برخی می‌گویند؛ کتاب (التأدیب) برای شلمغانی است نه حسین بن روح؛ آیا چنین چیزی صحت دارد؟
محمّد بن علی شلمغانی، از اهالی روستای شلمغان از توابع واسط عراق بود. از ابتدای زندگی او، آگاهی چندانی در دست نیست. شهرت او، به دوران پس از نیابت حسین بن روح، مربوط است. اوّلین ملاقات حسین بن روح با شیعیان پس از آغاز نیابت خاص، در منزل شلمغانی صورت گرفت. شلمغانی، پس از آن هم به عنوان نماینده و واسطه حسین بن روح، نایب سوم امام مهدی(عج) با مردم ملاقات می‌کرد و درخواست‌های آنها را می‌گرفت و جواب امام(ع) را بدانان تحویل می‌داد. به عبارت دیگر؛ او نماینده امام مهدی(عج) محسوب نمی‌شد؛ بلکه دست‌یار حسین بن روح، محسوب می‌شد و برخی کارها را انجام می‌داد. امّ کلثوم، دختر نایب دوم، می‌گوید: «شلمغانی نزد بنی بسطام جایگاه و اعتباری ویژه داشت؛ زیرا حسین بن روح - که خدای از او راضی باشد- او را در میان مردم بزرگ داشته و به او جایگاه و آبرو بخشیده بود».[1] موقعیّت علمی شلمغانی‏ موقعیّت علمی شلمغانی، در کتاب‌های غیبت‌نگاری مورد اشاره قرار گرفته است. در کتاب الغیبة طوسی آمده است: «آن‌گاه که لعن شلمغانی صادر شد، از حسین بن روح درباره کتاب‌های او پرسش شد که با آنها چگونه مواجه شویم در حالی که خانه‌های ما از کتاب‌های او انباشته است؟!».[2] این سؤال مردم، نشانگر شهرت علمی شلمغانی و نگاشته‌های او است. شهرت شلمغانی در دوره پیش از انحراف و حتّی پیش از همکاری با حسین بن روح، به جهت نگاشته‌های حدیثی و غیر حدیثی وی بوده است. نجاشی، کتاب‌های فراوانی برای او برشمرده که نشانگر ذوق و سلیقه وی در نگارش و ارائه نظریات خویش است. معروفیّت کتاب «التکلیف» -که با عبارت «و بیوتنا منها ملأ» توصیف شده است-، نمونه روشن فعالیت‌های شلمغانی در دوران اوّلیه عمر خویش است. نجاشی نیز کتاب‌های متعددی برای او بر شمرده است،[3] اما در هیچ مصدری، کتاب «التأدیب» را به حسین بن روح نسبت نداده‌اند. نجاشی در کتاب خود تألیفی به این نام را به دو نفر: احمد بن عبدالله بن مهران[4] و  علی بن محمد بن شیره[5] نسبت می‌دهد. بله، تنها در کتاب غیبت شیخ طوسی چنین آمده است: «جناب حسین بن روح، برای ارزیابی کتاب التأدیب، آن‌را نزد گروهی از فقها در قم فرستاد تا پس از بررسی نظر دهند که چیزی از محتوای آن با نظر آنان، مخالفت دارد یا نه و آنان، همه کتاب، جز یک مسئله آن‌را تأیید کردند».[6] همان‌طور که در متن عربی این نقل آمده است، بیان نشده که کتاب التأدیب اثر حسین بن روح است، اگر چه برخی این کتاب را به وی نسبت داده‌اند،[7] ولی با توجه به جایگاه حسین بن روح و موقعیت او در بین شیعیان بسیار طبیعی است که برخی از تألیفات دیگران را جهت اطمینان به محتوای آن بر عده‌ای از علمای شیعه عرضه کرده و از نظر آنان آگاه شود. حتی این‌گونه نظر خواهی‌ها با توجه مهارت محدّثان قم در تشخیص احادیث صحیح از غیر آن در کتاب شلمغانی هم انجام گرفت. شیخ طوسی که کتاب «التکلیف» شلمغانی را با واسطه از شیخ صدوق و او از پدرش نقل کرده است، چنین گفته که یک حدیث از مجموعه احادیث کتاب «التکلیف» [ظاهراً] توسط پدر شیخ صدوق استثناء شده و مورد قبول واقع نشده است، لذا بعد از این همه علما آن یک روایت را استثناء کردند.[8] بنابراین، در مرحله اول؛ انتساب این کتاب به حسین بن روح انتساب بجایی نیست. در مرحله بعد؛ همان‌طور که بیان شد، چنین کتابی را نیز به شلمغانی نسبت نداده‌اند. نجاشی با این‌که بیش از ده کتاب برای شلمغانی شمرده است از چنین کتابی نام نمی‌برد. البته، شیخ طوسی در «کتاب الغیبة» خود از ارسال کتاب «التأدیب» توسط حسین بن روح به قم خبر داده و در کتاب فهرست خود از نظر علمای قم درباره کتاب «التکلیف» وی خبر می‌دهد و چه بسا این موضوع منجر شده که عده‌ای کتاب «التأدیب» را همان کتاب «التکلیف»؛ اثر شلمغانی بدانند که در این صورت چنین نسبتی صحیح نیست.   [1] . طوسی،‌ محمد بن الحسن، الغیبة، ص 403، قم، دارالمعارف الاسلامیه، 1411ق. [2] . همان، ص 389. [3] . نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 378، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش. [4] . همان، ص 91. [5] . همان، ص 256. [6] . «أَنْفَذَ الشَّیْخُ الْحُسَیْنُ بْنُ رَوْحٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ کِتَابَ التَّأْدِیبِ إِلَی قُمَّ وَ کَتَبَ إِلَی جَمَاعَةِ الْفُقَهَاءِ بِهَا وَ قَالَ لَهُمْ انْظُرُوا فِی هَذَا الْکِتَابِ وَ انْظُرُوا فِیهِ شَیْ‏ءٌ یُخَالِفُکُمْ». کتاب الغیبة، ص 390. [7] . طباطبایی، سیدمحمد کاظم، تاریخ حدیث شیعه، ج 2، ص 75، قم، دار الحدیث، 1390ش. [8] . شیخ طوسی، الفهرست، محقق و مصحح: آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 44، نجف، المکتبة المرتضویه، چاپ اول، بی‌تا.
عنوان سوال:

برخی می‌گویند؛ کتاب (التأدیب) برای شلمغانی است نه حسین بن روح؛ آیا چنین چیزی صحت دارد؟


پاسخ:

محمّد بن علی شلمغانی، از اهالی روستای شلمغان از توابع واسط عراق بود.
از ابتدای زندگی او، آگاهی چندانی در دست نیست. شهرت او، به دوران پس از نیابت حسین بن روح، مربوط است.
اوّلین ملاقات حسین بن روح با شیعیان پس از آغاز نیابت خاص، در منزل شلمغانی صورت گرفت. شلمغانی، پس از آن هم به عنوان نماینده و واسطه حسین بن روح، نایب سوم امام مهدی(عج) با مردم ملاقات می‌کرد و درخواست‌های آنها را می‌گرفت و جواب امام(ع) را بدانان تحویل می‌داد. به عبارت دیگر؛ او نماینده امام مهدی(عج) محسوب نمی‌شد؛ بلکه دست‌یار حسین بن روح، محسوب می‌شد و برخی کارها را انجام می‌داد.
امّ کلثوم، دختر نایب دوم، می‌گوید: «شلمغانی نزد بنی بسطام جایگاه و اعتباری ویژه داشت؛ زیرا حسین بن روح - که خدای از او راضی باشد- او را در میان مردم بزرگ داشته و به او جایگاه و آبرو بخشیده بود».[1]
موقعیّت علمی شلمغانی‏
موقعیّت علمی شلمغانی، در کتاب‌های غیبت‌نگاری مورد اشاره قرار گرفته است. در کتاب الغیبة طوسی آمده است: «آن‌گاه که لعن شلمغانی صادر شد، از حسین بن روح درباره کتاب‌های او پرسش شد که با آنها چگونه مواجه شویم در حالی که خانه‌های ما از کتاب‌های او انباشته است؟!».[2]
این سؤال مردم، نشانگر شهرت علمی شلمغانی و نگاشته‌های او است. شهرت شلمغانی در دوره پیش از انحراف و حتّی پیش از همکاری با حسین بن روح، به جهت نگاشته‌های حدیثی و غیر حدیثی وی بوده است. نجاشی، کتاب‌های فراوانی برای او برشمرده که نشانگر ذوق و سلیقه وی در نگارش و ارائه نظریات خویش است. معروفیّت کتاب «التکلیف» -که با عبارت «و بیوتنا منها ملأ» توصیف شده است-، نمونه روشن فعالیت‌های شلمغانی در دوران اوّلیه عمر خویش است.
نجاشی نیز کتاب‌های متعددی برای او بر شمرده است،[3] اما در هیچ مصدری، کتاب «التأدیب» را به حسین بن روح نسبت نداده‌اند. نجاشی در کتاب خود تألیفی به این نام را به دو نفر: احمد بن عبدالله بن مهران[4] و  علی بن محمد بن شیره[5] نسبت می‌دهد.
بله، تنها در کتاب غیبت شیخ طوسی چنین آمده است: «جناب حسین بن روح، برای ارزیابی کتاب التأدیب، آن‌را نزد گروهی از فقها در قم فرستاد تا پس از بررسی نظر دهند که چیزی از محتوای آن با نظر آنان، مخالفت دارد یا نه و آنان، همه کتاب، جز یک مسئله آن‌را تأیید کردند».[6] همان‌طور که در متن عربی این نقل آمده است، بیان نشده که کتاب التأدیب اثر حسین بن روح است، اگر چه برخی این کتاب را به وی نسبت داده‌اند،[7] ولی با توجه به جایگاه حسین بن روح و موقعیت او در بین شیعیان بسیار طبیعی است که برخی از تألیفات دیگران را جهت اطمینان به محتوای آن بر عده‌ای از علمای شیعه عرضه کرده و از نظر آنان آگاه شود. حتی این‌گونه نظر خواهی‌ها با توجه مهارت محدّثان قم در تشخیص احادیث صحیح از غیر آن در کتاب شلمغانی هم انجام گرفت. شیخ طوسی که کتاب «التکلیف» شلمغانی را با واسطه از شیخ صدوق و او از پدرش نقل کرده است، چنین گفته که یک حدیث از مجموعه احادیث کتاب «التکلیف» [ظاهراً] توسط پدر شیخ صدوق استثناء شده و مورد قبول واقع نشده است، لذا بعد از این همه علما آن یک روایت را استثناء کردند.[8]
بنابراین، در مرحله اول؛ انتساب این کتاب به حسین بن روح انتساب بجایی نیست. در مرحله بعد؛ همان‌طور که بیان شد، چنین کتابی را نیز به شلمغانی نسبت نداده‌اند. نجاشی با این‌که بیش از ده کتاب برای شلمغانی شمرده است از چنین کتابی نام نمی‌برد. البته، شیخ طوسی در «کتاب الغیبة» خود از ارسال کتاب «التأدیب» توسط حسین بن روح به قم خبر داده و در کتاب فهرست خود از نظر علمای قم درباره کتاب «التکلیف» وی خبر می‌دهد و چه بسا این موضوع منجر شده که عده‌ای کتاب «التأدیب» را همان کتاب «التکلیف»؛ اثر شلمغانی بدانند که در این صورت چنین نسبتی صحیح نیست.   [1] . طوسی،‌ محمد بن الحسن، الغیبة، ص 403، قم، دارالمعارف الاسلامیه، 1411ق. [2] . همان، ص 389. [3] . نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 378، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش. [4] . همان، ص 91. [5] . همان، ص 256. [6] . «أَنْفَذَ الشَّیْخُ الْحُسَیْنُ بْنُ رَوْحٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ کِتَابَ التَّأْدِیبِ إِلَی قُمَّ وَ کَتَبَ إِلَی جَمَاعَةِ الْفُقَهَاءِ بِهَا وَ قَالَ لَهُمْ انْظُرُوا فِی هَذَا الْکِتَابِ وَ انْظُرُوا فِیهِ شَیْ‏ءٌ یُخَالِفُکُمْ». کتاب الغیبة، ص 390. [7] . طباطبایی، سیدمحمد کاظم، تاریخ حدیث شیعه، ج 2، ص 75، قم، دار الحدیث، 1390ش. [8] . شیخ طوسی، الفهرست، محقق و مصحح: آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 44، نجف، المکتبة المرتضویه، چاپ اول، بی‌تا.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین