آیا در منابع اهل سنت پیرامون حلیت ازدواج موقت روایتی آمده است؟ منابع اهل سنت مملو از روایاتی است که دلالت بر جواز متعه میکند که به طور نمونه به برخی از این روایات اشاره می کنیم: - بخاری، مسلم و احمد بن حنبل و دیگران از عبدالله بن مسعود روایت کرده اند که گفت: ( کنا نغزو مع رسول الله(ص) لیس لنا نساء، فقلنا: ألا نستخصی؟ فنهانا عن ذالک، ثم رخّص لنا أن ننکح المرأة بالثوب إلی أجل ثم قرأ عبد الله: یا أیها الذین آمنوا لا تحرّموا طیّبات ما أحّل الله لکم و لا تعتدوا إن الله لا یحبّ المعتدین.) ( المائده/87- مسند احمد1/385- صحیح البخاری6/119- صحیح مسلم4/130- السنن الکبری7/79- شرح صحیح مسلم للنوی9/182- المصنف(ابن ابی شیبة الکوفی)3/391- السنن الکبری(نسائی)6/337- صحیح بن حبان9/449و...) یعنی ما همراه رسول خدا (ص) در نبرد بودیم و زنی با ما نبود. گفتیم: آیا خود را خصی نکنیم؟ پیامبر (ص) ما را از این عمل منع کرد و سپس اجازه داد زنانی را تا زمان معیّن نکاح نمائیم. ابن مسعود بعد از آن آیه مبارکه ی را نیز تلاوت نمود که : ای کسانی که ایمان آورده اید چیزهای پاکیزه را که خداوند حلال نموده است بر خود حرام نکنید و از اندازه ی خود تجاوز ننمائید زیرا که خداوند متجاوزان را دوست نمی دارد. از اشاره ابن مسعود به این آیه مبارکه دانسته می شود که منظور ایشان ردّ گفتار منکران حلالیت متعه است و متعه پاره ای از همان چیز های پاکیزه و حلال می باشد. قرطبی از عطاء از ابن عباس روایت کرده است:(ما کان المتعه الّا رحمة من الله تعالی رحم بها عباده ولو لا نهی عمر عنها ما زنی إلاّ شقی.)( تفسیر قرطبی5/130و...) متعه نبود جز رحمتی از سوی خداوند تعالی که به وسیله آن بندگان خود را مورد مرحمت قرار داد و اگر عمر از آن نهی نمی کرد، جز اهل شقاوت کسی دیگری زنا نمی نمود. فخر الرازی از عمران بن حصین روایت کرده است که وی می گفت: آیه متعه از سوی خدای تعالی نازل شد و آیه بعد از آن نازل نشد که حکم قبلی را نسخ کند. رسول خدا(ص) نیز ما را به آن امر نمود و ما آن را انجام می دادیم. رسول خدا (ص) از دنیا رفت در حالی که ما را از آن نهی نفرموده بود، حالا این مرد(خلیفه دوم) هرچه دلش خواست می گوید.( عمر بن الخطاب (عبد الرحمن احمد البکری)/109) همچنین بسیاری از صحابه و تابعین قائل به حلّیت متعه بودهاند که برخی از آنان عبارتاند از: عمرانبن حصین، عبدالله بن عمر، سلمةبن امیه، معبد بن امیه، زبیر بن عوام، خالد بن مهاجر، ابی بن کعب، ربیعة بن امیه، سمرة بن جندب، سدیّ، مجاهد، ابن اوس مدنی، انس بن مالک، معاویة بن ابیسفیان، ابن جریح، نافع، صبیب بن ابی ثابت، حکم بن عتیبه، جابر بن زید، براء بن عازب، سهل بن سعد، مغیرة بن شعبه، سلمة بن اکوع، زید بن ثابت، خالد بن عبدالله انصاری، یعلی بن امیّه، صفوان بن امیه، عمرو بن حوشب، عمرو بن دینار، ابن جریر، سعید بن حبیب، ابراهیم نخعی، حسن بصری، ابن مسیب، أعمش، ربیع بن میسره، ابیالزهری مطرف، مالک بن انس، احمد بن حنبل (در برخی از حالات) و ابو حنیفه در (بعضی موارد)( ر.ک به: الغدیر، ج 1، ص 220 و الزواج المؤقت فی الاسلام، ص 123 و المتعة، فکیکی، الاحکام الشرعیة فی الاحوال الشخصیة، ج 1، ص 28.) چنانکه نقل شده شخصی از اهل شام، از عبدالله بن عُمَر پرسید که پدر تو (یعنی عُمَر) مُتعَه را نهی کرده است (امّا تو که پسرش هستی، خودت اینهمه به متعه نمودن علاقه داری؟!). او در جواب شامی گفت: اگرچه پدرم نهی کرده، امّا حضرت رسول(ص) حلال کرده است، و کاری که آن حضرت (که پیامبر خدا است) حلال کرده باشد، جهت قول پدرم (عمر) ترک نمیتوان کرد!) (صحیح تِرمِذی هَرَوی ج4،ص39،حدیث824؛ )
آیا در منابع اهل سنت پیرامون حلیت ازدواج موقت روایتی آمده است؟
منابع اهل سنت مملو از روایاتی است که دلالت بر جواز متعه میکند که به طور نمونه به برخی از این روایات اشاره می کنیم:
- بخاری، مسلم و احمد بن حنبل و دیگران از عبدالله بن مسعود روایت کرده اند که گفت: ( کنا نغزو مع رسول الله(ص) لیس لنا نساء، فقلنا: ألا نستخصی؟ فنهانا عن ذالک، ثم رخّص لنا أن ننکح المرأة بالثوب إلی أجل ثم قرأ عبد الله: یا أیها الذین آمنوا لا تحرّموا طیّبات ما أحّل الله لکم و لا تعتدوا إن الله لا یحبّ المعتدین.)
( المائده/87- مسند احمد1/385- صحیح البخاری6/119- صحیح مسلم4/130- السنن الکبری7/79- شرح صحیح مسلم للنوی9/182- المصنف(ابن ابی شیبة الکوفی)3/391- السنن الکبری(نسائی)6/337- صحیح بن حبان9/449و...)
یعنی ما همراه رسول خدا (ص) در نبرد بودیم و زنی با ما نبود. گفتیم: آیا خود را خصی نکنیم؟ پیامبر (ص) ما را از این عمل منع کرد و سپس اجازه داد زنانی را تا زمان معیّن نکاح نمائیم. ابن مسعود بعد از آن آیه مبارکه ی را نیز تلاوت نمود که : ای کسانی که ایمان آورده اید چیزهای پاکیزه را که خداوند حلال نموده است بر خود حرام نکنید و از اندازه ی خود تجاوز ننمائید زیرا که خداوند متجاوزان را دوست نمی دارد.
از اشاره ابن مسعود به این آیه مبارکه دانسته می شود که منظور ایشان ردّ گفتار منکران حلالیت متعه است و متعه پاره ای از همان چیز های پاکیزه و حلال می باشد.
قرطبی از عطاء از ابن عباس روایت کرده است:(ما کان المتعه الّا رحمة من الله تعالی رحم بها عباده ولو لا نهی عمر عنها ما زنی إلاّ شقی.)( تفسیر قرطبی5/130و...) متعه نبود جز رحمتی از سوی خداوند تعالی که به وسیله آن بندگان خود را مورد مرحمت قرار داد و اگر عمر از آن نهی نمی کرد، جز اهل شقاوت کسی دیگری زنا نمی نمود.
فخر الرازی از عمران بن حصین روایت کرده است که وی می گفت: آیه متعه از سوی خدای تعالی نازل شد و آیه بعد از آن نازل نشد که حکم قبلی را نسخ کند. رسول خدا(ص) نیز ما را به آن امر نمود و ما آن را انجام می دادیم. رسول خدا (ص) از دنیا رفت در حالی که ما را از آن نهی نفرموده بود، حالا این مرد(خلیفه دوم) هرچه دلش خواست می گوید.( عمر بن الخطاب (عبد الرحمن احمد البکری)/109)
همچنین بسیاری از صحابه و تابعین قائل به حلّیت متعه بودهاند که برخی از آنان عبارتاند از:
عمرانبن حصین، عبدالله بن عمر، سلمةبن امیه، معبد بن امیه، زبیر بن عوام، خالد بن مهاجر، ابی بن کعب، ربیعة بن امیه، سمرة بن جندب، سدیّ، مجاهد، ابن اوس مدنی، انس بن مالک، معاویة بن ابیسفیان، ابن جریح، نافع، صبیب بن ابی ثابت، حکم بن عتیبه، جابر بن زید، براء بن عازب، سهل بن سعد، مغیرة بن شعبه، سلمة بن اکوع، زید بن ثابت، خالد بن عبدالله انصاری، یعلی بن امیّه، صفوان بن امیه، عمرو بن حوشب، عمرو بن دینار، ابن جریر، سعید بن حبیب، ابراهیم نخعی، حسن بصری، ابن مسیب، أعمش، ربیع بن میسره، ابیالزهری مطرف، مالک بن انس، احمد بن حنبل (در برخی از حالات) و ابو حنیفه در (بعضی موارد)( ر.ک به: الغدیر، ج 1، ص 220 و الزواج المؤقت فی الاسلام، ص 123 و المتعة، فکیکی، الاحکام الشرعیة فی الاحوال الشخصیة، ج 1، ص 28.)
چنانکه نقل شده شخصی از اهل شام، از عبدالله بن عُمَر پرسید که پدر تو (یعنی عُمَر) مُتعَه را نهی کرده است (امّا تو که پسرش هستی، خودت اینهمه به متعه نمودن علاقه داری؟!). او در جواب شامی گفت: اگرچه پدرم نهی کرده، امّا حضرت رسول(ص) حلال کرده است، و کاری که آن حضرت (که پیامبر خدا است) حلال کرده باشد، جهت قول پدرم (عمر) ترک نمیتوان کرد!) (صحیح تِرمِذی هَرَوی ج4،ص39،حدیث824؛ )
- [سایر] نظر علمای اهل سنت پیرامون مصلح جهانی چیست؟
- [سایر] آیا در منابع اهل سنت واقعه غدیر آمده است؟
- [سایر] آیا منابع اهل سنت به حدیث کساء اشاره کرده اند؟
- [سایر] آیه تطهیر در منابع تفسیری اهل سنت چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] حدیثی از مقام حب اهل بیت در منابع اهل سنت وجود دارد؟ چه کسی از اهل سنت به خاطر نقل آن هزار ضربه شلاق خورد؟
- [سایر] با توجه به منابع اهل سنت، منظور از اهل بیت در آیه تطهیر چه کسانی است؟
- [سایر] عقاید اهل سنّت در باب ازدواج موقت را توضیح دهید. (هر چهار مذهب به تفکیک).
- [سایر] متعه چیست؟شیعه و سنی چه عقیده ای در مورد آن دارند؟
- [سایر] دیدگاه و اعتقاد اهل سنت پیرامون شخصیت حضرت زهرا(س) چیست؟
- [سایر] پیرامون تحقق انسجام مذهبی و راهکار وحدت و اتحاد شیعه و سنی راهنمایی بفرمائید ؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله اردبیلی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافر غیر اهل کتاب یهودی، مسیحی و زرتشتی ازدواج کند، ولی ازدواج دائم یا موقّت با زنهای اهل کتاب مانعی ندارد؛ البته چنانچه مردی همسر مسلمان داشته باشد، بدون اجازه او نمیتواند با زن کتابی ازدواج نماید مگر آن که او را متعه نماید و مدّت ازدواجش بسیار کوتاه باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله وحید خراسانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در اید و مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولی متعه کردن زنهای اهل کتاب یعنی یهود و نصاری مانعی ندارد و بنابر احتیاط مستحب ازدواج دایم با انها ننماید ولی نمی تواند با زن های اهل کتاب بدون رضایت زن مسلمان خود ازدواج دایم یا موقت نماید و بعضی از فرقه ها از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خودرا مسلمان می دانند و در حکم کفارند مرد و زن مسلمان نمی توانند با انها به طور دایم یا موقت ازدواج نمایند
- [آیت الله بهجت] زن مسلمان، نمیتواند با مرد غیر مسلمان ازدواج نماید و مرد مسلمان هم نمیتواند با زنان کافری که اهل کتاب نیستند، ازدواج کند، ولی با زنانی که یهودی و یا نصرانی باشند، موقتاً بهصورت صیغه میتواند ازدواج نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] ازدواج موقّت هر چند برای لذّت بردن هم نباشد صحیح است، همسر موقّت را (متعه) یا (صیغه) نیز میگویند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمی تواند با زن کافره غیر اهل کتاب ازدواج نماید، ولی متعه کردن زن اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد، بلکه جواز ازدواج آنان به طور دائم نیز خالی از قوت نیست، ولی در صورت تمکن از ازدواج با مسلمه کراهت شدیده دارد، بلکه در این صورت احتیاط ترک نشود.
- [امام خمینی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر کتابیه بطور دائم ازدواج کند و به احتیاط واجب ازدواج دائم با زنهای کافره اهل کتاب نیز جایز نیست، ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافره بطور دائم ازدواج کند ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود ونصاری مانعی ندارد.