نقل فرموده است. طبیعتاً این بخش از سند روایت، نیازی به بررسی ندارد.
اما قبل از معصومان(ع) چهار راوی در سند این روایت قرار دارند که به طور کوتاه به بررسی احوال آنان می‌پردازیم.
1. عبدالعظیم بن عبدالله حسنی: او فرزند عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی‌طالب(ع) است.[2] او از اصحاب امام جواد(ع)، امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) به شمار می‌رود. علمای رجال در توصیفش گفته‌اند: «عبد، ورع و مَرضیّ».[3] لذا می‌توان او را امامی، شخصیتی جلیل القدر و گرانسنگ و ثقه(مورد اطمینان) دانست.
2. سهل بن زیاد آدمی: او از اصحاب امام هادی(ع) است. بیشتر علمای رجال و فقها او را اهل غلوّ و ضعیف دانسته‌اند،[4] ولی شیخ طوسی، در جایی اور را این‌گونه فردی ثقه معرفی کرده است.[5] اما در کتاب دیگر خود او را ضعیف می‌داند.[6] همچنین افرادی مانند علی بن محمد علان کلینی روایات زیادی از او نقل کرده‌اند.
3. محمد بن ابی عبدالله کوفی: نام کامل او محمد بن جعفر بن محمد بن عون اسدی کوفی است. او ساکن شهر ری بود. او فردی ثقه و صحیح الحدیث بود، ولی از افراد ضعیف نیز روایت نقل کرده است.[7]
4. علی بن عبدالله ورّاق: او از مشایخ صدوق است و شیخ صدوق بر او رضایت و رحمت می‌فرستد؛[8] بنابر این مبنا می‌توان او را شخصی مورد اطمینان دانست.
5. محمد بن علی بن حسین(معروف به شیخ صدوق): نویسنده کتاب عیون اخبار الرضا(ع) است که مورد اطمینان می‌باشد.[9]
با توجه به مطالب مطرح شده، و با توجه به این‌که بیشتر یا بلکه همه راویان این حدیث قابل اعتماد هستند، می‌توان محتوای این روایت را پذیرفت و مشکلی ندارد.   [1] . ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، محقق: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 10، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق. [2] . نجاشی، رجال نجاشی، ص 247، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ پنجم، 1416ق. [3] . ابن داود حلی، رجال ابن داود، سید محمد صادق آل بحرالعلوم، ص 226، نجف، مطبعه حیدریه، 1392ق؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الأقوال، ص 130، قم، دار الذخائر، 1411ق. [4] . رجال نجاشی، ص 185؛ موسوی خویی، سید ابو القاسم‌، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال، ج ‌9، ص 355 – 356، قم، دفتر آیت الله خویی، 1409ق. [5] . الشیخ طوسی، رجال طوسی، تحقیق: قیومی اصفهانی، جواد، ص 387، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، 1415ق. [6] . شیخ طوسی، الفهرست، محقق: آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 80، نجف، المکتبة المرتضویه، چاپ اول، بی‌تا. [7] . رجال طوسی، ص 425. [8] . معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال، ج 13، ص 91؛ حائری مازندرانی، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال فی أحوال الرجال، ج ‌5، ص 37، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1416ق. [9] . رجال نجاشی، ص 261؛ ر. ک: مقاله «شیخ صدوق» در پایگاه اسلام‌پدیا .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین