با توجه به آیات قرآنی و آموزه‌های روایی، کسی که نسبت به یادگیری معارف دینی از راه‌هایی؛ مانند مطالعه، پرسیدن و ... کوتاهی کند دچار عذاب دوزخ می‌شود. البته در مواردی که به اعتقادات بنیادین او مرتبط بوده و یا آن‌که در اثر این کوتاهی واجبی ترک شده، و یا حرام و گناهی انجام پذیرد، و گرنه - با آن‌که افزایش دانش اعتقادی، تاریخی، تفسیری و ... بسیار ارزشمند است - اما لازم و واجب نیست که انسان آشنایی کامل با تمام جزئیات موجود در دانش دینی داشته باشد. خداوند در آیات 148 و 149 سوره انعام، به پاره‌ای از استدلالات واهی‏ و بهانه‌جویانه مشرکان اشاره می‌کند و چنین نتیجه می‌گیرد که دلائل و حجت‌های خداوند برای بشر از طریق عقل و نقل و به وسیله دانش و خرد، و همچنین فرستادن پیامبران، از هر نظر روشن و رسا است، به طوری که جای هیچ‌گونه تردید برای افراد باقی نماند، به همین دلیل خدا پیامبران(ع) را معصوم از هر گونه خطا و اشتباه قرار داده، تا هر گونه تردید و دودلی را از دعوت آنان دور سازد.[1] پرسیدن، یکی از عوامل موفّقیت در آموختن است. در زندگی، پرسش‌های فراوانی برای انسان پیش می‌آید. هنگام آموختن نیز ممکن است که ابهام‌هایی برای او به وجود آید و راه برطرف ساختن آنها، پرسیدن است. بدون پرسش، راهی برای دست یافتن به دانش و تبدیل جهل با دانایی، وجود ندارد. در احادیث نیز به اهمیت پرسیدن و نکوهش نپرسیدن و آثار آن در دنیا و آخرت که یکی از آثار آن در مواردی، عذاب جهنم است، پرداخته شده است، که به ذکر نمونه‌هایی بسنده می‌شود: پیامبر خدا(ص): «دانش، گنجینه است و کلید آن، پرسش. پس - خدا رحمتتان کند-، بپرسید که به چهارکس، پاداش داده می‌شود: پرسشگر، گوینده(پاسخ دهنده)، شنونده، و دوست‌دار آنها».[2] پیامبر خدا(ص): «اُف بر هر مسلمانی که هفته‌ای یک روز را به کار آموختن امور دینی خود و پرسیدن مسائل دینی‌اش اختصاص ندهد».[3] امام علی(ع): «سؤال کن آنچه را که باید بدانی و در ندانستنش معذور نیستی».[4] امام سجّاد(ع): «از پرسیدن درباره نادانسته‌ها کوتاهی مکن؛ هر چند به دانش، ناموَر شده باشی».[5] از امام صادق(ع) درباره معنای این سخن خدای متعال: «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَة»،[6] سؤال شد، آن‌حضرت ‌فرمود: «خدای تعالی در قیامت از بنده‌اش می‌پرسد؛ آیا عالم [به معارف و احکام دین] بودی، اگر جواب دهد، آری، خداوند می‌فرماید: پس چرا به آنچه می‌دانستی عمل نکردی؟! و اگر بگوید نمی‌دانستم، می‌گوید: آیا کسی نبود که از وی بیاموزی؟! تا از روی شناخت عمل کنی. پس حجت الهی بر او تمام می‌شود، و او در برابر حجت خدا ساکت می‌شود».[7] امام صادق(ع) به حمران بن اعین هنگامی که چیزی پرسید، فرمود: «مردم به دلیل آنچه نمی‌پرسند، به هلاکت می‌رسند».[8] [1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 6، ص 24، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [2] . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص 41، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق؛ شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 245، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش؛ جلال الدین سیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلی الجامع الصغیر، ج 2، ص 238، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1423ق؛ قادری هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 10، ص 133، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق. [3] . برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج ‏1، ص 225، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق. [4] . لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، ص 284، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش.‏ [5] . حلوانی، حسین بن محمد، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص 92، قم، مدرسة الإمام المهدی(عج)، قم، چاپ اول، 1408ق. [6] . انعام، 149. [7] . شیخ صدوق، الامالی، ص 228، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق. [8] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏1، ص 40، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
با توجه به آیات قرآنی و آموزههای روایی، کسی که نسبت به یادگیری معارف دینی از راههایی؛ مانند مطالعه، پرسیدن و ... کوتاهی کند دچار عذاب دوزخ میشود. البته در مواردی که به اعتقادات بنیادین او مرتبط بوده و یا آنکه در اثر این کوتاهی واجبی ترک شده، و یا حرام و گناهی انجام پذیرد، و گرنه - با آنکه افزایش دانش اعتقادی، تاریخی، تفسیری و ... بسیار ارزشمند است - اما لازم و واجب نیست که انسان آشنایی کامل با تمام جزئیات موجود در دانش دینی داشته باشد.
خداوند در آیات 148 و 149 سوره انعام، به پارهای از استدلالات واهی و بهانهجویانه مشرکان اشاره میکند و چنین نتیجه میگیرد که دلائل و حجتهای خداوند برای بشر از طریق عقل و نقل و به وسیله دانش و خرد، و همچنین فرستادن پیامبران، از هر نظر روشن و رسا است، به طوری که جای هیچگونه تردید برای افراد باقی نماند، به همین دلیل خدا پیامبران(ع) را معصوم از هر گونه خطا و اشتباه قرار داده، تا هر گونه تردید و دودلی را از دعوت آنان دور سازد.[1]
پرسیدن، یکی از عوامل موفّقیت در آموختن است. در زندگی، پرسشهای فراوانی برای انسان پیش میآید. هنگام آموختن نیز ممکن است که ابهامهایی برای او به وجود آید و راه برطرف ساختن آنها، پرسیدن است. بدون پرسش، راهی برای دست یافتن به دانش و تبدیل جهل با دانایی، وجود ندارد.
در احادیث نیز به اهمیت پرسیدن و نکوهش نپرسیدن و آثار آن در دنیا و آخرت که یکی از آثار آن در مواردی، عذاب جهنم است، پرداخته شده است، که به ذکر نمونههایی بسنده میشود:
پیامبر خدا(ص): «دانش، گنجینه است و کلید آن، پرسش. پس - خدا رحمتتان کند-، بپرسید که به چهارکس، پاداش داده میشود: پرسشگر، گوینده(پاسخ دهنده)، شنونده، و دوستدار آنها».[2]
پیامبر خدا(ص): «اُف بر هر مسلمانی که هفتهای یک روز را به کار آموختن امور دینی خود و پرسیدن مسائل دینیاش اختصاص ندهد».[3]
امام علی(ع): «سؤال کن آنچه را که باید بدانی و در ندانستنش معذور نیستی».[4]
امام سجّاد(ع): «از پرسیدن درباره نادانستهها کوتاهی مکن؛ هر چند به دانش، ناموَر شده باشی».[5]
از امام صادق(ع) درباره معنای این سخن خدای متعال: «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَة»،[6] سؤال شد، آنحضرت فرمود: «خدای تعالی در قیامت از بندهاش میپرسد؛ آیا عالم [به معارف و احکام دین] بودی، اگر جواب دهد، آری، خداوند میفرماید: پس چرا به آنچه میدانستی عمل نکردی؟! و اگر بگوید نمیدانستم، میگوید: آیا کسی نبود که از وی بیاموزی؟! تا از روی شناخت عمل کنی. پس حجت الهی بر او تمام میشود، و او در برابر حجت خدا ساکت میشود».[7]
امام صادق(ع) به حمران بن اعین هنگامی که چیزی پرسید، فرمود: «مردم به دلیل آنچه نمیپرسند، به هلاکت میرسند».[8] [1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 6، ص 24، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [2] . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص 41، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق؛ شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 245، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش؛ جلال الدین سیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلی الجامع الصغیر، ج 2، ص 238، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1423ق؛ قادری هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 10، ص 133، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق. [3] . برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج 1، ص 225، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق. [4] . لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، ص 284، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش. [5] . حلوانی، حسین بن محمد، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص 92، قم، مدرسة الإمام المهدی(عج)، قم، چاپ اول، 1408ق. [6] . انعام، 149. [7] . شیخ صدوق، الامالی، ص 228، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق. [8] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 40، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
- [سایر] آیا کتاب (الزهد) کوفی اهوازی از منابع معتبر روایی شیعه بهشمار میرود؟
- [سایر] در منابع روایی شیعه نظیر بحارالانوار روایاتی پیرامون تخریب مساجد در زمان ظهور امام عصر(عج) توسط آن حضرت وارد شده است. این روایات چگونه قابل توجیه است؟
- [سایر] آیا همه زنهای خارجی که بیحجاب هستند، به جهنم میروند؟
- [سایر] عاقبت دانشمندان وغیر مسلمانان چیست؟ آیا به جهنم میروند؟
- [سایر] با توجه به منابع روایی اهل سنت حدیث غدیر تایید می شود یا رد؟
- [سایر] آیا در منابع اهل سنت پیرامون حلیت ازدواج موقت روایتی آمده است؟
- [سایر] منابع شیعه شناسی و آشنایی با شیعه چیست؟
- [سایر] میخواستم بدانم هند بنت عتبه در منابع تاریخی و روایی به خصوص اهل سنت چه جایگاهی دارد؟ سند خوردن جگر حضرت حمزه توسط هند را از منابع اهل سنت بیاورید؟
- [سایر] حدود عورت در کتاب های فقهی با آن چه از عورت در منابع روایی آمده متفاوت است. علت این تناقض چیست؟
- [سایر] آیا در منابع روایی چیزی مبنی بر این که با اعتقاد حتی می توان از طریق تکه آهن حاجت گرفت، وجود دارد؟
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه قسم یاد کند که کاری انجام ندهد و اگر ان کار را انجام داد زنش مطلقه شود و ان کار را انجام داد بر مذهب خودش زن او مطلقه می شود و بر مذهب امامیه قسم به طلاق منعقد نمی شود بنا به قاعده الزام جایز است مرد شیعی بعد از ایام عده با ان زن ازدواج کند و همچنین بر مذهب عامه به کتابت طلاق جایز است و بر مذهب امامیه طلاق به کتابت واقع نمی شود بنا به قاعده الزام مرد شیعی می تواند با زنی که به نوشته طلاق داده شده پس از ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه بدون حضور دو شاهد عادل زن خود را طلاق دهد و یا مقداری از بدن زن خود را مثلا یک انگشت زنش را طلاق دهد بر مذهب او این طلاق صحیح است ولی بر مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعه به قاعده الزام می تواند با ان زن مطلقه پس از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه زن خود را که در حال عادت است طلاق دهد و یا در حال پاکی که با او مقاربت کرده است طلاق دهد این طلاق بر مذهب او صحیح است ولی در مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با ان زن بعد از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله سبحانی] در روایتی وارد شده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعتی ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر می شود تا بده نفر برسند و عده آنان که از ده گذشت، اگر تمام آسمان ها کاغذ و دریاها مرکب و درخت ها قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند; نمی توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
- [امام خمینی] در روایتی وارد شده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعتی ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر می شود تا به ده نفر برسند و عده آنان که از ده گذشت اگر تمام آسمانها کاغذ و دریاها مرکب و درختها قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند، نمی توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در روایتی وارد شده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعتی ثواب ششصد نماز دارد و هرچه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر می شود تا به ده نفر برسند و عدّه آنان که از ده گذشت اگر تمام آسمانها کاغذ و دریاها مرکب و درختان قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند نمی توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
- [آیت الله اردبیلی] در روایتی وارد شده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز را دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند، هر رکعتی ثواب ششصد نماز را دارد و هر چه بیشتر شوند، ثواب نمازشان بیشتر میشود تا به ده نفر برسند و عدّه آنان که از ده گذشت، اگر تمام آسمانها کاغذ و دریاها مرکّب و درختها قلم و جنّ و انس و ملائکه نویسنده شوند، نمیتوانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند(1). =============================================================================== 1 مستدرک الوسائل، باب 1 از (أبواب صلاة الجماعة)،ح3،ج1،ص487.
- [آیت الله اردبیلی] انفال عبارتند از: الف زمینهای موات و زمینهایی که صاحبان آنها از آنها اِعراض و آنها را رها کرده باشند. ب کوهها، درّهها، جنگلها و نیزارهای طبیعی. ج دریاها و سواحل آنها و رودخانههای بزرگ. د معادن. ه اموال برگزیده و گرانبهایی که متعلّق به شاهان بوده و در جنگ به دست مسلمانان آمده باشند. و غنیمتهایی که در جنگهای بدون اجازه امام معصوم علیهالسلام به دست آمده باشند. ز زمینهایی که بدون جنگ و خونریزی از کفّار در اختیار مسلمانان قرار میگیرند. ح اموال کسانی که از دنیا میروند و وارث ندارند. ط گنجی که از عتائق باشد. و به طور کلّی هر چیزی که عرفا دارای مالیّت بوده ولی مالک نداشته باشد و منفعت آن متعلّق به عموم مردم باشد، جزء انفال به حساب میآید. تفصیل موارد ذکر شده در کتابهای فقهی بیان شده است.
- [آیت الله سیستانی] از نظر فقه امامیه، عقد نکاح بدون شاهد گرفتن صحیح است. لکن اهل سنّت در این مسأله اختلافنظر دارند، و برخی موافق امامیه هستند و پارهای مانند حنفیان، شافعیان، و حنبلیان، نکاح بدون شاهد گرفتن را فاسد میدانند. مالکیان نیز نکاح مخفیانه را فاسد میدانند. ولی آنان که مدّعی فسادند، خود دو دسته هستند: مالکیان، و بیشتر حنبلیان در مورد اینگونه نکاحها که در مورد صحت و فسادش اختلاف است مانند عقد مذکور معتقدند که هیچکس حقّ ازدواج با این زن را ندارد، مگر آنکه مردی که عقد نکاح به نام او بسته شده است، او را طلاق دهد و یا نکاح او را فسخ کند. پس اگر شوهر از پیروان این دو مذهب باشد، نمیتوان با آن زن ازدواج کرد مگر آنکه او را طلاق دهد و یا نکاحش را فسخ کند. شافعیان، و حنفیان در مورد اینگونه نکاحها معتقدند که میتوان با چنین زنی ازدواج کرد و نیاز به طلاق یا فسخ نکاح نیست. بنابراین هرگاه شوهر از پیروان این دو مذهب باشد، طبق قاعده الزام شوهر به احکام مذهبش، در صورتی که زن از نظر آنان از کسانی باشد که نیازمند عدّه هستند، اظهر جواز نکاح او پس از انقضای عدّه است. همچنین اگر زن شیعه باشد و شوهر از پیروان این دو مذهب باشد، در صورتی که از نظر آنان نیازمند عدّه است، جایز است پس از تمام شدن عدّه، ازدواج کند. لکن در هر دو صورت برای خروج از شبهه و رعایت احتیاط، اولی آن است که در صورت امتناع شوهر از طلاق زن، طلاق او را گر چه از طریق حاکم شرع بگیرند.