برای آیات: (إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً) و (وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً)،[1] شأن نزولهایی نقل شده که یکی از آنها بیان میشود: طایفه بنی ابیرق طایفهای نسبتاً معروف بودند. سه برادر از این طایفه به نام (بشر) و (بشیر) و (مبشر) نام داشتند. بشیر به خانه مسلمانی به نام (رفاعه) دستبرد زد و شمشیر و زره و مقداری از مواد غذایی را به سرقت برد. فرزند برادر او به نام (قتاده) که از مجاهدان بدر بود، جریان را خدمت پیامبر اسلام(ص) عرض کرد، ولی آن سه برادر یکی از مسلمانان با ایمان را به نام (لبید) که در آن خانه با آنها زندگی میکرد در این جریان متّهم ساختند. لبید از این تهمت ناروا سخت برآشفت، شمشیر کشید و به سوی آنها آمد و فریاد زد که مرا متّهم به سرقت میکنید در حالیکه شما به این کار سزاوارترید؛ شما همان منافقانی هستید که پیامبر خدا(ص) را هجو میکردید و اشعار هجو خود را به قریش نسبت میدادید، یا باید این تهمت را که به من زدهاید ثابت کنید، یا شمشیر خود را بر شما فرود میآورم؟ برادران سارق که چنین دیدند با او مدار کردند، اما چون با خبر شدند که جریان به وسیله قتاده به گوش پیامبر(ص) رسید، یکی از سخنوران قبیله خود را مأمور کردند که با جمعی به خدمت پیامبر اکرم(ص) بروند و با قیافه حق به جانب سارقان را تبرئه کنند، و قتاده را به تهمت ناروا زدن متّهم سازند. پیامبر اکرم(ص) طبق (وظیفه عمل به ظاهر)، شهادت این جمعیت را پذیرفت و قتاده را مورد سرزنش قرار داد، قتاده که بیگناه بود از این جریان بسیار ناراحت شد و نزد عمویش باز گشت و جریان را با اظهار تأسف فراوان بیان کرد. عمویش او را دلداری داد و گفت: نگران نباش خداوند پشتیبان ما است. در اثر وقوع این جریان، آیات فوق نازل شد و این مرد بیگناه را تبرئه کرد و خائنان واقعی را مورد سرزنش شدید قرار داد.[2] معنای عبارت (وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً)، با توجه به شأن نزول و نکات زیر روشن میشود: 1. ترکیب آیه شریفه: (إنّ) حرف مشبهة بالفعل؛ (نا) ضمیر در محل نصب و اسم إنّ؛ (أنزلنا) فعل ماضی و (نا) ضمیر فاعلی آن؛ (إلی) حرف جرّ و (کاف) ضمیر است در محل جرّ و متعلق به (أنزل)؛ (الکتاب) مفعول به و منصوب؛ (بالحق) جار و مجرور متعلق به محذوف و حال برای الکتاب؛ (لام) برای تعلیل آمده است؛ (تحکم) فعل مضارع و منصوب است توسط (أن) ناصبه مقدر، و فاعلش ضمیر مستتر؛ (بین) ظرف مکان منصوب و متعلق به (تحکم)؛ (الناس) مضاف إلیه و مجرور. و مصدر مؤول از (أن تحکم) در محل جرّ قرار دارد و متعلق به (أنزلنا) است؛ (باء) حرف جر؛ (ما) اسم موصول و محلاً مجرور متعلق‌ به (تحکم)؛ (أری) فعل ماضی و (کاف) ضمیر مفعول به. مفعول دوم هم محذوف است؛ (اللّه) فاعل و مرفوع؛ (واو) استئنافیه است؛ (لا) ناهیه جازمه؛ (تکن) فعل مضارع از افعال ناقصه و مجزوم، و اسم آن ضمیر مستتر أنت است؛ (للخائنین) جار و مجرور متعلق به شبه فعل (خصیما) است و خود (خصیما) خبر (تکن) و منصوب میباشد و لام به معنای لأجل (به خاطر) آمده است.‌[3] 2. خداوند در این آیات شریفه میفرماید: (ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در میان مردم قضاوت کنی و از کسانی مباش که از خائنان حمایت نمایی! و از خداوند طلب آمرزش نما، که خداوند آمرزنده و مهربان است). 3. (خصیم)، به کسی گفته میشود که با دیگران مخاصمه میکند.[4] و (مخاصمه) به معنای دشمنی و مجادله کردن با دیگران است.[5] و طبق ترکیبی که از آیه شریفه ارائه شد؛ معنای (وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً) این میشود که، (به خاطر حمایت از خائنان، با دیگران دشمنی و مجادله نکن). 4. در این آیه، خداوند نخست به پیامبر اکرم(ص) سفارش میکند که هدف از فرستادن این کتاب آسمانی این است که اصول حق و عدالت در میان مردم اجرا شود. سپس به پیامبر(ص) هشدار میدهد که هرگز از خیانتکاران حمایت نکند.[6] 5. گرچه روی سخن در این آیه به پیامبر اسلام(ص) است، ولی شکی نیست که این حکم یک حکم عمومی نسبت به تمام قضات و داوران میباشد، و به همین دلیل چنین خطابی مفهومش این نیست که ممکن است چنین کاری از پیامبر(ص) سر بزند؛ زیرا حکم مزبور ناظر به همه افراد است.[7] همانطور که در روایتی از امام رضا(ع) درباره برخی از خطابات قرآنی به پیامبر(ص) آمده است که این خطابها هر چند به پیامبر است، اما امت آنحضرت اراده شده است.[8] پی نوشت: [1]. نساء، 105 و 106. [2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 110 – 111، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ ر.ک: قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب،‌ ج 1، ص 150 – 151، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق. [3]. صافی، محمود بن عبدالرحیم، الجدول فی إعراب القرآن، ج ‌5، ص 158، دار الرشید، مؤسسة الإیمان‌، دمشق، بیروت، چاپ چهارم، 1418ق. [4]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‌12، ص 182، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ سوم، 1414ق. [5]. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 352، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش. [6]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 111 – 112، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. [7]. همان، ص 112. [8]. ر.ک: عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 2، ص 224، انتشارات اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، 1415ق. چاپ چهارم، اسماعیلیان، قم، 1415 ق. منبع: islamquest.net
برای آیات: (إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً) و (وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً)،[1] شأن نزولهایی نقل شده که یکی از آنها بیان میشود:
طایفه بنی ابیرق طایفهای نسبتاً معروف بودند. سه برادر از این طایفه به نام (بشر) و (بشیر) و (مبشر) نام داشتند. بشیر به خانه مسلمانی به نام (رفاعه) دستبرد زد و شمشیر و زره و مقداری از مواد غذایی را به سرقت برد. فرزند برادر او به نام (قتاده) که از مجاهدان بدر بود، جریان را خدمت پیامبر اسلام(ص) عرض کرد، ولی آن سه برادر یکی از مسلمانان با ایمان را به نام (لبید) که در آن خانه با آنها زندگی میکرد در این جریان متّهم ساختند. لبید از این تهمت ناروا سخت برآشفت، شمشیر کشید و به سوی آنها آمد و فریاد زد که مرا متّهم به سرقت میکنید در حالیکه شما به این کار سزاوارترید؛ شما همان منافقانی هستید که پیامبر خدا(ص) را هجو میکردید و اشعار هجو خود را به قریش نسبت میدادید، یا باید این تهمت را که به من زدهاید ثابت کنید، یا شمشیر خود را بر شما فرود میآورم؟
برادران سارق که چنین دیدند با او مدار کردند، اما چون با خبر شدند که جریان به وسیله قتاده به گوش پیامبر(ص) رسید، یکی از سخنوران قبیله خود را مأمور کردند که با جمعی به خدمت پیامبر اکرم(ص) بروند و با قیافه حق به جانب سارقان را تبرئه کنند، و قتاده را به تهمت ناروا زدن متّهم سازند.
پیامبر اکرم(ص) طبق (وظیفه عمل به ظاهر)، شهادت این جمعیت را پذیرفت و قتاده را مورد سرزنش قرار داد، قتاده که بیگناه بود از این جریان بسیار ناراحت شد و نزد عمویش باز گشت و جریان را با اظهار تأسف فراوان بیان کرد. عمویش او را دلداری داد و گفت: نگران نباش خداوند پشتیبان ما است. در اثر وقوع این جریان، آیات فوق نازل شد و این مرد بیگناه را تبرئه کرد و خائنان واقعی را مورد سرزنش شدید قرار داد.[2]
معنای عبارت (وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً)، با توجه به شأن نزول و نکات زیر روشن میشود:
1. ترکیب آیه شریفه: (إنّ) حرف مشبهة بالفعل؛ (نا) ضمیر در محل نصب و اسم إنّ؛ (أنزلنا) فعل ماضی و (نا) ضمیر فاعلی آن؛ (إلی) حرف جرّ و (کاف) ضمیر است در محل جرّ و متعلق به (أنزل)؛ (الکتاب) مفعول به و منصوب؛ (بالحق) جار و مجرور متعلق به محذوف و حال برای الکتاب؛ (لام) برای تعلیل آمده است؛ (تحکم) فعل مضارع و منصوب است توسط (أن) ناصبه مقدر، و فاعلش ضمیر مستتر؛ (بین) ظرف مکان منصوب و متعلق به (تحکم)؛ (الناس) مضاف إلیه و مجرور. و مصدر مؤول از (أن تحکم) در محل جرّ قرار دارد و متعلق به (أنزلنا) است؛ (باء) حرف جر؛ (ما) اسم موصول و محلاً مجرور متعلق به (تحکم)؛ (أری) فعل ماضی و (کاف) ضمیر مفعول به. مفعول دوم هم محذوف است؛ (اللّه) فاعل و مرفوع؛ (واو) استئنافیه است؛ (لا) ناهیه جازمه؛ (تکن) فعل مضارع از افعال ناقصه و مجزوم، و اسم آن ضمیر مستتر أنت است؛ (للخائنین) جار و مجرور متعلق به شبه فعل (خصیما) است و خود (خصیما) خبر (تکن) و منصوب میباشد و لام به معنای لأجل (به خاطر) آمده است.[3]
2. خداوند در این آیات شریفه میفرماید: (ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در میان مردم قضاوت کنی و از کسانی مباش که از خائنان حمایت نمایی! و از خداوند طلب آمرزش نما، که خداوند آمرزنده و مهربان است).
3. (خصیم)، به کسی گفته میشود که با دیگران مخاصمه میکند.[4] و (مخاصمه) به معنای دشمنی و مجادله کردن با دیگران است.[5] و طبق ترکیبی که از آیه شریفه ارائه شد؛ معنای (وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً) این میشود که، (به خاطر حمایت از خائنان، با دیگران دشمنی و مجادله نکن).
4. در این آیه، خداوند نخست به پیامبر اکرم(ص) سفارش میکند که هدف از فرستادن این کتاب آسمانی این است که اصول حق و عدالت در میان مردم اجرا شود. سپس به پیامبر(ص) هشدار میدهد که هرگز از خیانتکاران حمایت نکند.[6]
5. گرچه روی سخن در این آیه به پیامبر اسلام(ص) است، ولی شکی نیست که این حکم یک حکم عمومی نسبت به تمام قضات و داوران میباشد، و به همین دلیل چنین خطابی مفهومش این نیست که ممکن است چنین کاری از پیامبر(ص) سر بزند؛ زیرا حکم مزبور ناظر به همه افراد است.[7] همانطور که در روایتی از امام رضا(ع) درباره برخی از خطابات قرآنی به پیامبر(ص) آمده است که این خطابها هر چند به پیامبر است، اما امت آنحضرت اراده شده است.[8]
پی نوشت:
[1]. نساء، 105 و 106.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 110 – 111، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ ر.ک: قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب، ج 1، ص 150 – 151، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق.
[3]. صافی، محمود بن عبدالرحیم، الجدول فی إعراب القرآن، ج 5، ص 158، دار الرشید، مؤسسة الإیمان، دمشق، بیروت، چاپ چهارم، 1418ق.
[4]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 12، ص 182، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
[5]. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 352، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش.
[6]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 111 – 112، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[7]. همان، ص 112.
[8]. ر.ک: عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 2، ص 224، انتشارات اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، 1415ق. چاپ چهارم، اسماعیلیان، قم، 1415 ق.
منبع:
islamquest.net
- [سایر] شأن نزول و تفسیر آیه شریفه (وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً) از سوره نساء چیست؟
- [سایر] تفسیر و شأن نزول آیه 103 سوره نساء چیست؟
- [سایر] شأن نزول و تفسیر آیه 105 سوره نساء چیست؟
- [سایر] تفسیر و شأن نزول آیه 121 بقره چیست؟ منظور از «تلاوت شایسته قرآن» چیست؟
- [سایر] تفسیر و شأن نزول آیه 103 سوره نساء در باره نماز چیست؟
- [سایر] شأن نزول و تفسیر آیه 104 نساء چیست؟
- [سایر] تفسیر «لا تجعلوا دعاء الرسول»، «یتسللون منکم لواذا» و «فلیحذر الذین»، در آیه 63 سوره نور چیست؟
- [سایر] شأن نزول آیه دوم سوره حشر «و قذف فی قلوبهم الرعب» چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 61 سوره بقره و شان نزول آن و نظر ائمه راجع به این آیه
- [سایر] سلام با تشکر از پاسخ کامل در مورد آیات 24 و 25 سوره نساء لطفا در مورد شان نزول و تفسیر کامل آیه 34 سوره نساء هم راهنمایی کنید. با تشکر
- [آیت الله جوادی آملی] .در چهار سوره قرآن, آیه سجده هست: آیه 15 سوره (سجده), آیه 37 سوره (فصّلت), آیه 62 سوره (نجم) و آیه 19 سوره (علق). هر کس یکی از این چهار آیه را بخواند یا گوش فرا دهد، پس از تمام شدن آیه، فوراً باید سجده کند و اگر آن را فراموش کرده، هر وقت یادش آمد, باید سجده نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است برای راحت شدن محتضر؛ بر بالین او سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره را بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله خوئی] مستحب است برای راحتشدن محتضر بر بالین او سورة مبارکه" یس" و" الصافات" و" احزاب" و" آیة الکرسی" و آیة پنجاه و چهارم از سورة اعراف و سه آیة آخر سوره بقره را، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس والصافات واحزاب وآیْ الکرسی وآیه پنجاه وچهارم از سوره اعراف وسه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله نوری همدانی] یکی از نماز های مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود ودر رکعت اول آن ، بعد از حمد باید بجای سوره این آیه را بخوانند : و ذاالنون اذ ذهب مغاصباً ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤ منین . ودر رکعت دوم بعد از حمد بجای سوره این آیه را بخوانند : و عنده مفاتح الفیب لا یعلمه الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و در قنوت آن بگوید : اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محّمدٍ و آل محّمدٍ و ان تفعل بی کذا و کذا ، و بجای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگوید و بعد بگوید : اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمّدٍ و آل محمّدٍ علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی .
- [آیت الله مظاهری] سه چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهراعلیهم السلام. دوّم: گذاشتن چیزی یا توقف در مساجد و حرم ائمّه طاهرینعلیهم السلام، ولی اگر از یک در مسجد یا حرم داخل شود و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد مگر مسجدالحرام و مسجد پیغمبراکرمصلی الله علیه وآله وسلم، ولی توقف در جاهایی که مربوط بهمسجد است ولی مسجد نیست و توقف در صحنها و رواقهای پیامبران و ائمه علیهم السلام و حرمهای امامزادهها مانعی ندارد. سوّم: خواندن هر یک از آیاتی که سجده واجب دارد و آن آیات در چهار سوره است: 1 - آیه پانزده، سورة سجده 2 - آیه سی و هفت، سورة فصّلت. 3 - آیه شصت و دو، سورة النّجم. 4 - آیه نوزده، سورة علق.
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز غفیله از نمازهای مستحبی مشهور است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده می شود و در رکعت اول ان بعد از حمد باید به جای سوره این ایه را بخوانند و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این ایه را بخوانند و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و در قنوت ان بگویند اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و ال محمد و ان تفعل بی کذا و کذا و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند و بعد بگویند اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمد و ال محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی