(تأخیر بیان از وقت حاجت) و (تأخیر بیان از وقت خطاب) به چه معنا است؟
الف. تأخیر بیان از وقت حاجت‏ بیان یک خواسته و توضیح آن باید قبل از رسیدن وقت انجام آن باشد؛ چون در غیر این صورت، بی‌فایده خواهد بود. بر این اساس، در خطاب‌هایی که از سوی شارع مقدس برای بیان احکام شرعی صادر می‌شود(آیات و روایات)، جایز نیست که توضیح یک حکم بعد از مهلت انجام آن باشد؛ زیرا اگر حکمی به صورت مجمل بیان شود و تا زمان لزوم عمل به آن، رفع اجمال و ابهام نگردد، «تأخیر بیان از وقت حاجت» لازم می‌آید. برای مثال؛ پدری در اول ماه به فرزندش می‌گوید: روز دهم ماه کاری را برایم انجام بده، ولی تا روز دوازدهم ماه خواسته خود را مشخص نمی‌کند و در روز دوازدهم می‌گوید: منظورم فلان کار بود. بدیهی است انجام چنین عملی در روز دهم برای مکلف مقدور نیست. بنابراین، بر پدر لازم است قبل از فرا رسیدن زمان عمل، رفع اجمال نماید؛ در غیر این صورت، تأخیر بیان از وقت حاجت لازم می‌آید که از مصادیق «تکلیف بما لا یطاق (تکلیف به چیزی که شخص توانایی انجام آن‌را ندارد)» می‌باشد. به همین دلیل، عدم جواز تأخیر بیان از وقت حاجت مورد اتفاق علمای اصول فقه است.[1] ب. تأخیر بیان از وقت خطاب‏ زمان صدور حکم شرعی از سوی شارع را «وقت خطاب» و زمان لزوم عمل به آن‌را «وقت حاجت» می‌گویند. اکنون این‌که آیا لازم است در همان خطاب اولیه، تمام توضیحات ارائه شود و یا آن‌که می‌توان اجمالاً چیزی را خواست و مدتی بعد (و قبل از رسیدن مهلت انجام آن) توضیحات لازم را ارائه نمود، از مسائلی است که میان علمای اصول فقه مورد گفت‌وگو قرار گرفته است. از دیرباز این سؤال در میان اصولی‌ها مطرح بوده که؛ آیا تأخیر بیان از وقت خطاب جایز است یا نه؟ برای مثال؛ کسی در اول ماه به ما بگوید: در روز دهم ماه، کاری را برایم انجام دهید و در روز هشتم توضیح دهد که منظورم از آن کار، خریدن فلان کتاب است. در میان اصولیون درباره جواز چنین عملی سه دیدگاه وجود دارد: 1. عده‌ای به جواز تأخیر بیان از وقت خطاب معتقد هستند؛ 2. جمعی به عدم جواز تأخیر بیان از وقت خطاب معتقدند؛ 3. برخی قائل به تفصیل شده‌اند. به نظر مشهور اصولیون، «تأخیر بیان از وقت خطاب»، به دلیل وقوع آن در اوامر عرفی و عقلایی مطلقاً جایز است.[2]   [1] . ولایی، عیسی‏، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول‏، ص 127، تهران، نشر نی‏، چاپ ششم، 1387ش‏؛ ملکی اصفهانی، مجتبی، فرهنگ اصطلاحات اصول، ج 1، ص 193، قم، نشر عالمه، 1379ش. [2] . فرهنگ تشریحی اصطلاخات اصول، ص 128؛ فرهنگ اصطلاحات اصول، ج ‏1، ص 194.
عنوان سوال:

(تأخیر بیان از وقت حاجت) و (تأخیر بیان از وقت خطاب) به چه معنا است؟


پاسخ:

الف. تأخیر بیان از وقت حاجت‏
بیان یک خواسته و توضیح آن باید قبل از رسیدن وقت انجام آن باشد؛ چون در غیر این صورت، بی‌فایده خواهد بود. بر این اساس، در خطاب‌هایی که از سوی شارع مقدس برای بیان احکام شرعی صادر می‌شود(آیات و روایات)، جایز نیست که توضیح یک حکم بعد از مهلت انجام آن باشد؛ زیرا اگر حکمی به صورت مجمل بیان شود و تا زمان لزوم عمل به آن، رفع اجمال و ابهام نگردد، «تأخیر بیان از وقت حاجت» لازم می‌آید.
برای مثال؛ پدری در اول ماه به فرزندش می‌گوید: روز دهم ماه کاری را برایم انجام بده، ولی تا روز دوازدهم ماه خواسته خود را مشخص نمی‌کند و در روز دوازدهم می‌گوید: منظورم فلان کار بود. بدیهی است انجام چنین عملی در روز دهم برای مکلف مقدور نیست. بنابراین، بر پدر لازم است قبل از فرا رسیدن زمان عمل، رفع اجمال نماید؛ در غیر این صورت، تأخیر بیان از وقت حاجت لازم می‌آید که از مصادیق «تکلیف بما لا یطاق (تکلیف به چیزی که شخص توانایی انجام آن‌را ندارد)» می‌باشد. به همین دلیل، عدم جواز تأخیر بیان از وقت حاجت مورد اتفاق علمای اصول فقه است.[1]
ب. تأخیر بیان از وقت خطاب‏
زمان صدور حکم شرعی از سوی شارع را «وقت خطاب» و زمان لزوم عمل به آن‌را «وقت حاجت» می‌گویند. اکنون این‌که آیا لازم است در همان خطاب اولیه، تمام توضیحات ارائه شود و یا آن‌که می‌توان اجمالاً چیزی را خواست و مدتی بعد (و قبل از رسیدن مهلت انجام آن) توضیحات لازم را ارائه نمود، از مسائلی است که میان علمای اصول فقه مورد گفت‌وگو قرار گرفته است. از دیرباز این سؤال در میان اصولی‌ها مطرح بوده که؛ آیا تأخیر بیان از وقت خطاب جایز است یا نه؟ برای مثال؛ کسی در اول ماه به ما بگوید: در روز دهم ماه، کاری را برایم انجام دهید و در روز هشتم توضیح دهد که منظورم از آن کار، خریدن فلان کتاب است.
در میان اصولیون درباره جواز چنین عملی سه دیدگاه وجود دارد:
1. عده‌ای به جواز تأخیر بیان از وقت خطاب معتقد هستند؛
2. جمعی به عدم جواز تأخیر بیان از وقت خطاب معتقدند؛
3. برخی قائل به تفصیل شده‌اند.
به نظر مشهور اصولیون، «تأخیر بیان از وقت خطاب»، به دلیل وقوع آن در اوامر عرفی و عقلایی مطلقاً جایز است.[2]   [1] . ولایی، عیسی‏، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول‏، ص 127، تهران، نشر نی‏، چاپ ششم، 1387ش‏؛ ملکی اصفهانی، مجتبی، فرهنگ اصطلاحات اصول، ج 1، ص 193، قم، نشر عالمه، 1379ش. [2] . فرهنگ تشریحی اصطلاخات اصول، ص 128؛ فرهنگ اصطلاحات اصول، ج ‏1، ص 194.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین