قرآن کریم در آیه «سابِقُوا إِلی‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ ...»،[1] می‌فرماید: به پیش تازید برای رسیدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتی که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین است. کلمه «مسابقه» مصدر فعل امر «سابقوا» به معنای غلبه‌‏جویی در رسیدن به هدف است. به این معنا که هر یک از دو طرف مسابقه حرکت خود را سریع‌‏تر از حرکت حریفش کند. پس در معنای مسابقه چیزی زیادتر از معنای مسارعت وجود دارد؛ زیرا مسارعت تنها به معنای کوشش در سرعت دادن به حرکت است، ولی مسابقه هم این معنا را می‌رساند و هم این‌را می‌فهماند که سرعت دادن باید طوری باشد که زیادتر از سرعت حریف شود.[2] شبیه همین معنا در آیه 133 سوره آل عمران آمده است: «وَ سارِعُوا إِلی‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ». با این تفاوت که در این‌جا «سارعوا» از ماده «مسارعه» به معنای سرعت گرفتن بر یکدیگر، و در آن‌جا «سابقوا» از ماده «مسابقه» به معنای پیشی گرفتن آمده است. با توجه به مفهوم باب مفاعله که غلبه کردن دو نفر را در مقابل هم مجسم می‌کند، هر دو معنا نزدیک به هم هستند.[3] به هر حال از مجموع این واژه‌ها استفاده می‌شود که منظور از سبقت و سرعت در این آیات تنها بدین معنا نیست که از میان انبوه کارهای خودمان، به کسب مغفرت از خدا بهای بیشتری داده و آن‌را جلو بیندازیم، بلکه نشانگر آن است که در میان جامعه­‌ای که بسیاری از آنان در راه مغفرت می‌کوشند، تلاش کنیم تا از همه سبقت بگیریم گفتنی است؛ تعبیر به «یسارعون» که مداومت و استمرار را می‌رساند، بیانگر وضع مؤمنان در یک مسابقه به سوی مقصدی بزرگ و پر ارزش است و نشان می‌‏دهد آنها چگونه در برنامه اعمال صالح با یکدیگر رقابت سازنده و مسابقه بی‌وقفه دارند. این موضوع که این مسابقه در میان جامعه است و نه در رفتار فردی، به خوبی در این فقرات دعای کمیل جلوه­‌گر شده است: «...حَتَّی أَسْرَحَ إِلَیْکَ فِی مَیَادِینِ السَّابِقِینَ وَ أَسْرَعَ إِلَیْکَ فِی الْبَارِزِینَ‏ وَ أَشْتَاقَ إِلَی قُرْبِکَ فِی الْمُشْتَاقِینَ‏ ...». [1] . حدید، 21. [2] . طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏19، ص 165، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏23، ص 360، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
در عبارت: (وسارعوا الی مغفرة من ربکم)، آیا منظور از شتاب گرفتن، این است که در کارهای خود، عبادات را در اولویت قرار دهیم، یا آنکه نسبت به بقیه مردم شتاب بگیریم؟
قرآن کریم در آیه «سابِقُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ ...»،[1] میفرماید: به پیش تازید برای رسیدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتی که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین است.
کلمه «مسابقه» مصدر فعل امر «سابقوا» به معنای غلبهجویی در رسیدن به هدف است. به این معنا که هر یک از دو طرف مسابقه حرکت خود را سریعتر از حرکت حریفش کند. پس در معنای مسابقه چیزی زیادتر از معنای مسارعت وجود دارد؛ زیرا مسارعت تنها به معنای کوشش در سرعت دادن به حرکت است، ولی مسابقه هم این معنا را میرساند و هم اینرا میفهماند که سرعت دادن باید طوری باشد که زیادتر از سرعت حریف شود.[2]
شبیه همین معنا در آیه 133 سوره آل عمران آمده است: «وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ». با این تفاوت که در اینجا «سارعوا» از ماده «مسارعه» به معنای سرعت گرفتن بر یکدیگر، و در آنجا «سابقوا» از ماده «مسابقه» به معنای پیشی گرفتن آمده است. با توجه به مفهوم باب مفاعله که غلبه کردن دو نفر را در مقابل هم مجسم میکند، هر دو معنا نزدیک به هم هستند.[3]
به هر حال از مجموع این واژهها استفاده میشود که منظور از سبقت و سرعت در این آیات تنها بدین معنا نیست که از میان انبوه کارهای خودمان، به کسب مغفرت از خدا بهای بیشتری داده و آنرا جلو بیندازیم، بلکه نشانگر آن است که در میان جامعهای که بسیاری از آنان در راه مغفرت میکوشند، تلاش کنیم تا از همه سبقت بگیریم
گفتنی است؛ تعبیر به «یسارعون» که مداومت و استمرار را میرساند، بیانگر وضع مؤمنان در یک مسابقه به سوی مقصدی بزرگ و پر ارزش است و نشان میدهد آنها چگونه در برنامه اعمال صالح با یکدیگر رقابت سازنده و مسابقه بیوقفه دارند.
این موضوع که این مسابقه در میان جامعه است و نه در رفتار فردی، به خوبی در این فقرات دعای کمیل جلوهگر شده است:
«...حَتَّی أَسْرَحَ إِلَیْکَ فِی مَیَادِینِ السَّابِقِینَ وَ أَسْرَعَ إِلَیْکَ فِی الْبَارِزِینَ وَ أَشْتَاقَ إِلَی قُرْبِکَ فِی الْمُشْتَاقِینَ ...». [1] . حدید، 21. [2] . طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 165، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 360، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
- [سایر] با سلام. منظور این که همه تمثّلها در صُقع ذات نفس تمثّل مییابد، چیست؟ ابتدا بفرمائید منظور از کلمه صقع چیست و سپس این عبارت را تشریح فرمائید. در مورد احضار و ارتباط با ارواح هم گفته میشود که اینطور نیست که روح از برزخ بیاید به عالم دنیا و در اتاق را باز کند بیاید با ما ارتباط بگیرد، بلکه در صقع ذاتمان با او ارتباط میگیریم. کیفیت و تشریح فلسفی و عرفانی این امر چگونه است که روح با آنکه در برزخ است، و ما با اینکه در این دنیائیم با او ارتباط میگیریم. با تشکر.
- [سایر] با سلام مشکلی که من دارم در مورد دقت زیاد به همه چیز و همچنین ترتیب انجام کارها می باشد . به تازگی در جایی شنیدم که اینهم یه نوعی از وسواس هست. به عنوان مثال زمانی که مطلبی رو از کتاب درسی می خونم که قسمتی از اون مربوط به مطالب قبلی باشه، باید برای یاد آوری همه اونها رو دوباره دوره کنم وگر نه نمیتونم ادامه بدم و فکرم مشغول اون میشه و همین باعث میشه تو کارهام خیلی کند باشم. یا در مورد اولویت بندی کارهام هم همینطورم یعنی اصرار دارم چند تا کار رو به ترتیب اولویت بندی که خودم دارم انجام دهم حتی اگه کارهای بعدی رو تاحت تاثیر قرار بده و در آخر به کارهای مهمتر نتونم برسم.خلاصه دقت زیادی به کوچک ترین چیزها دارم که شاید برای خیلی ها بی اهمیت باشه . لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر.
- [سایر] با سلام. من در یک گروه فعالیت میکنم اما احساس میکنم همه ی اعضای گروه حتی مسئول گروه نیز به من حسادت میکنند. میدانم که از نظر اخلاقی و توانایی های کاری در سطح بالاتری نسبت به بقیه قرار دارم. همیشه سعی کردم به کسی کاری نداشته باشم و فقط کار خودم رو به نحو احسن انجام دهم. اما نمیدونم چرا بقیه از من بدشون میاد و حسادت میکنند. لطفا برای من توضیح دهید که باید چطور رفتار کنم تا حسادت دیگران برانگیخته نشود و اسوده باشم.
- [آیت الله جوادی آملی] در سنه 1371مردی با خانمی رسما و شرعا ازدواج نموده که در قبال نکاحیه صداقیه معینه عبارتند از : ( 1- یک جلد کلام الله مجید ربانی 2- تعداد 200 قطعه سکه بهار آزادی رایج ایران به ذمه زوج و مبلغ 50 میلیون ریال وجه نقد رایج ایران به انضمام 2 تخته فرش 2 متری نخ فرنگ به ارزش 4 میلیون ریال به ذمه پدر زوج که عند المطالبه به زوجه بپردازد) عقد بر این مبنا جاری شده و در صفحه 19 عقد نامه تحت عنوان توضیح این عبارت بین الهلالین درج گردیده (توضیح اینکه در مقابل 50 میلیون ریال مورد مهریه دوشیزه که به ذمه پدر زوج می باشد مقدار 3 دانگ مشاع از 6 دانگ یک باب خانه پلاک معینه منظور گردد و مورد قبول واقع شد) حالیه زوجه مطالبه منزل از پدر زوج را طبق عبارت درج شده در قسمت توضیحات در عقد نامه را نموده و پدر زوج نیز مدعی مدیونیت نسبت به وجه رایج مندرج در قسمت صداقیه به علت رجوع از تعهد خویش در قسمت توضیحات گشته با توجه به مراتب فوق: 1- مسئولیت شرعی پدر زوج نسبت به زوجه مبلغ مندرج در عقد نامه است یا منزل؟ 2- برای پدر زوج حق رجوع نسبت به انتقال منزل جایز است یا خیر؟ 3- در صورت استحقاق زوجه به مطالبه وجه از پدر زوج وجه به نرخ تورم روز لحاظ باید گردد یا همان وجه اولیه؟
- [آیت الله جوادی آملی] در سنه 1371 مردی با خانمی رسماً و شرعا ازدواج نموده که در قبال نکاحیه صداقیه معینه عبارتند از: (1 - یک جلد کلام الله مجید ربانی 2 - تعداد 200 قطعه سکه بهار آزادی رایج ایران به ذمه زوج و مبلغ 50 میلیون ریال وجه نقد رایج ایران به انضمام 2 تخته فرش 2 متری نخ فرنگ به ارزش 4 میلیون ریال به ذمه پدر زوج که عند المطالبه به زوجه بپردازد) عقد بر این مبنا جاری شده و در صفحه 19 عقد نامه تحت عنوان توضیح این عبارت بین الهلالین درج گردیده (توضیح اینکه در مقابل 50 میلیون ریال مورد مهریه دوشیزه که به ذمه پدر زوج میباشد مقدار 3 دانگ مشاع از 6 دانگ یک باب خانه پلاک معینه منظور گردد و مورد قبول واقع شد) حالیه زوجه مطالبه منزل از پدر زوج را طبق عبارت درج شده در قسمت توضیحات در عقد نامه را نموده و پدر زوج نیز مدعی مدیونیت نسبت به وجه رایج مندرج در قسمت صداقیه به علت رجوع از تعهد خویش در قسمت توضیحات گشته با توجه به مراتب فوق: 1 - مسؤولیت شرعی پدر زوج نسبت به زوجه مبلغ مندرج در عقد نامه است یا منزل؟ 2 - برای پدر زوج حق رجوع نسبت به انتقال منزل جایز است یا خیر؟ 3 - در صورت استحقاق زوجه به مطالبه وجه از پدر زوج وجه به نرخ تورم روز لحاظ باید گردد یا همان وجه اولیه؟
- [سایر] نظر شما نسبت به سخنانی که به امام خمینی (ره) نسبت داده شده است که: "خداوند انسان را خلق نکرده است که او بازی و سرگرمی داشته باشد، هدف خلقت انسان این است که آنان را در آزمایشی قرار دهد از طریق سختی و مشکلات و عبادات. یک نظام و رژیم اسلامی باید در همه حوزه ها جدی باشد، در اسلام جوک و و مزاح و خوشمزگی وجود ندارد و هر کس که جدی است نباید شوخی کند. اسلام اجازه نمی دهد که کسی در دریا شنا کند و اسلام مخالف گوش دادن رادیو و دیدن سریال های تلویزیون است، گرچه اسلام تیراندازی و اسب سواری و مسابقات با اسب را اجازه می دهد" آیا این مطالب درست است؟ آیا اینها ماهیت اسلام است؟
- [سایر] بنده یک گروه تبلیغاتی دارم که کارهای مختلفی انجام می دهم(مرتبط با تبلیغات). قرار است تعدادی کیف لپ تاپ را برای یادواره شهدا گرفته و آرم کانون مربوطه را روی آن چاپ کنیم. در این بین ما کیف را از فروشنده گرفته و کار چاپ و بقیه کارهایش را انجام داده و به مشتری تحویل می دهیم و پولمان را می گیریم. حالا پولی که این وسط گیر ما می آید به نظر من زیاد است. یعنی با توجه به تلاش و هزینه ای که تا الآن متحمل شده ام، البته تا الآن وکار هنوز تمام نشده عرض می کنم که به نظرم زیاد است. چیزی در حدود 2 میلیون تومان، که به نظرم حق من اینقدر نیست.حال سوال من این است که می توانم حق و حقوق خودم را بردارم و مابقی را به هیئت یا مسجد محل کمک کنم که خرج کارهای فرهنگی و مذهبی شود؟ البته طرف مقابل این پول را با رضایت کامل به ما می دهد. لازم به ذکر است که این پولی که هزینه می کنند مربوط به کانون مرتبط با شهدا است و بیت المال است. و کانون نهاد دولتی است. با تشکر. ممنون می شوم جواب را بر اساس نظر مرجعم عنایت فرمایید.لازم به ذکر است که ما قرار دادی با طرف مقابل منعقد نکردیم و مسئول مربوطه به ما اجازه گرفتن چنین مبلغی را داده است. دست مسئول کانون برای مصرف پول در کارهای فرهنگی باز است یعنی تا حدودی اجازه دارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شخصی سپرده ای در بانک به عنوان سرمایه گذاری دارد و بانک از جانب او وکیل می شود بر اینکه این سپرده یا سایر سپرده ها را به نحو مشاع در جریان معاملات بدون ربا قرار دهد و دیگر اینکه وکیل باشد منفعت حاصله را هرمقدار صلاح بداند برای خودش قرار بدهد و باقیمانده را نسبت به سپرده ها توزیع کند، مع الوصف قبل از هرچیزی بانک نرخ بهره را قبلا اعلام می کند و براساس نرخ تعیین شده هرماه سود را علی الحساب به حساب صاحب سپرده منظور می دارد، تا آخر سال که سود قطعی را اعلام می کند، حکم این سود چیست؟ و در صورت جواز اخذ اگر صاحب سپرده بدون توجه یا اطلاع از این قرارداد سپرده را در بانک بگذارد حکم سود چنین سپرده ای را هم بیان فرمایید؟
- [سایر] سلام من دختری هستم 26 ساله و لیسانس کامپیوتر دارم خیلی دلم گرفته احساس می کنم دنیا دیگه برایم معنا و مفهوم ندارد من همیشه تحت حمایت کامل والدینم بودم همیشه صادق بودم همیشه احساس برتری می کردم وروابط اجتماعی ام با بقیه و افراد خارج از فامیل نزدیک در حد سلام علیک بوده و بعد از ازدواج همین مسئله برایم دردسر افرین شد چون نمی توانستم ارتباط بر قرار کنم با لکنت حرف می زدم حرفهام یادم می رفت و قدرت تصمیم گیری نداشتم وهمیشه دوری می کنم از ارتباط بر قرار کردن با بقیه . شوهر و خانواده شوهرم خوب اند ولی شوهرم کاری به دست ندارد و من نسبت به همه کسانی که با من همزمان ازدواج کردند و ضعیف تر شدم و همچنین دیگه هیچ انگیزه ای برای تلاش کردن ندارم اطرافیانم همه به مدارج عالی دست یافتند ولی من می خواهمو ولی احساس می کنم نمی توانم 1-در دانشگاهی غیر معتبر درس خواندم و پایه درسی ام خیلی ضعیف شده 2-می ترسم موفق نشوم .
- [آیت الله بهجت] مؤسسه ای دولتی به منظور حمایت از دام پروران در فعالیت های دام پروری و تشویق پرواربندان در پروش دام و تولید گوشت، به موجب قراردادی تحت عنوان قرارداد پرواربندی امانی تعداد 151 رأس گوساله نر داخلی را با وزن مشخص و قیمت معیّن به صورت امانت در اختیار شخصی قرار می دهد تا پس از یک دوره 6 ماهه پرورش دام نسبت به استرداد دام های پروار شده معادل 16051 کیلوگرم گوشت اقدام نماید و شخص طرف قرارداد (دامدار) نیز با امضای قرارداد و قبول شروط مندرج در آن، متعهد می گردد پس از پایان دوره 6 ماهه نسبت به استرداد دام های پروار شده معادل 16051 کیلوگرم گوشت اقدام نماید، اکنون بفرمایید: 1) چنین قراردادی، قرارداد امانی محسوب می شود یا خیر؟ 2) در فرضی که مؤسسه به جای دام مقدار معین وجه نقد را به موجب قرارداد در اختیار شخصی قرار دهد تا پس از یک دوره مشخص مقدار مشخص گوشت تحویل نماید، آیا در این فرض بحث امانی بودن قرارداد موضوعیّت دارد یا خیر؟ 3) آیا تعیین ضمانت حسن انجام کار در قرارداد، مانع امانی بودن قرارداد می شود یا خیر؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر خون نفاس زن از ده روز بگذرد؛ چنانچه در حیض عادت دارد؛ به اندازه روزهای عادت او نفاس و بقیه استحاضه است. و اگر عادت ندارد؛ به مقدار عادت خویشان خود نفاس قرار داده و تا ده روز احتیاط کند و احتیاط مستحب آن است کسی که عادت دارد از روز بعد از عادت و کسی که ندارد بعد از روز دهم تا روز هیجدهم زایمان؛ کارهای استحاضه را به جا آورد و کارهائی را که بر نفساء حرام است ترک کند.
- [امام خمینی] مضطربه یعنی زنی که چند ماه خون دیده ولی عادت معینی پیدا نکرده اگر بیشتر از ده روز خون ببیند و همه خونهایی که دیده یک جور باشد، چنانچه عادت خویشان او هفت روز است، باید هفت روز را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد، و اگر کمتر است مثلا پنج روز است، باید همان را حیض قرار دهد. و بنابر احتیاط واجب در تفاوت بین شماره عادت آنان و هفت روز، که دو روز است،کارهایی را که بر حائض حرام است ترک نماید، و کارهای استحاضه را بجا آورد،یعنی به دستوری که برای زن مستحاضه گفته شد عبادتهای خود را انجام دهد. و اگر عادت خویشانش بیشتر از هفت روز مثلا نه روز است، باید هفت روز را حیض قرار دهد و بنابر احتیاط واجب در تفاوت بین هفت روز و عادت آنان، که دو روز است،کارهای استحاضه را بجا آورد و کارهایی را که بر حائض حرام است ترک نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر ولیّ یا قیّم بچه مال او را اجاره دهد، یا خود او را اجیر دیگری نماید اشکال ندارد. ولی اگر مدّتی از زمان بالغ شدن او را جزء مدّت اجاره قرار دهد، بعد از آنکه بچّه بالغ شد، نمی تواند بقیّه اجاره را نسبت به مال بهم بزند، ولی نسبت به اجاره خودش بعد از آنکه بالغ شد بدون اجازه او صحت اجاره اشکال دارد لکن هر گاه طوری بوده که اگر مقداری از زمان بالغ بودن بچه راجزء مدّت اجاره نمی کرد، بر خلاف مصلحت لازم الرعایه بچّه بود، اجاره صحیح است و بچه که بالغ شده نمی تواند اجاره را بهم بزند.
- [آیت الله نوری همدانی] مضطربه یعنی زنی که چند ماه خون دیده ، ولی عادت معینی پیدا نکرده ، اگر بیشتر از ده روز خون ببیند و همه خونهائی که دیده یک جور باشد چنانچه عادت خویشان او هفت روز است باید هفت روز را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد و اگر کمتر است مثلاً روز است باید همان را حیض قرار دهد و بنابر احتیاط واجب ، در تفاوت بین شماره عادت آنان و هفت روز ، که دو روز است کارهائی را که بر حائض حرام است ترک نماید و کارهای استحاضه را بجا آورد،یعنی به دستوری که برای زن مستحاضه گفته شد عبادتهای خود را انجام دهد ، و اگر عادت خویشانش بیشتر از هفت روز در تفاوت بین هفت روز و عادت آنان که دو روز است ، کارهای استحاضه را بجا آورد و کارهائی را که بر حائض حرام است ، ترک نماید .
- [آیت الله علوی گرگانی] آنچه از زمین مساجدی که بعد از خیابان کشیدن باقی مانده است اگر به اندازهای باشد که میشود از آنها برای نماز وسایر عبادات استفاده کرد، تمام احکام مساجد بر آن باقیمانده مترتب است و اگر شخص متجاوزی آنجا را دکان و محل کار و یا خانه قرار دهد، آیا جائز است استفاده از آن به همان نحوی که قرار داده شده است؟ در این مورد باید تفصیل قائل شد. اگر استفاده از آن با مسجد بودن منافات ندارد مانند خوردن وخوابیدن در آن محل، در این صورت این نوع استفادهها بیشبهه جائز است، چون مانع از استفاده در جهت مسجدیت مانند اقامه نماز جماعت ومجالس وعظ وتبلیغ از طرف غاصب میباشد و با بودن این مانع وعدم امکان استفاده در آن جهات مسجدیت استفاده در جهات دیگر مانع ندارد مانند این است مسجدی که در یک محل متروک قرار گرفته و از آن استفاده مسجدی نمیشود، مانعی ندارد که زمین آن مسجد محل زراعت قرار داده شود، در صورتی که با این عمل از مسجد بودن عرفاً ساقط نگردد ولی جائز نیست در آن محل کارهای منافیبا مسجدیت انجام داد، مانند این که محل بازی و یا محل لهو ولعب ومانند اینها قرار گیرد، اگر متجاوزی آن مسجد را محل برای کاری که منافات با مسجدیت دارد قرار داده باشد استفاده از آنجا برای آن نوع کارها جائز نیست.
- [آیت الله خوئی] آنچه از زمین مساجدی که بعد از خیابان کشیدن باقی مانده است اگ به اندازهای باشد که میشود از آنها برای نماز و سایر عبادات استفاده کرد، تمام احکام مسجد بر آن باقیمانده مترتب است و اگر شخص متجاوزی آنجا را دکان و محل کار و یا خانه قرار دهد، آیا جایز است استفاده از آن به همان نحوی که قرار داده شده است؟ در این صورت باید تفصیل قائل شد که اگر استفادة از آن با مسجد بودن منافات ندارد مانند خوردن و خوابیدن در آن محل، در این مورد این نوع استفادهها بیشبهه جایز است، چون مانع از استفاده در جهت مسجدی مانند اقامة نماز جماعت و مجالس وعظ و تبلیغ از طرف غاصب میباشد و با بودن این مانع و عدم امکان استفاده در آن جهات مسجدیت استفاده در جهات دیگر مانع ندارد و مانند این است مسجدی که در یک محل متروک قرار گرفته و از آن استفادة مسجدی نمیشود، مانع ندارد که زمین آن مسجد محل زراعت و یا کسب قرار داده شود، ولی جایز نیست در آن محل کارهای منافی با مسجدیت انجام داد، مانند این که محل بازی و یا لهو و لعب و مانند اینها قرار گیرد، و اگر متجاوزی آن مسجد را محل برای کاری که منافات با مسجدیت دارد قرار داده باشد استفاده از آنجا برای آن نوع کارها جایز نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] زنی که عادت حیضش کمتر از ده روز است اگر بیشتر از روزهای عادتش خون ببیند باید به اندازه روزهای عادت خود نفاس قرار دهد و بعد از ان بنابر احتیاط واجب یک روز عبادت را ترک نماید و در بقیه تا ده روز مخیر است احکام مستحاضه را جاری یا این که عبادت را ترک نماید و اگر خون از ده روز بگذرد باید روزهای بعد از عادت را استحاضه قرار دهد و عبادتهایی که در ان روزها به جا نیاورده قضا نماید مثلا زنی که عادت او شش روز بوده اگر بیشتر از شش روز خون ببیند باید شش روز را نفاس قرار دهد و روز هفتم بنابر احتیاط واجب نیز عبادت را ترک کند و در روز هشتم و نهم و دهم مخیر است بین این که عبادت را ترک کند یا کارهای استحاضه را به جا اورد و اگر بیشتر از ده روز خون ببیند از روز بعد از عادت او استحاضه می باشد
- [آیت الله مظاهری] نفسایی که عادت حیضش کمتر از ده روز است، اگر بیشتر از روزهای عادتش خون ببیند، باید به اندازه روزهای عادت خود را نفاس قرار دهد، و غسل کند و عبادتهایش را به جا آورد و بهتر است بعد از روزهای عادت تا ده روز کارهایی را که بر نفساء حرام است ترک، و کارهای استحاضه را انجام دهد، پس اگر از ده روز گذشت، به اندازه روزهای عادتش نفاس و بقیه استحاضه است، و اگر از ده روز کمتر باشد، تمام آن نفاس است.
- [آیت الله جوادی آملی] .در معدن، خمس به مواد معدنیِ استخراج شده (ناخالص ) تعلّق می گیرد، گرچه برای نصاب سنجی آن، جنس خالص مو اد معدنی مورد محاسبه قرار میگیرد و اگر بخواهند یک پنجم مواد معدنی را مانند طلا یا نقره ناخالص به عنوان خمس بپردازند، چهار صورت دارد: یکم: درصد طلا یا نقره در این یک پنجم مواد معدنی، از درصد طلا یا نقره در چهار پنجم دیگر آن, بیشتر است. دوم: درصد طلا ی ا نقره در این یک پنجم، با چهار پنجم دیگر مساوی است، در این دو صورت, پرداختن خمس از جنس ناخالص مواد معدنی, کافی است. سوم: درصد طلا یا نقره, یک پنجم کمتر از بقیه باشد. چهارم: مساوی بودن یا بیشتر و کمتر بودن در صد طلا یا نقر ه یک پنجم نسبت به بقیه، مشکوک باشد ; در این دو صورت , پرداخت یک پنجم مواد ناخالص به عنوان خمس کفایت نمیکند. انفال بودن معادن
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر زن پیش از ده روز پاک شود، و احتمال دهد که در باطن خون هست باید قدری پنبه داخل فرج نماید و کمی صبر کند و بیرون آورد; پس اگر پاک بود غسل کند وعبادتهای خود را بجاآورد واگر پاک نبود اگرچه به خون زرد رنگی هم آلوده باشد چنانچه در حیض عادت ندارد یا عادت او ده روز است باید صبر کند که اگر پیش از ده روز پاک شد غسل کند، و اگر سر ده روز پاک شد، یا خون او از ده گذشت، سر ده روز غسل نماید، و اگر عادتش کمتر از ده روز است، در صورتی که بداند پیش از تمام شدن ده روز یا سر ده روز پاک می شود، نباید غسل کند و اگر احتمال دهد خون او از ده روز می گذرد احتیاط واجب آن است که تا یک روز عبادت را ترک کند و بعد از آن می تواند تا ده روز عبادت را ترک کند ولی بهتر است تا ده روز کارهایی را که بر حائض حرام است ترک کند و کارهای مستحاضه را انجام دهد پس اگر پیش از تمام شدن ده روز یا سر ده روز از خون پاک شد تمامش حیض است و اگر ده روز گذشت، باید عادت خود را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد و عبادتهایی را که بعد از روزهای عادت بجا نیاورده قضا نماید.