استنجاء به معنای پاک‌کردن مخرج از بول و غائط می‌باشد که گاه با آب و گاه با خاک، سنگ و ... انجام می‌شود.[1] چگونگی استنجاء نیز در فقه اسلامی مطرح بوده و نظریات متعددی درباره آن ابراز شده است که درباره اثر بول(ادرار)، تمام فقها معتقدند که باید با آب شسته شود.[2] در مورد استنجای از غائط(مدفوع)، فقهای امامیه معتقدند که در صورت پخش‌نشدن نجاست، انسان میان تطهیر با آب یا استنجاء با سه سنگ مخیّر است؛[3] و در صورت پخش‌شدن، واجب است با آب تطهیر شود.[4] و در صورت استفاده از آب، مخرج غائط باید به گونه‌ای شسته شود که علاوه بر عین نجاست، اثر آن نیز از بین برود.[5] در ارتباط با استنجاء با چیزهایی غیر از آب و سنگ نیز روایاتی وجود دارد. در همین راستا در منابع روایی شیعه و اهل سنت با چند تعبیر، از استنجاء با استخوان و سرگین خشکیده حیوانات نهی شده و دلیلش چنین اعلام شده که این دو از مواد غذایی جنیان هستند: «لا تَسْتَنْجوا بِالْعَظْمِ وَ الرَّوْثِ فَإِنَّها زادُ إِخْوَتِکُمُ الْجِنّ»،[6] ‏ «لا تَسْتَنْجوا بِالْعَظْمِ ... فَإِنَّهُ زَادُ إِخْوانِکُمْ مِنَ الْجِنِّ»،[7] «لا تَسْتَنْجوا بِالْعَظامِ و لا بالروث فَإِنَّهُ زَادُ إِخْوانِکُمْ مِنَ الْجِنِّ».[8] در برخی کتب‌ فقهی؛ با اندکی تفاوت و بدون نام‌بردن از «جن» عبارتی آمده است که شاید نقل به مضمون همان روایات فوق باشد: «لا تَسْتَنْجوا بِالْعَظْمِ وَ الرَّوْثِ فإنّهما لا یطهّران».[9] با استخوان و سرگین استنجا نکنید؛ زیرا پاک‌کننده نیستند. این عبارت در بیان حکم فقهی چنین استنجایی بوده و از بیان دلیل آن صرف نظر شده است و شاید این عبارت را بتوان روایتی مستقل دانست که در مجامع روایی مشهور بدان اشاره نشده است و یا همان‌گونه که گفته شد، این عبارت تنها برداشت فقهی برخی فقها از روایات اولیه باشد که در توضیح آن باید گفت؛ براساس روایات اولیه، استنجاء با استخوان، و سرگین جایز نیست و حرام است؛[10] زیرا نهی در این روایت، نهی تحریمی است.[11] اما از جهت حکم وضعی؛ در کفایت استنجاء با اشیای یاد شده اختلاف نظر وجود دارد.[12] که عبارت «لا یطهران» بیانگر نظر فقهی افرادی است که حکم وضعی آن روایات را نیز عدم طهارت می‌دانند. [1] . ر. ک: نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج 2، ص 13، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، 1404ق؛ انصاری، محمد علی، الموسوعة الفقهیه المیسرة، ج ‌3، ص ‌105، قم، مجمع الفکر الإسلامی، چاپ اول، 1415ق. [2] . محدث بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، ج ‌2، ص ‌7، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1405ق. [3] . طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الإمامیة، ج ‌1، ص ‌16، تهران، ‌المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، چاپ سوم، 1387ق. [4] . حلّی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة، ج ‌1، ص ‌269، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق. [5] . ر. ک: جواهر الکلام، ج 2، ص 22 - 24. [6] . ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج ‏2، ص 185، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق. [7] . ابن خزیمه سلمی نیشابوری، أبوبکر محمد بن إسحاق، صحیح ابن خزیمة، ج 1، ص 44، بیروت، المکتب الإسلامی، بی‌تا. [8] . ابن حزم اندلسی، علی بن احمد بن سعید، المحلی بالآثار، ج 1، ص 14، بیروت، دار الفکر، بی‌تا. [9] . نجم الدین حلّی، جعفر بن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، ج 1، ص 130، قم، مؤسسه سید الشهداء، چاپ اول، 1407ق؛ حلّی، حسن بن یوسف بن مطهر، تذکرة الفقهاء، ج 1، ص 133، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1414ق. [10] . شارع النجاة فی أحکام العبادات، ص 326؛ شیرازی، کاظم، شرح العروة الوثقی، مقرر: کاشف الغطاء، علی‌، ص 117، نجف اشرف، مؤسسه کاشف الغطاء، چاپ اول، 1423ق. [11] . شارع النجاة فی أحکام العبادات، ص 326. [12] . ر. ک: جواهر الکلام، ج 2، ص 48 – 55؛ طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی مع التعلیقات، ج 1، ص 144، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ اول، 1428ق.
معنا و تفسیر حدیث (لا تستنجوا بعظم و لا روث فانهما لا یطهران) چیست؟ حکم شرعی استنجاء چیست؟
استنجاء به معنای پاککردن مخرج از بول و غائط میباشد که گاه با آب و گاه با خاک، سنگ و ... انجام میشود.[1]
چگونگی استنجاء نیز در فقه اسلامی مطرح بوده و نظریات متعددی درباره آن ابراز شده است که درباره اثر بول(ادرار)، تمام فقها معتقدند که باید با آب شسته شود.[2] در مورد استنجای از غائط(مدفوع)، فقهای امامیه معتقدند که در صورت پخشنشدن نجاست، انسان میان تطهیر با آب یا استنجاء با سه سنگ مخیّر است؛[3] و در صورت پخششدن، واجب است با آب تطهیر شود.[4] و در صورت استفاده از آب، مخرج غائط باید به گونهای شسته شود که علاوه بر عین نجاست، اثر آن نیز از بین برود.[5]
در ارتباط با استنجاء با چیزهایی غیر از آب و سنگ نیز روایاتی وجود دارد. در همین راستا در منابع روایی شیعه و اهل سنت با چند تعبیر، از استنجاء با استخوان و سرگین خشکیده حیوانات نهی شده و دلیلش چنین اعلام شده که این دو از مواد غذایی جنیان هستند:
«لا تَسْتَنْجوا بِالْعَظْمِ وَ الرَّوْثِ فَإِنَّها زادُ إِخْوَتِکُمُ الْجِنّ»،[6] «لا تَسْتَنْجوا بِالْعَظْمِ ... فَإِنَّهُ زَادُ إِخْوانِکُمْ مِنَ الْجِنِّ»،[7] «لا تَسْتَنْجوا بِالْعَظامِ و لا بالروث فَإِنَّهُ زَادُ إِخْوانِکُمْ مِنَ الْجِنِّ».[8]
در برخی کتب فقهی؛ با اندکی تفاوت و بدون نامبردن از «جن» عبارتی آمده است که شاید نقل به مضمون همان روایات فوق باشد:
«لا تَسْتَنْجوا بِالْعَظْمِ وَ الرَّوْثِ فإنّهما لا یطهّران».[9] با استخوان و سرگین استنجا نکنید؛ زیرا پاککننده نیستند.
این عبارت در بیان حکم فقهی چنین استنجایی بوده و از بیان دلیل آن صرف نظر شده است و شاید این عبارت را بتوان روایتی مستقل دانست که در مجامع روایی مشهور بدان اشاره نشده است و یا همانگونه که گفته شد، این عبارت تنها برداشت فقهی برخی فقها از روایات اولیه باشد که در توضیح آن باید گفت؛ براساس روایات اولیه، استنجاء با استخوان، و سرگین جایز نیست و حرام است؛[10] زیرا نهی در این روایت، نهی تحریمی است.[11] اما از جهت حکم وضعی؛ در کفایت استنجاء با اشیای یاد شده اختلاف نظر وجود دارد.[12] که عبارت «لا یطهران» بیانگر نظر فقهی افرادی است که حکم وضعی آن روایات را نیز عدم طهارت میدانند. [1] . ر. ک: نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج 2، ص 13، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، 1404ق؛ انصاری، محمد علی، الموسوعة الفقهیه المیسرة، ج 3، ص 105، قم، مجمع الفکر الإسلامی، چاپ اول، 1415ق. [2] . محدث بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، ج 2، ص 7، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1405ق. [3] . طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الإمامیة، ج 1، ص 16، تهران، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، چاپ سوم، 1387ق. [4] . حلّی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة، ج 1، ص 269، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق. [5] . ر. ک: جواهر الکلام، ج 2، ص 22 - 24. [6] . ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج 2، ص 185، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق. [7] . ابن خزیمه سلمی نیشابوری، أبوبکر محمد بن إسحاق، صحیح ابن خزیمة، ج 1، ص 44، بیروت، المکتب الإسلامی، بیتا. [8] . ابن حزم اندلسی، علی بن احمد بن سعید، المحلی بالآثار، ج 1، ص 14، بیروت، دار الفکر، بیتا. [9] . نجم الدین حلّی، جعفر بن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، ج 1، ص 130، قم، مؤسسه سید الشهداء، چاپ اول، 1407ق؛ حلّی، حسن بن یوسف بن مطهر، تذکرة الفقهاء، ج 1، ص 133، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1414ق. [10] . شارع النجاة فی أحکام العبادات، ص 326؛ شیرازی، کاظم، شرح العروة الوثقی، مقرر: کاشف الغطاء، علی، ص 117، نجف اشرف، مؤسسه کاشف الغطاء، چاپ اول، 1423ق. [11] . شارع النجاة فی أحکام العبادات، ص 326. [12] . ر. ک: جواهر الکلام، ج 2، ص 48 – 55؛ طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی مع التعلیقات، ج 1، ص 144، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ اول، 1428ق.
- [سایر] سلام؛ در کتب حدیث شیعه؛ مانند کافی و من لا یحضر از قول پیامبر(ص) آمده به زنان نوشتن یاد ندهید: لا تعلّموهن الکتابة، این حدیث را چگونه میتوان توجیه و تفسیر نمود؟
- [سایر] شأن نزول و تفسیر آیه شریفه (وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً) از سوره نساء چیست؟
- [سایر] با توجه به این که مراجع، احکام شرعی را از قران و احادیث بیان می¬کنند، چرا در مقام فتوا اختلاف نظر دارند؟
- [سایر] در تفسیر تسنیم آمده: (اراده الهی است که مبدأ هر گونه حکم شرعی اعم از عقلی و نقلی و اعم از تکلیفی و وضعی است) (ج 4، ص 444). فرق بین حکم (تکلیفی) و (وضعی) چیست؟
- [سایر] روایت (ضرب القرآن) از نظر سند و دلالت چگونه است و آیا این روایت؛ تفسیر قرآن به قرآن را نفی میکند؟
- [سایر] در سطح متوسط و دیپلم کتاب های در زمینه های: قرآن پژوهی و تفسیر، حدیث، اصول عقاید و احکام، اخلاق، عرفان، داستان، اندیشه سیاسی، ولایت فقیه، سیره ائمه، عاشورا، انقلاب اسلامی، تربیت اسلام، ادبیات و شعر، عبادت و اسرار آن، مهدویت، ازدواج و موسیقی، شیعه و سنی، هنر و فلسفه. آیا شما ارسال کتاب به صورت پستی دارید؟
- [سایر] تفسیر آیه: (وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً* إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ)، از نظر علامه طباطبائی چیست؟
- [سایر] شأن نزول و تفسیر آیه شریفه «وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً» از سوره نساء چیست؟
- [سایر] میگویند: حدیثی صادق است که مخالفت با قرآن نداشته باشد. پس چرا قرآن با حدیث و روایت تفسیر میشود؟ آیه مصدّق روایت است یا روایت مصدّق آیه؟ یا هر دو مصدّق همدیگر؟
- [سایر] در تفسیر آیات و روایات مربوط به شفاعت چه اختلافی میان مذاهب وجود دارد؟
- [آیت الله خوئی] شخص کاسب سزاوار است احکام خرید و فروش در موارد محل ابتلاء را یاد بگیرد چنانچه از حضرت صادق (ع) روایت شده است: کسی که میخواهد خرید و فروش کند، باید احکام آن را یاد بگیرد و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن، خرید و فروش کند، به واسطة معاملههای باطل و شبههناک به هلاکت میافتد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] بر کاسب لازم است احکام خرید و فروش را در موارد محلّ ابتلاء یاد بگیرد، تا در اثر ندانستن احکام، به حرام گرفتار نشود، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده: کسی که میخواهد خرید و فروش کند، باید احکام آن را یاد بگیرد و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن خرید و فروش کند، به واسطه گرفتار شدن معاملههای باطل و شبههناک به هلاکت میافتد.
- [آیت الله سیستانی] شخص کاسب سزاوار است احکام خرید و فروش در موارد محل ابتلاء را یاد بگیرد ، بلکه چنانچه بواسطه یاد نگرفتن در معرض ارتکاب حرام ، یا ترک واجبی باشد ، یاد گرفتن لازم است . و از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده است : کسی که میخواهد خرید و فروش کند ، باید احکام آن را یاد بگیرد ، و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن خرید و فروش کند ، بواسطه معاملههای باطل و شبهه ناک ، به هلاکت میافتد .
- [آیت الله مظاهری] بر هر کسی واجب است احکام معاملات را به مقداری که مورد احتیاج اوست یاد بگیرد، و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن، کسب و کار کند به هلاکت میافتد چنانکه از امام صادقعلیه السلام به این مضمون روایت شده است.
- [آیت الله اردبیلی] خواندن قرآن در نماز به قصد قرائت قرآن، غیر از چهار سورهای که سجده واجب دارند و در احکام جنابت گفته شد، اشکال ندارد و همچنین دعا کردن در نماز جایز است، اگرچه به فارسی یا زبان دیگر باشد.
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [آیت الله علوی گرگانی] خواندن قرآن در نماز، غیر از چهار سورهای که سجده واجب دارد و در احکام جنابت گفته شد3 و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد، ولی احتیاط واجب آن است که در نمازهای واجب دعای غیر عربی نخواند.
- [آیت الله نوری همدانی] خواندن قرآن در نماز ، غیر از چهار سوره ای که سجدة واجب دارد و در احکام جنابت گفته شد (1) ، و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد اگر چه به فارسی یا زبان دیگر باشد .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] خواندن قرآن در نماز؛ غیر از چهار آیه ای که سجده واجب دارد و در احکام جنابت گفته شد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد؛ ولی احتیاط مستحب آن است که به غیر عربی دعا نکند.